مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

افغانستان و آينده خشونت و تروریسم در افغانستان

اشتراک

احمد مرجانی نژاد

مترجم رسمی، کارشناس توسعه روابط فرهنگی آسیا و اقیانوسیه

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

 

 جهانی شدن بر محورهای ارتباطی( فرهنگی، اقتصادی، سیاسی ) استوار است ، اغلب  کشور های جهان در وابستگی ، پیوستگی متقابل هستند، مسلما  احیاء و تقویت داعش در خاورمیانه می تواند به بدتر شدن اوضاع امنیتی در افغانستان، منطقه، منجر گردد.

در آسیای غربی، خاورمیانه، دو تحول مهم در حال وقوع است. غرب به رهبری آمریکا به صورت غیر مترقبه از صرف هزینه های مالی،انسانی، حضور خود در معادلات امنیتی ، بویژه مبارزه با تروریسم ، کنار می کشد. کردهای شمال سوریه که یکی از مهم ترین عناصر ضد داعش، محسوب می گردند، مورد حمله همسایه شمالی خود( جمهوری ترکیه) قرارگرفته است که این امر می تواند معادات امنیتی منطقه را دگرگون نماید.

یکی از پیامدهای تبلیغ خروج بی قیدوشرط آمریکا از مبارزه با تروریسم در خاورمیانه ، با سازی،  تقویت، گروه های تروریستی مانند: القاعده، داعش، است. درگیری ترکیه با کرد های شمال سوریه، می تواند فرصتی فراهم کند که گروه های جدید تروریستی در خاورمیانه، سوریه، عراق،  متولد، و یا به افغانستان انتقال یابند و از حالت زیرزمینی خارج شده و به صورت فعال به میدان های نبرد ، روانه گردند.

 اغلب کشور های جهان در وابستگی و پیوستگی متقابل هستند، تقویت داعش در خاورمیانه می تواند با روش های ذیل به بدتر شدن اوضاع امنیتی در افغانستان، منجر گردد.

الفتشدید شکاف میان جناح های طالبان

طالبان مانند هر گروه تروریستی دیگر حاوی عناصر فکری مختلفی هستند که برخی آن ها خواهان شدت عمل بیشر هستند ، در حالی که برخی دیگر به کارگیری ابزار سیاسی مانند مذاکرات را در راستای کسب قدرت مهم می پندارند. زمانی که مذاکرات صلح میان آمریکا – طالبان، شدت گرفت، دامنه اختلاف میان اعضای طالبان نیز شدت یافت. حمله به  برادر رهبر فعلی گروه طالبان در بلوچستان و اخیراً حمله به منزل برادر مذاکره کننده ارشد طالبان در پاکستان، گواه این مسأله است. مسلما ، تداوم مذاکرات صلح، نیز موجب گسترش اختاف ها خواهد گردید. آن گروه از طالبان که مخالف گفتگوهای صلح هستند، از بدنه اصلی طالبان جدا خواهند شد و آنگاه یا به شاخه خراسان داعش ملحق می شوند و یا برای ایجاد سازمان جدید و انشعابی تروریستی، تلاش خواهند کرد که نسبت به اسلاف خود، ترجیح می دهند شدت عمل بیشتری نشان دهند. وقتی شکاف درون گروهی طالبان، مخصوصاً در شاخه اصلی( هیبت الله ) افزایش پیدا کند، روند صلح افغانستان نیز دچار پیچیدگی بیشر می شود. زیرا وقتی طالبان از دریچه واحد به میز مذاکرات نگاه نکنند، امکان رسیدن به توافق صلح و خاتمه یافن خشونت ها دشوارتر می شود. تجربه نشان داده است به هر میزانی که مخالفان دولت، اعم از گروه های تندرو، یا اپوزیسیون قانونی، پراکنده باشند، به همان اندازه ، امکان توافق نظر در حل مشکات از طریق سیاسی دشوار می شود. وضعیت جاری طالبان شبیه وضعیت مجاهدین اواخر دهه هشتاد میلادی افغانستان است که در آن نجیب الله ، رئیس جمهور وقت افغانستان تلاش کرد با مجاهدین از طریق مذاکره و گفتگوی مستقیم، اختلاف ها را حل نماید،  اما فقدان رهبری واحد، فرماندهی مسئول مورد قبول همه جناح ها در میان مجاهدین، باعث گردید این مذاکرات به نتیجه مطلوب نرسد.

بگسترش داعش در مناطق خارج از کنترل دولت افغانستان:

تضعیف شدید داعش در خاورمیانه( عراق و سوریه)باعث گردید، نیروهای داعش به  اهداف شان در سایر بلاد اسامی، مثلا : افغانستان نرسند، اما تقویت دوباره داعش در خاورمیانه آن هم زمانی که میان نیروهای مخالف تروریسم در منطقه و جهان اختلاف نظر های عمیق حاصل گردیده است، می تواند به تقویت داعش در سایر مناطق جهان، بویژه کشورهای جنگ زده مانند افغانستان ، منجر گردد. ازآنجایی که ظرفیت فرهنگی رشد و تکثیر افکار التقاطی جهادی  گروه های تروریستی در مناطق  محروم ، روستایی افغانستان فوق العاده زیاد است، دامنه گسرش تروریسم ، افراط گرایی مذهبی،  عملیات انتحاری، تحت هر نام و عنوان به سادگی امکان پذیر است.  ضمن آن که در بسیاری مدارس مذهبی افغانستان، بدون آن که دولت افغانستان بر این مراکز آموزشی کنترل داشته باشد، متون درسی ، آموزشی ، مملو از نفرت و خشونت طلبی، تدریس می شود.  میلیون ها کودک مستضعف،  محروم از  نعمت آموزش در مدارس نوین و عصری،  به ناچار روانه مکاتب ارتجاعی، سلفی، وهابی ، خشونت گرا ، می گردند.

 

علل رشد خشونت و تروریسم در افغانستان

بنا بر گزارش بانک جهانی در سال ۱۹۹۲ .م، : ”  کودکان ، نوجوانان، جوانانی که  به ناچار جذب مکاتب و مدارس دینی ( مدارس ،حوزه های علمیه مورد حمایت عربستان سعودی) می شوند،  طی چند سال به جنگجویانی قاتل تبدیل می شوند که جز کشتن، ویرانی به چیزی دیگری نمی اندیشند.”.  در موقعیت و شرایط اجتماعی جاری ، فضای فرهنگی مناطق محروم، روستاهای دور افتاده افغانستان، ، رشد گروه تروریستی مانند داعش ، حتی در فاصله های دور، فرا مرزهای افغانستان ، می تواند منجر به تشدید فعالیت های تروریستی در افغانستان و منطقه شود.

 مسلما ناکارآمدی حکومت ها، اشاعه فساد اداری، ضعف بنیه اقتصادی، بی کاری  و….  نیز در این راستا نقش فوق العاده ای دارند. اکثریت جوانان آماده به کار ، با بیکاری روبرو هستند، برای تأمین مایحتاج خانواده، مجبور هستند به گروه های تبهکار، تروریسم بپیوندند. ضمن آن که معظلات دستگاه قضایی ، موجب می شود که قربانیان برای تحقق عدالت ، رسیدن به حقوقشان ، به انتقام گیری فردی و یا جمعی بپردازند. وقتی در جامعه گروه های مخالف دولت ، بسان گروه های  مافیایی و تروریستی شکل می گیرند، برای قربانیانی که در انتظار عدالت  هستند، فرصتی فراهم می شوند که خود به دنبال انتقام باشند. خشونت های قبیله ای و اجتماعی باعث می شود هزاران کودک یتیم شوند و برای انتقام مرگ پدران و عزیزانشان، پیوستن به گروه های تروریستی آخرین گزینه است که منجر به نهادینه شدن خشونت ها درافغانستان ، می شود.

 

جمع بندی:

تقویت دوباره داعش می توانند نگرانی های امنیتی افغانستان را بیشتر کرده، چالش و پیچیدگی زیادی را در راستای مذاکرات صلح افغانستان خلق نماید. مبارزه با تروریسم صرفاً جنبه سخت افزاری، نظامی ندارد، مبارزه نرم (فرهنگی) ، ایجاد اصلاحات بنیادین، شفافیت سازی عملکرد های دولت، و…. ازجمله عوامل مهمی هستند که می تواند در مبارزه با تروریسم نقش موثر تری داشته باشند.

دولت آینده افغانستان هر چند در ابتداء با چالش های پسا انتخاباتی مواجه خواهد گشت، اما به مرور دوران ، با کم رنگ تر شدن چالش ها ، وقت پرداختن به معضلات ، ساماندهی اوضاع اجتماعی(  اقتصاد – فرهنگ- سیاست)  افغانستان ، فرا خواهد رسید. دولت، نخبگان سیاسی افغانستان، فقط به حمایت های جامعه بین المللی، بسنده و اتکا ء  نداشته باشند. زیرا  سیاست های جهانی زورمداران، چرخش ناگهانی دیگر کشورها، می تواند چالش های غیرقابل مهاری را خلق نماید.

واژگان کلیدی: افغانستان ، آينده، خشونت ، تروریسم، افغانستان، احمد مرجانی نژاد

مطالب مرتبط