مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ایران هراسی بهانه گسترش همکاری های نظامی شورای همکاری خلیج ­فارس

اشتراک

احسان برزگری

مرکز بین­ المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد:

شورای همکاری خلیج فارس که از آن به عنوان سدی در برابر قدرت ایران، عراق و اسلام سیاسی یاد می شود در سال 1981 تاسیس شد. این شورا از شش کشور تولید کننده نفت شبه جزیره عربستان یعنی کویت، عربستان، امارات، قطر، بحرین و عمان تشکیل شده است. فکر تشکیل چنین شورایی در سال های اولیه دهه 70 میلادی نیز وجود داشت که ایران نیز می­بایست در آن عضو باشد. ولی به علت مخالفت رژیم عراق و بدبینی برخی رژیم­های عربی شبه جزیره نسبت به نقش شاه، این شورا تشکیل نگردید. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و با فروریختن پایه­های قدرت آمریکا در منطقه و احساس خطر و ناامنی حکام منطقه نسبت به آینده رژیم­های خود در مقابل گسترش انقلاب اسلامی و همچنین با توجه به سیاست جدید آمریکا در منطقه برای ایجاد کمربند ایمنی متشکل بین کشورهای کوچکتر منطقه، بار دیگر طرح تشکیل شورای همکاری خلیج فارس مورد توجه جدی قرار گرفت. در این راستا در بهمن 1359 پس از تشکیل سومین کنفرانس سران کشورهای اسلامی در طائف عربستان، رهبران حوزه خلیج فارس در حاشیه کنفرانس طائف یک اجلاس غیر رسمی تشکیل دادند. دستور این اجلاس بررسی موضع و همکاری بین کشورهای منطقه بود. نتیجه این اقدامات و مذاکرات منجر به تشکیل این شورا در 26 می 1981 شد. با توجه به اینکه یکی از علل اصلی و مهم تشکیل شورای همکاری، مقابله با خطراتی بود که کشورهای عضو این شورا را تهدید می­کرد همکاری نظامی از ابتدا یکی از زمینه­های مهم همکاری بوده است. در آخرین اجلاس شورای همکاری در بحرین سران 6 کشور جنوب خلیج فارس در نشستی در منامه درباره ایجاد فرماندهی مشترک برای برای نیروهای زمینی، هوایی و دریایی این کشورها به توافق رسیدند. حال این سئوال مطرح می شود که رویکرد شورای همکاری خلیج فارس درباره همکاری نظامی از آغاز تشکیل تاکنون چه بوده است؟

واژگان کلیدی: شورای همکاری خلیج­فارس، تاریخچه همکاری نظامی، خریدهای تسلیحاتی.

تحلیل رخداد:

شورای همکاری خلیج­فارس یکی از سازمان­های منطقه­ای بین حکومتی است که برای نزدیکی کشورهای عربی حوزه خلیج­فارس و همگرایی و همکاری بیشتر آنها با یکدیگر بوجود آمد. در واقع اتخاذ تدابير مربوط به امنيت و دفاع در برابر جمهوري اسلامي ايران مهم­ترين هدف شوراي همكاري خليج فارس بوده و هست حال اينكه در هنگام تشكيل شورا، كليه كشورهاي عضو به جز عمان خواستار تشكيل شورا به علت مسائل اقتصادي، فرهنگي و سياسي بودند و فقط عمان خواهان توجه به مسائل نظامي در شورا بود و كليه اعضا در آغاز با خواست عمان مخالفت كرده و اين شورا را غيرنظامي مي‏خواندند. اما پس از گذشت چندي انجام كودتاي نافرجام و مشكوك در بحرين در سال 1981 و نسبت دادن آن به ايران، مسائل دفاعي به صورت آشكار و رسمي در شورا مطرح گشت. در اين راستا اولين جلسه ستاد مشترك كشورهاي عضو شوراي همكاري تحت رياست سرتيپ يوسف المدني به منظور بحث و هماهنگي استراتژيك در منطقه خليج فارس در سپتامبر 1981 در رياض تشكيل شد.

به وجود آوردن راهبرد مشترک دفاعی شش کشور در برابر تهدیدات خارجی، به مراتب امری دشوارتر از هماهنگ کردن سیاست­های امنیتی داخلی است. پاره­ای اختلاف در مورد منابع و شدت تهدید و تفاوت برداشت­ها درباره میزان ارتباط با قدرت­های بزرگ خارج از منطقه و نحوه برخورد با جمهوری اسلامی ایران از یکسو و تفاوت ساختار نیروهای مسلح شش کشور از نظر فرماندهی، ترکیب نیروها و نوع تسلیحات از سوی دیگر، مسیر ناهمواری را در هرگونه حرکتی به سمت وحدت فرماندهی و یکپارچگی نیروهای مسلح کشورهای عضو شورا ایجاد کرده است. دکترین دفاعی اعلام شده در نخستین بیانیه اجلاس سران شورای همکاری در سال 1981 در ابوظبی مبنی بر اینکه مسئولیت امنیت خلیج فارس بر عهده کشورهای منطقه است و منطقه باید از کشمکش­های بین­المللی و وجود ناوگان­ها و پایگاه­های نظامی خارجی به دور بماند، ملاحظاتی چند نظیر عدم تحریک جمهوری اسلامی ایران و رویارویی با آن و عدم موافقت با درخواست­های آمریکا مبنی بر ایجاد پایگاه در کشورهای منطقه و حفاظت از آنها را در نظر گرفته بود. برای تنظیم این دکترین مباحثات طولانی در شورا انجام شد زیرا عمان که از سال 1978 روابط دفاعی خود را با آمریکا گسترش داده و تسهیلات و پایگاه­هایی در خاک خود را در اختیار آن کشور قرار داده بود بر همکاری دفاعی بسیار نزدیک شورا با غرب به ویژه آمریکا پای می فشرد، در حالی­که کویت و امارات با این سیاست مخالف بودند. عمان رابطه تنگاتنگی میان حفظ امنیت تنگه هرمز و امنیت خود قائل است و بعد از سقوط شاه تلاش داشت مسئولیت اصلی تضمین آزادی کشتیرانی در تنگه هرمز را به عهده گیرد و بدین منظور، علاوه بر حفظ مناسبات دیرین نظامی با انگلیس، درصدد برقراری روابط استراتژیک و نزدیک با آمریکا برآمد. همچنین، به منظور بهبود امنیت خطوط دریایی، عمان به پنج کشور دیگر عضو شورا پیشنهاد کرد که یک صندوق دفاعی مشترک با سرمایه 100 میلیون دلار تاسیس نمایند. شرکای عمان در شورا نخست از این طرح حمایت کردند ولی از آنجا که قصد نداشتند در ابتدای تاسیس شورا بازی خطرناکی را با ایران آغاز کنند و شورا را به مثابه یک تجمع نظامی علیه انقلاب ایران جلوه دهند لذا از حمایت خود منصرف شدند.  اما این تمام ماجرا نبود، زیرا تفاوت نگرش اعضای شورا به منابع و شدت تهدید نیز همواره مانعی برای شورا جهت تدوین یک رویکرد واحد دفاعی بوده است. بعنوان مثال، عربستان نگرانی عمده اش (حداقل در نخستین سالهای جنگ تحمیلی و قبل از آغاز جنگ نفتکشها) کمک به تامین امنیت تنگه هرمز نبود بلکه بیم اصلی اش گسترش جنگ به شبه جزیره عربستان بود. علاوه بر این، عربستان سعودی منبع تهدید تنها به خلیج فارس محد.ود نمی دید و از جانب رژیمهای مارکسیست یمن جنوبی و اتیوپی احساس خطر می کرد و حتی نزدیکی و وحدت دو یمن را برای امنیت خود خطرساز می دید. از سوی دیگر، از نظر امارات، قطر و بحرین تنها گسترش جنگ عراق و ایران به خلیج فارس می­توانست منبع تهدیدی باشد؛ در حالیکه کویت، علاوه بر آن، گسترش جنگ در خشکی و در ناحیه عراق را منبع تهدید قلمداد می کرد و این نوع گسترش طبعا برای عربستان نیز نگران کننده بود. در هر حال، این برداشت­های متفاوت نسبت به منابع و شدت تهدیدات از آغاز تشکیل شورای همکاری میان اعضا وجود داشت. بطورکلی، استراتژی دفاعی شورا که برخاسته از برآیند دیدگاه­های سیاسی اعضا و حامیان غربی آنها بود از ادامه جنگ عراق و ایران در مرزهای دو کشور به منظور دادن فرصت کافی برای تقویت بنیه دفاعی مشترک شش کشور استقبال می­کرد. 

همواره یکی از نگرانی­های دولت­مردان و حکام کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، ضعف نظامی است و این ضعف ناشی از وسعت کم سرزمینی و جمعیت اندک آن است. لذا پس از تشکیل شورای همکاری خلیج­فارس، کمیته­ای متشکل از روسای ارتش شش کشور، حداقل سالی دو بار جهت تصمیم­گیری در امور همکاری دفاعی مشترک و ارتقای توان دفاعی شورا تشکیل جلسه داده است. توصیه­های این کمیته به اجلاس سالیانه وزیران دفاع ارائه می­شده که تعیین کننده خطوط این همکاری­ها هستند ولی حرف آخر و تصمیم نهایی در این زمینه بر عهده شورای عالی شورای همکاری خلیج­فارس بوده است. نقش اجرایی و پشتیبانی در این راستا توسط کمیته نظامی دبیرخانه شورا ایفا می­شود و زیر نظر این بخش، سه بخش فعالیت­های مشترک، آموزش و تعلیم و نیروهای مسلح فعالیت دارند که هر یک از این بخش­ها به سه بخش فرعی تقسیم می­شوند که بتوانند کلیه زمینه­های همکاری­های دفاعی شورا را پوشش دهند. برنامه­های نظامی شورا دارای اهداف بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت است. برنامه­های بلند مدت بر تقویت توانایی شورا به مقابله با تعرض و تخفیف وابستگی به تسلیحات، جنگ افزارها، مشاوران و نیروهای مزدور خارجی در ارتش­های شش کشور مبتنی است.

تنوع تسلیحات به طور جدی مانع از عملیات مشترک، انتقال مهمات و لوازم یدکی می شود، زیرا کشورهای شورای همکاری به تسلیحات آمریکایی، برزیلی، انگلیسی، چینی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، سوئیسی و روسی مجهز هستند. در ژانویه 1982 وزیران دفاع شورا اصل هماهنگی سیاست­های خرید تسلیحاتی را مورد تصویب قرار دادند ولی عقیده مبنی بر یکسان ساختن خریدهای تسلیحاتی، از سوی عربستان سعودی به دلیل اینکه شورا را به یک کشور واحد وابسته می­سازد، رد شد. به هر حال، این سیاست بعنوان یک هدف، و نه واقعیت، همچنان باقی است. در زمینه توسعه نظامی، وزیران دفاع شورای همکاری در ماه مه 1983 موافقت کردند که برای انجام مطالعات علمی در مورد احیای سازمان صنایع نظامی عرب، که قرار بود قبل از انزوای مصر در سال 1979 با سرمایه­گذاری کشورهای ثروتمند عرب خلیج فارس در آن کشور احداث گردد، سرمایه­گذاری کنند. مصر به دلایل اقتصادی و سیاسی هنوز به ایفای چنین نقشی اشتیاق دارد و این در حالی است که علاوه بر مصر، در هنگام طرح موضوع، داوطلبان دیگری نظیر اردن، عراق، ترکیه و پاکستان نیز وجود داشتند. در هر حال، موانع سیاسی و عملی مانع از پیشرفت واقعی در این جهت شد و در حال حاضر عربستان خود تمایل به این امر پیدا کرده و تلاش دارد توانایی خود برای تولید تسلیحات را توسعه دهد و به همین منظور سرمایه­گذاری های مشترکی را برای تولید برخی تسلیحات سبک و سنگین با برزیل، ترکیه و آلمان آغاز کرده است.

شورا جهت افزایش توان تربیت کادر نظامی بومی، اقداماتی را در سالهای 1983 و 1984 آغاز کرد و کوشید با افزودن به انگیزه های مالی، موجبات جذب جوانان شش کشور به نیروهای مسلح و آموزش آنها در سه دانشکده نظامی شورا (شاه فیصل در عربستان سعودی، شیخ زاید در امارات، و دانشکده نظامی کویت) را فراهم آورد. با وجود این، فقدان انگیزه های لازم در جوانان، بی میلی سنتی به انجام کار بدنی و وابستگی شدید ارتش های شش کشور به نیروهای خارجی – اعم از مزدور یا مستشار نظامی- پیشرفت در این جهت را دشوار نشان می­دهد. در واقع، روند وابستگی شورا از این بابت به کشورهای غربی، برخی کشورهای عربی (اردن، مصر، مغرب)، پاکستان و بنگلادش همزمان با طرح­های جاه­طلبانه شورا برای تقویت بنیه نظامی و خریدهای کلان تسلیحاتی از غرب افزایش شایان توجهی داشته است.

اهداف میان مدت و کوتاه مدت دفاعی شورا مبتنی بر هماهنگی و استفاده معقول از توانایی­های ملی موجود بوده است. توسعه سیستم دفاع دسته جمعی هوایی و هماهنگی عملیات ارتش­های شش کشور عضو شورا از طریق انجام مانورهای مشترک در همین مقوله جای می­گیرد. برنامه یکسان سازی دفاع هوایی در ژانویه 1982 با تکیه بر توانایی­های عربستان سعودی در این زمینه شروع شد ولی به دلایل سیاسی پیشرفت چندانی نداشت. در واقع، ایجاد چنین سیستمی می تواند به مفهوم وابستگی شدید به عربستان سعودی و آمریکا باشد که کشورهای کوچکتر شورا از آن بیم دارند. فرماندهی، کنترل، ارتباطات و اطلاعات سیستم دفاعی یکپارچه هوایی، در عمل می بایست بر فعالیت چهار هواپیمای آواکس تحویل داده شده به عربستان سعودی توسط آمریکا تکیه داشته باشد که این خود برخی نگرانی­ها را برای کشورهای مزبور به وجود می­آورد.

انجام مانورهای مشترک نظامی دو یا چند جانبه میان اعضای شورا از سال 1983 و تشکیل نیروی نظامی مشترک شورا معروف به «سپر جزیره» ( که به نیروی واکنش سریع شورا معروف است) در سال 1984، در زمره اقدامات میان مدت و کوتاه مدت دفاعی شورا قرار می­گیرد. نخستین مانور مشترک نظامی شش کشور در سال 1983 در امارات انجام شد که با ناهماهنگی های زیادی توام بود. نیروی واکنش سریع یا سپر جزیره نیز با هدف مقابله با هرگونه تهاجم زمینی به خاک شش کشور تشکیل یافت. براساس آمارهای سال2010، سپر جزیره شامل30 هزار نیرو است که 21 هزار نفر آن، نیروی رزمی هستند. فرماندهی این نیروها به عهده یک ژنرال سعودی است و محل استقرار این نیرو در منطقه حفر الباطن سعودی و کنار مرزهای عربستان و کویت و نزدیک به منطقه بی طرف عراق و عربستان است.  

دورنمای رخداد:

پس از تصرف فاو در بهمن 1364 (11 فوريه 1986 ) و استقرار قواي ايران در مرز كويت و ترس كشورهاي عضو شورا از حملات احتمالي ايران به كشورهايشان، وزار خارجه شورا در بيانيه پاياني اجلاس مارس 1986 خود اعلام داشتند كه نيروهاي سپر جزيره آماده حركت به سوي هر نقطه‏اي كه احتمالا با تحولات اخير در ارتباط است، مي‏باشند. پس از اين نشست روستاي ستاد ارتش هاي شورا در مارس 1986 در رياض اجلاس فوق‏العاده‏اي تشكيل دادند و ديدگاه هاي مشتركي براي يكپارچگي به ويژه نظاميان جهت مقابله با تهديدات خارجي عليه كشورهاي عضو شورا و آمادگي نيروهاي سپر جزيره را مورد بررسي قرار دادند. اقدامات نظامي شورا از اين به بعد سير صعودي به خود گرفت و تا آنجا پيشرفت كه شورا با دعوت از كشورهاي بيگانه به منطقه و عمليات خصمانه عليه جمهوري اسلامي به صورت شريك عراق در جنگ عليه ايران درآمد و اين روند تا هنگام آتش بس و پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت ادامه يافت. البته محور اين حركت خصمانه، عربستان بود. فرماندهی نظامی یکپارچه خلیج فارس نیز که در نشست منامه مورد تایید قرار گرفت، شامل نیروی سپر جزیره نیز خواهد شد. مقر این فرماندهی جدید در بحرین خواهد بود. فرماندهی نظامی واحد، فعالیت­های سپر جزیره و نیروهای دریایی و هوایی ارتش­ کشورهای عضو شورای همکاری خلیج­فارس را از نظر هماهنگی، برنامه­ریزی و فرماندهی یکپارچه شامل خواهد شد. نیروی سپر جزیره به عنوان یکی از ارکان اساسی در روند دفاع مشترک باقی می­ماند. اگرچه این ترتیب هنوز اجرایی نشده ولی تغییر محل استقرار آن­ها در صورت اجرایی شدن طرح، از عربستان به بحرین قابل تامل است. حرکت­های انقلابی مردم بحرین در دو سال گذشته باعث وحشت روزافزون اعضای دیگر شورای همکاری خلیج­فارس شده است زیرا بحرین با داشتن اکثریت شیعه در صورت سقوط نظام فعلی آن و روی کار آمدن احتمالی دولتی شیعی به طور طبیعی از دیگر کشورهای عضو شورا فاصله خواهد گرفت و از این رو سایر اعضا همسو با عربستان سعودی تمایلی به روی کار آمدن دولتی متمایل به عراق و ایران در بحرین را ندارند. البته نباید از یک جنبه مهم دیگر قضیه نیز غافل بود و آن اینکه کشورهای قطر و امارات علی­رغم موافقت با طرح مطرح شده در منامه، همواره از بابت عربستان و نفوذ این کشور در شورا و کشورهای خود نگرانند و خود این عامل می­تواند در موفقیت طرح مانعی ایجاد کند.

مطالب مرتبط