مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

افغانستان و پاکستان ، چالشهای روابط گفتگو با محمد اکرام اندیشمند کارشناس مسائل افغانستان

اشتراک

فرزادرمضانی بونش

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

 

مقدمه: روابط افغانستان با پاکستان از پیدایش و ظهور کشوری نو به نام پاکستان  در پس از جنگ جهانی دوم همواره با فراز و  نشیب ها و حتی درگیری های همراه بوده است امری که همچنان تداوم یافته و  در سه دهه گذشته نیز با توجه به بحران های  داخلی در افغانستان به عاملی برای حضور و نفوذ  پاکستان در افغانستان تبدیل شده است. در این راستا برای شناخت بیشتر از ماهیت مشکلات موانع روبروی افزایش روابط دو کشور دورنمای این روابط به گفتگویی با جناب محمد اکرم اندیشمند، که در تهران حضور یافته بود، پرداختیم. محمداکرام اندیشمند نویسنده و فعال  سیاسی افغانستانی جدا از مشارکت در جهاد و مقاومت از سال 1358 تا 1371 در بخش های گوناگونی همچون مسئول کمیته فرهنگی و تعلیم و تربیه امارت  جمعیت اسلامی ، مدیر مسئول نشریه سنگر، رئیس مطبوعات وزارت دعوت و ارشاد حکومت مؤقت مجاهدین در پشاور ، رئیس رادیو صدای افغانستان در وزارت دعوت و ارشاد حکومت موقت  ، رئیس رادیو افغانستان دولت اسلامی افغانستان در کابل از 1371 تا 1376 ، مشاور نشرات در وزارت معارف در سال های 1383 و 1386 ، مشاور امور فرهنگی مشرانو جرگه ( مجلس سنا )  در 1390  به ایفای نقش پرداخته است . وی همچنان دارای صد ها مقاله در داخل و خارج  افغانستان بوده  و کتابهایی همچون فتح کابل ، سالهای تجاوز و مقاومت ، کابوس سرخ ، امریکا در افغانستان ، ما و پاکستان  را به چاپ رسانده است .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به  اینکه شما کتاب  ما و پاکستان را در سالهای گذشته به چاپ رسانده اید به نگاه شما اهداف بنیادین و اساسی سیاست خارجی پاکستان از  حضور فزآینده در افغانستان چیست ؟

در واقع اهداف اصلی پاکستان در افغانستان ریشه در منازعه مرزی افغانستان و پاکستان دارد  که به سال 1947 میلادی بر می گردد. مرز دیورند در سال  1893  در زمانی که امیر عبدالرحمان خان پادشاه  افغانستان بود  کشیده  شد ،اما  بعد ها زمانی که پاکستان استقلال یافت و  بریتانیا شبه قاره هند را ترک کرد  افغانستان این مرز را نمی پذیرفت . در این بین پادشاهان بعد از عبدالرحمان خان  آن مرز را پذیرفتند اما  با این حال  اعتراض هایی نیز  داشتند و  چون این مرز تقریبا  پشتون ها را در منطقه تقسیم  میکرد  ، دو سوم  پشتو ها را در  پاکستان قرار میداد و یک سوم را در  خاک اففانستان. در این بین ناسونالیسم پشتون که درصدد تشکیل کشوری  از قوم پشتون است با منافع پاکستان  مخالف است و همین امر نیز روابط بین پاکستان و افغانسیتان را بر بنیاد خصومت و سوئ تفاهم شکل داد  و این  رابطه نیز در طول 60 سال ادامه یافته است . در جنگ سرد نیز  دو قطب جنگ سرد یعنی امریکا و شوروی از این امر بهره گیری کردند و شوروی هم  استفاده بیشتری از این امر برد و  توانست در افغانستان نفوذ سیاسی و نظامی پیداکند .چنانچه چندین کودتای نظامی شکل گرفت و  بعد منجر به تجاوز نظامی به افغانستان شد . در این بین یکی از عوامل بسیار مهم و اساسی سه دهه ی اخیر بی ثباتی در افغانستان همین منازعه دیورند بین افغانستان و پاکستان است

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر به نوعی  دولت افغانستان مرز دیورند ر ابه رسمیت بشناسد آیا پاکستان  در اندیشه نفوذ حداکثری و یا دخالت مخرب در افغانستان نخواهد بود ؟

 

هر چند نقطه بسیار اساسی و مهم اختلاف بین افغانستان و پاکستان مرز  دیورند است، اما باید گفت این تنها و یگانه مشکل  اختلاف بین دو کشور نیست بلکه  عوامل دیگری نیز وچود دارد که بین دو کشور باعث تشنج و بی اعتمادی  می شود . به طور مثال یکی از مسائل مهم  رود خانه ها و  رود های کنر و  پنجشیر است که به طرف پاکستان روانه است.  در این بین اگر این رودخانه ها توسط افغانستان مهار گردد و این آب  به پاکستان نرسد خود  باعث مشکلات دیگری در روابط میگردد.  گذشته از این نیز اگر در افغانستان دولت مستقلی به وجود آید که  با سیاست های پاکستان در منطقه در تضاد باشد  و این نقش های اسلام آباد را نپذیرد  اسلام آباد این امر را نمی پذیرد . زیرا  این کشور به لحاظ این که قدرتی هسته ای درمنطقه است می خواهد در افغانستان نفوذی فوق العاده داشته باشد . جدا از این  پاکستانی ها در این اندیشه اند که افغانستان بازاری برای کالاهای  پاکستان و  افغانستان نیز گذر گاهی برای عبور کالاهای تجاری و تولیدات این کشور به آسیاسی میانه باشد و در کل منافع این کشور در افغانستان حفظ گرد. اما مسئله مهم همچنان خط دیورند است چرا که اگر افغانستان ادعا میکند که  ما مشکلی ارضی با پاکستان داریم  این مساله تمامیت ارضی پاکستان را تهدید میکند . چرا که پاکستان خود متشکل از 4 استان است و  دو استان  نیز در طول امتداد منازعه دیورند است  و اگر افغانستان بتواند به هدف خود دست یابد  و دو استان را از  پاکستان را  جدا کند دیگر پاکستانی وجود نخواهد داشت .  امری که برای پاکستانی ها  حیاتی است و  در واقع یعنی اگر  موضوع دیورند حل گردد مسائل دیگر بین دو کشور مسائل جزئی و کوچک است. حل این مساله می تواند توسط میانجی گری کشور هایی که در دو کشور نفوذ دارند( بوِیژه امریکا و ناتو ) و فشار بر  پاکستان  صورت گیرد تا  این موضوع بر طرف شود تا در آینده راه حلی اساسی برای این مشکل پیدا گردد .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر به احزاب و گروه های قومی داخل افغانستان نگاهی داشته باشیم نگاه احزاب و گروه ای افغانستانی داخل کشور نسبت به پاکستان چگونه است  و از نظر سنخ شناسی کدام جریان ها نسبت به پاکستان نگاهی خصومت ورزانه دارند ؟

در واقع گروه ها و جریانهایی که  مربوط به قوم پشتون هستند نسبت به گروه های قومی دیگر کشور با پاکستان  روابط نزدیک تری دارند . واقعیت مساله این است که اگر قرار باشد  از لحاظ تهدید  سرزمینی  خطری برای پاکستان تلقی گردد وامنیت ملی این کشور را مورد  تهدید قرار دهد از طرف  گروه های سیاسی قومی پشتون  است.  چرا که اینها  طرفدار این مساله هستند که پشتون ها از پاکستان جدا شوند و  کشوری بزرگ از پشتون ها را به وجود آورند . در مقابل بر عکس از آنجایی که در داخل پاکستان و در سیستم  امنیتی و نظامی پاکستان  پشتون ها نفوذ فوق العاده ای دارند ( یعنی در حالی که 15 در صد جمعیت پاکستان را پشتون ها تشکیل می دهند اما  از نظر سهم و مشارکت در قدرت نظامی امنیت و سیاسی سهمی 25 در صدی دارند) . در این بین این جریان در پاکستان در واقع  ذهینیت مقامات پاکستانی را بدین گونه سمت داده  که  گروه های غیر پشتون در افغانستان ضد پاکستان هستند. در حالی که  واقعیت به گونه ای دیگر است و  هزاره ها و تاجیک ها و ازبک ها زیاد با پاکستان مشکلی ندارند و  اگر قرار باشد قومی در افغانستان مشکلی با پاکستانی داشته باشند این پشتون ها هستند که مرز دیورند را به رسمیت نمیشناسند .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر به روابط یک سال اخیر بین دو کشور همسایه افغانستان با پاکستان دقت کنیم در می یابیم با توجه به اینکه کرزای در چند ماه اخیر به پاکستان سفری داشت و  برخی از موافقنامه ها هم امضا شد اما بعد از چند هفته  پاکستانی ها به گلوله باران مرز های افغانستان کردند  امری که موجب واکنش های تند داخلی در افغانستان (چه احزاب و نمایند گان و.. )شد  در این بین نگاه دولت کنونی کرزای به رابطه با پاکستان چیست ؟

 

در حکومت آقای کرزای گروهی سیاسی از  افغانستان که بیشتر مربوط به پشتون ها و حزب افغان ملت هستند نقش بسیار اساسی دارند ( انور الحق احدی رهبر افغان ملت وزیر تجارت افغانستان است ) در این بین این حزب نگاهش این است که  افغانستانی بزرگ تشکیل گردد و در داخل این دو ایالت بلوچستان پاکستان و  ایالت پشتونخواه  کنونی یا  از افغانستان باشد و یا  کشوری  مستقل گردد. در این حال آقای کرزای نگاهش به پاکستان بدین گونه است که  مرز دیورند را به رسمیت نمی شناسد و  این مرز پشتون ها  را در منطقه جدا ساخته است.  این نگاه هم طبیعی است که پاکستانی ها را راضی نمی کند و  پاکستان را در مقابل کرزای حساس میکند . در این بین حتی  در زمانی که مشرف رئیس جمهور پیشین پاکستان پیشنهاد ساخت دیوار در مرز دو کشور برای منع عبور بنیاد گرایان را داد  کرزای  واکنش نشان داد که سیم خارادار  ودیوار  خانواده ها را از هم جدا میکند (منظور وی از خانواده ها  پشتون ها بود ). در این بین با توجه به عدم شناسایی مرز توسط دولت  طبیعی است که به تمامیت ارضی پاکستان احترام گذاشته نمیشود. یعنی اگر زمانی افغانستان به قدرتی در منطقه تبدیل گردد و پاکستان را تهدید کند طبیعی است که  در برابر پاکستان قرار میگیرد و  می خواهد که پاکستان تجزیه شود.  لذا پاکستان هم همیشه دولت افغانستان را زیر فشار  قرار میدهد و  مشکلاتی هم چون گلوله باران را ادامه میدهد . به این معنی که اگر افغانستان نمی خواهد که مرز را به رسمیت شناسد ما هم استقلال دولت افغانستان را قبول نداریم.

مرکز بین المللی مطالعات صلح:  برخی جریان هاو گروه های افغانستانی معتقدند که دولت باید خط دیورند ر ابه رسمیت بشناسد  در این حال این نوع از نگاه بیشتر  به  پشتون  نبودن این گروه ها بر میگردد یا نگاه کلان ملی ؟

در واقع  این امر به مسائل قومی  ربطی ندارد، بلکه حتی شماری از روشنفکران پشتون نیز ، که بسیار واقعگرا هستند و  طرفدار این مساله هستند که باید افغانستان ثبات پیدا کند  و به سمت پیشرفت حرکت کند ، معتقدند که  دولت کابل باید خط دیورند  را به رسمیت بشناسد. چرا که به رسمیت نشناختن خط دیورند در قدم نخست به ضرر خود پشتون ها است و همین که خط دیورند به رسمیت شناخته نشده  و مورد منازعه بوده است  قبایلی در دو سوی مرز حاکم هستند، قوانین در این مناطق حاکم نشده است،  فرهنگ توحش و  ترور و  قاچاق مواد مخد در این مناطق حاکم بود ه است. در حالی که اگر  مرز  دیورند به رسمیت شناخته می شد  مشکلات کنونی را در دو سوی مرز دو کشور نداشتیم. در این حال باید گفت  به رسمیت شناختن این مرز به نفع هر دو کشور است.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در یک دهه یا خیر بسیاری از کارشناسان بر این نظرند  که هنوز پاکستان از طالبان به عنوان  اهرم سیاسی مهمی در صحنه ی سیاسی افغانستان بهره می گیرد. در این بین  در سالهای اخیر نگاه نخبگان سیاسی و نظامی اسلام آباد به طالبان در استفاده مداوم از طالبان در چه جهتی است ؟

مشخص است که آنان هنوز به بهره گیری از طالبان در افغانستان ادامه می دهند . در این بین با توجه به نقاط منازعه پاکستان با افغانستان  که هنوز حل نشده است و اینکه پاکستان هم دشمنی سنتی با هند دارند ؛ پاکستانی ها معتقدند که اگر پاکستان  اهرمی فشاری در افغانستان نداشته باشند  نمی توانند درافغانستان نفوذ مناسبی داشته باشند. در این بین حتی اگر غربی ها هم تصور کنند که پاکستان در افغانستان اهرم فشار مناسبی ندارد به پاکستان توجهی نمی کنند.لذا اسلام آباد از این امر به عنوان اهرم فشاری نه تنها برای فشار و نفوذ  در افغانستان بهره می گیرد بلکه همچنین به عنوان ابزاری برای باج گرفتن از اروپایی  ها وامریکایی ها  استفاده می کنند و هدف های خود رابر غربی ها تحمیل می کنند .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر به چشم انداز  آینده روابط  افغانستان و پاکستان نظری داشته باشیم  چه اصولی را می توان برای آینده ی این روابط می توان  در نظر گرفت ؟

 

در گام نخست باید مشکل  مرزی دو کشور باید حل گردد  و افغانستان باید این مرز را به عنوان مرزی قانونی  به رسمیت شناسد  و  در مقابل نیز پاکستانی ها باید متعهد گردند که  دهلیزی  برای افغانستان (که کشوری  محاط در خشکی است )به دریا بگشایند  و راهی برای افغانستان در نظر گیرند. در این  حال  در روابط اقتصادی افغانستان بازاری برای کالاهای پاکستان باشد و دهلیزی برای عبور کالاهای و روابط اقتصادی و تجاری پاکستان با آسیای میانه باشد. گذشته از این نیز می توان سایر موضوعات دخیل در روابط را می توان از راه مذاکره و تفاهم حل کرد  ولی مساله اساسی همان دیورند است . در این بین پاکستان باید از کشوری که همچنان از بالا به افغانستان می نگرد و مطیع این کشور باشد دست کشد و منافع متقابل همدیگر باید درک گردد  . در این حال اگر موضوع دیورند همچنان در آینده حل نگردد  روابط  دو کشور نمی تواند در دراز مدت بر اساس تفاهم و  دوستی شکل بگیرد .

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در یک سال گذشت تشکیل شورای ملی صلح و گفتگو با طالبان افغانستان مد نظر بوده است در این بین آیا می توان تصور کرد پاکستان در آینده به نوعی دست از حمایت طالبان بکشد ؟

نه . تازمانی که پاکستان به اهدافی که این کشور را در رابطه با افغانستان مطمئن نشود به این حمایت ادامه می باید. در این بین پاکستان باید از افغانستان نیز مطمئن گرد تا علیه پاکستان ادعای سرزمینی نداشته باشد  و با هند نیز همکاری ای (که بتواند بر ضد پاکستان از خاک افغانستان بهره گیرد) نداشته باشد . جدا از این پاکستان در صدد است  از منافع اقتصادی در افغانستان برخوردار بشد و سهم قابل توجه نیز در بازسازی به عهده گیرد .در واقع  تازمانی که  مسائل مورد نظر پاکستان حل نشود تشکیل شورای ملی صلح  ، جرگه ملی صلح و.. ظاهر مساله است و زیاد در امر ثبات موثر نیست.

 

 

مطالب مرتبط