جواد بخشی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رویداد:
گسترش روزافزون فعالیتهای صنعتی در سطح جهان نیازمند مصرف انرژی فراوان می باشد که برای این منظور بهترین نوع انرژی همان انرژی های فسیلی همچون نفت خام، زغال سنگ و یا گاز طبیعی می باشد. گاز طبیعی به دلایلی چند مورد توجه اساسی قرار گرفته است.گاز طبيعي به عنوان يک انرژي کاربرد هاي مختلفي دارد و مصرف روز افزون آن حکايت از نياز انسان به اين ماده دارد . این ماده مهم فسیلی به علت مسائل زيست محيطي و اقتصادي و مسائل مربوط به راهبردهاي متنوع سازی منابع تامين انرژي مورد توجه روز افزون کشورهاست و جايگاه خود را در بازار انرژي جهان پيدا کرده است. نقش گاز طبیعی در تامین انرژی جهان در حال افزایش است. براساس مطالعات انجام گرفته، پیش بینی می شود مصرف جهانی گاز طبیعی به بیش از 5 تریلیون متر مکعب در سال 2030 برسد و سهم گاز طبیعی در سبد انرژی مصرفی از 23 درصد در سال 2000 به حدود 29 درصد در سال 2030 افزایش یابد. بر این اساس و طبق پیش بینی EIA[1] تقاضا برای گاز طبیعی از 18 درصد کل تقاضای انرژی در سال 1970 میلادی به 28 درصد در سال 2030 میلادی خواهد رسید و طبق روند کنونی، طی سال های 2000 تا 2030 با رشد سالانه 4/2 درصد، بیش از 2 برابر خواهد شد. انتظار می رود با پیشرفت فناوری های جدید تبدیل گاز طبیعی به سوخت های مایع مورد استفاده در بخش حمل و نقل طی سال های آتی، این افزایش تقاضا بیشتر شود.[i]
تحلیل رویداد:
از مجموع منابع شناخته شده گاز جهان، حدود 45 تا 50 درصد آن در سه کشور روسیه، ایران و قطر قرار دارد و بقیه کشورها منبعی که بتوانند در دراز مدت بازار این سه کشور را با آن تهدید کنند، در اختیار ندارند. با وجود این پتانسیل بالا در بحث داشتن منابع گازی، تا سال 2001 کشورهای دارنده گاز هیچ سازمانی جهت هماهنگی و تصمیم گیری در مورد گاز نداشتند. تا اینکه به پیشنهاد ایران و موافقت سایر کشورهای دارنده گاز، مجمع کشورهای صادرکننده گاز در سال 2001 در تهران بنیاد نهاده شد تا همکاری محسوسی بین کشورهای تولیدکننده و صادرکننده گاز به وجود آورد.[ii]
مجمع کشورهای صادرکننده گاز، افزون بر ابعاد اقتصادی که در بردارد، می تواند زمینه ساز همگرایی های آینده در بین کشورهای دارنده این ماده با ارزش شود و به یک قطب تاثیر گذار در معادلات آینده انرژی در جهان تبدیل گردد. برپایی چنین سازمانی می تواند مایه پیوستگی بیشتر و ژرفتر کشورهای عضو شود و گسترش روزافزون همکاری ها و روابط را بر پایه سود متقابل برای آنها در پی داشته باشد. اگر این امر اتفاق بیافتد، دیگر صادرکنندگان گاز به طور مستقیم با یکدیگر به رقابت نخواهند پرداخت و همچنین درباره بهای گاز صادراتی می توانند به اشتراک تصمیم برسند. خرید و فروش گاز طبیعی در بازار جهانی، برپایه پذیرش دوسویه خریدار و فروشنده، بی در نظر گرفتن شرایط بازار، سبب شده است که عرضه کنندگان گاز طبیعی در بازاریابی و فروش گاز با مشکل مواجه شوند. در نتیجه وجود سازمانی مانند سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) در بخش گاز می تواند با اقداماتی که در زمینه کنترل بازار صورت می دهد، به تامین هر چه بیشتر منافع عرضه کنندگان گاز کمک نماید.[iii]
1- ظرفیت های مجمع کشورهای صادرکننده گاز:
ظرفیت های مجمع گاز را در چهار بند تقسیم و بررسی می نماییم: الف- ظرفیت منابع و تولید ب- ظرفیت صدور(خط لوله و LNG) پ- ظرفیت سرمایه گذاری ت- ظرفیت قیمت گذاری.
الف- كل ذخاير گازي جهان در پايان سال 2008، معادل 185 تريليون متر مكعب برآورده شده است. اين در حالي است كه كشورهاي عضوGECF، 66 درصد از ذخاير اثبات شده ی گاز طبيعي (معادل 01/123 تريليون متر مكعب) را در اختيار دارند. همچنین كل گاز طبيعي توليدي در جهان در سال 2008، معادل 6/3065 ميليارد متر مكعب برآورد شده است که در این میان كشورهاي عضو GECF، با در اختيار داشتن 18/39 درصد (معادل 04/1205 ميليارد متر مكعب) رتبه نخست توليد گاز طبيعي در جهان را دارا ميباشند.
ب- آمارها نشان می دهد که كل صادرات گاز طبيعي به وسيله خط لوله در جهان در سال 2008 معادل 26/587 ميليارد متر مكعب بوده است كه در اين ميان منطقه ی اروپا با سهمي معادل 17/67 درصد بيشترين ميزان صادرات گاز با خط لوله در جهان را دارا ميباشد. همچنين سهم كشورهاي GECF از كل صادرات خط لوله جهان معادل 5/54 درصد است.[iv]
پ- هزینه های سرمایه گذاری در بخش گاز و بخصوص پروژه های LNG حداقل سرمایه برای راه اندازی یک واحد تولید LNG حدود یک میلیارد دلار برآورد می شود.[v] بیشتر کشورهای غنی از لحاظ منابع گازی فاقد سرمایه مالی لازم برای توسعه منابع گازی خود هستند. این وضعیت همراه با بی ثباتی سیاسی در این کشورها برای جذب سرمایه گذاری خارجی، بغرنج تر می شود . علاوه بر این، کشورهای عضو مجمع عموما فاقد بازار مالی توسعه یافته برای تامین مالی پروژه های خود هستند.[vi] و ریسک سیاسی سرمایه گذاری در این کشورها عموما بالاست.
ت- قیمت گذاری گاز طبیعی از مهمترین موضوعات مطرح در بازار و تجارت جهانی گاز طبیعی است. یکی از اهداف مجمع، دستیابی به یک قیمت پایدار و عادلانه برای گاز طبیعی بوده و کشورهای عضو مجمع تاکید دارند که عصر فروش گاز ارزان پایان یافته است. ولی به نظر می رسد به دلایلی چون تفاوت در حمل و نقل، منطقه ای بودن بازار قیمت گذاری و مسایل دیگر، مجمع نتواند در کوتاه مدت نقش چندانی در قیمت گذاری گاز ایفا نماید.
2- اهداف سیاسی کشورهای عضو مجمع:
اعضای مجمع گاز به علت دارا بودن سطوح مختلف توسعه اقتصادی و نیز به علت اختلاف در نوع نظام سیاسی هر کدام به دنبال اهداف متفاوتی از دیگر اعضا در درون این مجمع هستند. به عنوان مثال وابستگی اروپا به گاز روسیه، مزیت های بسیار زیادی را برای این کشور ایجاد کرده است. همین امر روسیه را از مطرح شدن رقیب جدی دیگر در بازار اروپا ناخرسند کرده و موجب می شود در جهت حفظ انحصار موجود، سیاست هایی را در پیش گیرد.[vii]روسیه با در دست گرفتن انحصار صادرات گاز به اروپا و با ایفای نقش رهبری و نظارت بر این مجمع، می تواند ورود سایر صادر کنندگان گاز به این منطقه را تحت کنترل خود درآورد و همچنان از جایگاه برتر خود در امنیت انرژی اروپا در راستای تحقق منافع ملی اش بهره مند شود.[viii] بر این اساس، اولویت روسیه در مجمع کشور های صادر کننده گاز در دو محور کلی سیاست های کوتاه مدت و بلند مدت قابل بررسی است. در بخش سیاست های کوتاه مدت، روسیه تلاش خواهد کرد از طریق دبیرخانه مجمع کشورهای صادرکننده گاز به اطلاعات و برنامه های کشورهای عضو در بخش تولید، شرایط مخازن و منابع گازی، ظرفیت های تولیدی و طرح های آتی صادرات گاز آنها دسترسی یابد. در میان مدت و بلند مدت روسیه تلاش خواهد کرد با تاثیر گذاری بر برنامه تولید گاز در سایر کشورها از طریق مکانیزم سهمیه بندی تولید یا تنظیم ترتیبات صادراتی، جایگاه خود را در بازار جهانی گاز حفظ کند. این امر به خصوص در مورد اعضایی که به صورت بالقوه امکان و توان رقابت با روسیه در بازار های جهانی گاز را دارند از شدت بیشتری برخوردار خواهد بود. [ix]
در مورد سایر اعضا نیز می توان به همین ترتیب مشاهده کرد که اهداف سیاسی متفاوتی را از عضویت در این مجمع دنبال می کنند. در مورد ایران گفته می شود که مجمع گاز برای ایران هم ماهیت سیاسی دارد و هم ماهیت اقتصادی. اقتصادی از این منظر که درآمد حاصل از فروش گاز سبب افزایش درآمدهای ارزی ایران می شود و سیاسی از این منظر که این افزایش درآمد سبب افزایش توانایی ایران در پی گیری اهداف سیاست خارجی خود خواهد شد. و نیز گاز می تواند به عنوان کالای مورد نیاز مخالفان خارجی، به عنوان ابزاری سیاسی مورد استفاده ایران قرار گیرد، بدین معنی که ایران از این برتری در زمینه داشتن منابع گازی و اهمیت آن به عنوان ابزاری سیاسی برای پی گیری اهداف سیاست خارجی استفاده نماید. در مورد قطر به عنوان یکی دیگر از اعضای تاثصیرگذار در مجمع گفته می شود از آنجایی که قطر به عنوان بزرگ ترین تولید کننده LNG مطرح است، نه تنها در عرصه نظری عضو مناسبی برای مجمع گاز به شمار می رود بلکه می تواند به عنوان تولید کننده شناور نیز در این مجمع ایفای نقش کند.[x] هدف اصلی قطر از پیوستن به مجمع کشورهای صادر کننده گاز، اقتصادی است و به دنبال کسب بازارهای بهتر می باشد. قطر هم اکنون از لحاظ مایع سازی گاز دارای ظرفیت مناسبی است و مایل نیست که تصمیمات مجمع گاز سبب کاهش درآمدهای حاصل از فروش گاز این کشور شود و همچنین با استفاده سیاسی از این مجمع مخالف است.[xi]
3- وجود پیشران منطقه ای:
تنها کشوری که می تواند با توجه به شرایط فعلی به عنوان پیشران در مجمع گازی مورد نظر قرار گیرد روسیه است. مهمترین عاملی هم که باعث می شود روسیه اراده بر عهده گیری نقش پیشران منطقه ای را داشته باشد نقش کنترلی خواهد بود که از این طریق بر رقبای خود در بازار گاز اروپا خواهد داشت و خواهد توانست مانع از به خطر افتادن منابع خود در این بازار شود. امری که روسیه را در زمینه امنیت تقاضای گاز طبیعی خود در اروپا نگران کرده است موضوع تنوع بخشی منابع تامین گازی است که کمیسیون اروپایی فعالانه در حال پیگیری آن است. بنابراین طبیعی است که روسیه نگران رقابت های دو کشور الجزایر و لیبی در تامین گاز اروپا و در نتیجه کم شدن اهمیت انرژی روسیه برای اروپا باشد. پس از به قدرت رسیدن پوتین، وی با آگاهی نسبت به کاهش توان نظامی روسیه و تنزل موقعیت سیاسی و مشکلات ساختاری اقتصاد روسیه، منابع انرژی را مهمترین برگ برنده این کشور در عرصه رقابت های بین المللی می دانست. وی با استفاده از اهرم منابع انرژی و به پشتوانه منابع عظیمی که روسیه در اختیار دارد، تلاش کرد روسیه را به یک ابر قدرت انرژی تبدیل نماید.[xii] به واقع هدف و برنامه پوتین، بازگشت روسیه به عرصه بین المللی و بازسازی قدرت این کشور بود و در این راه از منابع انرژی برای این بازسازی قدرت استفاده نمود. همچنین بر عهده گیری نقش پیشران نیازمند توان اقتصادی، سیاسی و نظامی است که در میان اعضای مجمع تنها روسیه است که در مجموع دارای چنین پتانسیل هایی است.
4- رویکرد ساختار جهانی به مجمع گاز:
به طور کلی دولت آمریکا به دلایل زیر با تشکیل مجمع کشورهای صادرکننده گاز به شدت مخالف است و این مجمع را تهدیدی عمده در بلند مدت نسبت به عرضه جهان می داند:
1- ایالات متحده این سازمان را در راستای تمرکزگرایی بخش انرژی بین المللی و انحصار تصمیم گیری آن در اختیار کشورهای معارض خود چون روسیه و ایران می داند،
2- کشورهای مخالف آمریکا با استفاده از گاز سعی در پیش برد اهداف سیاست خارجی تهاجمی خود دارند. به واقع آنها مایل به افزایش استفاده از انرژی گاز طبیعی به عنوان سلاح اقتصادی و ژئوپلیتیکی در مقابل غرب دارند،[xiii]
3- آمریکا گسترش سلطه نهادهای دولتی کشورهای معارض در شرایط آزادسازی اقتصادی بر نهادهای اقتصادی را مخالف جریان رشد و پویایی اقتصاد بین الملل می داند،
4- تشدید وابستگی غرب به انرژی که در همین بخش مورد بررسی قرار گرفت،
5- وابستگی صنایع نظامی آمریکا به استفاده از مشتقات گاز طبیعی در تولید محصولات دفاعی و متزلزل شدن پایه های صنایع دفاعی آمریکا و توان دفاعی این کشور در صورت عدم صدور آنها.[xiv]
نتیجه گیری و دورنمای آینده:
از بررسی این عوامل چهارگانه، برای بررسی سازمان های موفق در بحث همگرایی به این نتیجه می رسیم که هرچند عوامل لازم برای یک همگرایی موفق در این مجمع به طور نسبی وجود دارد اما با توجه به اینکه عامل کافی یعنی موافقت ساختار جهانی را با خود ندارد، نمی توان چندان به موفقیت مجمع کشورهای صادرکننده گاز امیدوار بود. حتی اگر چنین نهادی به فعالیت خود ادامه دهد کارویژه ای در حد یک نهاد مشورتی خواهد داشت. می توان پیش بینی کرد که مجمع کشورهای صادرکننده گاز در یک تحلیل بدبینانه بدل به سازمانی ناموفق خواهد شد و در یک تحلیل خوش بینانه به نظر می رسد بتوان آن را در سازمان های نیمه موفق دسته بندی نمود.
[1] Energy Information Administration
[i] علی، یوسفی، ایجاد اوپک گازی، ” آیا انحصار امکان پذیر است؟”، فصلنامه بررسی های اقتصاد انرژی، شماره 8، بهار 1386.
[ii] ابراهیمی، ایلناز، سازمان کشورهای صادرکننده گاز شکل گیری فرصت ها و تهدیدها،( تهران: موسسه تحقیقاتی تدبیر اقتصادی، 1388)، 1.
[iii] غلامعلی، رحیمی، ” سازمان کشورهای صادرکننده گاز: ضرورتها و محدودیتها”، اطلاعات سیاسی_اقتصادی، شماره 255_256، 120.
[iv] علی، خواجوی، “راهبردهای ایفای نقش موثر ایران در مجمع کشورهای صادرکننده گاز”، اقتصاد انرژی، شماره 122-123، دی و بهمن، 16-19.
[v] موسسه مدیریت انرژی افق، استفاده بهینه از منابع گازی در ایران، (تهران: مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، 1387)، 191.
[vi] Obindah, Wagbaraو, is an ogec ( organization of gas exporting countries) likely?, university of Dundee,2005.10-13.
[vii] وجیهه ، مهری پرگو، “اپک گازی،رویکردها،چالشها و فرصتهای ژئو استراتژیک”، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، 1386، 17.
[viii] ابراهیمی، پیشین،91.
[ix] (( اهداف راهبردی روسیه در تجارت گاز))، اقتصاد ایران، سال دوازدهم، شماره 1331، دی ماه 1388، 67.
[x] ابراهیمی، پیشین، 99.
[xi] Gawdat, Bahgat, Prospests for a Gas OPEC , 12-Jan-2009.< http://www.mees.com/Postedarticles/oped/v52no2_5odo1.html>
[xii] علیرضا، نوری، “راهبرد ابر قدرت انرژی روسیه در سیاست خارجی روسیه “، گاهنامه ایراس، شماره 19، سال 1386، 27.
[xiii] مهری پرگو، پیشین ، 11.
[xiv] ابراهیمی، پیشین، 111.