مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اهداف بازیگران مختلف در کاسا 1000 گفتگو با حسن بهشتی پور

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

اخیرا پروژه کاسا – ۱۰۰۰ یا طرح انتقال برق قرقیزستان و تاجیکستان از مسیر افغانستان به پاکستان رسما افتتاح گردید. این طرح برق قرقیزستان و تاجیکستان را با عبور از ۶ استان و فاصله ی ۵۶۲ کیلومتر از خاک افغانستان، به پاکستان منتقل میگردد و بقیه در استان های جنوبی افغانستان توزیع خواهد گردید. از سوی دیگر نیز منافع ۴۵ میلیون دلار افغانستان از ناحیه حق عبور این پروژه و 250 ملیون دلاری تاجیکستان از قبل صادرات نصیب دو کشور خواهد شد. گفتگوی زیر به بررسی این طرح می پردازد.

واژگان كليدي: پروژه كاسا 1000 ،چالش هاي ساخت كاسا 1000 ، آينده همكاري انرژي آسياي مركزي با جنوبي، خط انتقال برق از تاجیکستان و قرقیزستان به افغانستان و پاکستان

 

مركز بين المللي مطالعات صلح :با نگاهی به اهداف بازیگران مختلف یا کشورهای آسیای مرکزی به عنوان کشورهای تولید کننده، دو کشور تاجیکستان و قرقیزستان چه اهدافی را از طرح کاساهزار دنبال می کنند؟

این طرح از این جهت که دو کشور تاجیکستان و قرقیزستان در فصل پر آبی یعنی بهار و تابستان برق اضافی دارند، به این دلیل که برقشان از طریق برق آبی تامین می شود و کوهستان ها، دره ها و سدهای متعددی دارند که می توانند در بهار و تابستان برق تولید کنند. این تولید اضافی می تواند به کشورهای مختلف صادر شود که یکی از آن کشورها ازبکستان است که در سال های گذشته مشکلاتی را برای تاجیکستان به وجود می آورد و حاضر نبود در فصل زمستان به تاجیکستان گاز بدهد که مورد نیاز این کشور بود. بنابراین قرقیزستان و تاجیکستان می توانند با صدور برق درآمد خوبی را به دست بیاورند. جالب تر این است که تاجیکستان می تواند هم حق ترانزیت از قرقیزستان دریافت کند و هم خود صادر کننده برق باشد. یعنی از دو جهت برای این کشور درآمد خواهد داشت.

مركز بين المللي مطالعات صلح : با توجه به نیاز گسترده پاکستان به انرژی برق، طرح کاساهزار چه تاثیری در حوزه های اقتصادی و امنیتی در بخش های مختلف پاکستان خواهد داشت؟

عمدتا برق تا مناطق پیشاور پاکستان می رسد، در مجموع بخشی از نیاز به برق پاکستان تامین می شود، اما با این وجود حرکتی نمادین بین همکاری های این کشورها برای تولید انرژی وجود دارد، چون در چهار سال آینده این خطوط به بهره برداری برسد، خیلی تعیین کننده است که بتواند چنین معادله ای در مناطق بحران خیز شمال پاکستان و جنوب افغانستان شکل بگیرد. نفس این حرکت، حرکتی نمادین است و می تواند بسیار خوب باشد و با سایر پروژه های گازی و نفتی در سطح منطقه هم می تواند گره بخورد و من فکر می کنم پاکستان بخش دیگری از انرژی خود را می تواند از طریق ایران تامین کند.

مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به برخی نظرات مقامات افغانستانی احتمال مشارکت هند در این طرح وجود دارد، در صورتی که هند در این طرح شرکت کند، چه تاثیراتی را در حوزه های مختلف می تواند داشته باشد؟

هند ممکن است در بحث سرمایه گذاری وارد شود، وگرنه در گرفتن برق فکر نمی کنم این قدر تولیدات داشته باشد تا بتواند بخشی از نیازهای هند را تامین کند و حجم تولید برق به اندازه ای نیست که هندی ها هم بخواهند از آن بهره مند شوند.

مركز بين المللي مطالعات صلح: به نگاه بسیاری این پروژه به لحاظ بحث امنیتی می تواند در روابط افغانستان و پاکستان تاثیرگذار باشد، در چه صورتی این طرح می تواند پیوندهای امنیتی افغانستان و پاکستان و به نوعی نقش منفی پاکستان را در زمینه امنیت افغانستان حل کند؟

افغانستان هم برقی را که وارد کشور می شود در شهرهای مختلف خود استفاده می کند و حق ترانزیتی را هم برای ارسال به پاکستان می گیرد. از این جهت موضوع مهم است. البته حجم برق صادراتی 1300 مگاوات است و این خیلی رقم بالایی نیست، اما شروع خوبی است، به این دلیل که این پروژه چهار سال طول می کشد، یک میلیارد دلار هزینه آن برآورد شده و از طرف دیگر 500 میلیون دلار آن از بانک جهانی دریافت می شود یعنی پولی وارد این کشورها می شود و اشتغالی ایجاد می کند و فضایی را به وجود می آورد که سال های سال منتقدین معتقد بودند که آن مقداری که غربی ها خرج بمباران و موشک و اسلحه در افغانستان کردند، یک دهم این میلیاردها دلار را صرف تولید کار و سرمایه گذاری در این کشورها می کردند، امنیت به مراتب بیشتر برقرار می شد. در کنار این اصولا نظریه پایداری در زمینه امنیت در شبه قاره هند و مخصوصا بخش افغانستان و پاکستان مطرح بوده که در صورتی که اشتغال ایجاد شود و سرمایه گذاری انجام و منافع مشترک تعریف گردد، بین بازیگران قدرت در سطح منطقه ضریب امنیت افزایش پیدا می کند و اگر در این جا همکاری اقتصادی بین پاکستان و افغانستان و حتی هند شکل بگیرد، قطعا به برقراری ثبات و امنیت در منطقه بیشتر کمک می شود. بعضی افراد در ایران تلاش دارند که این دست حرکت ها را ضد منافع ایران تعریف کنند، در حالی که من فکر می کنم هر چقدر در این جا ثبات و امنیت در سایه همکاری های اقتصادی شکل گیرد، فضای بیشتر همکاری بهتر بین ایران، افغانستان و تاجیکستان و ایران، پاکستان، هند و سایر پروژه هایی که در سطح منطقه در زمینه نفت و گاز وجود دارد، فراهم می شود.

مركز بين المللي مطالعات صلح: در شرایط کنونی نوع نگاه و منافع بازیگران مختلف منطقه ای و بین المللی به این طرح چیست؟

باید توجه داشت آمریکایی ها سیاست سنتی غلط همه چیز بدون ایران در این منطقه دنبال می کردند ، یعنی تلاش می کردند به گونه ای سیاست خود را دنبال کنند که هر پروژه ای که می خواهد در این منطقه شکل بگیرد، ایران در آن مشارکت نداشته باشد و به نوعی در سایر طرح هایی که بین افغانستان، ترکمنستان و قزاقستان مطرح بوده است به نوعی ایران دور زده شود و ایران نقش آفرینی نداشته باشد. بعد از برجام فضایی به وجود آمده است که این مخالفت های آمریکا بر حسب ظاهر نسبت به گذشته کمتر شده است، به همین دلیل ایران می تواند در این زمینه نقش مثبتی را ایفا کند و نه تنها با چنین همکاری هایی مخالفت نکند، بلکه در گسترش این همکاری ها نقش داشته باشد و وارد بازی شود.

به علاوه طرف پاکستانی هم در بخش سیاسی خود (یعنی دولت نواز شریف) قاعدتا از این طرح حمایت خواهد کرد و تا بتواند چنین پروژه هایی را شکل دهد. ولی بخش امنیتی نظامی پاکستان کماکان سیاست های غلط چند سال گذشته را دنبال می کند. در این بین چینی ها تقویت همکاری های اقتصادی به خصوص در زمینه تبادل انرژی را در راستای تنوع بخشیدن به خطوط انرژی منطقه می دانند و در تعارض با منافع خود نمی دانند، بلکه حتی می توانند کمک هم بکنند. هندی ها به دلیل مشکلاتی که با پاکستان در صورتی که این مسئله موجب گسترش نفوذ پاکستان در افغانستان شود، برای هند مشکل ساز است، ولی اگر در چارچوب همکاری های هندافغانستان و آسیای مرکزی تعریف شود، هندی ها هم از این موضوع استقبال می کنند.

مركز بين المللي مطالعات صلح: مهم ترین چالش های فراروی این طرح چیست؟

در بحث الکتریسیته، امنیت خیلی نقش کمتری نسبت به لوله های گاز و نفت دارد. در صورتی که یک رشته سیم برق قطع شود، در اثر انفجار می تواند جایگزین شود و خط راه بیفتد. در حالی که در مورد گاز و نفت این مشکل به مراتب بیشتر است و در مجموع خطرات و ریسک پذیری صادرات برق به مراتب کمتر از صادرات گاز یا نفت است. در مجموع این چهار کشور یعنی قرقیزستان، تاجیکستان، افغانستان و پاکستان، هر چهار کشور، به این سرمایه گذاری نیاز دارند و می تواند شروع خوبی برای تبادلات انرژی در سطح منطقه با سایر کشورها نیز باشد. با این حال اولین چالش طرح ، مشکل ناامنی در شمال پاکستان و در اکثر مناطق افغانستان به ویژه در بخش جنوب است. مشکل دوم، بحث امنیتی های پاکستان است که اصولا با هر گونه از این دست همکاری ها در صورتی که موجب این شود که نقش آفرینی نظامی ها و امنیتی ها در پاکستان کاهش پیدا کند، در اثر کاهش بحران مخالف هستند، زیرا امنیتی های پاکستان متاسفانه همواره در سال های اخیر در شرایط ناامنی موقعیت خود را بالا برده اند. بنابراین یکی از چالش های جدی هم سیاست های امنیتی ها و نظامی های پاکستان است که باید دید چطور برخوردی با این قبیل همکاری ها خواهند داشت.

مطالب مرتبط