مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بسترها و علل تغييرات گسترده در هرم قدرت عربستان – گفتگو با دکتر نبی اله ابراهیمی

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

«سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان اخیرا برخی مهره های کلیدی را برکنار و شماری از نزدیکان و همفکران خود را به جای آنان تعیین کرد. برکناری «مقرن بن عبدالعزیز» از ولایتعهدی و تعیین «محمد بن نایف» به عنوان ولیعهد تازه تعیین و «محمد بن سلمان» پسر ملک سلمان، به عنوان جانشین ولیعهد از این جمله است. در همین راستا برای بررسی بیشتر این امر گفتگویی با دکتر ابراهیمی داشته ایم:

واژگا ن کلیدی: بسترها ی تغييرات گسترده در هرم قدرت عربستان، علل تغييرات گسترده در هرم قدرت عربستان ، تغييرات گسترده در عربستان ، عربستان

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: بسترها و زمینه­های ایجاد تغییرات و در واقع چینش جدید داخل قدرت داخل عربستان چگونه پدید آمده است؟

طرح بحث تغییر و تحولی که در عربستان سعودی رخ داده، بیشتر به برمی­گردد به عنوان مثال این­که آیا خاندان آل سعود می­توانند انتقال قدرت را به عنوان یک الگوی آرامی از انتقال قدرت انجام دهند یا نه؟ یا این­که نه، این الگوی انتقال قدرت از نسل اول به نسل دوم یا سوم همراه با مثلا بحران­های داخلی و یا بی­ثباتی رژیم هست. مسئله­ای که اکنون در عربستان بعد از مرگ عبدالله رخ داده بحث قدرت گرفتن آن شاخه­ی تندور آل سعود یا همان سدیری­هاست و انجام شد. برخلاف تصورات رایج. بعد از روی کار آمدن سلمان انجام شده، خیلی نشان دهنده­ی یک مسئله­ی عادی در عربستان سعودی نیست، یعنی ما یک امر غیرعادی و یک کشمکش پشت پرده را بین نخبگان آل سعود می­بینیم. هرچند که حالا فرهنگ درونی خود خاندان آل سعود بر مبنای این است که اختلافات بروز پیدا نکند یا خارجی­ها از اختلافاتشان به عنوان مثال آگاه نشوند، ولی تغییرات سریع وسیعی که انجام شده در دوران ملک سلمان نشان می­دهد که خاندان آل سعود با یک کشمکش پنهان و یک نوع جنگ قدرت پنهان رو به رو هستند.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر بخواهیم به بسترهای عوامل مختلفی که در این تغییرات نقش داشته نگاه کنیم، اصولا بفرمایید چه عوامل مختلف موجب شد که این تغییرات انجام شود؟

آنچه انجام شده شاید خیلی مرتبط با مسئله­ی حالا صرفا مسائل داخل جامعه­ی عربستان نباشد. دو تا عامل یکی منطقه­ی و بین­المللی مهم است، یکی ایران یکی آمریکا. یعنی خیلی سریع و واضح بخواهیم مسئله­ را واضح مشخص بکنیم این دو تا مسئله باعث شده که در عربستان این اتفاقات رخ دهد، در دوران ملک عبدالله تهدید امنیت ملی سعودی اول جریان­های تکفیری ، بعد اخوان المسلمین و بعد ایران بود. اما در دوران ملک سلمان اوضاع متفاوت می­شود، تهدید امنیت ملی سعودی اول ایران و بعد حرایان­های تکفیری و در درجه­ی سوم اخوان المسلمین است، یعنی یک شیفت مشخصی وجود دارد. در این بین در دوران ملک سلمان هم سیاست­ خارجی­ تهاجمی شده و عربستان برخلاف دوران ملک عبدالله (که یک نقش محافظه­کارانه و سنتی داشته) اکنون به شدت سیاست خارجی تهاجمی در پیش گرفته است. این­ امر نشان­دهنده­ی یک نوع سیاست پیش­گیرانه­ است. یعنی به نحوی سعودی­ها اعتقاد دارند که بعد از توافق هسته­ای ایران و غرب، ایران تهاجمی­تر می­شود، نفوذش در منطقه بیشتر می­شود، و اوضاع تحولات یمن یک حمله­ی پیش­گیرانه نسبت به تحولات بعدی است. این تحلیلی است که در ساختار سیاسی آل سعود وجود دارد. و بحران یمن هم تقریبا آغازکننده­ی همین بحث سیاست پیش­گیرانه­ی آل سعود می­تواند باشد.

اما عامل بین­المللی آن امریکاست، امریکایی­ها آن فاکتورهای حقوق بشری را، بحث بشردوستانه در عربستان را از اولویت کاری خودشان خارج کرده و صرفا به ثبات در شبه جزیره­ی عربستان و بعد در میان نخبگانی که وجود دارند نگاه میکنند.، بهرحال نخبگان نسل سوم وجود دارند، زمانی که نگاه می­کنیم، نزدیک­ترین چهره به امریکا یا محمد بن نایف هم بهرحال ردای مقابله با تروریست را پوشیده هم با امریکایی­ها رابطه­ی خوبی دارد وی تحصیل کرده­ی امریکاست، بعد عادل الجبیر است که سال­ها اصلا قبل از این­که در فرهنگ عربی باشد در فرهنگ غربی است و آمریکایی است. بعد محمد سلمان که گرایشات کاملا امریکایی دارد، یکی آدم بسیار لیبرالی در درون سدیری­ها است. این است که تحولات در عربستان بیش­تر باید با نگاه روابط بین­المللی به آن نگاه کرد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر به وضعیت تغییرات نگاه کنیم، اصولا تغییرات صورت گرفته به چه نحوی است و در واقع در چه حوزه­هایی تأثیرگذار است؟

در عربستان تغییرات سیاسی خیلی مورد توجه مردم عادی نیست. مردم عادی، طبقات اجتماعی مختلف در عربستان سعودی بیشتر در این دوره هر چند آگاهی زیاد شده، جهانی شدن تأثیر گذاشته و جامعه­ی عربستان متحول شده است. ولی آل سعود به دلیل اینکه از بحران­های منطقه­ای خیلی خوب توانسته است استفاده کند، همیشه مردم عربستان را از تهدیدات یا تکفیری­ها یا ایران ترسانده است و مطالبات دموکراسی و اصلاحات را به یک نحوی در داخل عربستان سعودی مدیریت کرده است. لذا مردم عادی عربستان خیلی اکنون اهمیت ندارد که حالا چه کسی پادشاه است؟ چه کسی آمده چه کسی رفته است؟ و تحولات به چه سمت و سویی است؟ آن­ها به گونه ای با مدیریت ترس، مدیریت وحشت در داخل عربستان توسط خاندان آل سعود اداره می­شود که مردم را به یک نحوی بترسانند، حالا یا ایران­هراسی است یا داعش­هراسی است. در واقع انتقال قدرتی که در عربستان صورت می­گیرد،( اگر ما نگاه بکنیم به دوران ابن سعود، دوران فیصل دوران همین ملک سلمان می­بینیم که در این سه دوره ما سه تا بحران داریم که دو تا از این بحران­ها بحران یمن بوده، یعنی در دوران فیصل ما بحران یمن را داشتیم در دوران سلمان هم باز ما بحران دوم یمن را داشتیم. ) در این بین آنان از این بحران­های منطقه­ای به نفع تغییر قدرت، چه به صورت آرام و چه به صورت ریشه­ای استفاده کردند. این همان بحث ادراک تهدید است، یعنی ادراک از تهدید است که یک دشمن فرضی ( حالا یا یمن هراسی­ها، یا ایران یا مسئله­ی دیگری یا پان عربیسم ناصر باشد، ) را در جهت انسجام­خود و خفه کردن صدای مخالفین­ درخاندان آل سعود و سوم جریان آرام انتقال قدرت به راحتی انجام می دهند.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در واقع نگاه جریان­های مختلف داخل عربستان به انجام تغییرات صورت گرفته در شرایط کنونی چیست؟

در عربستان سعودی شاید برای اولین بار است که اختلافات تقریبا بروز پیدا­­ می­کند و تقریبا علنی می­شود. شما فکر کنید مقرن بن عبدالعزیز را که بهرحال برادر ناتنی خود را کنار می­زند، و در واقع پسر برادر تنی خودش را که محمد بن نایف است به عنوان ولیعهد انتخاب می­کند. این امر به دلیل مخالفت مقرن بن عبدالعزیز با حمله­ی عربستان به یمن، است وی بعد و با اکراه و زور از مقرن بن عبدالعزیز بیعت می­گیرند، ( خود سلمان با محمد بن سلمان و محمد بن نایف به قصر مقرن می­روند و آن­جا از او بیعت می­گیرند. یا این­که سعود الفیصل را که آن هم مخالف تشکیل بحران یمن است را هم کنار می­زنند. این نشانه­های بروز اختلاف است، یا این­که طلال در صفحه­ی توییتر حساب توییتر خودش اکنون اعلام کرد که تحولات در عربستان سلیقه­ای انجام شده و بیعت نکرده است. متعب بن عبدالله که پسر ارشد عبدالله و رئیس گارد سلطنتی اولا اصلا نیروهایش را به مرز یمن نفرستاد، اعلام کرد که ما در جنگ یمن شرکت نمی­کنیم و بیعت نکرد، یعنی هیچ کدام از فرزندان عبدالله با این جریان جدید بیعت نکردند.

همین اختلافات درونی مدام تأثیراتش را روی بحران یمن می­گذارد، یعنی بحران را مدام عمیق­تر می­کند. زمانی که دیگر بحران تندرویی مخالفت جدی هم در دستگاه حکومت داشته باشند، زمانی که وارد یک بحران می­شوند، سخت است که از آن بحران بیرون شوند. یا آن بحران به باتلاق منجر می­شود، یا اینکه بحران به یک نحوی کشیده می­شود که کل جریان­های سیاسی هزینه بدهند. این اختلاف شروع شده و شروع تازه­ای از اختلافات میان نسل سوم خاندان آل سعود ایجاد شده است.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: سایر جریان­های سیاسی، اقلیت­ها و سایر اپوزسیون خارج از کشور عربستان چه نگاهی به تغییرات دارند؟

قطعا شیعیان از روی کار آمدن محمد بن نایف (که یک جریان نزدیک به محافظه­کاران وهابی است) برای ناخوش­آیند باشد. بهرحال محمد بن نایف و محمد بن سلمان توسط سدیری­ها به سیوف سلمان شمشیرهای سلمان. معروف­اند، یعنی که این­ها به عنوان مثال تهاجمی­اند، امنیتی­اند، نظامی­اند؛ قاعدتا هم جامعه­ی مدنی و هم جامعه­ی شیعی در عربستان سعودی با روی کار آمدن این جریان سدیری­ها خیلی نگاه مثبت و خوش­آیندی ندارند.

 

مطالب مرتبط