مهدی محمودی
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC
کشور هند با رشد اقتصادی بالا و دارابودن 15درصد جمعیت جهان، یک مصرفکننده مهم انرژی در دنیا به شمار میرود و در سال 2009میلادی بعد از آمریکا، چین و ژاپن چهارمین مصرفکننده بزرگ نفت جهان بود.
با وجود بحران مالی جهانی، تقاضای انرژی هند همچنان روبه افزایش است. پیشبینی میشود تقاضای انرژی مصرفی در بخش حملونقل این کشور بالا باشد، زیرا برآوردها حاکی از آن است که مالکیت وسایل نقلیه در سالهای آینده بهسرعت افزایش یابد. هند از منابع کافی انرژی در داخل برخوردار نیست و بخش اعظم نیازهای رو به رشد انرژیاش را وارد میکند. اطلاعات آژانس بینالمللی انرژی برای سال 2008میلادی حاکی از آن است که میزان استفاده از انرژی برق در کشور هند در مجموع حدود 65درصد بوده است. در مناطق شهری در مقایسه با مناطق روستایی، 93درصد جمعیت دسترسی به انرژی برق داشتهاند، درحالیکه در مناطق روستایی میزان دسترسی حدود 50درصد بوده است و تقریبا در هند حدود 400میلیون نفر به انرژی برق دسترسی نداشتهاند.
براساس گزارش نشریه بین المللی نفت و گاز، هند تا ژانویه 2010 دارای حدود 5 میلیارد و 600میلیون بشکه ذخایر اثباتشده نفت خام بوده است که دومین ذخایر بزرگ بعد از چین در منطقه آسیا- اقیانوسیه بهشمار میرود.
از سوی دیگر، مسائل مربوط به استراتژی انرژی هند به عنوان چهارمین مصرف کننده انرژی برای خاورمیانه و ایران به دلیل دارا بودن مقام دوم در منابع گازی و مقام سوم درمنابع نفتی در جهان و وابستگی اقتصادی شدید به صادرات آن، حائز اهمیت و بررسی می باشد.
لذا در این نوشتار به این موضوع پرداخته میشود.
عدم تناسب روز افزون میان تولید و مصرف انرژی در سطح جهان، امنیت انرژی را که سالها در حاشیه مباحث امنیت بین المللی قرار داشت، به متن این مباحث وارد نمود. نماد این موضوع، تکرار نگرانی پیرامون انرژی در اجلاس های کشورهای صنعتی درماههای اخیر و قرار گرفتن آن به عنوان دستور کار اصلی این اجلاسهاست.
هند به موازات رشد اقتصادی گسترده خود نیاز روزافزونی به انرژی پیدا کرده است. در همین راستا, هند در سال 1999, برای تنظیم راهبرد بلند مدت خود در زمینه انرژی, دست به تدوین سندی با عنوان ” چشم انداز هیدرو کربن 2025 ” زد. این سند نهایتاً در فوریه سال 2000 در جهت هدایت سیاست کلان انرژی هند رسماً منتشر شد. این سند, به جزئیات مربوط به عرضه و تقاضای نفت و گاز تا سال 2025 و نیز موارد مهم مربوط به امنیت انرژی از جمله: ترکیب منابع انرژی, حفاظت از انرژی, آلودگی زیست محیطی, پیشرفتهای تکنولوژیکی, امنیت خطوط لوله و بسترسازی جهت گفتگو و مشارکت منطقهای و جهانی پرداخته است.
توسعه سریع اقتصادی هند در دهة اخیر (که ناشی از پایان جنگ سرد، افول تفکرات اقتصادی پیشین و معیارهای سنتی ” پیشرفت هندویی” است )، رشد جمعیت، افزایش استانداردهای زندگی ، موجبات افزایش سریع تقاضای انرژی در هند را فراهم آورده است؛ به گونه ای که این کشور اکنون در مقام چهارمین مصرف کننده انرژی در جهان پس از ایالات متحده، چین و ژاپن قرار گرفته است. هند به منظور تداوم رشد اقتصادی 8 درصدی خود، به واردات انرژی نیاز مبرم دارد. بر اساس برخی مطالعات, فقط تعداد وسائل نقلیه جاده ای هند تا سال 2030 ، به 200 میلیون دستگاه میرسد. همچنین وابستگی این کشور به واردات نفت تا سال2030، به رقمی بین 65 تا 90 درصد بالغ خواهد شد.
بر این مبنا میتوان گفت استراتژی هند در حوزه انرژی , تضمین و تامین انرژی برای تمام مصرف کنندگان داخلی، اعم ازکارخانه ها , منازل و سوخت مورد نیاز سیستم حمل و نقل کشور، با تاکید بر توسعه تکنولوژی و به کارگیری آن دربهینه سازی انرژی و نیز یافتن منابع وارداتی مطمئن است.
منابع تامین کننده انرژی هند
هند در مقایسه با رقبای خود در وضعیت نا مناسبتری به سر می برد. به عنوان مثال، هند دو سوم نفت مصرفی خود را وارد میکند و این در حالی است که این رقم برای چین، یک سوم میباشد. به علاوه در مقام مقایسه، میزان ذخائر نفت چین، 18 میلیارد بشکه میباشد، اما هند تنها، 5 میلیارد بشکه ذخیره دارد. همچنین میزان سرمایهگذاری شرکت ملی نفت و گاز هند در طرحهای اکتشافی در سال 2000 ، 5/3 میلیارد دلار بود، اما شرکت ملی نفت چین در همین سال حدود 40 میلیارد دلار سرمایهگذاری در خارج از کشور انجام داده است.
بر این مبنا, هند در کوتاه مدت تا میان مدت، به منظور تامین انرژی مورد نیاز خود، بر افزایش میزان واردات نفت و گاز تکیه دارد. در این راستا, هند دیپلماسی انرژی خود را در کشورهای جنوب آسیا, آسیای مرکزی، روسیه، خاورمیانه و حتی در فواصل دورتر, آمریکای لاتین و آفریقا پیگیری میکند.
در اين ميان خاورميانه که نبض اقتصادى جهان به واسطه ذخاير عظيم زيرزمينى و تحولات گسترده سياسى در آن مىتپد، ازجايگاه ويژهاى براى هند برخوردار است. از آنجايى که لزوم پيشرفت هر کشورى نياز مبرم به منابع سوختى است، از اين رو هند نيز حساب ويژهاى بر روى خاورميانه و کشورهاى نفتخيز آن باز کرده است.
از سوى ديگر حضور گسترده بازرگانان و تجار عرب در هند و بر عکس آن حضور فعال نيروى کار و اقتصاد هند در کشورهاى مختلف عرب خاورميانه سبب شده تا گرايش هند به کشورهاى عربى بيش از پيش افزايش يابد.
ميزان جذب سرمايهگذارى در هند ازابتداى سال 2007، تا کنون 31 درصد توليد ناخالص ملى اين کشور را شامل شده است که درحدود 12 درصد از اين سرمايهگذارى از سوى کشورهاى عربى به ويژه کشورهاى عربستان سعودى، کويت، امارات متحده عربى، ليبى، قطر، عمان و بحرين صورت گرفته است. علاوه بر آن در حدود پنج ميليون هندى اکنون درکشورهاى عرب زندگى مىکنند که از اين رقم تنها نزديک به 5/3 ميليون نفر درکشورهاى حاشيه خليج فارس به سر مىبرند.
در اين ميان رقابت تنگاتنگى که هند با پاکستان و چين همسايه غربى و شمالى خود دارد، باعث شده تا اهميت حفظ جايگاه و تقويت موقعيت در کشورهاى خاورميانه لزوم بيشترى براى هند داشته باشد. از اين رو گسترش روابط در ميان کشورهاى عربى و نفوذ هر چه بيشتر در آنها از اولويتهاى سياست خارجی هند محسوب مىشود. تلاش اخیر هند برای انعقاد توافقنامه با کشورهای این منطقه از جمله عربستان سعودی، عمان و قطر، در این راستا قابل تحلیل می باشد.
از اين رو روابط هند با کشورهاى عربى امروزه به يک رابطه حياتى تبديل شده است. رابطهاى که مىتواند تاثير به سزايى در معادلات پيش روى خاورميانه بگذارد.
البته این نکته قابل توجه است که گاه، جهت گیری امنیت انرژی، تحتالشعاع ملاحظات کلان بینالمللی و منطقهای قرار می گیرد. به عنوان مثال، رقابت طولانی هند و چین بر سر کسب برتری و رهبری آسیا و کشورهای در حال توسعه و نیز کسب نفوذ به منظور تاثیرگذاری بر مسائل مهم منطقهای و بینالمللی، شرایط و امکانسنجی همکاری و همگرایی را با چالش روبرو ساخته است.
جایگاه ایران در انرژی هند:
حدود 70 درصد واردات نفت خام هند از منطقه خاورمیانه و بهطور عمده از عربستان سعودی و ایران است. هند سالانه یازده میلیارد دلار نفت خام از ایران وارد می کند که این مقدار نزدیک به ۱۴ درصد از مجموع واردات نفت خام این کشور است. دولت هند پیشبینی میکند که این وابستگی جغرافیایی در دورنمای کاهش تولید داخلی افزایش یابد.
ایران و هند در سال 1993، قراردادی 4 میلیارد دلاری به منظور احداث خط لوله 1700 کیلومتری از میدان پارس جنوبی ایران منعقد نمودند که حدود 700 کیلومتر آن از پاکستان عبور میکرد. این خط لوله، به خط لوله صلح مشهور شد. همچنین بانک جهانی و یک شرکت ژاپنی، به منظور پذیرش فاینانس این پروژه اعلام آمادگی نمودند، روسیه نیز از این پروژه حمایت کرد. اما ایالات متحده مخالف این طرح بود و به منظور عبور این خط لوله از افغانستان اعمال فشار میکرد. در نهایت نیز این مذاکرات از ژوئیه ۲۰۰۷ (تابستان سه سال پیش) تاکنون متوقف شده است و در حال حاضر با توجه به انعقاد پروژه خط لوله “تاپی”، که برای انتقال گاز از ترکمنستان به پاکستان و هند در تاریخ 20 سپتامبر 2010 به امضا رسید، رقیبی برای خط لوله صلح محسوب میشود و آینده خط لوله صلح را در هاله ای از ابهام فرو برده است.
در آغاز سال 2005، هند یک قرارداد 25 ساله به ارزش 40 میلیارد به منظور واردات 5/7 تن گاز طبیعی از ایران و نیز توسعه بزرگترین میدان نفتی ایران، میدان یادآوران منعقد کرد. میدان نفتی یادآوران، یک پروژة همکاری چینی – ایرانی – هندی است که هند، سهمی معادل 20 درصد، چین، 50 درصد و ایران 30 درصد از آن را در اختیار دارند. هند و ایران همچنین در مورد توسعة بندر چابهار و نیز خط جادهای این بندر به افغانستان و آسیای مرکزی به توافق رسیدهاند.
در حال حاضر حجم تجارت دو کشور حدود 5/6 میلیارد دلار است که حجم تجارت غیرنفتی 57/2 میلیارد دلار است و در دو یا سه سال آینده این حجم می تواند به دو برابر افزایش یابد.
با وجود جایگاه ویژه ایران در تأمین انرژی هند، این مهم هنوز تحقق نیافته است و مشکلاتی پیرامون آن وجود دارد: از آن جمله میتوان به فشار و کارشکنی ایالات متحده به عنوان مهمترین عامل در این مسیر اشاره کرد.
روابط آمریکا با هند بعد از جنگ سرد و به ويژه در دوران بوش پسر اهمیت زیادی در دیپلماسی ایالات متحده پیدا کرده است. آمریکا هند را به عنوان یکی از بزرگترین دموکراسیهای جهان در تحولات بین المللی و در مدیریت امور جهان شریک خود میداند و در مقابل این رفاقت و همگرایی انتظاراتى از هند دارد که یکی از آنها این است که در ارتباط با ایران با ملاحظه رفتار کند و روابط استراتژیک عمیق با ایران برقرار نکند.
جدای از تحریمهای ایالات متحده، موضوع ایران همواره به عنوان یک مورد خاص در روابط ایالات متحده و هند مطرح بوده است. در سفر اخیر باراک اوباما به هند نیز این موضوع به اضافه تحریمهای جدید ایالات متحده یکی از محورهای اصلی گفتگوی دو طرف بود.
با این حال هند معتقد است چنین نگرشی مغایر با مصالح و منافع استراتژیک هند است و این کشور ترجیح میدهد در کنار روابط استراتژیک با آمریکا، رابطه با ایران را نیز دنبال کند.
هم محافل ژئواستراتژیک هند، هم دستگاه سیاست خارجی هند و هم محافل آکادمیک هند معتقد هستند نوع رابطه هند با ایران باید در چارچوب نظریه رئالیسم نئوکلاسیک دنبال شود. به این معنی که ضمن توجه به ساختار نظام بین الملل یعنی خواستههای ایالات متحده آمریکا، منافع دولت هند هم به عنوان یک معیار لحاظ شود. لذا به نظر میرسد به رغم فشارهایی که آمریکا به هند وارد خواهد کرد هند ترجیح میدهد در میانه دیدگاه آمریکا و منافع هند حرکت کند و نه رابطه خود را با ایران آنقدر گسترش دهد که حساسیتهای آمریکا را برانگیزد و نه آنقدر رابطه خود با ایران را کاهش دهد که برای منافع هند زیان بخش باشد.
علاوه بر آن فشار ایالات متحده به هند برای مقابله با چین هند را ترغیب میکند برای برقراری موازه قوا در منطقه به سمت ایران تمایل پیدا کند. از سوی دیگر تقابل هند و چین و استفاده آمریکا از کارت بازی هند برای اعمال فشار به این کشور باعث میشود که چین نیز برای موازنه قوا به نفع خود به سمت ایران و پاکستان گرایش پیدا کند. بنابراین شکل گیری چنین معادلاتی از هر سو فرصت هایی را برای جمهوری اسلامی ایران فراهم میکند که به عنوان یک نیروی تعادل بخش نقش و جایگاه خود را ارتقاء بخشد.
نتیجه گیری:
رشد اقتصادی روزافزون هند و متعاقب آن نیاز به انرژی، هند را در زمره کشورهایی قرار داده است که شدیدا به انرژی وابسته است و امنیت انرژی را به یکی از دغدغه های اصلی دولتمردان هند تبدیل کرده است. در این راستا دولت مردان هند استراتژی بلند مدتی را به منظور تضمین امنیت انرژی خود طرح ریزی کرده اند که تنوع در تامین انرژی از مناطق مختلف جهان از جمله مهمترین فاکتورهای این استراتژی میباشد؛ اما در این میان کشورهای خاورمیانه و حاشیه خلیج فارس از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.
از منظر منافع ملی ایران , آنچه مهم میباشد این است که اولاً امنیت انرژی در آینده جایگاهی ویژه در دستور کار امنیت بین المللی خواهد داشت و ثانیاً آسیای در حال توسعه به خصوص چین و هند در آینده به مصرف کنندگان عمده انرژی با حجم نیازهای بسیار گسترده تبدیل خواهند شد. در این میان، اگر چه هند با تاخیر و رشدی کند تر نسبت به چین , توسعه را به پیش می راند, اما پتانسیل های گسترده و نیز تداوم رشد سریع اقتصادی آن , نیاز به انرژی را به گونه ای تصاعدی برای آن به همراه خواهد داشت.
ایران با برخورداری از جایگاهی ممتاز در عرصه انرژی و نیز قرابت جغرافیایی با هند , قادر به تامین بخش قابل توجهی از نیازهای این کشور است . برنامه ریزی جهت تحقق این قابلیت , نیازمند نگاهی فراتر از نگاه فنی و اقتصادی به این موضوع است.