مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بودیست و مقابله با مسلمانان در سریلانکا

اشتراک

مرکز بین­المللی مطالعات صلح – IPSC

مصطفی حسین زاده

بیان رخداد

بعد از پیروزی ارتش سریلانکا بر شورشیان ببرهای تامیل در شمال و شمال شرق این کشور در می 2009 بسیاری از نظریه‌پردازان صلح و امنیت بر این باور بودند که خشونت و زد و خورد قومی در این کشور به پایان خود رسیده است، اما حملات اخیر به مساجد، غذاهای با آرام حلال، مدل پوشش مسلمانان و اماکن تجاری مسلمانان در این کشور در یک سال اخیر نشان از شروع جریان جدیدی در این کشور دارد. سریلانکا از جمله کشورهایی است که دارای شکاف­های قومی – فرقه ای است و همین امر وضعیت اجتماعی – اقتصادی و به تبع آن مسائل سیاسی را متاثر ساخته است. در این پژوهش به دنبال شناخت علل و ریشه حرکت‌های خشونت آمیز و محدودگرایانه علیه مسلمانان در سال 2013 هستیم.

واژگان کلیدی: بودیست، حملات اخیر به مسلمانان، ترس از قدرت گیری و احتمال حرکت‌های بنیادگرایی اسلامی

تحلیل رخداد

گفته می‌شود مسلمانان سریلانکا از هند به این کشور مهاجرت کرده‌اند و محل اسکان آن‌ها در شمال شرق و شرق سریلانکا در جوار هند است. حزب آزادی سریلانکا به ریاست ماهیندا راجاپاکسا رئیس جمهور این کشور همواره با احزاب تندروی بودیستی نظیر جاتیکا هلا اوروما، نهضت میهن پرستی ویراوانسا و افراط‌گرایان بودو بالا سنا[1] یا همان جنبش قدرت بودیست متحد است. همین جنبش قدرت بودیست که بوسیله راهبان بودایی هدایت می‌شود مهم‌ترین دشمن مسلمانان در سریلانکا می‌باشد که محصولات با آرم حلال را از مغازه‌ها تخلیه می‌کند و با صدور مجوز گواهی حلال که از سوی جمعیت علمای اسلامی سریلانکا صادر می‌شود مخالفت می‌کنند و در اثر مخالفت این گروه و حمایت حکومت، بیش از این دیگر جمعیت علمای اسلامی پولی بابت صدور این گواهی دریافت نمی‌کند. مخالفت‌ها حتی با صدور رایگان گواهی حلال همچنان ادامه دارد. جنبش قدرت بودیست بر این باور است که عایدات کلانی که از طریق صدور این گواهی نصیب این گروه اسلامی می‌شود باعث بسط فعالیت‌های آن شده و قدرت مانور و چانه زنی آن را در مسائل مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را افزایش داده و باعث شکوفایی اسلامی می‌شود که برای بودیست خوشایند نیست. این گروه همچنین در تجمعات خود خواستار افزایش قدرت سینهالی در سریلانکا، پایان دادن به کنترل زاد و ولد مسلمانان با هدف افزایش شمار ساکنان سینهالی و اخراج برخی مسلمانان شدند و گذاشتن ریش، پوشیدن حجاب و گفتن اذان را محکوم کرده‌اند. این امر مسئله تازه ای است که بعد از سال 2009، پایان جنگ با شورشیان تامیل مطرح شده و سال به سال ابعاد جدیدی به خود می‌گیرد. در طول جنگ‌های شهری با تامیل ها، مسلمانان در کنار سینهالی ها بودند. چرا که اقلیت تامیل با یورش به مناطق آن‌ها خواستار تخلیه خانه، املاک و مغازه‌ها و مهاجرت مسلمانان بودند. لذا عملکرد افراطی چند سازمان افراطی بودایی روابط مسلمانان را به اکثریت سینهالی متأثر می‌سازد. در تشریح دلایل این خشونت‌ها می‌توان به دو دسته از دلایل بین‌الملل و داخلی اشاره نمود.

دلایل بین‌المللی : بعد از 11 سپتامبر و متعاقب دکترین هانتینگتون و معرفی اسلام و بنیادگرایی اسلامی به عنوان عامل اصلی برخورد و منازعات بین‌المللی همواره نظرها را به سوی مسلمانان متمرکز نمود. یکی از منازعات کنونی در دنیا چه به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم به مسلمانان و جهان اسلام مربوط می‌شود. بعد از 11 سپتامبر  مبارزه با افراط گرایی اسلامی به یکی از پارادایم های روابط بین‌الملل و موضوعات مهم مطالعات صلح تبدیل شد. مهاجرت مسلمانان به اروپا و تشکیل گروه های پراکنده اسلامی در دل اروپا و تمسک آن‌ها به دین اسلام و حجاب اسلامی، عدم مستحیل شدن در فرهنگ غربی و گرویدن غیرمسلمانان به اسلام همواره غربی‌ها را نگران کرده است. بسیاری از کشورهای اروپایی حجاب برقه و نقاب را ممنوع کردند لذا در سریلانکا و در حلقه های سیاست گذار این کشور با توجه به تجربه غربی‌ها از وجود مسلمانان در کشورهای اروپایی، همواره از رشد اسلام در هراسند بویژه اینکه جمعیت بالایی از این کشور در کشورهای حاشیه خلیج فارس به عنوان خدمتکار و کارگر زندگی می‌کنند که از میان این جمعیت افراد قابل توجهی به اسلام گرایش پیدا می‌کنند، لذا سیاستمداران این کشور از رشد و قوت گیری مسلمانان و حرکت‌های بنیادگرایی در هراسند اما از سویی دیگر اقدام جنبش‌های افراط گرای بودیست در تخریب مساجد و مراکز تجاری مسلمانان نیز بجای حل مسئله به آتش نفاق و کینه میان این دو طرف می‌افزاید. وقوع حادثه 11 سپتامبر، قدرت گیری طالبان و القاعده در اقصی نقاط جهان و موضع گیری علیه مسلمانان و برخورد نظامی در سرزمین‌های اسلامی نه تنها بنیادگرایی اسلامی را از بین نبرد بلکه همین بنیادگرایی اسلامی تا حدودی در نزد برخی از مردمان به یکی از الگوهای مقاومت با مهاجمان غربی تبدیل شد و باعث واکنش‌های اتوماتیک در برابر هجمه های نادرست غربی‌ها شد. با توجه به وجود جمعیت قابل توجهی از مردمان این کشور به عنوان کارگر و خدمتکار در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و ارتباط با مسلمانان در این کشورها و آهنگ بالای رشد جمعیت مسلمانان در سریلانکا همواره نگرانی‌هایی را نزد مسئولان این کشور و ترس از رشد اسلام گرایی ایجاد کرده است که در برابر آن نهضت‌های بودایی افراطی واکنش نشان می‌دهند. ترس از ارتباط با گروه های تروریستی بین‌المللی و مطرح شدن گمانه‌هایی درباره حضور نیروهای بنیادگرای اسلامی در این کشور همواره مقامات این کشور را نگران و حساس نموده است. لذا نوع برخورد با مسلمانان در این کشور اهمیت بالایی دارد چرا که کوچک‌ترین اشتباهی در سیاست گذاری نتایج عکس را بر جای خواهد گذاشت و این همان چرخه تنگنای امنیتی برخورد با مسائل دینی و بویژه اسلام در این کشور است. برخورد خشونت آمیز و حذفی باعث حرکت مسلمانان به اندیشه های بنیادی و حرکت‌های انقلابی می‌شود.

دلایل داخلی :

ریشه های اجتماعی اقتصادی نابردباری مذهبی

برخی ریشه این نابردباری و خشونت سینهالی ها علیه مسلمانان را افزایش قدرت اجتماعی مسلمانان می‌دانند که با رشد اقتصادی و آموزشی آن‌ها بدست آمده است که البته تا حدودی این نابردباری، طبیعی جلوه می‌دهد. جنبش قدرت بودیسم که یک سازمان افراطی بودایی است در این راستا مسئولیت اصلی خشونت‌ها علیه مسلمانان در سریلانکا می‌باشد. نباید از عواید حاصل از صدور گواهی حلال در این کشور در ارتقای شاخصه های اجتماعی و اقتصادی مسلمانان غافل بود چرا که تا قبل از ممنوع شدن گرفتن پول بابت صدور گواهی حلال، پول خوبی نصیب مسلمانان می‌شد که نقش بسزایی در افزایش توان و قدرت چانه زنی مسلمانان داشت که قدرت سیاسی را برای مسلمانان به ارمغان می‌آورد. افزایش قدرت سیاسی، باعث افزایش توان ایدئولوژیکی و جذابیت مذهبی مسلمانان می‌شود. لذا روی هم رفته یکی از مهم‌ترین دلایل این خشونت‌ها ریشه در انگیزه های سیاسی و مذهبی دارد. تا زمانی که مسلمانان به خاطر موضع مخالف نسبت به ببرهای آزادی‌بخش تامیل مورد تمجید قرار گرفته بودند و از اینکه مسلمانان خود را از ببرهای آزادی‌بخش تامیل جدا کرده بودند مورد احترام سینهالی ها بودند اما بعد از سال 2009 و شکست دادن جنبش آزادی‌بخش تامیل و کشتن رهبران آن، جنبش‌های بودیستی – سینهالی شروع به مقابله با مسلمانان کردند

دشمن تراشی

بعد از پیروزی ارتش این کشور به شورشیان تامیل در سال 2009 یک خلأی در این کشور بوجود آمد. مبارزه با تامیل ها وحدت و یکپارچگی قابل ملاحظه ای را در بین سینهالی ها بوجود آورده بود و لذا برای یکپارچه نگه داشتن، نیاز به تعریف دشمن دیگر بود، بنابراین ایجاد حساسیت به مسلمانان تا حدودی طبیعی به نظر می‌رسید. برخورد بین اقلیت مسلمان و اکثریت سینهالی ها تا حدودی اجتناب ناپذیر می‌نمود و تا مادامی که مهم‌ترین مشکل این کشور در منطقه تامیل نشین حل نمی‌شد نمی‌توانست ظاهر شود چرا که به لحاظ منطقی جنگ و برخورد در دو جبهه منطقی به نظر نمی‌رسد. لذا توان مقابله بودایی‌ها بعد از مقابله با هندوها هم اکنون متوجه مسلمانان شدند.[i]

سرپوشی به بی نظمی‌های سیاسی و اقتصادی

کشور سریلانکا در گروه کشورهای کمتر توسعه یافته قرار دارد و همواره استانداردهای اجتماعی و زندگی علی رغم توسعه آن بعد از سال 2009 کماکان نیاز به فرصت بیشتری نیاز دارد لذا مشغول بودن مردم به یکدیگر و مقابله بودایی‌های افراطی با مسلمانان می‌تواند سرپوشی به مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی باشد.

اجتناب ناپذیری دموگرافیک

بودیسم همواره به دلیل حضور مسلمانان در این کشور یک ترس ناخودآگاه اجتماعی در برخورد با مسلمانان دارد چرا که سریلانکا را سرزمین اولی سینهال – بودیسم می‌داند. برای بوداییان افراطی، مسلمانان مسبب یک هراس روانی تلقی می‌شوند. مسلمانان 8 تا 9 % جمعیت سریلانکا را تشکیل می‌دهند که ضریب رشد بالایی دارند و نتایج دموگرافی نشان می‌دهد که در عرض یک نسل نسبت جمعیت مسلمانان بین 15 تا 20 درصد افزایش می‌یابد. بطوری که از میان جمعیت بیست و یک میلیونی این کشور در سال 2011 ، سینهالی ها حدود 2/15 میلیون نفر، تامیل 3/2 میلیون نفر و مسلمان‌ها 9/1 میلیون نفر را تشکیل می‌دادند. بین سال‌های 1981 تا 2011 رشد متوسط سینهالی ها 94/0%  و زیر یک درصد بوده که در مقایسه با رشد 8/1 % مسلمانان کمتر است. پیش بینی می‌شود که با چنین آهنگ رشدی تا 25 سال بعد و تا سال 2040 جمعیت مسلمانان به 5 میلیون برسد و جمعیت سینهالی ها به 27 میلیون برسد که در این صورت سهم تناسبی جمعیت مسلمانان تا 18% افزایش خواهد یافت و این در حالی است که سهم سینهالی ها به کمتر از 70% کاهش می‌یابد. مطمئنا چنین جمعیتی در آینده نیاز به تقسیم منابع غذایی، خدمات بهداشتی، خانه، تحصیلات و دیگر خدمات اجتماعی و حتی قدرت سیاسی خواهد داشت. تراکم جمعیت این کشور 323 نفر در هر کیلومتر مربع است و از لحاظ میانگین تراکم جمعیت سریلانکا 23 مین کشور  از 192 کشور دنیا می‌باشد. نسبت فردی مسلمانان به سینهالی ها در سال 1981 به این صورت بود که برای 8/7 مسلمان 100 نفر سینهالی وجود داشت در 2011 این رقم به 3/12 مسلمان در برابر 100 نفر سینهالی رسید. با این آهنگ رشد، این رقم برای مسلمانان در سال 2040 به 3/26 نفر می‌رسد.[ii]

 ضعف در ایجاد علقه های واحد ملی در مناطق مسلمان نشین

ارتباطات و علقه های مذهبی و فرهنگی بین سینهالی ها و مسلمانان و مشارکتی از سوی مسلمانان در این کشور وجود ندارد. این ضعف در ایجاد حلقه‌ها و کانون‌های ارتباطی بین مناطق مسلمان نشین و سینهالی از جمله عواملی است که وابستگی‌های ملی را کاهش می‌دهد و این یکی دیگر از دلایل خشونت علیه مسلمانان است. حتی گفته می‌شود گروهی از مسلمانان با سرود ملی این کشور آشنا نیستند.

گرایش غیرمسلمانان و از جمله بودایی‌ها به اسلام

آنچه که در این میان به لحاظ ایدئولوژیکی مهم‌تر از مسائل دیگر به نظر می‌آید گرایش سینهالی ها از بودایی به اسلام است. برای مثال در سال 2011  حدود 101319 غیرمسلمان مناسک اسلامی را انجام می‌دادند در حالی که در سال 1981 حدود 65755 غیرمسلمان به این امر مبادرت می‌ورزیدند و به عبارتی حدود 35000 غیرمسلمان در طول این دوره به جمعیت مسلمانان در این کشور اضافه شده است. این گرویدن و تبدیل شدن همواره از سوی غیرمسلمانان (اکثریت سینهالی ها) به اسلام بوده است و خیلی به ندرت مسلمانی به آئین بودایی می‌پیوندد[iii].

دورنمای رخداد

سابقه برخوردهای خشونت آمیز با مسلمانان در نقاط مختلف جهان نشان داده است که خشونت و اقدامات قهری نمی‌تواند رویکرد مناسبی در برخورد با مسلمانان در کشورهای میزبان باشد. چرا که با وجود جریان‌های اسلامی افراطی در جهان، برخورد خشونت آمیز با مسلمانان می‌تواند منجر به رشد حرکت‌های افراطی و تمرکز بیشتر به مبانی اسلام و از سوی دیگر احتمال افزایش حضور جریان‌های مسلحانه افراطی اسلامی را برای پاسخ دادن به برخوردهای خشونت آمیز شود. امروزه گروه های بنیادگرای اسلامی بدون توجه به ملیت و مکان جغرافیایی در سراسر نقاط جهان برای مقابله با برخوردهای خشونت آمیز با مسلمانان فعالیت می‌کنند. برخوردهای خشونت آمیز زمینه بالقوه را برای حرکت‌های افراطی مهیا می‌سازد.

برای وضعیت مسلمانان در این کشور دو وضعیت را می توان متصور بود. اولی تداوم طولانی مدت مخالفت ها با مسلمانان که آنها را به سمت بنیادگرایی سوق خواهد داد و در صورت کشته شدن مسلمانان در این صورت احتمال حضور نیروهای بین المللی بنیادگرایی اسلامی قوت می گیرد. دوم اینکه با درایت حاکمان این کشور جلوی خشونت و محدودیت علیه مسلمانان گرفته می شود و با شناسایی حقوق این اقلیت جلو بحرانی شدن ماجرا را می گیرند چرا که عملا تنها چند سازمان بودیستی افراطی به این مشکلات دامن زده اند و حاکمان می توانند این گروه های افراطی را مهار نمایند.

 برخورد با گروه های مسلمانان در کشورهای میزبان باید تا حد امکان بدور از تبعیضات و محدودیت‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی معنی دار و توهین آمیز باشد. با وجود این نباید از این غافل بود خشونت علیه مسلمانان در این کشور تا به حال منجر به کشته شدن هیچ مسلمانی نشده است و نباید آن را با جنایت‌های وحشتناک و جنون آور کشور میانمار مقایسه نمود. همین امر نشان می‌دهد که خشونت علیه مسلمانان می‌تواند به صورت مسالمت آمیز برطرف شود. این خشونت تنها از سوی چند سازمان افراط گرای بودایی انجام می‌شود و آن را نباید به پای همه سینهالی ها نوشت.

منابع :


[1] – the extremist Bodhu Bala Sena


[i] – http://www.southasiaanalysis.org/node/1229

[ii] – http://www.colombotelegraph.com/index.php/understanding-the-causes-of-the-sinhala-muslim-conflict-in-sri-lanka/نهاآمنسشنمتهخعخصی9خعه 890 19ث87ع÷

[iii] Ibid. p 3

مطالب مرتبط