ولی کوزهگر کالجی
مرکز مطالعات بین المللی صلح – IPSC
بیان رخداد
منطقه جداییطلب اوستیای جنوبی به صورت «دو ژور» به عنوان بخشی از جمهوری گرجستان و به صورت «دو فاکتو» به عنوان یک کشور مستقل شناخته میشود. این منطقه در روز 8 آوریل 2012 (20 فروردین 1391) شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بود که طی آن لئونید تیبیلوف، رییس سابقسازمان اطلاعات و امنیت شوروی سابق (كا گ ب) با کسب 54 درصد مجموع آرای ماخوذه به پیروزی رسید. برگزاری این انتخابات که با حمایت و تایید مستقیم روسیه همراه بود، گام دیگری در جهت تثبیت استقلال این منطقه خودخوانده به شمار میرود که در پی جنگ اوت 2008 به طور کامل از حاکمیت کشور گرجستان خارج شده است. در این نوشتار، روند این انتخابات و پیامدهای آن مورد واکاوی قرار خواهد گرفت تا درک بهتری از شرایط کنونی حاکم بر این منطقه شکننده قفقاز جنوبی حاصل شود.
تحلیل رخداد
سرزمین اوستیا شامل دو بخش اوستیای شمالی و جنوبی است. این تقسیمبندی زمانی اتفاق افتاد که پس از انقلاب اکتبر 1917 مردم اوستیا از اطاعت روسیه سرباز زدند، گرچه سرانجام سرکوب شدند. بخش شمالی آن به نام اوستیای شمالی به مرکزیت «ولادی قفقاز» در سال 1924 به صورت خودمختار تابع روسیه شد و بخش جنوبی آن به نام اوستیای جنوبی با مرکزیت «تسخین والی» در سال 1922 جزئی از گرجستان شد. اما علیرغم این تقسیم بندی، طی سالهای متمادی اوستیهای این دو بخش تمایلات فراوانی را برای تشکیل یک کشور مستقل از خود نشان دادند و مردم و رهبران این اقلیت، استقلال اوستیای جنوبی از گرجستان را مقدمهای برای جدایی اوستیای شمالی از روسیه و تشکیل کشور مستقل اوستیا تلقی میکردند. همین عامل موجب شد تا با فروپاشی شوروی، این اقلیت قومی نیز در پی اهداف استقلال طلبانه خود برآید. در نتیجه در کمترین فاصله پس از فروپاشی شوروی اعلام کردند: «به همان دلیلی که گرجستان حق دارد از شوروی مستقل شود ما هم خواستار استقلال از گرجستان هستیم». این امر رویارویی اوستیها با دولت گرجستان در ابتدای دهه 1990 در پی داشت که نتیجه آن شکلگیری حاکمیت خودخواندهی بود که به لطف حضور نیروهای پاسدار صلح روسی توانست بر منطقه اوستیای جنوبی حکومت کند. لودویکگ چیبیروف تا دسامبر 2001 و ادوارد کوکویتی پس از سال 2001 روسای جمهور خودخوانده این منطقه به شمار میرفتند. حمله نظامی ارتش گرجستان به رهبری میخائیل ساکاشویلی در اوت 2008 با هدف پایان بخشیدن به این شرایط صورت گرفت اما با حمایت روسیه، روند اوضاع به گونهای دیگر رقم خورد و اوستیایی ها به همراه دیگر منطقه جداییطلب یعنی آبخازیا به خواست دیرینه خود یعنی جدایی کامل از گرجستان دست یافتند. هر چند اکثریت کشورها و مجامع بینالمللی هرگز این جدایی و استقلال را به رسمیت نشناختند اما با حمایت سیاسی و نظامی روسیه، روند استقلال منطقه اوستیای جنوبی هر روز روند جدیتری را تجربه نمود.
آخرین و به عبارتی جدیترین گام در جهت تثبیت جدایی کامل این منطقه، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در 13 نوامبر 2011 بود که در رقابت تنگاتنگ میان آلا دژيويوا و آناتولي بيبيلوف این انتخابات به دور دوم در 27 نوامبر کشیده شد. اما هیچ یک از کاندیداها نتایج انتخابات را نپذیرفتند و پس از چند روز ناآرامی، با وساطت روسیه و توافق طرفین مقرر شد وادیم براوتسف، نخستوزیر اوستیای جنوبی به عنوان رئیس جمهور موقت در این سمت قرار گیرد تا دور جدید انتخابات در 25 مارس 2012 برگزار شود. در این فاصله، دادگاه عالی اوستیای جنوبی خانم دژيويوا را از حضور مجدد در انتخابات منع کرد که با اعتراض و پیگیریهای دژيويوا این حکم لغو گردید اما به فاصله کوتاهی تا زمان برگزاری انتخابات یعنی 9 فوریه 2012 خانم دژيويوا علام کرد به دلیل غیرقانونی بودن روند انتخابات، از حضور در آن خودداری خواهد کرد. در نتیجه دور جدید انتخابات در 25 مارس با شرکت چهار کاندیدا یعنی لئونید تیبیلوف، دیوید ساناکویف، دیمتری مدویف و استانیسلاو کوچیف برگزار شد.
شرایط کاندیداها قبل از انتخابات به گونهای بود که هر چهار نامزد شرکت کننده در آن از شانس برابری برخوردار بودند. ولی استانیسلاو کوچیف، رهبر کمونیستها به سختی ۵ درصد آرا را به دست آورد، در حالی که ساناکویف و مدویف (سفیر اوستیای جنوبی در فدراسیون روسیه) هر کدام حدود ۲۵ درصد کسب کردند. از این رو مشخص بود که ساناکویف در دور دوم میتواند تنها در صورتی برنده شود که از حمایت دو نامزد خارج شده از انتخابات برخوردار گردد. به همین علت ساناکویف با روی آوردن به مدویف و کوچیف کوشش نمود نظر مثبت آنها را در این زمینه جلب نماید ولی با پاسخ روشنی از سوی دو کاندیدای رقیب مواجه نشد. هر چند به نظر میرسید مدویف تمایل بیشتری به ایجاد ائتلاف با ساناکویف داشته باشد؛ اما در عمل اتفاق خاصی روی نداد. در جریان مبارزات انتخاباتی نیز، تبلیغات تیبیلوف و ساناکویف تا حد زیادی شبیه به همدیگر بود. هر دو نامزد وقت زیادی مصرف کردند تا به مردم این گونه تلقین کنند که با کوکویتی و تیم او ارتباط ندارند و بدین ترتیب چهره مستقلی را از خود نشان دهند.
در چنین شرایطی دور دوم انتخابات در 8 آوریل 2012 برگزار شد و در نهایت پس از چندین ماه کشمکش سیاسی، لئونید تیبیلوف، رییس سابقسازمان اطلاعات و امنیت شوروی سابق (كا گ ب) با کسب 54 درصد مجموع آرای ماخوذه توانست بر ساناکویفپیروز شود و عهدهدار سمت ریاست جمهوری اوستیای جنوبی شود و بدین ترتیب چندین ماه بحران سیاسی در این منطقه جداییطلب پایان یابد. چنانچه پیشبینی میشد، روسیه نتایج انتخابات را به رسمیت شناخت اما دولت گرجستان، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا آن را غیرقانونی و بیاعتبار خواندند.
پیامد رخداد
برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در منطقه اوستیای جنوبی که به فاصله اندکی از برگزاری انتخابات در دیگر منطقه جدایی طلب یعنی آبخازیا صورت پذیرفت، نشان از اراده جدی رهبران و مردم این مناطق برای تکمیل فرایند جدایی و استقلال کامل سیاسی از گرجستان دارد. برگزاری این انتخابات را باید شکست دیگری برای مذاکرات صلح ژنو به شمار آورد که پس از فروکش کردن بحران اوت 2008 و در راستای اجرایی نمودن طرح صلح شش مادهای سارکوزی، به ابتکار سازمان امنیت و همکاری اروپا، طرفین درگیر یعنی گرجستان و روسیه به همراه مقامات سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و ایالات متحده را به پای میز مذاکره کشاند. روندی که از سال 2008 به این سو در آبخازیا و اوستیای جنوبی با حمایت سرسختانه روسیه دنبال شده است، آینده منطقه را در خصوص موضوعات مهمی مانند شکل ترتیبات امنیتی و برقراری ثبات در منطقه، سرنوشت افراد بیخانمان و آوارگان، وضعیت حاکم بر دره کوردی علیا و منطقه آخالگوری، بازگشت نیروهای روسی به مواضع قبل از جنگ و چگونگی روند بازسازی مناطق جنگی در هالهای از ابهام قرار داده است و شرایط را بیش از گذشته پیچیدهتر ساخته است.
در واقع انتخاب کاندیدای مورد حمایت مسکو یعنی لئونید تیبیلوف به عنوان یک عنصر امنیتی و وفادار به روسها در اوستیای جنوبی (8 آوریل 2012)، انتخاب لكساندر آنكواب به سمت ریاست جمهوری دیگر منطقه جداییطلب یعنی آبخازیا (26 آگوست 2011) و همزمانی تقریبی آن با انتخاب ولادمیر پوتین به ریاست جمهوری روسیه (4 مارس 2012)، به معنی تثبیت و تقویت سیاست استقلال سیاسی کامل این مناطق از حاکمیت گرجستان به شمار میرود. در طی چهار سال گذشته، کوششهای بسیاری بویژه در چهارچوب مذاکرات ژنو صورت گرفت تا از استقلال سیاسی کامل مناطق آبخازیا و اوستیای جنوبی جلوگیری شود و با اعطای خومختاری به این مناطق، به نوعی امکان بازگشت و مصالحه را با دولت مرکزی گرجستان فراهم شود تا در پرتو آن مسائل مهمی چون سرنوشت افراد بیخانمان و آوارگان، وضعیت حاکم بر دره کوردی علیا و منطقه آخالگوری، بازگشت نیروهای روسی به مواضع قبل از جنگ و چگونگی روند بازسازی مناطق جنگی حل و فصل شود. از اینرو، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در اوستیای جنوبی و آبخازیا که با حمایت مستقیم روسیه صورت گرفت، شرایط بسیار سختتری را پیشروی دولت گرجستان و میانجیگران بینالمللی مانند سازمان امنیت و همکاری اروپا، سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و ایالات متحده قرار خواهد داد.
پیامدهای آتی این رویداد را نیز باید وابستگی بیشتر مناطق جداییطلب به روسیه، تحکیم موقعیت روسیه در منطقه بویژه با توجه به احداث پایگاههای نظامی و تقویت زیرساختهای دفاعی و تداوم روابط سرد و شکننده مناطق جداییطلب و روسیه با گرجستان دانست. پیامدهای این رویداد در صحنه داخلی گرجستان نیز بسیار شایان توجه خواهد بود. گرجستان در اکتبر 2012 شاهد برگزاری انتخابات پارلمانی و در اکتبر 2013 شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود. وجهه مشترک هر دو انتخابات برگزاری آن پس از بحران اوت 2008 است و نحوه برخورد جریانهای سیاسی و کاندیداهای مخالف دولت ساکاشویلی با روند تحولات آبخازیا و اوستیای جنوبی در تعیین سرنوشت سیاسی گرجستان بسیار حائز اهمیت خواهد بود.