مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

الزامات دیپلماسی فرهنگی ایران در آسیای مرکزی گفتگو با محمد حسین عابدینی

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

با نگاهي به روند موجود حضور فرهنگي ايران در آسیای مرکزی مي توان دريافت اين حضور با چالش ها و موانعي روبرو است. در اين ميان براي بررسي بيشتر فرصت‌های نوین حضور فرهنگی ایران در آسیای مرکزی و الزامات آن گفتگويي داشته ايم:

واژگان کلیدی: چالش‌، حضور، فرهنگی، ایران ، آسیای مرکزی

مرکز بین المللی مطالعات صلح: فرصت‌های نوین حضور فرهنگی ایران در آسیای مرکزی چیست؟
در مورد فرصت‌های نوین حضور فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی باید گفت، دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی باید با چه رویکرد نوین و ضروت های نوینی در آسیای مرکزی و در چه مدت زمانی عمل کند. ما شاید از فرصت و زمانی که در اختیار ما بوده است به خوبی استفاده نکردیم. همان طور که اشاره شد، بیست و پنج سال از استقلال این جمهوری‌ها می‌گذرد و از همان زمان آسیای مرکزی عرصه فعالیت‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی بوده است. و ما در کشوری مانند جمهوری قرقیزستان که رئیس جمهور آن، آقای عسگر آقایف، شخصیتی فرهنگی بود و رئیس کتابخانه ملی آنجا بود و تا حدودی هم در آن زمان و هم در حال حاضر نسبت به دیگر جمهوری‌ها فضای باز سیاسی مناسب‌تری دارد و با برخی از کشورها قابل مقایسه نیست، در این جمهوری با تأخیر پانزده ساله و هفده ساله رفتیم و رایزنی فرهنگی خود را تأسیس کردیم. اگر از این فرصت‌ها استفاده نشود، ممکن است که دیگر به دست نیاید. اگر ما از سال 1991 تا سال 2000، مرکز علمی ودانشگاهی مشترک یا مستقل در این جمهوری‌ها تأسیس می‌کردیم، این امکان برای ما وجود داشت. اما در حال حاضر رقبای ما این کار را با حضور خود و ارائه خدمات علمی، فرهنگی، آموزشی کار ما را سخت کردند و شاید امروز ما به سختی بتوانیم این کار را انجام دهیم. ولی در کشورهای آسیای مرکزی ظرفیت‌هایی وجود دارد که هنوز هم دیر نیست و می‌توانیم از ظرفیت‌های دیگری استفاده کنیم از جمله، سازمان علمی، فرهنگی یونسکو، سازمان آیسیسکو، موسسه فرهنگی اکو، مجمع جهانی جاده ابریشم است که خوشبختانه به تازگی به تصویب سازمان ملل رسید و این‌ها می‌تواند ما را در اقتدار معنوی کشورمان مددکار باشد. اگر با اقدام مبتکرانه و پیشقدمی رایزنی‌های فرهنگی پیش برویم، قطعاً موفقیت ما را تضمین می‌کند و بی گمان کشوری در این میدان موفق است که به جای انفعال، پیش قدمی و به جای سستی، کوشش را پیشه خود قرار دهد. معرفی فرهنگ و تمدن ایران، انقلاب اسلامی و اندیشه‌های حضرت امام و مقام معظم رهبری از وظایف ذاتی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است که نمایندگان و رایزنان فرهنگی در اجرای آن نقش آفرینی و تلاش می‌کنند. این نکته را هم باید مورد توجه قرار داد که تمام کسانی هم که با مسائل فرهنگی در عرصه بین‌الملل آشنا هستند می‌دانند که به رغم آوازه بلند و شهرت فراوان ایران، نزد بعضی از ملت‌ها به صورت واقعی و دقیق معرفی نشده است. شاید یکی از دلایل مصادره مفاخر شخصیت‌های علمی، ادبی و فرهنگی ایران زمین همین مسئله باشد که ما می‌بایست در قالب فیلم‌های خوب، نشریات عالی، کتاب‌هایی که بتواند ایران امروز را با همه دستاوردهای علمی، اقتصادی، فرهنگی، دینی معرفی کند، موفق نبودیم و آن طور که باید و شاید به این مسئله نپرداخته‌ایم. برخی از مردم ما فکر می‌کنند صرف این‌که ما از فرهنگ و تمدن پر سابقه‌ای برخوردار هستیم و آثار باستانی و میراث مادی و معنوی کشور ما کافی است که خود را به دنیا معرفی کند. در حالی که، این نگاه بر اثر فقدان درک شرایط و واقعیت‌ها در جهان کنونی است. چرا که جهان کنونی به شدت آمیخته به سیاست و اقتصاد است و باید ملت‌ها برای حفظ یا به دست آوردن جایگاه فرهنگی شایسته تلاش کنند. دوستی و دشمنی بین دولت‌ها همیشگی و دائمی نیست، اما منافع و مصالح همیشگی است و در این راه که چندان آسان هم نیست باید با بردباری و با تلاش مضاعف به این امر مهم بپردازیم تا در برابر نسل‌های آینده مورد مواخده قرار نگیریم. حضرت امام (ره) در صحیفه انقلاب، وزارت ارشاد را وزارتی می‌دانند که برای تبلیغ حق مقابل باطل و ارائه چهره حقیقی جمهوری اسلامی کوشش کند. در جای دیگر می‌فرمایند که این وظیفه تنها به عهده وزارت ارشاد نیست، بلکه همه دانشمندان، گویندگان، نویسندگان و هنرمندان هم می‌توانند به این هدف کمک کنند که ارائه واقعی چهره اسلام و جمهوری اسلامی باشد. در واقع همه ایرانیانی که در حال کار و درس خواندن و تحصیل هستند، خانواده‌های دیپلمات‌های ما و همه و همه می‌توانیم با رفتار و کردارمان، فرهنگ ایران و فرهنگ انقلاب اسلامی را صادر کرده و در معرض دید سایر مردم در این جمهوری‌ها قرار دهیم. یکی از رویکردهای نوینی که دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در پی آن هست، بحث تمدن نوین ایران اسلامی است که با بیداری مسلمانان در سر تا سر جهان ضرورت بحث آن دو چندان شده است و مبتکر این بحث هم رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران است که با رصد و آگاهی از آسیب‌ها و فرصت‌ها و تهدیدهای تمدن اسلامی در جهان اسلام به این نتیجه رسیده‌اند که برای دستیابی به یک ایده واحد، منسجم و یکپارچه باید الگوی عینی و عملی را به ملت‌های مسلمان معرفی کنند و در واقع این تمدن نوین ایران اسلامی را معرفی کردند که به مثابه زیربنای نظریه نوین تمدن اسلامی از دیدگاه انقلاب اسلامی است و با تکیه بر میراث فرهنگی اسلام و همچنین ظرفیت‌های عظیم علمی مسلمانان در عرصه تمدن سازی بنیاد یافته و معتقد است که می‌تواند گفتمان جدیدی تحت عنوان تمدن نوین اسلامی ارائه کند و این تمدن نوین از آنجایی که مبتنی بر دیدگاه‌های توحیدی است، این امکان را به وجود خواهد آورد که جوامع اسلامی در آن مسیر سازماندهی شوند و خود را بازیابند. نکته دیگری که در این خصوص باید گفته شود درباره بهره گیری و استفاده از شیوه‌های نوین در عرضه دین به منظور انتقال مفاهیم دینی و به روز رسانی آن‌هاست که ما تاکنون بیشتر از شیوه‌های عقلی و فلسفی و عرفانی استفاده کردیم.. مگر چقدر از مردم دنیا با مسائل فلسفی و مسائل عرفانی آشنا هستند. ما می‌توانیم از روش هنری در انتقال مفاهیم دینی بهره ببریم و با توجه به این‌که در قرآن کریم بیش از هزار آیه درباره رمان و قصه هست، از آن بیشتر بهره ببریم. این کاری است که دیگران در حال انجام آن هستند. به‌عنوان مثال، کارتون دوقلوهای افسانه‌ای، پینوکیو، ای کیو سان، یک دوره سیر و سلوک عرفان مسیحی است که از سوی متفکران غربی طراحی و اجرا شده است. چرا ما از این روش و شیوه هنری که در قرآن به آن استناد شده است، استفاده نکنیم. به نظر می‌رسد که دیپلماسی دینی ما باید به این سمت برود که در کنار دو شیوه دیگری که مطرح شد، این شیوه هنری را هم به کار بگیرد که قطعاً تاثیرگذاری آن بیشتر از دو شیوه دیگر خواهد بود. بهره گیری از ظرفیت‌های موجود فرهنگی و یا به تعبیر بهتر قدرت نرم و تقویت حضور در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی است که در دنیا جای خود را باز کرده است و رقبای ما از این فضایی که برای آن‌ها ایجاد شده است، استفاده می‌کنند. دراینجا انسان به یاد این بیت شعر ازبیدل دهلوی می افتد که دراغتنام ازفرصت سروده است: من نمی‌گویم زیان کن یا به فکر سود باش ای زفرصت بی خبر درهرچه هستی زودباش

مرکز بین المللی مطالعات صلح: به نظر شما الزاماتی دیپلماسی فرهنگی ایران در ارتباط با منطقه چیست؟
در ارتباط با الزامات یا همان بایسته‌ها و نبایسته هایی که دردیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران باید مورد توجه قرار بگیرد، استفاده از فرصت ها وظرفیت ها به منظور فایق آمدن بر تهدیدات است. ما در جهان کنونی موج بیداری اسلامی و مقاومت مردمی در برابر قدرت‌های زورگو و سلطه گر را داریم که برای ما فرصت است. به نحوی که دشمنان اسلام و انقلاب در مقابله با آن به سازماندهی جبهه فرهنگی و قدرت نرم پرداخته و با سرمایه گذاری کلان و ابزارهای نو و پیچیده نقشهٔ جدیدی از تهدید ها را ترسیم کرده اند و در منطقه درصدد اجرای آنند. برای خنثی کردن این نقشه لزوم هماهنگی بین نهادها و موسسات فرهنگی فعال در خارج از کشور و تبعیت از یک برنامه جامع در قالب نقشه راه، با مدیریت فرهنگی واحد از سوی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ضرورتی اجتناب ناپذیراست. فرصت طلایی دیگری که دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران می‌بایست آن را هدایت کند و سکان آن را به دست بگیرد، بحث ایده تمدن نوین اسلامی است که مبتکر آن رهبر معظم انقلاب امام خامنه‌ای هستند. ایشان با رصد و آگاهی از آسیب‌ها، فرصت‌ها و تهدیدهای تمدن اسلامی در جهان اسلام به این نتیجه و باور رسیده‌اند که برای دستیابی به ایده‌ای واحد، منسجم و یکپارچه باید یک الگوی عینی و عملی را به ملت‌های مسلمان معرفی کنند. لذا نظریه تمدن نوین اسلامی با تکیه بر منابع و آموزه‌های دینی و میراث فرهنگی اسلام، ظرفیت‌های عظیم علمی مسلمانان در عرصه تمدن سازی شکل گرفته است؛ به خوبی نمایان است که تاریخ و تمدن ایران حکایت از مردمی دارد که در عصر باستان و ادیان باستانی تا کنون همیشه نشان ارزشمندی به مهرورزی، عشق به میهن و وطن را با خود به همراه داشته است و از سوی دیگر هم حاکی از تنش‌ها، کنش‌ها و روابط اجتماعی گوناگونی بوده است. هویت ایران با تاریخ بیست و پنج قرن تمدن خود که چهارده قرن از آن را در کنش عمیق با اسلام سپری کرده است، به‌گونه‌ای که تمام شئون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و … آن توام با احکام، آداب و سنن اسلامی گره خورده است و با توجه به این‌که از میان ملل مختلفی که اسلام را پذیرفته‌اند هیچ ملتی به‌اندازه ملت ایران در نشر و اشاعه دین فعالیت نداشته است، لذا سهم ایرانیان در نشر معارف اسلامی و نیز سهم اسلام در ترقی مادی و معنوی ایرانیان روشن است و لذا ایده تمدن اسلامی با شاخص‌هایی که برای خود دارد و از جمله این شاخص‌ها تاکید بر ارزش‌های معنوی بر اساس کلام وحی و بر مبنای اصول یکتاپرستی، تکیه بر عدالت و اجرای آن در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی، جنبش نرم افزاری و تولید علم، ترویج همزیستی مسالمت آمیز و زبان فارسی به‌عنوان یکی از عناصر مهم فرهنگ ایرانی- اسلامی و ابزاری برای فرهنگ و تمدن است که در بخش پایانی به‌عنوان راهکار به آن خواهم پرداخت به‌عنوان شاخصه‌های مهم این تمدن نوین اسلامی به شمار می‌رود. یکی از الزامات دیگری که باید به آن توجه داشته باشیم و به اجرا بگذاریم، بحث هم افزایی فرهنگی است. وقتی یک نیرو و انرژی در یکی از کشورهای منطقه تجمیع شوند، قطعاً اثر آن بیشتر از اثر مستقل هر یک از این کشورهاست. این مسئله در روابط فرهنگی کشورها می‌تواند به صورت دوجانبه، چند جانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی باشد و در برخی از مسائل منطقه‌ای که به مصلحت و به نفع کشورهای منطقه یا به ضرر و زیان آن‌ها می‌انجامد، این هم افزایی فرهنگی می‌تواند مددکار آن‌ها بوده و بر آن‌ها اثربخش باشد. هم افزایی فرهنگی در مقایسه با گفتگوی فرهنگی تأثیر بیشتر و برد بیشتری دارد، چرا که در حل مسئله و بحران‌های مشترک میان دو یا چند کشور می‌تواند نقش آفرینی کند. به خصوص در حوزه‌های پر مخاطبی مثل رسانه و فضای مجازی و نشریات. نمونه اخیر این هم افزایی را در بعد نظامی در کشور سوریه دیدیم. کشوری که مسلمان و دوست ما است و با هم افزایی جمهوری اسلامی ایران، روسیه و عراق طومار تروریست ها در آن در هم پیچیده شد و نقشه‌های شوم حامیان آنان از هم فرو پاشید و این اثر همان هم افزایی بود که این کشورها با هم داشتند. بدیهی است چون ابعاد نفوذ فرهنگی کشورهای بیگانه در منطقه در عین گستردگی و پیچیدگی‌ای که دارند هوشمندانه است و در مقایسه و مقابله با آن باید اتخاذ روش و تصمیم نهایی و زیرکانه از سوی دیپلماسی فرهنگی ما اعمال و اجرا شود. اما درباره زبان فارسی که یکی از داشته‌ها و ابزارهای ما برای بیان تمدن و فرهنگ اسلامی- ایرانی است که یکی از شاخص‌های این تمدن نوین اسلامی هم بود، به‌عنوان راهکار باید تلاش کنیم که در جهت معرفی این زبان و این درخت پر برگ و بار و تصویب آن در یونسکو به‌عنوان هفتمین زبان رسمی بین‌المللی با قدمت چندین قرن و با داشتن بیش از سیصد میلیون تن در جهان باید این تلاش انجام شود که نیاز به رایزنی با ملت‌های همسو و پیگیری مستمر توسط وزارتخانه‌های امور خارجه و فرهنگ و ارشاد اسلامی است. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در خارج از کشور بحث مباحث و امور فرهنگی را دنبال می‌کند که با نظر نخبگان و افکار عمومی این تلاش باید صورت گیرد. کما این‌که در چند سال قبل معاونت پژوهشی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، آقای دکتر دهشیری این بحث را بیان فرمودند. ممکن است در حال حاضر این نتیجه ممکن است به این علت که گستره کم جغرافیایی کشورهای فارسی زبان و یا تعداد نسبتاً کم گویش گران این زبان وجود دارد، به دست نیاید. اما کشورهایی مانند هند، ترکیه و ازبکستان که فارسی زبان‌هایی در آن‌ها هستند، اعلام کنند که فارسی به‌عنوان یکی از زبان‌های عمده و زبان رسمی آن‌ها محسوب می‌شود، این مشکل برطرف خواهد شد به شرط آن که کشورهای فارسی زبان با حساسیت و و تلاش مستمر موضوع راپیگیری کنند تا زبان فارسی برای مدتی نه چندان دور به‌عنوان زبان رسمی در یونسکو ثبت و ضبط شود. شما ملاحظه می‌کنید سه یا چهار کشور بیشتر در آسیای مرکزی نیستند که آن‌ها را ترکیه حمایت و پشتیبانی می‌کند، مثل کشورهای آذربایجان، قرقیزستان و قزاقستان که این‌ها کشورهایی هستند که در منطقه به‌عنوان کشورهای جهان ترک شناخته می‌شوند. این کشورها خیلی پیگیر هستند که هر سال یکی از شهرهای این کشورها را به‌عنوان پایتخت فرهنگی آن کشور قرار می‌دهند و نشست خودشان را در یکی از این شهرها برگزار می‌کنند بااینکه نه زبان آن‌ها با زبان فارسی برابری می‌کند ونه تعداد گویشگران آن.

در پایان گفت وگو چند نکته و پیشنهاد درباره اینکه ابزار نفوذ جمهوری اسلامی ایران که به آن اشاره شد فرسودگی و کندی به خود نگیرد و فاصله با رقبای دیگر کمتر شود عرض می‌کنم:
1-برای هر کشور متناسب با خاستگاه فرهنگی و پیشینهٔ روابط، برنامه‌های کوتاه و بلند مدت تدوین شود ومنطبق بانیازهای مردم آن کشورباشد.
2-در اعزام سفیران و رایزنان فرهنگی و سایر نیروهای اجرایی باید اولویت را به عناصر کارآمد و دلسوز، آشنا به زبان منطقه و صاحب‌نظر در مسائل فرهنگی و بین‌المللی داد. با نگاهی مقایسه‌ای به کارنامه برخی از نمایدگی‌های سیاسی و فرهنگی در قبل و بعد از انقلاب اسلامی این خلأ همچنان محسوس است.
3-توافق و یکسان‌نگری وزارت امور خارجه با سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نسبت به اهمیت و موقعیت این منطقه از جهان (آسیای مرکزی و قفقاز) و دخالت دادن سایر دستگاه‌های فرهنگی کشوردر امر مشارکت در عرصهٔ سیاست و فرهنگ ضرورت دارد.
4-تلفیق فعالیت‌های فرهنگی با امور اقتصادی از راه فعالیت نهادهای غیردولتی و شرکت‌های خصوصی مددکار دولت خواهد بود و از نظر تأثیرگذاری و هزینه مقرون به صرفه است.
5-پرهیز و اجتناب از اقدام‌های غیررسمی در حوزهٔ دین و ماندگار کردن فعالیت‌های فرهنگی حضور جمهوری اسلامی ایران را در درازمدت تضمین می‌کند.
6-زیر نظر داشتن فعالیت‌های رقبا در منطقه و ایجاد توازن در انجام مبادلات فرهنگی با هر یک از کشورها و نیز توسعه توریسم فرهنگی در کنار توریسم درمانی و مذهبی نتایج ثمربخشی در پی خواهد داشت..
7-استفاده ازهمه ظرفیت‌های موجود درعرصه بین‌الملل مانند سازمان یونسکو، آیسسکو، اکو، سازمان همکاری‌های اقتصادی، انجمن‌های دوستی و پارلمانی، فعالیت های فرهنگی و آموزشی ج.ا.ایران را تقویت خواهد کرد.
8- تأسیس شبکه تلویزیونی روسی زبان در منطقه و بهره گیری از دیگر شبکه های تلویزیونی مانند پرس تی وی، آی فیلم و گسترش حضور درفضای مجازی.

مطالب مرتبط