ولی کوزهگر کالجی
مرکز مطالعات بینالمللی صلح – IPSC
مقدمه: بدون هرگونه تردیدی فرانسه را باید در کنار آلمان، دو قطب اصلی اروپای کنونی دانست. تحولات فرانسه نه تنها بر اروپا حتی بر بسیاری از روندهای بینالمللی نیز تاثیرگذار است. این کشور قدرتمند اروپایی در سالهای اخیر دستخوش تحولات متعددی شده است که در کانون آن سیاستها و رویکردهای نیکلای سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه و گسترش دامنه بحران اقتصادی قرار دارد. در چنین شرایطی جامعه فرانسه خود را آماده برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در روزهای 22 آوریل و 6 می 2012 میکند که نتایج آن بر روند تحولات سیاسی این کشور بسیار تاثیرگذار خواهد بود. از اینرو بر آن شدیم تا تحولات پرشتاب و پیچیده این کشور را در گفت وگو با دکتر پیروز ایزدی، عضو گروه مطالعات اروپا در مرکز تحقیقات استراتژیک و از کارشناسان مطرح مسائل فرانسه مورد واکاوی قرار دهیم تا درک بهتری از شرایط کنونی این کشور اروپای غربی حاصل شود.
مرکز مطالعات صلح: اگر اجازه بدهید گفتگو را از تحولات سیاسی و اجتماعی فرانسه شروع کنیم. به صورت خلاصه، جامعه فرانسه چه گفتمانهایی را از آغاز جمهوری پنجم در سال 1956 تا کنون طی نموده است تا بتوانیم بر اساس آن از گفتمانهای حاکم بر جامعه امروز فرانسه صحبت کنیم.
– از آغاز جمهری پنجم، فرانسه شاهد گفتمانهای متفاوتی بوده است. اما گفتمانی که همواره سایر گفتمانها را تحت الشعاع قرار داده و سایه سنگین خود را حفظ کرده گفتمان گلیسم است که سابقه آن به ریاست جمهوری ژنرال دوگل از ١٩٥٨ تا ١٩٦٩ می رسد و به معنای استقلال در سیاست خارجی و نقش هدایتگر دولت در اقتصاد میباشد. این گفتمان در دوره ریاست جمهوری پمپیدو و ژیسکار دستن به منظور تطبیق با واقعیات جدید سیاست بینالملل به ویژه در بعد سیاست خارجی تعدیل شد. در دوره ریاست جمهوری میتران از ١٩٨١ گفتمان سوسیالیسم با تأکید بر عدالت اجتماعی و حقوق بشر مطرح شد که البته در زمینه سیاست خارجی همچنان تحت تأثیر گفتمان گلیسم بود. البته در نیمه دوم ریاست جمهوری میتران و با روی کار آمدن نخستوزیری از جناح راست، قدری از سیاستهای اقتصادی سوسیالیستی عدول شد. در دوره شیراک از ١٩٩٥ با توجه به پایان جنگ سرد و فروپاشی بلوک شرق گلیسم در سیاست خارجی در قالب چندجانبه گرایی و تلاش برای ایجاد نظامی چندقطبی و مبارزه بر ضد جهانی شدن نمود پیدا کرد. در دوره سارکوزی نیز از ٢٠٠٧ قرائتی از گلیسم ارائه شد که تنها عنصر مجد و عظمت فرانسه در آن باقی مانده بود و با همسویی با آمریکا در جهت نیل به این هدف به اعتقاد برخی کارشناسان گلیسم مدفون شد.
مرکز مطالعات صلح: در سال 2008 اصلاحیهای در مورد قانون اساسی فرانسه مطرح شد که محورهای اصلی آن را برجستهتر کردن نقش مجلس، افزایش نظارت بر قوه مجریه و افزایش مشارکت مردم در نهادهای عمومی تشکیل میداد. اهمیت این اصلاحات به گونهای بود که برخی تحلیلگران از آن به عنوان جمهوری ششم فرانسه یاد میکردند. تاثیر این اصلاحیه در فضای سیاسی کنونی فرانسه بویژه با توجه به انتخابات ریاست جمهوری پیشرو به چه میزانی است؟
– اصلاحات مزبور در جهت افزایش اختیارات مجلس و شوراهای منطقهای و نظارت بیشتر بر قوه مجریه صورت گرفت. زیرا اشکالی که به قانون اساسی جمهوری پنجم وارد میشد این بود که از قدرت پارلمان کم کرده و بر قدرت قوه مجریه بسیار افزوده است که این البته بر اهمیت انتخابات مجلس که در فاصله کوتاهی پس از انتخابات ریاست جمهوری انجام خواهد شد میافزاید.
مرکز مطالعات صلح: جامعه فرانسه تا حدود دوماه دیگر شاهد انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود و سرنوشت کاخ الیزه در روزهای 22 آوریل و 6 می 2012 مشخص خواهد شد. تحلیل شما از انتخابات پیشرو بر اساس گفتمانهای موجود چیست؟
– به نظر میرسد امروز در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه دو گفتمان در برابر یکدیگر قرار گرفته باشند: یکی گفتمان رهبری که سارکوزی نماینده آن است و معتقد است که در شرایط بحران اقتصادی و مالی تغییر رهبری خطاست و شرط فائق آمدن بر بحران تداوم رهبری است به ویژه آنکه سارکوزی نشان داده است که مرد عمل و مرد غلبه بر بحرانها می باشد. دیگری گفتمان تغییر است که از سوی اولاند نامزد سوسیالیست تعقیب میشود که راه حل مشکلات موجود را در تغییر سیاستها میداند.
مرکز مطالعات صلح: به نظر میرسد انتخابات آتی ریاست جمهوری، عرصه رقابت بین سه حزب حاکم جنبش برای اتحاد مردمی به رهبری سارکوزی، حزب سوسیالیست به رهبری فرانسوا اولاند و جبهه ملی فرانسه به رهبری ژان ماری لوپن است. اجازه بدهید از حزب حاکم جنبش برای اتحاد مردمی شروع کنیم. موقعیت این حزب بویژه شخص سارکوزی را چگونه ارزیابی میکنید؟ ساركوزي نه مانند ژاك شيراك نماينده طيف نيرومند راستگرايان و نه چون فرانسوا ميتران، بازتابدهنده آمال سوسياليستها است. از اینرو، مهمترین فرصتها و چالشهای سارکوزی برای حضور مجدد در الیزه را چه مواردی میدانید؟
– تنها برگ برنده سارکوزی در این انتخابات تأکید بر تداوم رهبری در موقع بحران و متهم کردن رقیب خود به این است که برنامهای برای برون رفت از بحران ندارد و وعدههایی که داده تنها با افزایش بیشتر هزینههای عمومی بحران را عمیق تر میکند. در همان حال نرخ بیکاری ١٠ درصدی، کاهش قدرت خرید مردم و حذف مزایای اجتماعی به نارضایتیها دامن زده و چالشهای بزرگی پیش روی سارکوزی قرار داده است.
مرکز مطالعات صلح: کسانی که با روانشناسی مردم فرانسه آشنا هستند به خوبی میدانند که سوسیالیسم در ابعاد اجتماعی-اقتصادی- فرهنگی وحتی سیاسی دارای ریشه قوی است و بخش عمده از فرهنگ مردم فرانسه شده است. در شرایط کنونی با توجه به بحران اقتصادی، پیروزی سوسیالیستها در انتخابات محلی و نیز کسب اکثریت سنا به رهبری ژان پیر بل که از از سال 1958 میلادی به این طرف بیسابقه است، موقعیت احزاب چپ بویژه حزب سوسیالیست به رهبری فرانسوا اولاند را در انتخابات آینده چگونه ارزیابی میکنید؟
– با توجه به اینکه بسیاری از مزایای اجتماعی مردم یا حذف شده یا در خطر حذف قرار گرفته و سارکوزی از برآورده کردن وعدههای خود به خصوص در زمینه کاهش بیکاری و افزایش قدرت خرید عاجز مانده بسیاری از مردم به سوسیالیست ها روی آوردهاند.
مرکز مطالعات صلح: اما ضلع سوم انتخابات آتی، جبهه ملی فرانسه به رهبری ژان ماری لوپن است. برخی از كارشناسان معتقدند ناكاميهاي سياسي و اقتصادي ساركوزي در طول پنج سال تصدي اليزه و عبور از شئون شناخته شده انتخاباتي در جريان رقابت نامزدهاي اصلي احراز پست رياستجمهوري فرانسه نه فقط جايگاه حزب حاكم فرانسه، بلكه موقعيت حزب اصلي رقيب، يعني سوسياليستها را هم در آستانه انتخابات، شكننده كرده است و با ادامه اين روند و تداوم جنگهاي لفظي با كلماتي كوتاه ولي خشن ميان نامزدها نه فقط از شمار رايدهندگان كاسته شده، بلكه افراد درصورت حضور درپاي صندوقها نيز مجبور خواهند بود تا همانند سال 2002 ميلادي، راي تنبيهي داده و با شليك يك تير، هم جناح راست و هم چپ را تنبيه كنند و زمينهساز صعود جبهه ملي راست افراطي شوند. تحلیل شما در این باره چیست؟
– به طور کلی هرچند جبهه ملی با گفتمان جدیدی که مارین لوپن مطرح کرده و بیشتر بر جذب کسانی که از بحران اقتصادی بیشترین صدمات را دیدهاند و نسبت به مهاجرین به ویژه به لحاظ اشغال فرصتهای شغلی از جانب آنان و تهدید امنیت از ناحیه آنان نگرانند تمرکز کرده است. اما جریانهای افراطی معمولاً بیش از ٢٠ درصد آرا را نمیتوانند به خود اختصاص دهند و شانس زیادی نمیتوان برای آنها متصور شد.
مرکز مطالعات صلح: به نظر شما در صورت پیروزی هر یک از سه جریان اصلی یادشده در انتخابات پیشرو، روابط فرانسه با اتحادیه اروپا چگونه تعریف خواهد شد و این امر چه تاثیری بر سیاستهای این کشور در قبال ایران خواهد داشت؟ به عنوان مثال، سیاست سوسیالیستها و یا جبهه ملی در قبال اتحادیه اروپا و ایران چگونه خواهد بود؟
– در صورت پیروزی سارکوزی روابط فرانسه با اتحادیه اروپا در همان راستای سیاست کنونی همکاری با آلمان در جهت برون رفت از بحران و نجات یورو ادامه خواهد یافت. در صورت پیروزی اولاند به دلیل تأکید او بر حفظ و افزایش مزایای اجتماعی مقررات مربوط به عدم تجاوز از سقف ٣ درصد کسر بودجه از تولید ناخالص داخلی نمیتواند اجرا شود که خود ضربهای بر انضباط مالی و خلاف پیمان جدید اتحادیه است. از سوی دیگر اولاند طرفدار انتشار اوراق بهادار اروپایی است که آلمان مخالف آن است. خانم لوپن هم برای حل بحران اقتصادی پیشنهاد کرده است که فرانسه از ناحیه یورو و اتحادیه اروپا خارج شود. در مورد ایران نیز بین سارکوزی و اولاند چندان تفاوتی در سیاستهایشان در قبال ایران وجود ندارد، هر چند اولاند ممکن است در رویارویی با ایران نقش فعال سارکوزی را نداشته باشد. جبهه ملی نیز به دلیل مخالفتش با مسلمانان روابط چندان خوبی با ایران نخواهد داشت.
مرکز مطالعات صلح: از پاسخها و همکاری شما در این مصاحبه سپاسگذارم.