تحلیلگر مسایل راهبردی
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
ارائه «طرح صلح هرمز»(HOPE) از سوی «حسن روحانی» رئیس جمهوری در سازمان ملل و ارسال نامههای مکتوب به مقامات عربستانی و بحرینی از طریق کویت، نشانه هایی از تحول جدید در حوزه منطقه ای ایران به ویژه خلیج فارس به همراه داشت.درحالی که جمهوری اسلامی ایران و همسایگان جنوبی از سال های 2011 میلادی به این سو به دلیل ایجاد بحران های منطقه ای در عراق، سوریه و یمن دچار اختلافاتی شده اند، ادامه رایزنی ها برای حل این اختلاف ها از طریق ابتکار راهبردی ایران ادامه دارد. در این چارچوب، در گفت و گویی با دکتر سهراب انعامی علمداری تحلیلگر مسایل راهبردی تحولات ابتکار صلح هرمز؛ ابعاد، دشواری ها و فرصت های آن را به بحث گذاشته ایم.
واژگان کلیدی: اعتمادسازی، حلقه مفقوده، اجرا، طرح صلح هرمز، گفتگو ، سهراب انعامی علمداری ، راهبردی
مرکز بین المللی مطالعات صلح: به نظر شما آیا منطقه خاورمیانه و خلیج فارس آمادگی پذیرش چنین طرحی را دارند؟
منطقه خاورمیانه و زیرنظام آن یعنی خلیج فارس مدت هاست که دچار آشوب امنیتی شده است. جيمز روزنا، نظريه پرداز روابط بين الملل در كتابي تحت عنوان «آشوب در سياست جهان» در اوايل دهه 90 ميلادي، بنيان نظري وضعيتي را تبيين كرد كه شايد بتوان گفت شرايط اكنون این منطقه باشد. روزنا كه خود يكي از نظريه پردازان مهم «مكانيزم تغيير در سياست بين الملل» محسوب مي شود، در نظريه «آشوب»، اين مفهوم را از منظر نوعي «بي نظمي» و«پيچيدگي» مي بيند.
آشوب از ديد روزنا، وضعيتي است كه هر نوسان كوچكي به سرعت به مرجع تحولي بزرگ در كل مجموعه نظام تبديل مي شود و بدين سان آن پديده، پيوسته و به طور عميق متحول مي شود. آنچه در چنين وضعيتي در نظام بين الملل رخ مي نمايد، ناهمساني منابع بازيگران در گستره جهاني، گسترش مداخله گرايي قدرت هاي بزرگ درمناطق و گسترش ايدئولوژي هاي افراطي و واكنش حكومت ها به آنها خواهد بود. از اين زاويه و به تعبير«ريچاردهاس» نظام بين الملل وارد يك عصر«بي قطبي»(Nonpolarit)خواهد شد.
خاورميانه و خلیج فارس منطقه اي پيچيده، با ساختاري درهم تنيده و متكثر است كه ژئوپلتيك قدرت در آن در وضعيت سيال و پويا قرار دارد. وقوع چهار جنگ گسترده بين اعراب و رژيم صهيونيستي، سه جنگ عظيم در خليج فارس، جنگ هاي داخلي متمادي، پيدايش و پديداري جنبش هاي مختلف و بالاخره رشد گروه هاي تروريستي، عواملي هستند كه باعث شده اند تا این منطقه تداعي كننده «آشوب» در سياست بين الملل باشد.
در چنین فضايی، جمهوري اسلامي ايران به عنوان يكي از بازيگران مهم منطقه اي و بين المللي و يكي از پايه هاي مديريت محيط امنيت منطقه اي، به راهبردي سه وجهي از مدل تعاملي پويا تشكيل يافته از سه پايه راهبردي «موازنه سازي»، «تعامل سازنده» و«نظم سازي تعاملي» نياز دارد كه اين مدل مي تواند به شكلي ساده اما معنادار الگوي رفتاري جمهوري اسلامي ايران را در قبال آشوب منطقه اي شكل دهد؛ اين راهبرد ازمولفه هايي مانند واقع گرايي، عمل گرايي رفتاري و ثبات ژئوپلتيكي برخوردار است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: پس شما طرح صلح هرمز را یکی از نشانه های عمل گرایی و مدیریت آشوب دولت روحانی می دانید؟
بله، پس از آنکه حسن روحانی و و محمدجواد ظریف وزیرخارجه ایران در سازمان ملل متحد برخی از ابعاد و مولفه های بنیادین طرح صلح هرمز را اعلام کردند، «علی ربیعی» سخنگوی دولت و «سیدعباس موسوی» سخنگوی وزارت امور خارجه نیز روز شنبه یازدهم آبانماه از ارسال نامه هایی به سران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و عراق خبر دادند.
این اقدام دولت روحانی را می توان نشانه هایی از واقع گرایی و عمل گرایی راهبردی در سیاست خارجی ایران توصیف کرد. واقع گرایی و عمل گرایی بخشی از سیاست تعامل موثر و سازنده ایران در سطح بین المللی و منطقه ای است. جمهوری اسلامی ایران پیش از این و در چارچوب راهبرد تنش زدایی در اواخر دولت هاشمی رفسنجانی و دولت خاتمی توانست با بهبود فضای سیاسی- امنیتی میان ایران و عربستان، حتی یک قرارداد امنیتی نیز با ریاض امضا کند اما طی دولت احمدی نژاد به واسطه سیاست های تهاجمی، این توافق در عمل اجرا نشد. اما به نظر می رسد که با بازخوردهای مثبت دریافت شده از سوی سران عربستان، امارات و کویت، طرح ابتکار هرمز بتواند دورنمای روشنی برای امنیت منطقه ای ایجاد کند. البته در این میان نوع نگرش این کشورها به این طرح راهبردی نیز از اهمیت گسترده ای برخوردار است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: به نظر شما رویکرد کشورهای عربی خلیج فارس به ویژه عربستان به این طرح چکونه خواهد بود؟
ببینید اساسا مناسبات ايران و عربستان همواره در يك روند سينوسي حركت كرده است، اما در وضعيت كنوني، دو كشور مي توانند با درك فضاي آشوب منطقه اي منطق گفت و گو را بر بنيان منافع متوازن دنبال كنند.
ايران و عربستان دو بازيگر دو قدرت و دو كشور و دو دولت مهم منطقه اي كه براي سال هاي متمادي در دو سوي تنگه هرمز و خليج فارس قرار گرفته و همزيستي داشته اند؛ درك الگوهاي رفتاري دو كشور در قبال منطقه غرب آسيا و در قبال يكديگر بسيار پيچيده است چراكه افزون بر تاثیرگذاری مولفه های ساختاری و ژئوپلتیکی، مولفه فرد و نقش نیز تاثیرگسترده ای بر مناسبات دو کشور دارد.
با پيروزي انقلاب اسلامي و تحول در نظم منطقه اي و تغيير انگاره و درك راهبردي غالب، عملا نظم سه ستوني ايران، عربستان و آمريكا در خليج فارس و منطقه غرب آسيا فروريخت. در اين روند، ايدئولوژيك گرايي نيز به روند سياست گذاري خارجي عربستان افزوده شد.اکنون در عربستان گروهی با رویکردهای امنیتی و ایذئولوژیکی بر روی کار آمده است. پس از مرگ عبدالله بن عبدالعزیزدر سال 2015میلادی و روی کار آمدن سلمان بن عبدالعزیز و پسرش محمد بن سلمان، نگاه متوازن به تحولات منطقه ای در این کشور جای خود را به رویکردهای امنیتی حداکثرگرا داد و اساسا سیاست خارجی این کشور ار واقع گرایی و عمل گرایی منطقه ای خارج شد.
در سال 2015میلادی گفت و گوي محمد بن سلمان وليعهد سعودي با شبكه «سي.بي.اس» آمریکا نشان داد كه سياست خارجي عربستان به دنبال ايفاي نقش در قامت يك بازيگرمداخله گر و هژمون منطقه اي است. اما رخدادهای یمن در معنای شکست سیاسی و نظامی ریاض و اقدامات دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا در عدم حمایت راهبردی از عربستان باعث شد تا سران این کشور به دنبال ایفای نقش مثبت منطقه ای و همزیستی مسالمت آمیز با ایران برآیند. چنانچه روزنامه الجریده کویت چندی پیش از پاسخ مثبت عربستان و بحرین به نامه رسمی تهران خبر داد. این پاسخ مثبت می تواند مسیر را برای آغاز گفت وگوهای احتمالی باز می کند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: شما روند، ابعاد، دشواری ها و فرصت های طرح صلح هرمز را چگونه ارزیابی می کنید؟
جمهوري اسلامي ايران طي دهه هاي گذشته همواره از توازن منطقهاي در چارچوب ترتيبات مشاركت امنيت دسته جمعي حمايت كرده است. امنيت از ديد ايران، فرايند و وضعيتي درون زا است؛ فرايندي كه در چارچوب مناسبات تعاملي ميان بازيگران منطقه اي و بدون حضور بازيگران فرامنطقه اي و قدرت هاي مداخلهگر ايجاد ميشود و وضعيتي كه در قالب ترتيبات امنيت و نظم منطقهاي استقرار مييابد.دولت روحاني پس از روي كار آمدن در سال 1392، با راهبرد تعامل سازنده تلاش كرد تا كشورهاي موثر در نظم منطقهاي غرب آسيا را به تعامل براي استقرار ترتيبات درون منطقهاي تشويق كند اما بسياري از دولتهاي عربي خليجفارس تلاش كردند تا با خريد امنيت پاسخ رويكرد تعاملي ايران را بدهند.
امنيت از ديد برخي كشورهاي عربي خليج فارس كالايي خريدني است كه بايد از قدرت هاي جهاني تهيه شود. اگر به ليست كشورهايي با بيشترين هزينه نظامي در موسسه صلح استكهلم (سيپري) نگاهي بيندازيم، عربستان سعودي را در رتبه چهارم با نزديك به 64 ميليارد دلار ميبينيم. همچنين به گزارش موسسه مطالعات استراتژيك، مجموع هزينههاي نظاميكشورهاي منطقه خاورميانه 173ميليارد دلار است.اما از منظر جمهوري اسلاميايران، غرب آسيا نياز به منطقهاي قدرتمند و قوي دارد كه چنين وضعيتي با ايجاد يك «مجمع گفت و گوي منطقهاي» حاصل خواهد شد، واژه «مجمع» به درستي و در مفهوم مركزي براي تعامل سازنده به كار رفته است و آنچه ميتواند كشورهاي منطقهاي را از آشوب امنيتي به يك نظم تعاملي سوق دهد، گفت و گوي مدام براي عبور از فضاي بياعتمادي و ورود به فضاي اعتمادسازي، درك مشترك و افزايش خرد جمعي است.
برخی از تحلیلگران بر این باورند که “ابتکار صلح هرمز” هم مجمعی برای گفت وگو و ائتلافی امنیتی محسوب می شود.در این قالب، رئیس جمهوری ایران پیش از سفر به نیویورک برای شرکت در هفتاد و چهارمین نشست مجمع عمومی در مصاحبهای با خبرنگاران گفت که طرح صلح هرمز اگرچه در فاز نخست یک طرح امنیتی است اما ابعاد اقتصادی و سیاسی هم خواهد داشت. اما برخی دیگر از تحلیلگران براین باورند که پیشنهاد ایران مستند به بند ۸ قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد است. بر مبنای این بند قرار بود سازوکاری امنیتی با مشارکت عراق و ایران و شش کشور حاشیه خلیج فارس برای مدیریت امنیت منطقه ای ایجاد شود. این ساز وکار قرار بود زیر نظر سازمان ملل اجرا شود.
اما ورای این موضوع به نظر می رسد که اگرچه ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هم تضاد اشتراک منافع دارند و هم تضاد منافع. اما منافع حیاتی مشترک آنها بیشتر از تضادهاست. بنابراین ضروری است که این کشورها برروی منافع مشترک تمرکز کنند.در این چارچوب، طرح ابتکار صلح هرمز می تواند دارای مولفه هایی همچون، عدممداخله، تضمین حاکمیت کشورها؛ عدم توجه به مولفه های هویتی؛ عدم تغییر جغرافیای کنونی؛ احترام متقابل؛ تقویت منافع مشترک و تامین امنیت جمعی باشد.
اما این طرح در عمل با دشواری هایی نیز روبه رو است؛ فرایند عملیاتی سازی این طرح به دلیل مولفه هایی همچون رویکرد و برداشت متفاوت رهبران کشورها به یک مدیریت امنیت منطقه ای، حضور و مداخله آمریکا به ویژه دولت ترامپ، تعارضات هویتی، تعارضات سیاسی و همسانی اقتصادی و فقدان منافع مشترک به سختی انجام خواهد شد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: جمهوری اسلامی ایران برای پیشبرد طرح هرمز چه اقداماتی می تواند انجام دهد؟
بابد تاکید کنم اعتمادسازی، حلقه مفقوده مناسبات در منطقه خلیج فارس محسوب می شود؛ فقدان اعتماد میان کشورهای منطقه حتی در میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نیز مشهود است. در این چارچوب به نظر می رسد که نخستین گام باید اعتمادسازی از طریق آغاز گفت و گوهای مقدماتی دوجانبه میان ایران و عربستان و سپس اغاز گفت وگوهای چندجانبه در یکی از پایتخت های بی طرف باشد.
ایران به عنوان بازیگر و کنشگر مهم منطقه ای، از پایه های نظم و امنیت منطقه ای نیز محسوب می شود؛ درک و الگوی رفتاری ایران از نظم و امنیت در منطقه مبتنی بر «امنیت دسته جمعی» و در چارچوب اجماع و ائتلاف کشورهای منطقه است. اگرچه در نگاه اولیه دستیابی به چنین نظام دسته جمعی مشکل می نماید اما حرکت گام به گام و نه اقدامات سینونسی در یک بازه زمانی مشخص می تواند به برقراری چنین نظام و ائتلافی کمک گند. از دید جمهوری اسلامی ایران، نظام همکاری مذکور باید مسئولیت امنیت دریانوردی، تولید و صدور انرژی از تنگه هرمز را به عهده بگیرد زیرا که بیش از یک چهارم مصرف انرژی جهان از این تنگه عبور میکند.
هشت کشور با تشکیل «نظام همکاری خلیج فارس» شامل (ایران، عربستان، امارات متحد عربی، قطر، عمان، بحرین،کویت و عراق) میتوانند یک «نیروی ویژه» نیز برای کمک به حل بحرانهای جاری در یمن، سوریه، افغانستان و عراق تشکیل دهند تا ازطریق همکاری چند جانبه با سایر قدرت های منطقه ای و جهانی همچون ترکیه، مصر، اروپا، روسیه، آمریکا و چین؛ ثبات به این کشورهای بحران زده را برگردانند. درحالیکه آمریکا مایل به کاهش تدریجی حضور نظامی در منطقه است، نظام همکاری خلیج فارس میتواند خروج نیروهای نظامی آمریکا و سایر قدرت های خارجی را تسهیل و مسئولیت تامین امنیت خلیج فارس را عهده دار شود. بنابراین از دید ایران، زمان آن فرارسیده که ابتکار صلح توسط خود کشورهای منطقه آغاز شود.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: چشم انداز و دورنمای این طرح را چگونه ارزیابی می کنید؟
ببینید، سياست خارجي ايران تلاش مي كند در فضاي آشوب منطقه اي، الگويي براي ايجاد گفت و گو ميان بازيگران منطقه اي ايجاد كند و به نظر مي رسد پيشنهاد ايران مبني بر تشكيل «مجمع گفت و گوهاي منطقه اي» و ابتکار صلح هرمز بر بنيان امنيت شبكه اي مي تواند گزينه اي عقلاني بر پايه منافع ملي متوازن باشد وهمه کشورهای منطقه بايد با درك چنین وضعيتی، الگوهاي مرتبط با آن را پيگيري نمايند چراكه منافع متوازن، امنيت متوازن و همكاري همه جانبه را به همراه خواهد داشت. در پایان می توان گفت، هنوز دورنمای عملیاتی برای این طرح نمی توان متصور بود چرا که اقدامات عملیاتی این طرح هنوز آغاز نشده است اما چارچوب های این طرح در صورت آغاز مرحله اعتمادسازی و گفت وگوهای دوجانبه و چندجانبه قابل دستیابی است.