مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

افغانستان و مساله خروج نیروهای نظامی ناتو(بخش آخر)

اشتراک

معصومه طالبی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رویداد

عده ای معتقدند که پس از خروج نظامیان خارجی از افغانستان، حوادث سال های پس از سال 1371 در افغانستان که منجر به وقوع جنگ های داخلی شد؛ ممکن است یک بار دیگر تکرار شود. همانگونه که تاریخ گویاست، در سال 1371، پس از سقوط نجیب الله و پیروزی مجاهدین درافغانستان جنگ های شدید داخلی صورت گرفت که حدود 9 سال ادامه پیدا کرد که در نتیجه آن، ده ها هزار نفر کشته و میلیون ها افغان مهاجر و آواره شدند. دامنه این جنگ ها در طی سالیان متمادی، ، بیشتر زیربناهای اقتصادی کشور را از بین برد و شیرازه زندگی میلیون ها تن به ویژه شهروندان کابل را از هم پاشید. به عقیده این عده، خروج سریع نيروهاي خارجي در افغانستان به هر بهانه اي تنها باعث افزايش دامنه بي ثباتي و خشونت شده و چه بسا به احیائ مجدد طالبان و القاعده منجر شود. بدین ترتیب صریحا مخالفت خویش را با خروج هرچه سریع تر این نیروها اعلام می دارند که در این مقاله به بررسی دیدگاه و دلائل این گروه  خواهیم پرداخت.

کلیدواژگان: خروج نظامیان از افغانستان، ناتو، جنگ داخلی در افغانستان، طالبان و القاعده

 

تحلیل رویداد

یقینا خروج نیروهای امریکایی از افغانستان در پایان سال 2014 میلادی، نیروهای افغان را که به تجهیزات کامل دفاعی مجهز نیستند برای مقابله با تهدیدات گروه‌های شبه نظامی با مشکل مواجه می‌کند. افغان ها در مورد توانایی نیروهای امنیتی افغانستان برای حفظ امنیت این کشور نگرانند و همواره این خطر را احساس می کنند که ممکن است دوباره افغانستان به دوره ی بعد از خروج نیروهای اتحاد شوروی برگردد. مردم غرب نیز خروج سریع نیروهای نظامی خود را به قیمت آشفته تر شدن اوضاع سیاسی و امنیتی در افغانستان نمی پسندند. در واقع اولین دلیلی که مخالفان (افغانی و غربی) خروج نیروهای بین المللی از افغانستان دارند در مورد نبود ظرفیت کافی در نیروهای نظامی افغانی است. شواهد حاکی از آن است که این نیروها نمی توانند پس از خروج قوای بین المللی به تنهایی از عهده مبارزه با تهدیدات فزاینده داخلی و خارجی  و تامین امنیت ملی افغانستان برآیند. قوای هوایی کشور درست فعال نشده و نیز مقامات امنیتی، از کمبود تجهیزات و جنگ‌افزارهای پیشرفته شکایت دارند. ارزیابی های مختلف داخلی و خارجی نیز نشان می دهد که نیروهای افغان از جهات مختلف به حد و اندازه ای نرسیده اند که بتوانند به تنهایی به مبارزه با مخالفین و تامین امنیت مردم بپردازند. این در حالی است که برخی از کارشناسان سیاسی، پیش بینی می کنند که با خروج نیروهای خارجی، یک بخش از کمک های جامعه جهانی به خصوص کشورهایی که به خاطر نیروهایشان در افغانستان هزینه می کنند نیز کاهش یابد.

در حالی که از خروج نیروهای خارجی تا پایان سال 2014 سخن گفته می شود، پیامدهای اقتصادی آن مورد توجه افغانستان قرار گرفته است. فقدان یک نگاه استراتژیک و بلندمدت به مساله توسعه در افغانستان،  افزایش بیش از پیش فساد دستگاه اداری، عدم توجه به تقویت زیرساخت های اقتصادی و رشد فزاینده قاچاق مواد مخدر  از جمله نگرانی هایی است که در مورد اقتصاد افغانستان بالاخص پس از خروج نیروهای بین المللی وجود دارد. هم اکنون 90 درصد از بودجه ملی افغانستان از کشورهای خارجی تامین می شود و دولت این کشور پس از گذشت یک دهه از عمرش تنها قادر به تامین 65 درصد بودجه از منابع داخلی است. احتمال می رود که پس از خروج نیروهای خارجی کسری بودجه افزایش یابد چرا که مخارج دولتی در امر آموزش و پرورش، بهداشت و امنیت بالا خواهد رفت.

در طی یک دهه گذشته، که دهه اشغال افغانستان توسط نیروهای غربی بود، توجه به تقویت منافع ملی جای خود را به تقویت منافع قومی داد و گروههای مختلف در افغانستان به هیچ وجه نتوانسته اند منافع ملی و امنیت ملی را سرمشق خود قرار دهند. در واقع این یک دهه زمانی بود که برخی گروهها در آن برای جنگ قومیتی دیگری آماده شدند. امروزه افغانستان در جایگاهی قرار دارد که کشمکش های قومی، فساد اداری، تولید و قاچاق مواد مخدر در آن چشمگیرتر از سابق شده است. هرچند که شکاف های سیاسی و اجتماعی موجود در افغانستان، به نیروهای آمریکایی کمک کرد تا حملات رژیم طالبان را خنثی نمایند اما از طرفی نیز موانع بسیاری را بر سر راه بازسازی ارتش ملی افغانستان ایجاد نمود. بنابراین افغانستان هنوز کشوری با شکاف های عمیق قومی است  و این شکاف ها موانع متعددی را برای توسعه و هماهنگی نهادهای  مشروع حکومتی ایجاد می کند. در این میان، طالبان پیش از هر چیز به دنبال خروج نیروهای خارجی است و به همین علت نکته مهم برای طالبان، دوران پس از خروج نیروهای خارجی است. طالبان و سایر گروههای حاضر در افغانستان در تلاشند تا پس از خروج نیروهای آمریکایی ، موقعیت خود را استحکام بخشند. برخی که مخالف خروج زود هنگام نیروهای ناتو از افغانستان هستند معتقدند که ناتو می بایست به مذاکرات و ارتباطات بیشتر با طالبان بپردازد و توجه خود را تنها به اتحاد استراتژیک با دولت افغانستان مبذول ننماید. طبیعی است که ناامنی در داخل مرزهای افغانستان بر همسایگان این کشور نیز تاثیرگذار خواهد بود. کشورهای همسایه افغانستان از جمله ایران از تسلط مجدد طالبان هراس دارند. روسیه و تاجیکستان و برخی از کشورهای آسیای مرکزی که با افغانستان مرزهای مشترک دارند نگران گسترش بحران، پس از سال 2014 هستند که می تواند این کشور ها را نیز ناامن سازد. از سوی دیگر، افزایش کشت و قاچاق مواد مخدر و پیامدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن  یکی از جدی ترین نگرانی ها پس از سال 2014 به شمار می آید. کشورهای آسیای میانه نگران هستند با گسترش نا امنی ها در افغانستان، قاچاق مواد مخدر نیز به این کشورها افزایش پیدا کند. آسیای مرکزی و روسیه به عنوان راه ترانزیتی قاچاق مواد مخدر، شاهد گسترش میزان حمل و نقل مواد مخدر به اروپا از طریق خاک شان هستند و براساس آمارهای منتشر شده میزان معتادان به انواع مواد مخدر نیز در این کشورها روبه افزایش است. بنابراین احتمال گسترش قاچاق مواد مخدر از طریق کشورهای همسایه افغانستان تهدید بسیار بزرگی برای این کشورها محسوب می شود که همسان با تهدید حضور و نفوذ آمریکا در منطقه می باشد.

از سوی دیگر، حکومت کرزای اخیرا، مذاکرات دوجانبه ای را با آمریکا در زمینه جزئیات و نقش امنیتی ایالات متحده پس از خروج نیروهای نظامی در این کشور آغاز نموده است. این مذاکرات حول محورهایی چون تعداد نظامیانی که پس از سال 2014 در خاک افغانستان باقی می مانند و همچنین مصونیت قضایی آنها در این کشور قرار دارد.(1) در این میان آمریکائیان درخواست ایجاد پایگاههای دائمی نظامی را از دولت افغانستان مطرح کرده اند. به باور کارشناسان، آمریکا اهداف بلند مدتی را در افغانستان دنبال می کند و سعی دارد تا پایگاههای دائمی را در این کشور احداث نماید. در واقع منافع بلندمدت آمريكا ايجاب مي كند كه آمريكاييها پس از خروج نيروهايش در سال 2014 يا بعد از آن، به هر صورتي بايد براي حفظ منافع اش پايگاههاي دائمي را در افغانستان داشته باشد و از آن پايگاهها براي كنترل رقباي سياسي – نظامي خودش استفاده كند. بنابراین اگر ایالات متحده برنامه ای در مورد تاسیس پایگاه های نظامی دائمی در افغانستان داشته باشد چه بسا که این کشور به عرصه ای برای رقابت قدرت های بزرگ تبدیل شود. براین اساس، تاسیس این پایگاهها نه تنها برای مبارزه با تروریسم بلکه به منظور داشتن پایگاه دائمی در منطقه ژئواستراتژیک برای مهار چین، کنترل روسیه و  مقابله با پیشروی های ایران می باشد.

 امروزه، با گذشت بیش از یک دهه از حضور نیروهای خارجی در افغانستان، هنوز هم به تحولات افغانستان به عنوان آزمونی برای ائتلاف فراآتلانتیکی اروپا نگریسته می شود. اما دیگر غرب تصمیم خود را برای خروج از افغانستان تا سال 2014 گرفته است و تاکنون نیز  شماری از نیروهای نظامی حاضر در افغانستان این کشور را ترک نموده اند. به عقیده اولاند رئیس جمهور جدید فرانسه، حضور بیشتر در افغانستان تنها به اتحاد و انسجام نیروهای ناتو آسیب می رساند. هرچند که بسیاری نیز دلیل خروج زود هنگام فرانسه از افغانستان را شرایط نامساعد اقتصادی در افغانستان و همچنین بحران اقتصادی در غرب می دانند. به هر حال نیروهای نظامی غربی دیر یا زود افغانستان را ترک خواهند کرد و این کشور را با کوله باری از مشکلات باقی خواهند گذاشت.

بدین ترتیب با خروج نیروهای نظامی خارجی، اولین چالش برای افغانستان تجزیه نیروهای داخلی این کشور است و دومین چالش بالا رفتن تهدیدات امنیتی برای  گروهی از مردمی است که امنیت آنان توسط گروههای مختلفی تامین می شود. چالش سوم پس از خروج نیروهای بین المللی نحوه تقویت نیروهای امنیت ملی است که هم از نظر ترتیبات و هم از نظر مالی با مشکل مواجه خواهند بود. در صورتی که نیروهای امنیتی کشور، درست تجهیز و تقویت نشوند، با خروج نیروهای خارجی از افغانستان، مداخله کشورهای همسایه بیشتر و نیز مخالفان مسلح دولت تقویت خواهند شد.  مشکلات کلان اقتصادی که افغانستان با آن روبرو خواهد شد چالش بزرگ دیگری پیش روی افغان ها خواهد بود. دولت در طول سالهای گذشته نتوانسته است بدان گونه که مردم و کشورهای کمک کننده انتظار داشتند، به تقویت و ارتقای ظرفیت های خود بپردازد و چه بسا بحران دولت سازی در کنار بحران مربوط به ملت سازی چالش پنجم باشد؛ که افغانستان را درگیر خود نماید. بنابراین نگرانی های بین المللی دال بر این است که نیروهای آمریکایی می بایست مدت زمان بیشتری را به حضور در افغانستان اختصاص دهند که این زمان خیلی بیشتر از سال 2014 خواهد بود. ولی با این وجود حکومت افغانستان نسبت به آینده خوشبین است و کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان از هم اکنون در پی اتخاذ تدابیر لازم برای برگزاری انتخابات آزاد ریاست جمهوری آینده است و زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را 16 فروردین 1393 اعلام کرد است. به گونه ای که همزمان با برگزاری این انتخابات، ماموریت نظامی نیروهای بین المللی در افغانستان نیز تمام می شود و روند انتقال مسئولیت های امنیتی به نیروهای داخلی فراهم می شود. بسیاری از کارشناسان وقوع جنگهای داخلی را در صورت شفاف نبودن این انتخابات محتمل دانسته اند. در هر حال، هرچند ادامه حضور  و یا ترک تمامی نیروهای حاضر در افغانستان، حساسیت برانگیز است ولی آنچه که مسلم به نظر می رسد این است که حضور و وحدت ملت افغانستان در صحنه انتخابات و پس از آن، تعیین کننده سرنوشت سیاسی آنان خواهد بود.

 

 دورنمای رویداد

بدون شک در افغانستان بعد از سال 2014 مشکلات متعددی وجود خواهد داشت اما  برای اینکه این کشور به خود متکی باشد ، باید بتواند از استقلال کامل در ابعاد نظامی، سیاسی و امنیتی برخوردار باشد، تمامی احزاب ذی نفع در قضایای افغانستان باهم گفتگو کنند و زمینه ایجاد حکومت وفاق ملی را فراهم کنند. طبیعی است که حل مشکلات داخلی و رسیدن به وفاق ملی لازمه دستیابی به نقطه ای است که افغانستان را بی نیاز از حضور نیروهای بین المللی می نماید. بنابراین قبل خروج تمامی نیروهای نظامی و امنیتی از افغانستان می بایست وفاق ملی در این کشور برقرار شود. برای این کار باید به فکر راههای صلح آمیز بود تا قبل از خروج نیروهای خارجی، در افغانستان یک حکومت وحدت ملی به  وجود آید، حکومتی که مورد قبول همه باشد و همه روی آن توافق کنند و از جنگ در افغانستان جلوگیری شود. تنها بوجود آمدن یک حکومت مقتدر می تواند  تهدیدات اقتصادی را برای افغانستان به حداقل برساند. یکی از راه حل های مناسب می تواند این باشد که دولت افغانستان کوشش کند تا در فرصتی که تا سال 2014 باقی مانده، منابع داخلی خود را افزایش دهد تا کاهش احتمالی در مساعدت های مالی بین المللی بعد از خروج نیروهای خارجی نتواند بر افغانستان تاثیر منفی بگذارد. از سوی دیگر، با اتمام فرآیند خروج نیروهای نظامی نیز کشورهای غربی نبایست افغانستان را به فراموشی بسپارند چراکه افغانستان هنوز در عرصه های سیاسی و امنیتی ناآرام و بی ثبات به نظر می رسد و تهدیدات بسیاری در زمینه داخلی برای این کشور وجود دارد.

مطالب مرتبط