مركز بين المللي مطالعات صلح- IPSC
تعداد مسلمانان در روسيه بالغ بر 20 ميليون نفر است و بعضي مفتيها و اسلامشناسان از ارقام 25، 35 و حتي 45 … ميليون نيز سخن گفته اند. جدا از منطقه اورال بخش شمالی منطقه مسلمان نشین قفقاز که به قفقاز شمالی معروف و شامل جمهوری های خودمختار جمهوری های خودمختار چچن، داغستان، اینگوشتیا، آدیغیه، کاراچای – چرکسیا، کاباردینو – بالکاریا، اوستیای شمالی – آلانیا، سرزمین کراسنودار و سرزمین استاوروپول است نيز مسلمان نشين هستند. در اين حال براي واكاوي تاثيرات دو ساله رخدادهاي جهان عرب بر اين بخش از جامعه روسيه و تاثير و تاثر آن با خاورميانه گفتگويي با دکتر سیده مطهره حسینی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی جهاد دانشگاهی و مولف کتاب «مسلمانان روسیه» داشته ايم:
واژگان كليدي: مسلمانان روسيه و انقلاب هاي عربي، مسلمانان روسيه و انقلاب هاي عربي، تاثير انقلابهاي بهار عربي بر مسلمانان روسيه، نقش عربستان و تركيه در بين مسلمانان روسيه، رويكرد هاي خاورميانه اي مسكو در بحران سوريه، تقویت فرایندهای هویت یابی در مسلمانان روسيه
مركز بين المللي مطالعات صلح:آيا مي توان گفت رخدادهاي جهان عرب و انقلابهاي بهار عربي بر مسلمانان روسيه تاثيري گذاشته است؟
به صورتی که مد نظر شما است تاثيري نداشته است. زیرا ساختار حضور مسلمانان در روسیه، تشکیلاتی نیست. یعنی مسلمانان به صورت گروه های قومی و جمعیتی جدا جدا و کاملا تحت تاثیر فرهنگ روسی در روسیه زندگی می کنند و مسلمان بودن به خودی خود برای آنها، ساختار هویتی تعریف نکرده است. بنابراین مسلمانان روسیه به صورت مستقیم و ساختاری تحت تاثیر این انقلاب ها قرار نمي گیرند چون نه هویت منسجم، یکپارچه و جدایی خواه دارند و نه در ساختار دولت شریک هستند. انقلاب های عربی، انقلاب هایی با هویت یکپارچه و خواست سیاسی از دستگاه دولت بود و هیچیک از این ویژگی ها شامل حال مسلمانان روسیه نمی شود.
اما انقلاب ها به صورت غیر مستقیم بر مسلمانان روسیه – همانند سایر نقاط جهان اسلام- تاثیر می گذارند و این تاثیر در جهت ساخت مبانی هویتی آنها است. به این صورت که نهادهای مسلمانان روسیه که بیشترین ارتباطات را با کشورهای مصر و ترکیه داشتند اکنون از منابع قوی تری سیراب می شوند. بیشترین نوع رابطه مسلمانان روسیه با جهان اسلام، آموزش دانشجویان علوم دینی در دو کشور فوق است. همچنین انقلاب ها خواست هویت یابی را بویژه در مسلمانان قفقازی روسیه تقویت می کنند.
مركز بين المللي مطالعات صلح: نوع کنترل دولت روسیه بر مناطق و بخشها و جمهوريهاي مسلمان نشين تا چه حدي است و آيا در اين جمهوري ها نيروهاي گريز از مركز و استقلال طلب در حال رشد هستند؟
مسلمانان روسیه دو رابطه متفاوت با دولت روسیه دارند. بیشترین تعداد جمعیت، مسلمانان تاتار و باشقیر هستند که در منطقه (رود) ولگا- (کوه) اورال زندگی می کنند. حدود 6 میلیون از جمعیت حدودا 20 میلیونی مسلمانان روسیه را تشکیل می دهند. اینها متعلق به سرزمین روسیه و بومی هستند و با روسها از پیش از ورود اسلام زیسته اند. تعداد زیادی از بازرگانان، اندیشمندان و دولتیان روسیه تاتار هستند و باشقیرها عموما در عرصه اندیشه و ادبیات مطرح شده اند. بیشترین تعداد مسلمانان مسکو و سن پطرز بورگ تاتار هستند. تاتارها از نظر ظاهری و فرهنگی با روس- اسلاوها فرقی ندارند و در دولت نیز حضور دارند. این اکثریت با دولت روسیه مشکلی ندارند. در غازان مرکز تاتارستان برگزاری آیین های تاتاری مرسوم است، ولی هویت تاتاری با هویت روسی مناقشه جدی ندارد و همزیست هستند.
بقیه مسلمانان روسیه، شامل تعدادی بومی در نواحی چون سیبری و … هستند.. در میان قفقازی ها هم داغستانی ها با بیش از یک میلیون نفر جمعیت و چچن ها با کمتر از این میزان دو قوم پرجمعیت تر هستند و بقیه کم شمار اند. بیشترین تعداد مهاجران تاجیک ها و آذری ها هر یک با حدود دو میلیون نفر هستند. بنابراین ما سه دسته مسلمانان بومی (تاتار و باشقیر)، مسلمانان غیر روس تبار ولی با تابعیت روسی ( قفقاز شمالی به ویژه داغستان، چچن و اینگوش) و مسلمانان مهاجر (تاجیک، آذری، قزاق…) را در روسیه می بینیم. همانطور که گفتم بومی ها دنبال زندگی مسالمت آمیز هستند و در ساختار سیاسی اقتصادی حضور دارند. مهاجران نیز اولا بنا به ویژگی مهاجر بودن که برای کار به روسیه آمده اند، انگیزه و امکان مخالفت در برابر دولت را ندارند و نیز از اقوام آرام و صلح جوی تاجیک و آذری هستند که معمولا گرایش های دینی بنیادگرا ندارند. قزاق ها نیز اصلا بنیادگرا و تندرو و ضد دولت نیستند (اصلا 60 درصد جمعیت قزاقستان نامسلمان و عموما مسیحی اند). بنابراين فقط قفقازی ها که در میان آنها به ویژه چچنی ها با دولت روسیه مشکل دارند. این مشکل نیز بیشتر جغرافیایی، اقتصادی، تاریخی، سیاسی و فرهنگی است و بنیادگرایی اسلامی ، جرقه این شکاف ها است. یعنی چچن ها از نظر جغرافیایی دور از پایتخت، از نظر اقتصادی فقیر و فراموش شده، از نظر تاریخی متنفر از بیگانگان و با سابقه جنگ های چند صد ساله علیه روسها و از نظر فرهنگی سنت گرا و عاشق فرهنگ بومی خود هستند. آنها از نظر روحی نیز کوه نشین، آزاد، رها، مغرور، کم سواد و کشاورزند. این ویژگی ها زمانی به شکاف تبدیل شدند که در دوره یلتسین، چچن قربانی رقابت های سیاسی قدرت در مسکو شد. داغستانی ها نیز شرایط مشابهی دارند.
از آنجا که انقلاب های عربی با ماهیت دمکراتیک انجام شد و عملا در برابر اندیشه های تندرو قرار می گیرد، قاعدتا بایستی به مردمسالاری در میان مسلمانان دین گرا و هویت جوی روسیه کمک کند نه به تندروی در داغستان و چچن (قفقاز شمالی). همچنین روسیه مناطق داخلی خود را به خوبی در کنترل دارد و مناطق جنوب غربی (قفقاز شمالی) به وسیله ارتش و چچن به وسیله دولت رمضان قدیرف (نیروهای موسوم به قدیرفسکی) به خوبی کنترل می شود.
مركز بين المللي مطالعات صلح: در گذشته ، احزاب و گروههاي اسلامي متعددي در روسيه بوجود آمده اند که مدعي دفاع از حقوق مسلمانان هستند. ازجمله اين گروهها مي توان به « شوراي مفتيان روسيه » ، «اداره ديني مرکزي مسلمانان» و « مرکز هماهنگي مسلمانان شمال قفقاز » اشاره کرد . اين گروهها همچنان رو به افزايش است و دو گروه « جنبش اسلامي الحق » و « جنبش ميراث اسلامي » نيز تاسيس شده اند. در اين حال نقش و نفوذ قدرت هاي اسلامي در اين گروهها و احزاب تا چه ميزاني است؟
سه سازمان اولی که گفتید از زمان شوروی وجود داشتند. اداره دینی مرکزی مسلمانان (دایره معنوی مسلمانان روسیه)1 از زمان تزارها وجود داشت و ریشه سازمانی آنها به دوره کاترین دوم (کبیر) بازمی گردد. ولایت آنها بر مسلمانان روسیه نیز ادعایی و صوری نیست بلکه تشکیلاتی و ماهوی است. به طوری که در کنفرانس علمای اسلامی نیز از روسیه روسای این سازمان ها که در راس آنها مفتی طلعت تاج الدین (رئیس دایره معنوی مسلمانان) و مفتی راویل عین الدین (رئیس شورای مفتیان) به ایران دعوت شدند.
البته شیعیان و سایر مهاجران تشکیلات خود را دارند، ولی در زیر مجموعه همین سه سازمان بزرگ فعالیت می کنند. جنبش اسلامی حق، جنبش میراث اسلامی، میراث تصوف، سازمان شیعیان آذری، موسسه اهل البیت (شیعیان و آذری هاي ایرانی) و … (بیش از چند هزار سازمان اسلامی دیگر) شعبه های فرعی و جزئی گروه های اسلامی روسیه هستند که از نظر تشکیلاتی و اداری موظفند در زیر مجموعه سه سازمان بالا مجوز فعالیت بگیرند.
اگر منظور از قدرت های اسلامی، کشورهای اسلامی است عموما نقش و نفوذ آنها فرهنگی و به ویژه آموزش دانشجویان علوم دینی در کشورهای ترکیه و مصر است. کشورهای عربستان، سودان، ایران، حاشیه جنوبی خلیج فارس نیز بورس هایی به مسلمانان روسیه می دهند. عربستانی ها و اماراتی در روسیه مسجد زیادي ساخته اند و نهادهای فرهنگی در میان آنها زیاد شکل گرفته است. آذربایجانی ها گروه های خود را دارند و کمتر رویکرد دینی دارند. زیرا سرگروه های آنها گاه یهودیان آذری هستند که به دنبال فعالیت اقتصادی در روسیه به سر می برند. ایرانی ها نیز فعالیت دینی معمول و ممتازی دارند و بیشتر به بسط فرهنگ ایرانی و پارسی همت می گمارند. به نظر می رسد با توجه به فضای فرهنگ سکولار روسی، گرایش به کشورهای معتدل مانند ترکیه و مصر در میان مسلمانان روسیه قوی تر است. همچنین ترکیه نزدیک ترین و نیرومندترین کشور سنی منطقه است. عربستان نیز به خاطر رایزنی های بین المللی خوب و پولی که خرج می کند (البته نه به آن شکل افسانه وار که در خبرگزاری ها می نویسند) تاثیر خوبی به ویژه در تشکیلات راویل عین الدین دارد.
مركز بين المللي مطالعات صلح: در گذشته همکاری روسیه و امریکا علیه مسلمانان تندور در روسيه وجود داشته است. در اين حال با در نظرداشت اختلافهاي امروزين امريكا و روسيه تا چه ميزاني ممكن است امريكا از اهرم تندروهاي اسلامي و سلفي بر ضد مسكو در فدراسيون روسيه بهره گيرد؟
امریکا درباره روسیه چنین قصدی ندارد. تجربه طالبان نشان داد که استفاده از تندروها می تواند به گسترش آن منجر شود. امریکا بیشتر به دنبال آن است که با همکاری روسیه، مسلمانان سین کیانگ چین را هویت جو و به اصطلاح بیدار کند. برعکس روسیه و به ویژه پوتین هر جا که می رود مسئله تندروی مسلمانان قفقاز را در بوق و کرنا می کند (رسانه های ما هم عینا ترجمه اش می کنند) تا از این بی کفایتی دولت روسیه به عنوان امتیازی بین المللی بهره برند و روسیه به خاطر مبارزه با تندروی اسلامی (یا چنانچه کلیسای ارتدوکس می گوید: قرار گرفتن در مرز اسلام و مسیحیت) امتیازهای بین المللی بگیرد. امریکا و غرب نیز با توسل به نقض حقوق بشر از سوی روسیه، به این امتیازخواهی ها و باج خواهی های روسیه وقعی نمی نهند.
مركز بين المللي مطالعات صلح: با در نظرداشت روابطه تباري زبانی و پيوندهاي فرهنگي و مذهبي بين تركيه و اقليت مسلمانان روسيه ( بويژه گروه هاي آورال آلتايي) نقش و جايگاه كنوني تركيه در بين مسلمانان روسيه چگونه است و در چه صورتي اين نقش رويكردي ضد كرمليني به خود خواهد گرفت ؟
ترکیه از نظر اقتصادی بیشتر نفوذ سیستمیک در روسیه دارد. یکی از مقاصد سرمایه های روسی، ترکیه و از آن طریق آلمان است. ترکها سرمایه گذاری های خوبی در روسیه و به ویژه مناطق مسلمان انجام داده اند. بیشترین تعداد دانشجویان مسلمان روسیه جذب دانشگاه های ترکیه می شوند. گروه فرهنگی- دینی- تجاری فتح الله گولن و اندیشه عرفانی نورجولار (پیروان سعید نورسی استاد گولن) هم بیشترین نفوذ را در روسیه به ویژه تاتارستان دارد. با اين حال ترکیه هیچگاه در جناح ضد کرملین بازی نخواهد کرد. زیرا با وجود قوت گرفتن اندیشه نوعثمانی گری، ترک ها نمی خواهند اشتباهات دوران امپراتوری را تکرار کنند و با مسیحیان در دو جبهه اروپا و روسیه بجنگند. ترکها به دنبال سرمایه گذاری های اقتصادی و فرهنگی موفق و ریشه دار هستند. و هیچگاه با حساس کردن ادعاهای سرزمینی مثلا بر جزایر کریمه یا خیزش هویتی گروه های آلتای- اورال آن را به خطر نمی اندازند.
مركز بين المللي مطالعات صلح: در دو سال گذشته خبرها و گزارشهايي از حضور شهروندان روسيه (چچن و..) در سوريه وجود داشته است. در اين حال رويكرد هاي خاورميانه اي مسكو بويژه در بحران روسيه تاثيري در رابطه مسكو با مسلمانان روسيه داشته است ؟
عموما اسلام گرایان، تندروها و تجزیه طلبان روسیه (که عموما چچنی، داغستانی و اینگوش هستند) گرایش های خارج از روسیه و خارج از قفقاز ندارند. یعنی از نظر اهداف اسلام گرایی متوجه سرزمین خود در قفقاز هستند و تنها می خواهند مستقل از دولت روسیه زندگی کنند و از نظر جغرافیایی هم خیلی در رفت و آمد با سرزمین های دیگر نیستند. مگر اینکه شمار اندکی از آنها از طریق شبکه القاعده از سرزمین های دیگر سردرآورده باشند.
همانطور که در بالا گفتم مسلمانان بومی تاتار و باشقیر و… (اکثریت مسلمانان روسیه) با دولت همسو هستند. مهاجران نیز نقش چندانی در ساختار دولتی، سیاسی و اقتصادی روسیه ندارند. علایق و سواد آنها نیز عمدتا در حیطه کسب و کار آنها است. مسلمانان قفقازی نیز در قفقاز و دور از مراکز عمده روسیه قرار دارند و اصولا از نظر فرهنگی با همه اصول غیر قفقازی مخالف هستند از جمله سیاست های روسیه. ولی نقش و تاثیر عمده ای در سیاست گذاری دولت مرکزی روسیه ندارند.
دولت روسیه از زمان دوره اول پوتین با عضویت سازمان همكاري اسلامی (به عنوان ناظر) به مسلمانان روس نشان داد که برای آنها اهمیت تشکیلاتی و نهادی قائل است. (در شرایطی که حتی برخی کشورهای مسلمان نیز عضو سازمان همكاري اسلامی نیستند). همچنین پوتین با تشکیل شورای مذاهب اسلامی و تخصیص بودجه به اقلیت ها از جمله مسلمانان عملا از سه سازمان «شوراي مفتيان روسيه» ، «اداره ديني مرکزي مسلمانان» و « مرکز هماهنگي مسلمانان شمال قفقاز» از آنان در برابر کلیسا و ثروت سرمایه اجتماعی آن حمایت کرد. او همچنین از افراد برجسته ای چون روایل عین الدین به عنوان مشاور امور مسلمانان استفاده می کند. نتیجه اینکه بیشتر مسلمانان روسیه از سیاست های دولت حمایت می کنند و اقلیتی به آن معترض هستند.
مركز بين المللي مطالعات صلح: در چه صورتي ممكن است كشورهايي همانند قطر و عربستان به شكل گسترده اي از سلفيان و بنيادگرايان سلفي و تندرو در فدراسيون روسيه بر عليه منافع كرملين حمايت مالي و نظامي گسترده اي كنند؟
در صورتی که امریکا تایید جدی از این امر كند که امکانش نیست. فقط رابطه کژدار و مریزی میان مسلمانان بنیادگرای روسیه و القاعده وجود دارد که به همین صورت نیز باقی خواهد ماند. قطر و کشورهای خلیج فارسی آنقدر قوی نیستند که به تنهایی در اين عرصه بازی کنند. عربستان نیز قواعد داخلی و بین المللی خود را برای بازی در روسیه دارد که از آن جمله تایید امریکا و جنبش های درونی القاعده است که زیاد در حیطه تصمیمات سعودی ها نیست و بیشتر از مصر آب می خورد.
مركز بين المللي مطالعات صلح: آينده پيامدهاي رخدادهاي جهان عرب و انقلابهاي بهار عربي بر مسلمانان روسيه به چه متغيرهايي وابسته است؟
به نظر من در رابطه روسیه و میان مسلمانان آنها در آینده اتفاق خیلی خاصی نمی افتد. اتفاقاتی که روی می دهند جزئی هستند. مثلا اینکه در چچن یا قفقاز جنگ شود و این بستگی به بازی روسیه- امریکا دارد نه کشورهای عربی. یا اینکه گرایش به اسلام و تشیع همچنان در میان اقوام بومی و غیر بومی روس وجود خواهد داشت. ولی خیلی خطرناک نیست. عموما زنان به خاطر وضعیت نابسامان حقوق زنان مسلمان می شوند. دیگر اینکه هویت های بومی مسلمانان بومی (تاتار و…) و غیر بومی (قفقازی و …) تقویت می شود که این هم در فضای جهانی فعلی امری محتمل و بطئی است. اینکه نوزایی اسلامی و گرایش به هویت بومی در میان مسلمانان اهمیت بیشتری می یابد. به همان سان مراجعه به کلیسا و فعال شدن کلیسا در میان ارتدوکس ها نیز در حال افزایش است.
تاثر بهار عربی بر جهان اسلامی روسی و غیر روسی در دو حیطه است: یکی تقویت فرایندهای هویت یابی و دیگری گرایش به نسخه های مردمسالارتر اسلام. با توجه به ساختار اجتماعی – فرهگنی روسیه و فعالیت تشکیلاتی روس های مسلمان، بهار عربی موجب تقویت سیستماتیک فرایند هویت یابی بومی مسلمانان، هویت گزینی اسلامی و نیز قوت گرفتن نسخه های دمکراتیک اسلام روسی خواهد شد. در این امر مسائلی چون سیاست های دولت مرکزی، رقابت رهبران و مفتیان مسلمان، میزان سرمایه گذاری آموزشی و اقتصادی کشورهای مسلمان دخیل هستند. ولی مسئله اصلی و تعیین کننده، بازی امریکا- روسیه است که ممکن است به جنگ در قفقاز بینجامد و فضای زندگی مسلمانان روسیه را به شدت خشونت آمیز نماید. هرچند با توجه به سیاست های امتیاز خواهی و امتیاز دهی پوتینی، چنین پیشامدی در آینده نزدیک محتمل نیست.
1 تفاوت ترجمه ها
گفتگو از فرزاد رمضاني بونش