استاد دانشگاه و كارشناس ارشد مسائل بين الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC
در ماه هاي اخير رويكردهاي سياست خارجي امارات با تغييراتي روبرو بوده است. گفتگوي زير با دكتر مظاهري براي بررسي بيشتر اهداف و نوع تغييرات در سياست منطقه اي امارات است.
واژگان كليدي: اهداف، تغییرات, سیاست خارجی ,امارات , محمد مهدی مظاهری , مسائل بين المل, ابوظبي,
مرکز بین المللی مطالعات صلح: وضعیت کنونی منطقه غرب آسیا را چگونه ارزیابی می کنید؟
منطقه غرب آسیا در ماههای اخیر شاهد تحولات پیچیده و گستردهای بوده است؛ یکی از دلایل اصلی این تحولات نیز این است که بسیاری از کشورهای عرب این منطقه به ویژه شیخ نشینهای خلیج فارس وابستگی امنیتی بالایی به ایالات متحده آمریکا دارند و از این رو تغییر دولت در این کشور و استراتژی آن در قبال منطقه غرب آسیا تأثیر زیادی بر جهت گیری سیاست خارجی آنها داشته است. در واقع در برهههای مختلف زمانی، بسته به اینکه کشورهای عرب خلیج فارس حمایت همه جانبه رئیس جمهور آمریکا را پشت خود داشته باشند، یا با بی تفاوتی و کم توجهی مقامات آمریکایی مواجه شوند، رویکرد آنها در قبال منطقه و کشورهای همسایه تغییر می کند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: به نظر شما برجسته ترین تغییرات ایجاد شده در سیاست خارجی کشورهای منطقه غرب آسیا از سوی کدام کشورها بوده است؟
اگر از شکل گیری فضای تعامل و گفت و گو بین ایران و عربستان سعودی که روند آن نسبتا کند پیش می رود، بگذریم، باید گفت در بین کشورهای عربی، امارات متحده عربی در ماههای اخیر تحولات بیشتری در حوزه سیاست خارجی خود ایجاد کرده و شاهد بزرگترین چرخشها و تعدیلها در رویکردهای سیاست خارجی اش بوده است. این کشور در شرایطی که در زمان اوج بحران سوریه در جبهه مخالفان دولت اسد، قرار گرفت، در زمان بروز کودتا در ترکیه از سوی دولت رجب طیب اردوغان به همدستی و حمایت از کودتاچیان متهم شد و در زمان قطع روابط سیاسی عربستان با ایران(سال 1394)، روابطش را با کشورمان کاهش داد و در قضیه جنگ یمن نیز در جبهه عربستان قرار گرفت، حال چرخشی 360 درجه ای در سیاست خارجی خود اعمال نموده است.
امارات در مقطع فعلی در صدد ترمیم روابط با همه کشورهایی برآمده که در سالهای اخیر روابطی چالش برانگیز با آنها داشته است؛ این کشور در روزهای اخیر مقامات دیپلماتیک خود را روانه سوریه و ترکیه کرده و همچنین میزبان معاون سیاسی وزیر امور خارجه کشورمان بوده است. به نظر می رسد همه این موارد نشان می دهد امارات برای دستیابی به جایگاه برتر منطقه ای و ارتقای موقعیت خود در منطقه غرب آسیا هیچ دشمن دائمی ندارد و حاضر است به هر تغییری تن در دهد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: به نظر شما تغییرات صورت گرفته در سیاست خارجی امارات با چه اهدافی انجام شده است؟
به نظر می رسد در موقعیت کنونی، رویکرد جدید امارات متحده عربی با چند هدف مهم اتخاذ شده است؛ نخست اینکه امارات به این جمع بندی رسیده است که دولت بایدن در قیاس با دولت ترامپ کمتر به دنبال حضور و مداخله در مسائل منطقه غرب آسیا است و می کوشد آمریکا را از تنشهای موجود در این منطقه دور نگه دارد. بنابراین امارات به وضوح دریافته است که دیگر از حمایتهای بی دریغ این قدرت فرا منطقه ای خبری نیست و این کشور نیز باید مانند سایر کشورهای عرب خلیج فارس رأساً به فکر ساز و کارهایی برای تنظیم و بهبود روابط با کشورهای همسایه خود باشد.
دلیل مهم دیگری که امارات را به سمت بهبود مناسبات با کشورهای منطقه سوق داده است، چراغ سبزی است که عربستان سعودی به عنوان برادر بزرگتر اعراب خلیج فارس، به این کشورها نشان داده و خود به صورت پیشگام وارد عرصه گفت و گو با ایران شده است. بی شک مقامات اماراتی به این نتیجه رسیده اند که وقتی عربستان با تمام چالشهای سیاسی، نظامی و امنیتی که با ایران دارد، به سمت تنش زدایی با تهران حرکت می کند، بدین معنا است که راهی جز رفع تنشهای منطقه ای وجود ندارد و آنها نیز باید با برداشتن موانع ذهنی و روانی به سمت کاهش تنش با کشورهای همسایه و منطقه حرکت کنند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: از نظر شما آغاز روابط امارات با اسرائيل و بهبود و افزایش تدریجی این روابط بر تغییر رویکرد این کشور نسبت به کشورهای همسایه و منطقه نیز تاثیری داشته است؟
قطعا تاثیر گذار بوده است؛ در واقع یکی از دلایل مهم چرخش در سیاست خارجی امارات متحده، نگرانی شدید ابوظبی از تاثیرات گشایش روابط دیپلماتیک این کشور با رژیم صهیونیستی، افزایش فشار افکار عمومی جهان اسلام و از بین رفتن اعتبار این کشور و منزوی شدن آن در بین کشورهای اسلامی است؛ مسألهای که قطعا برای مقامات امارات مطلوبیت ندارد و می کوشند با گسترش روابط با کشورهای قدرتمند جهان اسلام همچون ایران و ترکیه، خود را از این دام برهانند و همچنان جایگاه خود را در بین کشورهای اسلامی حفظ کنند.
در واقع، امارات متحده عربی در چند سال اخیر کوشیده است تصویری از یک کشور عملگرا و منفعت محور از خود به نمایش بگذارد و خود را به عنوان بازیگری مطرح کند که با همه طرفها در منطقه در ارتباط بوده و در جستجوی منافع و توسعه تجارت و امنیت، روابط خارجی اش را در طیف وسیعی تعریف کرده که از محور مقاومت تا تلآویو در آن می گنجند. در این راستا این کشور بعد توافقات سیاسی و اقتصادی اخیری که با مقامات رژیم صهیونیستی داشته، تلاش میکند با نزدیک شدن به ایران و سوریه به عنوان کشورهای خط اول جبهه مقاومت و بهرهبرداری رسانهای از آن، بازی دو سر بردی را برای خود طراحی کند و خود را از زیر بار فشار افکار عمومی جهان اسلام خارج نماید.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: تلاش امارات برای توسعه روابط با ترکیه را چگونه ارزیابی می کنید؟
به نظر می رسد سفر اخیر ولیعهد ابوظبی به ترکیه و وعده سرمایه گذاری 10 میلیاردی امارات به ترکیه ای که امروز در بحران اقتصادی و مشکل کاهش بی سابقه ارزش پول ملی غوطه ور است نیز دقیقا با هدف گرفتن امتیازاتی متقابل از اردوغان، جلب حمایت این کشور و البته کاهش نفوذ اخوان المسلمین در ترکیه انجام می شود.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: به نظر شما جمهوری اسلامی ایران باید چه سیاستی در قبال رویکرد جدید امارات داشته باشد؟
مقامات دستگاه سیاست خارجی ایران باید بدانند رویکرد جدید امارات به طور طبیعی در راستای تامین منافع این کشور و بهبود موقعیت منطقه ای آن تنظیم شده است، از این رو لازم است ایران نیز در هماهنگی با سایر کشورهای منطقه به ویژه اعضای محور مقاومت، نشان دهد که ضمن استقبال از توسعه روابط منطقه ای، به اهداف پشت پرده این چراغ سبزها واقف است و بدون گرفتن امتیازات متقابل، حاضر نیست امارات و سایر کشورهای عربی را به مقاصدشان نزدیک کند.