مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بحران سوریه در سایه منازعه موازنه قدرت در خاورمیانه

اشتراک

دکتر سید سلمان صفوی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

خلاصه

بحران سوریه به سرعت تبدیل به یک منازعه بین المللی تحت تاثیر بهار عربی و تغییر موازنه قدرت برای تضعیف ایران و جنبش مقاومت شد. این بحران مقاطع مختلفی را طی کرد و اکنون پس از فراز و نشیبهای متعدد و زورآزمایی بازیگران مختلف با یکدیگر در حال ورود به مرحله نوینی است که امکان مصالحه بین مخالفین و حکومت سوریه نامحتمل به نظر نمی رسد.

کلیدواژگان: سوریه، موازنه قدرت، دیپلماسی، تروریسم، غرب، روسیه، سعودی، ترکیه، ایران، جنبش مقاومت، خاورمیانه.

مقدمه: سوریه اسب تروای ایران و روسیه و از جانب دیگر پاشنه آشیل آنها در خاورمیانه در آتش جنگ تحمیلی قدرتهای غربی و ارتجاع عرب میسوزد. تحلیلهای مختلفی از زوایای متفاوت به بحران سوریه ارائه شده است. این مقاله کوشش میکند که تصویری واقع بینانه از بحران سوریه از منظر تعادل قدرت در خاورمیانه مشتمل بر 11 محور ارائه دهد.

ریشه بحران: تقریر محل نزاع در بحران سوریه برای فهم آن نقش کلیدی دارد. غربی ها و دول محافظه کار عربی آنرا جنگ بین آزادی و دیکتاتوری معرفی می کنند. اما پرواضح است که این ادعا از دروغ های بزرگ آنها است. چگونه دول محافظهکار عرب که خود سمبل دیکتاتوری هستند و کمترین حقوق انسانها نطیر حق رانندگی خانمها در برخی از کشورهای آنها رعایت نمیشود مدعی مخالفت با دیکتاتوری و دفاع از آزادی شده اند. غربی ها چگونه راجع به بحران بحرین فقط در حد برخی انتقادهای لفطی اکتفا کرده اند اما در بحران سوریه تمام قد برای سرنگونی حکومت آن ایستاده اند.

 واقعیت آن است که در بحران سوریه صرفا با یک جنبش مردمی یا اسلامی مستقل علیه حکومت اسد روبرو نیستیم، بلکه ریشه های بحران منبعث است ازاوج گیری منازعه بالانس قدرت بین محور مقاومت و بلوک غرب تاثیر بهار عربی و جنبش بیداری اسلامی.

 پس از پیروز انقلاب اسلامی در ایران بالانس قدرت در خاورمیانه تغییر یافت. نیروی جدیدی بنام انقلاب اسلامی در صحنه خاورمیانه پدیدار شد که اساسا ماهیتی ضد صهیونیستی و امپریالیستی دارد. پس از سقوط نظام شوروی بالانس قدرت چهار ضلعی خاورمیانه شامل محور مقاومت (به رهبری ایران و عضویت سوریه، حزب الله و جنبش فلسطین)، بلوک غرب به رهبری آمریکا، شوروی و ارتجاع عرب(به محوریت سعودی و مصر مبارک) به سه ضلع کاهش یافت.

با پدیدار شدن بهار عربی و گسترده شدن جنبش اسلامی در تونس و مصر و سقوط سران و حکومتهای تونس، مصر، یمن و لیبی موازنه قدرت در خاورمیانه به زیان دوضلع دیگر یعنی غرب و ارتجاع عرب و بسود محور مقاومت در حال تغییر است. این شرایط جدید اسباب وحشت دوضلع دیگر شد و آنها متحدا با تقسیم کار بی محابا وارد بازی خطرناک براندازی حکومت اسد بعنوان قلب ژئو استراتژیک محور مقاومت شده اند.

بازیگران خارجی:بازیگران خارجی  بحران سوریه عبارتند از غرب(آمریکا، انگلیس، فرانسه، اسرائیل و ترکیه)، ارتجاع عرب(قطر، سعودی، اردن)، روسیه، ایران و حزب الله. نقش، وزن و اهداف هر کدام از آنها متفاوت است. غرب و ارتجاع عرب در کنار و حامی جنگ طلبان شده اند و ایران، روسیه و حزب الله در کنار حکومت و مردم سوریه در مقابل افراطیون جنگ طلب ایستاده اند.  برخلاف غرب و ارتجاع عرب که  به دنبال جنگ افروزی در خاورمیانه هستند ایران و روسیه  به دنبال مصالحه ملی در سوریه  و ایجاد مفاهمه بین مخالفین و حکومت و تشکیل حکومت ائتلافی ملی و مستقل سوری هستند.

هدف غرب و ارتجاع عرب: تضعیف  ایران و جنبش مقاومت علیه غرب و صهیونیسم در خاورمیانه هدف غرب و ارتجاع عرب است و از آن جهت که سوریه اسد حلقه مهم اتصال ایران به حزب الله و فلسطین است و از سوی دیگر دارای ضعفهای ساختاری متعددی است به عنوان پاشنه آشیل ایران و روسیه مورد تهاجم قرارگرفته است. در صورت سقوط اسد، حزب الله لبنان و ایران هدفهای بعدی غرب هستند. غرب به  مداخله در سوریه ادامه می دهد، زیرا که برآیندشان آن است که بشار اسد چه شکست بخورد و چه تضعیف شود به نفع غرب خواهد بود.

ارتجاع عرب که شاهد رشد نفوذ ایران در لبنان، سوریه، سودان و یمن است. می خواهد از طریق سرنگون کردن حکومت اسد، مانع عمده ای برای ادامه رشد نفوذ ایران فراهم آورد.  هدف سعودی ایجاد نظم جدید منطقه ای هماهنگ با منافع سعودی است.  فعلا تحت تاثیر جنبش بیداری اسلامی منافع سعودی در خاورمیانه بشدت آسیب دیده است.

بازیگران داخلی: بازیگران داخلی بحران سوریه اخوان المسلمین، سلفی ها، وهابیها، افراطیون مسلح خارجی و سکولارهای وابسته به غرب هستند. مخالفین سوریه چون یکپارچه نیستند و دارای خاستگاهها و اهداف متناقصی با یکدیگر می باشند، در صحنه دیپلماسی نتوانسته اند به اهداف خود نائل گردند.

اگر اپوزیسیون  مستقل و واقع‌بین بود گفتگو برای حل بحران معقول تر بود و باید با تشکیل دولت ائتلافی موافقت می کردند. اما چون وابسته به عربستان، قطر و محور انگلیس، فرانسه و آمریکا هستند از این کار تا کنون خودداری کرده اند و چون آنها استقلال ندارند؛ با طرح کوفی عنان و اخضر ابراهیمی نیز مخالفت کردند. در میدان عمل افراطی های تروریست ابتکار عمل را دارند، در خارج سوریه ترکیبی از نیروهای سکولار سکان دیپلماسی ضعیف مخالفین را دارند. بدنه جامعه سوریه نیمه مذهبی، نیمه سکولار است که از افراطی گری بیزار است. به همین دلیل نیروهای افراطی نتوانسته اند بعد ار اعما خشونت های و حشیانه خود سربازگیری وسیع از بدنه جامعه سوریه نمایند.

 

روسیه: قدرتمندترین حامی سوریه در بحران کنونی روسیه است و بخصوص نقش مهمی در مقابله با طرح های غربی ها در شورای امنیت سازمان ملل داشته است.. سوریه آخرین پایگاه نفوذ روسیه در خاورمیانه است که اگر آنرا از دست بدهد باعث تثبیت نفوذ نیمه انحصاری بلوک غرب  در خاورمیانه خواهد شد. پی آمدهای سقوط قذافی اسباب آن شده است که روسیه و چین با دقت و حساسیت بحران سوریه را رصد کنند و روسیه نقش فعالی در مقابله با طرح های حکومتهای مخالف حکوت سوریه ایفا کند.

ایران: با توجه به اینکه ریشه همه مخالفتهای غرب و ارتجاع عربی با حکومت اسد بخاطر حضور فعال حکومت او در محور مقاومت به رهبری ایران است،  ایران با قدرت از حکومت آقای بشار اسد به صورت همه جانبه حمایت می کند و در عین حال اصلاحات سیاسی و اقتصادی در ساختار حکومت سوریه را پی گیری می کند و مخالفین را دعوت به شرکت در ساختار قدرت سوریه جدید و همکاری با اسد کرده است. در این میان ایران بخشی از حماس به سرکردگی خالد مشعل را در جبهه مقاومت از دست داد که البته درس بزرگی برای ایران در تحلیل وضع فلسطینی ها می تواند داشته باشد. بخشی از نیروهای حماس بجای آنکه با ارتش اشغالگر اراضی فلسطین بجنگند به جنگ با سربازان ارتش سوریه که در مقابل ارتش اشغالگر است مشغول شده اند. ایران کمکهای زیادی برای رشد حماس کرد اما حماس در مهمترین آزمایش تجدید موازنه قوا در خاورمیانه مردود شد و در مقابل ایران و سوریه مهمترین متحدین خود براثر محاساتت غلط و وعده های کاذب واقع شده است. همچنان موقعیت ایران در افکار عمومی جهان عرب تحت تاثیر شبکه های تبلیغاتی رسانه های غربی و عربی بخصوص الجزیره و العربیه و مواضع قرضاوی و طیب رئیس الازهر مصر آسیب دیده است. ترکیه دیگر بازیگری است که در بازی سوریه آزمایش تلخی را طی میکند و ایران را مجبور به تجدید محاسبات خود در رابطه با دولت اسلام گرای اردوغان کرده است. شاید ایران کمتر پیش بینی میکرد حماس و دولت اسلام گرای ترکیه ساز مخالف ایران در رابطه با مهمترین متحد منطقه ای ایران سوریه بزنند و اینچنین در مقابل جبهه مقاومت صف آرایی کنند.

سلاح های شیمیایی: نگرانی از دستیابی سلاحهای شمیایی و میکروبی بدست تروریستها در صورت سقوط اسد بخشی از معضل غرب است، لذا عملیات شناسایی و کنترل نیروهای ویژه غرب برای شناسایی اماکن سلاحهای خاص، کنترل، مصادره و انهدام آنها مدتی است که در اراضی سوریه شروع شده است.

اشتباهات غرب: اشتباه استراتژیک غرب در بحران سوریه همچون  اشتباه تجربه افغانستان دوره اشغال شوروی است که غربیها مجاهدین را برای بیرون کردن شوروی تجهیز کردند  اما روی کار آمدن طالبان و پدیده القاعده و جنگ کنونی افغانستان حاصل آن شد. اشتباه دوم غرب آن است که فکر میکنند که سکولارها در سوریه به حکومت میرسند در حالیکه بخاطر فضای سوریه و جنبش فعالی که در آنجا پدید آمده است امکان به قدرت رسیدن سکولارها ضعیف است. و احتمال به قدرت رسیدن نیروهای تندرو سلفی در سوریه پس از اسد قوی است. دریای مدیترانه که مرز مشترک کشورهای عربی و اروپا است تحت کنترل افراطیهای جنگ طلب می افتد و آنها جنگ و ترور را به اروپا می کشانند.

تغییر موازنه قدرت: در صورتی که اخوان در سوریه به قدرت برسند: محور مصر، تونس، سوریه و ترکیه که دولهایشان  اخوانی است شکل می گیرد که به زیان سعودی و امارات خواهد بود. و تقریبا هماهنگ است با نیازهای فعلی غرب و سوریه برای مدتی از محور مقاوت خارج میشود. اگر سکولارها به قدرت برسند و دموکراسی بر قرار شود باز به زیان سعودی خواهد بود تنها در صورتی که سلفی ها قدرت را بدست گیرند موازنه قدرت به سود سعودی خواهدشد و البته اروپا و اسرائیل در تهدید حملات بی حساب و کتاب قرار می گیرند که پی آمدهای آن دردناک و خطرناک خواهد بود. در صورت تشکیل حکومت ائتلافی به شکل لبنان در کوتاه مدت غرب برنده این بازی خواهد بود ولی در میان مدت سرنوشت لبنان می تواند تکرار شود. به هر حال سقوط اسد به زیان ایران، سوریه و چین است اما به نفع چه موارنه قدرت منطقه ای و بین المللی میشود بستگی به خروجی بحران و نیروی حاکمه جدید خواهد داشت. اما بی شک خوش بینی غرب و ارتجاع عرب به تاسیس حکومتی متحد خود سرابی بیش نخواهد بود.

راه خروج از بحران سوریه: بحران سوریه قابل مرتفع شدن است در صورتیکه بازیگران داخلی و خارجی آن نگاهی واقع گرایانه به مولفه های موجود در صحنه بازی سوریه داشته باشند. بی شک حکومت سوریه به شکل سابق خود قابل دوام نیست. حکومت اسد باید اقدام به اصلاحات اساسی در ساختار قدرت و برقراری دموکراسی متناسب با شرایط خاورمیانه نماید. لازمه این کار برقراری سیستم چند حزبی، اجازه فعالیت به احزاب منتقد، اجازه فعالیت روزنامه های غیر حکومتی، آزادی زندان سیاسی و فراهم کردن شرایط برای برگزاری انتخابات آزاد ریاست جمهوری در سال 2014 با شرکت نیروهای مخالف و زیر نظر سازمان ملل و یا نهادهای بین المللی است.

اپوزیسیون سوری باید صف خود را از نیروهای مزدور تروریست  و افراطیون که به مقدسات مذهبی اسلامی تعرض کرده اند و عامل تفرقه دینی و گسترش نفرت و خشونت هستند را جدا کنند، به جنگ داخلی پایان دهند و از بکارگیری سلاح برای رسیدن به اهداف سیاسی خود اجتناب کنند و وارد روند دیپلماسی مصالحه عادلانه با حکومت سوریه شوند. در قبال آن حکومت اسد از هم اکنون باید اعلام کند که در صورت چنین عملی ازسوی مخالفین از بکارگیری سلاح علیه مخالفین غیر مسلح خود کاملا اجتناب میکند و تا برگزاری انتخابات سال 2014 نیز آمادگی دارد که برخی از شخصیتهای مخالفین را در دستگاه حکومتی در مرتبه وزارت مشارکت دهد.

ایران و روسیه باید از نفوذ خود در حکومت سوریه استفاده کنند و آنها را تشویق به سرعت بخشیدن به اصلاحات و جذب مخالفین مصالحه جو نمایند.

اتحادیه اروپا، سعودی، قطر و ترکیه باید  مسلح کردن مخالفین را متوقف کنند و همچنین کمک مالی به تروریستها را متوقف کنند. در صورتیکه تروریستها بدانند که جهانیان از روش آنها حمایت نمی کنند، صحنه سوریه را خالی میکنند و راه برای گقت و گوهای سازنده بین مخالفین و حکومت سوریه برای مصالحه فراهم میشود.

 

فرجام سخن:

با توجه به شکست های نظامی اخیر تروریستها در سوریه و بر ملا شدن ماهیت افراطی گرایانه آنها برای غرب، تغییر نگرش غربی ها راجع به توسل جستن به روشهای تروریستی و نظامی در سوریه محتمل به نظر میرسد. در این صورت فضا برای مصالحه بین مخالفین و حکومت سوریه فراهم میشود. در صورتیکه حکومت ائتلافی در سوریه تشکیل شود هیچ کدام از بازیگران بحران سوریه برنده و بازنده مطلق نخواهند بود. بی شک مهمترین آسیب دیدگان بحران سوریه مردم مظلوم سوریه هستند که تحت تاثیراین بحران خسارتهای فراوانی بر آنها رفته است و متاسفانه در کوتاه مدت نیز قابل جبران نیست. نقش سوریه در میان مدت در جنبش مقاومت تضعیف شده است. ایران اقدام به تجدید محاسبه در رابطه با جریانهای اسلام گرا مینماید.

 

 

 

مطالب مرتبط