مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اختلافات عربستان سعودی و مصر و آینده رقابت استراتژیک

اشتراک

 اميرحسين ابراهيم

كارشناس مسائل خاورميانه

مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC

 

در طول یک سال گذشته آن چه در روابط عربستان سعودی و مصر واجد اهمیت بوده است، یکی مسأله واگذاری یک جزیره در دریای سرخ از ناحیه دولت مصر به عربستان سعودی بود. اما اين امر در دیوان عالی کشور مصر رد شد، و اثبات شد که دستگاه قضایی و دولتی مصر به عنوان بازمانده میراث ناصری حاضر به مصالحه بر سر خاک کشور در قبال دریافت امتیازهای مالی از رژیم آل سعود نیست.

واژگان كليدي: اختلافات، عربستان، سعودی ، مصر ، آینده، رقابت، استراتژیک

از سوی دیگر همگرایی‌هایی میان مصر و عربستان سعودی وجود داشته است. شاید مهم‌ترین  ان مربوط به ممانعت از گسترش آن چه در فرهنگ سیاسی اعراب تعجیم یا فرایند گرایش به جمهوری اسلامی نامیده می‌شود. در این باب بی‌تردید میان دولت قاهره و ریاض همگرایی است. اما گاه در تاکتیک‌ها اختلافات قابل ملاحظه‌ای است. نمونه‌ی بارز آن اختلاف در سوریه است. یعنی عربستان سعودی حامی دستجات افراطی سلفی است، در حالی که دولت مصر تا به امروز مدافع حفظ تمامیت ارضی سوریه،به رغم وجود رژیم بشار اسد بوده و همچنان هم هست.

نکته‌ی دیگری در مورد همگرایی‌ها حمایت اولیه‌ای است عربستان سعودی از فرايند به قدرت رسیدن ژنرال عبدالفتاح در مصر کرد. اما معنای این سخن این نبوده که این حمایت منجر به این شده است که دولت مصر هر آن خواسته‌‌‌ی رژیم آل سعود را پذیرا باشد. بنابراین عمدتاً این مصر بوده است که در طول سال‌های ۲۰۱۳ تا به امروز از حکومت سعودی امتیاز گرفته، اما در مقام عمل بهره‌ی چندانی به سعودی‌ها پرداخت نکرده است.

اختلافات دو سویه

در اختلافات دو دولت سه نکته حائز اهمیت است: نخست مخالفت اصولی مصر با هر گونه گروه سلفی است. حتی اخوان‌المسلمین هم در چهار سال گذشته ذیل نام سلفی در مصر قرار گرفته و سرکوب شده است. در حالی که می‌دانیم که بخش بزرگی از جوامع و دستجات سلفی در سراسر جهان از حمایت سعودی برخوردار بوده و هستند. نکته‌ی دوم نزدیکی‌ای است که امروز دولت مصر با دولت روسیه دارد، اين امر این چیزی نیست که سعودی‌ها به آن تمایل داشته باشند. عربستان سعودی مایل است که مصر کشور نه چندان ضعیف، اما در مقام عمل وابسته به ریاض باشد. یعنی دولت سعودی با پرداخت امتیازهای مالی تصمیم‌گیری‌های دولت قاهره را کنترل کند. افزایش تعداد شرکا و حوزه‌های نفوذ مؤيد این معناست که سعودی نفوذ سابق خود را در مصر نخواهد داشت، و این همان هدفی است که اكنون دولت مصر تعقیب می‌کند.

 نکته‌ی دیگر در اختلاف‌ها که کمتر به آن توجه می‌شود، روش مواجهه دو دولت با مسلمانانی است که در ممالک غربی زندگی می‌کنند. در واقع تعداد زیادی مسجد و مراکز اسلامی در اروپا، آمریکای‌ شمالی، استرالیا، نیوزیلند و ژاپن وجود دارد، که هزينه این مراکز را عربستان سعودی پرداخت می‌کند.و در بسیاری از موارد از ائمه مصری در این مساجد استفاده می‌شود، و ناطقان و ذاکران مصری اعزام می‌شوند. اما خیلی اوقات این ناطقان و ذاکران مصری تبدیل به عوامل سعودی می‌شوند.یعنی با پرداخت‌های آل سعود و تشویق به گروش‌های وهابی این ائمه مصری که متعلق به فرقه مالکی،حنفی یا شافعی هستند، تبدیل می‌شوند به حنبلي ‌متعصب یا همین آئين وهابی و سلفی که ما شکل بارز آن را در داعش می‌بینیم.و برای ایدئولوژی وهابی و سعودی تبلیغ می‌کنند. دولت مصر با این کار مخالف است. یعنی دیگر مایل نیست که نیروی انسانی خود را در اختیار ترویج ایدئولوژی وهابی و سعودی بگذارد، که که امروز هزینه‌ی قابل ملاحظه‌ای را روی دست قوای نظامی و انتظامی مصر در صحرای سینا گذاشته است.

گذشته از این نحوه نگاه این دو جامعه نسبت به ایران به عنوان قدرت منطقه ای هم متفاوت است. عربستان نظام جمهوری اسلامی ایران را به عنوان نیروی معارض می بیند. در حالی که مصر در دوره نوین هیج وقت ایران به عنوان خطر  ندیده است . در واقع به دلیل عدم مرز مشترک ، نگاه همواره فرهنگی بین دو کشور و نوع رابطه سیاسی دو کشور موجب درک فرهنگی و دوسویه متقابل شده و در سالهای پس از انقلاب رابطه مصر و ایران به دلایل دیگری با چالش روبر شده و نگاه به ایران منفی نبود است. لذا هرگز مصر و ایران به عنوان دو کشور معارض نبوده اند و در سوریه نیز این امر خود را نشان داده اند. چنانچه مصر با تجزیه سوریه و دست بالای گروه ها سلفی در سوریه مخالف است

در بعد دیگری جامعه دو کشور به رغم تعلق به بلوک اسلام سنی در نحوه فهم اسلام و شیوه  پیاده سازی فرهنگی این آیین اختلافات بنیادین دارند . عربستان در یک سده گذشته گرایش به وهابیت و نفوذ چشمم گیر سلفی در جامعه که فرع بر ساختار قبیله ای کشور است موجب شکلی از ایدئولوزی است که مداراگر نیست و یک نوع بینش امپریالیستی در این نوع  ایدئولوژی دینی مایل به صدرو اندیشه دارد. در مقابل جامعه مصر فهیم بومی از دین دارد وبه دلیل کثرت جامعه و حضور مسیحیان قبطی در مصر مساله همزیسیت  مسالمت آمیز مسلمان و مسیحی وجود داشته است.

 

 

آینده رابطه دو دولت

اگر بخواهیم در مورد آینده رابطه دو دولت صحبت کنیم، گمان می‌کنم این آینده بسیار تیره و تار خواهد بود. مصر روز به روز به آمریکا نزدیک‌تر می‌شود، در حالی که ترامپ سخنان بسیار تلخی در مورد عربستان سعودی گفته است. لذا آینده حکومت آل سعود بیش از همیشه با توجه به درگیری‌هادر یمن و جاهای دیگر و گره خوردن سرنوشت سعودی به مسأله داعش در هاله‌ای از ابهام است. در حالی که دولت مصر خود را از این ماجراها مبرا داشته و پاکیزه نگه داشته است و در کنار اردن متحد اساسی آمریکا برای جایگزینی نیروهای امنیتی که اکنون  در خاورمیانه تغییر می‌کند، هست. در اين نگاه رژیم ترکیه دیگر اهمیت گذشته را نخواهد داشت. لذا این مصر است که مترصد فرصت مناسبی است که با از میدان بیرون شدن عربستان، قطر و ترکیه به عنوان حامیان داعش به عنوان کشور واقعاً اعتدال‌گرای عرب و مبتنی بر میراث جمال عبدالناصر منتهی در شرایط پس از جنگ سرد و پس از یازده سپتامبر،بتواند در خاورمیانه قدعلم کند. از این حیث بنابراین نوعی اختلاف بنیادین و جوهری بین دو کشور وجود دارد و مصر و عربستان از نظر بافت و شالوده سیاسی امکان همکاری بلندمدت ندارد و عنصر عقوبت و اسلامیت نمیتواند آنها را مشترک المنافع کند. مصر و عربستان سعودی نه متحد، بلکه رقبای استراتژیک هستند. به باور من در طول یک سال یا دو سال آینده به دشمن یکدیگر تبدیل خواهند شد.

مطالب مرتبط