مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بررسی آخرین تحولات سیاسی لبنان در گفتگو با محمد ایرانی، سفیر سابق ایران در لبنان

اشتراک

ولی کوزه­گر کالجی

مرکز مطالعات بین­ المللی صلح – IPSC

مقدمه: جامعه لبنان به دلیل بافت متکثر قومی و مذهبی و نیز تاثیرپذیری از بازیگران مختلف منطقه­ای و   بین­المللی، از شرایط بسیار خاص و پیچیده­ای برخوردار است. تنش­های سیاسی مداوم میان گروههای مختلف سیاسی، تحرکات جریان 14 مارس، دادگاه رفیق حریری و تحولات منطقه بویژه در سوریه موجب حاکم شدن شرایط خاصی بر فضای سیاسی لبنان بویژه دولت نجیب میقاتی شده است. از این­رو بر آن شدیم تا تحولات پرشتاب و پیچیده این کشور را در گفت وگو با محمد ایرانی، سفیر سابق ایران در لبنان و از کارشناسان مطرح خاورمیانه عربی مورد واکاوی قرار دهیم تا درک بهتری از شرایط کنونی لبنان حاصل شود.

مرکز مطالعات صلح: تقریباً هشت ماه از استقرار دولت نجیب میقاتی در 13 ژوئن 2011 می­گذرد. ارزیابی شما از عملکرد دولت میقاتی در طی هشت ما گذشته چگونه است و این دولت تا چه میزان توانسته است به اهداف از پیش تعیین شده خود دست یابد؟

پاسخ- دولت آقای میقاتی درشرایطی تشکیل شد که نزاع سیاسی در لبنان بین گروه 14 مارس وجریان مقاومت یا همان گروه 8 مارس به اوج خود رسیده بود ونهایتاًً بدون مشارکت اقلیت یعنی گروه 14 مارس شکل گرفت. درواقع اکثریت سابق که متشکل از گروه های مسیحی تندرو وجریان المستقبل حریری بودند حضور در دولت جدید را تحریم کردند. بنابراین این دولت از بدو تولد بخشی از جامعه لبنان را نمایندگی نمی­کرد بویژه اهل سنت که مرکز ثقل این طایفه در دولت آقای میقاتی حضور ندارند. تاریخچه دولت­ها نیز در لبنان حاکی است هر دولتی که برخاسته از وفاق ملی باشد و با حضور شاخص­ترین چهره­ها وگروه­های سیاسی حاضر در صحنه لبنان تشکیل شود موفق­تر عمل خواهد کرد. دولت آقای میقاتی بخش عمده­ای از انرژی خود را مصروف همین نزاع­های داخلی کرده است. کارشکنی حامیان سعد حریری در وزارتخانه­ها ونهادهای دولتی ازیکسو و مشکلات ناشی از عدم سازش داخلی در درون دولت بین نخست­وزیر وجریان منتسب به آقای میشل عون ازسوی دیگر دست به دست هم داده و ماحصل آن عملکرد ضعیف و ناموفق دولت میقاتی را به نمایش گذاشته است.

مرکز مطالعات صلح: طی هفته­های اخیر تنش­هایی در جلسات هیات دولت لبنان در پی بروز اختلاف میان به دنبال بروز اختلاف میان نجیب میقاتی نخست وزیر لبنان و وزرای وابسته به میشل عون (فراكسیون تغییر و اصلاح هم پیمان مسیحی حزب­الله) بروز کرده و جلسه هیأت دولت این كشورمتشنج شده و این وزرا اعلام كردند كه دیگر درجلسات هیات دولت شركت نخواهند كرد. ریشه اصلی این اختلاف نظر در کجاست و آیا این مساله ممکن است به سقوط دولت میقاتی و آغاز بحران سیاسی جدید در لبنان منتهی شود؟

پاسخ – این اختلافات وجود دارد و البته هیچ وزیری از دولت کنار نرفته بلکه ادبیات تهدید بکار گرفته شده است. اختلافات آقای میشل عون ونجیب میقاتی البته سیاسی و طائفی نیست وحتماًً متفاوت از جنس اختلاف عون با حریری است. از ابتدای تشکیل دولت این تنش وجود داشت. آقای عون و مجموعه وابسته به او براین عقیده­اند که اکثریت عددی جامعه مسیحیان مارونی را در اختیار داشته ونمایندگی می­کنند بنابراین مایلند پست­ها ومناصبی را که دولت و شخص میقاتی برای مسیحیان در نظر می­گیرد با مشورت و صلاحدید و دخالت و نظر این گروه یعنی آقای عون وجریان وابسته به وی باشد. به طورمثال تنش طولانی برای انتخاب رئیس شورای عالی قضایی یا رئیس نهاد تعزیرات واز این دست اختلافات موجب شده که آقای میقاتی احساس ضعف کند واحیاناًً تهدید به استعفا. اما به هرحال با دخالت و پادرمیانی وجوه عاقلی که در گروه 8 مارس قرار داشته و مصالح بالاتری را درنظر دارند این تنش­ها اگر نگوییم حل می­شود اما کاهش می­یابد. بنابراین عمده اختلاف بین این دو برسر پست­های دولتی وسهم خواهی بیشتر طرفین است. اما در شرایط کنونی کمی بعید به نظرمی­رسد این تنش موجب سقوط دولت میقاتی شود. جریان منسجم شیعی درون دولت همواره تلاش دارد این گونه بحث­ها را که معمولاًً درسایر دولت­های گذشته لبنان نیز وجود داشته کنترل ومدیریت کند.  

مرکز مطالعات صلح: پرونده دادگاه بین­المللی رفیق حریری یکی از چالش برانگیزترین مباحث در صحنه سیاسی لبنان به شمار می­رود که به نوعی مرز بین گروههای سیاسی این کشور را مشخص می­کند. عملکرد دولت میقاتی در قبال این پرونده بویژه با توجه به از دستور کار خارج شدن موقت بحث تامین مالی این پرونده در بودجه سال 2012 را  چگونه ارزیابی می­کنید؟

پاسخ – بنیان اختلافات موجود در صحنه سیاسی امروز لبنان موضوع پرونده ترور رفیق حریری است. این اختلاف داخلی تنها درصحنه سیاسی داخلی لبنان باقی نماند وبه تدریج ابعاد بین­المللی پیدا کرد و این امر تنش­ها را بین دو گروه سیاسی لبنان افزایش داد که نتیجه آن فروپاشی دولت سعدحریری و تشکیل دولت نجیب میقاتی بوده است. میقاتی مایل نیست در مقابل تعهدات بین­المللی ولو از سوی دولت سابق بایستد به عبارت دیگر نمی­خواهد اختلافات داخلی را مجدداًً به صحنه بین­الملل بکشاند. ازسوی دیگر شریط ویژه منطقه وفشارهای ناشی از تحولات سوریه خود به خود دولت نوپای میقاتی را تحت تأثیر قرار داده است لذا برای عبور ازاین مرحله، به نظر من میقاتی تصمیم سنجیده­ای گرفت وبخشی از هزینه­های دادگاه را از صندوق ذخیره اعانات و نه از بودجه مستقیم دولت پرداخت کرد. این اقدام بهانه را از دست گروه المستقبل و 14 مارس نیز گرفت.   

مرکز مطالعات صلح: دولت میقاتی، نخستین دولتی است که از سال 2005 تاکنون نخست‌وزیر آن از جریان 14 مارس نیست. اما با توجه به پایگاههای سیاسی و اجتماعی قدرتمندی که این جریان در داخل و خارج لبنان بویژه کشورهای غربی و محافظه­کار عربی دارد، دیدگاه شما درباره جایگاه و تاثیر جریان 14 مارس در معادلات کنونی لبنان چگونه است و آیا می­توان انتظار داشت کنترل دولت را یک بار دیگر در دست بگیرد؟

پاسخ – گرچه دولت­های فراگیر وائتلافی ملی در لبنان از مقبولیت بیشتر داخلی برخوردارند ولی این­گونه نیست که اولین بار باشد که دولت لبنان از یک جریان سیاسی تشکیل شده باشد. نخست­وزیر را همیشه اکثریت نسبی پارلمان تعیین کرده است. سالها چهره­هایی ملی مانند سلیم الحص و رشید یا عمرکرامی و دیگران ریاست دولت لبنان را برعهده داشته­اند. درحال حاضر تردیدی نیست که گروه 14 مارس تلاش دارد دولت میقاتی را به شکست کشاند اما طرف­های منطقه­ای وبین­المللی نگران افزایش نزاع وجنگ داخلی در لبنان متأثر از تحولات سوریه هستند. شاید بهترین گزینه برای سرنگونی دولت میقاتی مشارکت گروه 14 مارس در دولت ایشان به عنوان اقلیت یا ثلث معطل بود که دراین صورت می­توانستند با دراختیار گرفتن رأی وزرای منسوب به ولیدجنبلاط به شیوه­ای مسالمت­آمیز وسیاسی دولت میقاتی را به استعفا وادارند. به هرحال به نظر می­رسد تهدید علیه دولت میقاتی بیش از اینکه از سوی گروه 14 مارس باشد ناشی از اختلافات درونی با جریان میشل عون خواهدبود.

مرکز مطالعات صلح: با توجه به ارتباط نزدیک و حمایت شدید کشورهای عربی بویژه عربستان سعودی از جریان 14 مارس، نحوه تعامل و یا تقابل این کشورها را با دولت میقاتی در طی 8 ماه گذشته چگونه ارزیابی می­کنید؟

پاسخ – آقای میقاتی درطول این مدت سعی نموده روابط خود را با اعراب بویژه با عربستان سعودی حفظ کند وحتی به ریاض سفر کند. سابقه روابط این دو نیز سابقه خوبی است. پرداخت بخشی از هزینه­های دادگاه حریری نیز به حفظ این رابطه کمک کرد. اما تردیدی نیست که صحنه سیاسی لبنان همواره متأثر از صحنه سیاسی دولت بزرگ همسایه یعنی سوریه بوده است. فشار برسوریه زیاد است وحتماًً موجب فشار بردولت همسو با سوریه در لبنان و نیز بر گروههای همسو با سوریه در این کشور خواهد بود.

مرکز مطالعات صلح: میقاتی به هنگام تشکیل دولت از یک سو بر مثلث ارتش، ملت و مقاومت در مقابله با تجاوزات و جاسوسی اسرائیل تاکید نمود و از سویی دیگر تعهد دولت خود را نسبت به قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل اعلام داشت. دیدگاه شما در مورد عملکرد دولت میقاتی در قبال دو مساله یادشده چیست؟

پاسخ – قبلاًً اشاره کردم میقاتی درپی کاهش فشارهای بین­المللی برلبنان است. همکاری وی با دادگاه و توافق با تعهدات بین­المللی دولت سابق حریری نیز درهمین راستاست. البته میقاتی این همکاری را به معنای پذیرش سایر بندهای قطعنامه 1701 نمی­داند و علی الاصول در این­گونه موارد ناگزیر است دیدگاه حزب الله را مدنظر قرار دهد. اما درعین حال باید گفت که این دولت برخاسته از اراده جریان مقاومت است. ریاست جمهوری و ارتش را نیز در کنار خود دارد. این انسجام درصورت تداوم به ثبات واستقرار لبنان کمک می­کند و بهانه دخالت عنصر بیگانه از جمله رژیم صهیونیستی را نیز خواهد گرفت.

مرکز مطالعات صلح: به طور کلی، مواضع و رویکردهای لبنان در قبال تحولات مصر، تونس و لیبی را چگونه ارزیابی می­کنید؟ تاثیر این رویدادها بویژه تاثیر تحولات مصر بر روابط این کشور با اسرائیل و نیز تحولات لیبی و مساله امام موسی صدر تا چه میزان بر دیپلماسی لبنان تاثیر گذاشته است؟

پاسخ – اولاًً تکثرگرایی با مشارکت همه طوائف در قدرت و دموکراسی خاص حاکم بر لبنان، این کشور را از موج سونامی تغییر وبیداری درجهان عرب تاحدود زیادی مصون داشته است. جداشدن مصر حسنی مبارک از محورسازش با اسرائیل شرایط بسیار مناسبی را بوجود آورد و چنانچه تحولات اخیر سوریه نبود شرایط ایده آلی برای محورمقاومت فراهم می­گردید. دولت لبنان نیز تلاش دارد ضمن حمایت از مواضع سوریه در محافل مختلف بین­المللی، درعین حال در چارچوب مشخصی بیطرفی خود را نیزحفظ کند. رابطه خود را با دولت­های جدید عربی گسترش دهد ازجمله با لیبی که به هرحال با سرنگونی دیکتاتور قذافی فضا برای روشن شدن سرنوشت امام موسی صدر فراهم شده است.   

مرکز مطالعات صلح: همان­طور که مستحضرید که تحولات سوریه و بحرین موجب نوعی صف­آرایی در سطح منطقه و جهان شده است. ایران، روسیه، چین در یک طرف و اتحادیه عرب، ترکیه و کشورهای غربی در طرف مقابل تحولات این دو کشور بویژه سوریه قرار گرفته­اند. ارزیابی شما از نقش و دیدگاه لبنان در این تحولات چیست؟ آیا این نقش­آفرینی در چهارچوب اهداف و خط مشی­های اتحادیه عرب صورت   می­گیرد یا شاهد موضعی متفاوت و مستقل از سوی لبنان هستیم؟

پاسخ – موضع دولت فعلی لبنان حمایت از سوریه و آقای بشار اسد است. در عین حال باید توجه داشت ثقل سیاسی لبنان در صحنه عربی به اندازه دولت­هایی چون عربستان، مصر و حتی قطر نمی­باشد. دولت لبنان مایل نیست تحت فشارهای بین­المللی و منطقه­ای متهم به حمایت مستقیم از سوریه شود. شرایط داخلی لبنان نیز چنین اجازه­ای به دولت میقاتی نمی­دهد. به هرحال شرایط سخت وشکننده­ای برای این دولت وجود دارد. در اتحادیه عرب مخالف تندروی­های عربستان وقطر است ومحتاطانه درکنار الجزایر وسودان از سوریه حمایت می­کند. مخالف اعمال تحریم اقتصادی سوریه است و همکاری­هایی را با سوریها برای جلو گیری از ورود سلاح وافراد مسلح به داخل سوریه داشته اما باید بدانیم نقش لبنان دراین ماجرا نقش محدودی است.

مرکز مطالعات صلح: از پاسخ ها و همکاری شما در این مصاحبه سپاسگذارم.

مطالب مرتبط