مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC
“اسرائیل” نخستین دولت در منطقه خاورمیانه بود که در سال 1950 جمهوری خلق چین را به رسمیت شناخت و همچنين جزئ نخستین دولت هايي بود که به عضویت چین در سالمان ملل در سال 1971 رای مثبت داد. هر چند در گذشته پکن اسرائیل را بخشی از مجموعه استعماری امپریالیستی می دانست و در سال 1955 سازمان آزادی بخش فلسطین “ساف” را به عنوان نماینده ملت فلسطین به رسمیت شناخت. اما بعد چين و اسرائيل اقدام به افتتاح سفارتخانه و فرستادن هیات های دیپلماتیک در سال 1992 کردند. در ادامه روابط سال 2000 میلادی شاهد نخستین سفر تاریخی رئیس جمهور چین به فلسطین اشغالی و امضای توافقنامه های متعدد اقتصادی میان طرفین بود. اخيرا نيز نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل به فرودگاه پکن پا گذاشت. در اين بين براي بررسي بيشتر روابط دو سويه گفتگويي با جناب سلمان رضوي كارشناس مسائل اسرائيل در مركز ندا داشته ايم:
واژگان كليدي: روابط چین و اسرائيل ، آينده روابط چین و اسرائيل، حضور چين در صلح خاورمیانه، روابط امنيتي و نظامي چین و اسرائيل، روابط تل آويو و پكن
مركز بين المللي مطالعات صلح: کنفرانس هشتم هرتزلیا در سال 2009 گسترش روابط اقتصادی با چین را به عنوان یکی از رویکردهای استراتژیک رژیم صهیونیستی تعیین کرد و از دولت عبری خواست که اهتمام ویژه ای به این مساله داشته باشد. اكنون نيز سفر پنج روزه نتانياهو به چين را شاهد بوديم. در نگاهي راهبردي اهداف تل آويو از روابط و توجه به چين چيست؟
اهداف تلآويو از رابطه و توجه به چين در چند گزينه اين اهداف را ميتوان بيان كرد:
الف- اصل تحتالحمايگي: يهوديان تا جنگ جهاني دوم در پناه حمايت انگليسيها بودند اما بعد از اين جنگ به سوي آمريكا رو آورده و تحت حمايت اين قدرت جهاني قرار گرفتند و بدين ترتيب طي حدود 6 دهه گذشته از حمايتها و كمكهاي سياسي، اقتصادي و نظامي آمريكا بهرهمند بودند. به نظر ميرسد با توجه به اينكه آمارها حاكي از صعود چين به قدرت اول جهاني طي دو دهه آينده است اسراييليها درصددند از هم اكنون روابط ريشهداري با قدرت اولِ آينده دنيا داشته باشند.
ب- كسب حمايت قدرتهاي بزرگ: يكي از اصول سياست خارجي اسراييل، گسترش روابط با ديگر كشورها بهويژه قدرتهاي بزرگ ميباشد. بدين ترتيب آنان در حال حاضر جز با چند كشور اسلامي، با ديگر كشورها رابطه دارند. طبيعي است كه رابطه با چين به عنوان قدرت بزرگ آسيا يكي از اولويتهاي اين رژيم است.
ج- ايجاد ارتباط با حامي دشمنانش: چين همواره يكي از كشورهاي حامي آرمان فلسطين و كشورهاي عربي بوده است. در نظام دو قطبي بينالمللي، چين در كنار شوروي از ساف و گروههاي چپگراي فلسطيني حمايت ميكرد. هماكنون نيز، چين از روابط نسبتاً خوبي با كشورهاي عربي و اسلامي برخوردار است. روابط چين با ايران نيز بعد از تحريمهاي غرب، گسترش روزافزوني داشته است. در حال حاضر چين در سازمانهاي بينالمللي بهويژه سازمان ملل از اهداف و قطعنامههاي پيشنهادي فلسطينيها حمايت ميكند. طبيعتاً روابط اسراييل با چين موجب كاهش آثار منفي روابط چين با دشمنان اسراييل ميشود.
د- كسب منافع اقتصادي: يكي از اهداف طبيعي در روابط دو كشور، بهرهوري از ظرفيتهاي طرف مقابل براي رشد و توسعه است. در حال حاضر اقتصاد چين به دليل برخورداري از كارگر و مواد اوليه ارزان، با قيمتي پايين بسياري از بازارهاي جهان را تسخير كرده است. به نظر ميرسد كسب مزيتهاي اقتصادي- تجاري در روابط با چين يكي از اهداف اسراييليها ميباشد.
مركز بين المللي مطالعات صلح: چینیها طرح چهارمادهای را با محوریت احترام به دولت مستقل فلسطینی و مبادلهی زمین با صلح آماده کرده بودند که به ضرورت تشکیل دولت مستقل فلسطین در مرزهای 1967 به پایتختی قدس شرقی و همزیستی مسالمتآمیز میان فلسطین و اسرائیل، لزوم تأکید بر مذاکرات به عنوان تنها راه منتهی به صلح فلسطین و اسرائیل، تأکید بر اصل مبادلهی زمین در مقابل صلح، عدم استفاده از خشونت و شناسایی مذاکرات به عنوان تنها راهحل مشکلات باقیمانده، حمایت جدی جامعهی جهانی از روند صلح خاورمیانه تاكيد ميكردند و اخيرا نيز رئیسجمهور چین برای اولین بار از ایفای نقش میانجی توسط کشورش در صورت تمایل دو طرف خبر داد. به نگاه شما اهداف چين از ورود به صلح اعراب با اسرائيل چيست؟
اهداف چين از ورود به روند صلح عربها با اسراييل شامل موارد زير است:
الف- توسعه همهجانبه: چين تلاش ميكند تا به موازات رشد و توسعه اقتصادي- تكنولوژيكي از رشد سياسي در نظام بينالمللي نيز برخوردار باشد. چين اين هدف را در گرو حضور در نقاط بحراني جهان و تلاش در راستاي حل و فصل بحرانهاي بينالمللي از جمله روند صلح خاورميانه ميداند. به بيان ديگر چين برخلاف ژاپن كه قدرتي (بزرگ) تك بُعدي (اقتصادي) است در صدد است تا قدرتي بزرگ در همه عرصهها باشد.
ب- حفظ منابع انرژي: يكي از اهداف چين از ورود به روند صلح خاورميانه، نياز اين كشور به انرژي كشورهاي خاورميانه بهويژه نفت خليج فارس بوده است. چين سعي ميكند با ارائه اين طرح از يكسو خود را حافظ نظم و امنيت منطقهاي در خاورميانه وانمود كند و از سوي ديگر با اين طرح در پي ورود جديتر به اين منطقه و مسائل آن است. قرار گرفتن حدود 70 درصد از منابع انرژي جهان در خاورميانه ايجاب ميكند تا چين مانع از اخلال در جريان انرژي مورد نياز در مسير توسعه اقتصادي آن باشد.
ج- مبارزه با آمريكا: دولت آمريكا طي دهههاي گذشته، در شرق آسيا بهويژه شبه جزيره كره و تايوان دخالتهاي آشكار و فراواني داشته كه اغلب با اعتراض چينيها روبه رو شده است. به نظر ميرسد در دورهاي كه به دليل اختلافنظر ميان اوباما و نتانياهو، نقش آمريكا در روند سازش كمرنگ شده است، موقعيت مناسبي براي ورود چين فراهم شده است. بدين ترتيب روند صلح فلسطين به عرصهاي براي مبارزه سياسي چين با آمريكا نيز تبديل شده است.
مركز بين المللي مطالعات صلح: از زمان آغاز سال 1992 که حجم مبادلات میان طرفین بیش از 200 درصد افزایش داشته و در سفر 5روزهی اخير نتانیاهو به چین، افزایش سطح مبادلات بازرگانی از 8 میلیارد دلار کنونی به 10 میلیارد دلار مورد تأکید قرار گرفت. در این سفر، همچنین یک توافقنامهی تجاری به ارزش 400 میلیون دلار به امضا رسید که حجم توافقات مالی فیمابین را ارتقا خواهد بخشید. همچنين پکن و تلاویو، طی دهههای اخیر، مناسبات نظامی مستحکمی با یکدیگر داشتهاند تا جایی که حجم بالایی از تسلیحات نظامی چین توسط اسرائیل تأمین میشود و ناوگان چین در پایگاه دریایی حیفا.حضور دارند. در شرايط كنوني روابط نظامي و امنيتي اسرائیل با چين چگونه است؟
چين و اسراييل از روابط نظامي نسبتاً گستردهاي برخوردارند كه اين امر ناشي از چند دليل است:
الف- نياز نظامي چين: دولت چين تلاش ميكند تا ضعف تكنولوژيك خود در عرصه نظامي در مقايسه با آمريكا را با گسترش روابط با اسراييل تا حدي جبران كند. به بيان ديگر چين تكنولوژي نظامي اسراييل را بخشي از صنعت نظامي آمريكا تلقي مينمايد و از اين حيث درصدد است تا با دستيابي به اين تكنولوژي، عرصه صنعت نظامي خود را نيز گسترش دهد. يكي از توافقاتي كه چين با اسراييل در سالهاي گذشته داشت خريد چند سيستم رهگيري و هشدار سريع فالكون بود كه به دليل مخالفت آمريكا اين قرارداد لغو و اسراييل خسارات وارده را نيز جبران نمود. قرارداد مذكور در سال 2000 نهايي شد اما قبل از عملياتي شدن لغو شد. چين از تكنولوژي نظامي اسراييل براي روزآمدسازي توپ و موشك بهرهگيري كرد. در اين راستا طرح توليد توپ صحرايي «هوويتزر 155 ميليمتري» و موشكهاي هوا به هوا كه از روي موشك اسراييل «پيتون» نسخهبرداري شده در دستور كار چينيها قرار گرفت.
ب- نياز اقتصادي- سياسي اسراييل: نياز اسراييل به توسعه روابط خارجي سبب شد تا اين رژيم به عنوان اولين كشور در خاورميانه در سال 1956 جمهوري خلق چين را به رسميت بشناسد ولي چين روابط خود با اين رژيم را به بعد از كنفرانس مادريد و در سال 1992 عملي كرد. سفرهاي متعدد سران اسراييل به چين همچون رابين، نتانياهو، اولمرت، موشه كتساف، شارون و سيلوان شالوم در اين راستا قابل ذكر است. در عرصه اقتصادي نيز اسراييل در سال 2004، 8 ميليارد دلار الماس تراش خورده به چين صادر كرد و متقابلاً تأمين ابريشم خام مورد نياز اسراييل نيز امري قابل ملاحظه بوده است. روابط رو به گسترش طرفين در عرصه اقتصادي بهويژه براي اسراييل حائز اهميت است.
گفتگو از فرزاد رمضاني بونش