مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

واکاوی استقلال طلبی اقلیم کردستان عراق بر مبنای تحلیل لایه به لایه

اشتراک

سیده مسعوده میر مسعودی

پژوهشگر روابط بین الملل

 

استقلال در  مقاطع مختلف زمانی در تاریخ،  مفهومی مردمی پسند بوده و  ملتهاهمیشه  با اشتراکاتی بدنبال کسب این مفهوم بودند.  شاید یکی از افتخار آمیز ترین مفاهیم نیز  در بین ملتها بوده و است. 

ولی برای رسیدن به استقلال  سه پایه یا شاخص ضروری و لازم است .اول: خواست خود مردم و اتحاد همه جانبه داخلی برای حصول به این امر مهم .  دومین پایه آبلاغ این درخواست به دولت مرکزی و کسب تایید برای همه پرسی استقلال و طی نمودن مراحل قانونی  برای کسب استقلال است .  سومین شاخص و پایه : شرایط مهیای  زمانی در منطقه و بین الملل است که با کمترین هزینه این مهم ایجاد شود .

مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق  این درخواست را زمانی مطرح کرد که هیچکدام از شاخصهای استقلال طلبی   وجود نداشت و شاید  بتوان گفت با علم به این موضوع ،وی  اقلیم کردستان را به میدان محاسبه اشتباه خود کشاند . در این تحلیل سعی داریم لایه به لایه از پایه داخلی این موضوع را بررسی کنیم و در آخر به این فرضیه احتمالی دست یابیم که مسعود بارزانی با درک نادرست از زمان و شرایط محیط داخلی و خارجی اقدام به ابن مهم کرده و در  نتیجه نتوانسته به اهداف طراحی شده خود برسد .

در بررسی شاخص و پایه اول موضوع استقلا طلبی ،می توان گفت تعامل و خواست اکثریت حزبها برای این موضوع ضروری بود .در کردستان سه حزب بیشتربن عملکرد و تاثیر گذاری را در اقلیم دارند .حزب دمکرات و حرب مهینی کردستان و حزب گوران که از همان ابتدا مخالفت خود را بیان کرد و البته با نتیجه معکوس این موضوع توانست جایگاه خود را در پیش دولت مرکزی عراق بالا نگه دارد. از طرف دیگر مرگ جلال طالبانی رئیس حزب برگ میهنی در این مقطع زمانی نیز ،پازل شکست بارزانی را تکمیل کرد.چون حزب کرد مهینی با اینکه جلال طالبانی در وضعیت جسمی مناسب نبودند به احترام او در سیاست گذاری های حزبی بیشتر دیسپلین و استراتژی تعامل و احترام و همبستگی جلال طالبانی حاکم بود و فقدان او ، تصمیم گیریهای حزب میهنی را چند گانه کرد و از سیاستهای اعمالی بارزانی دور کرد  و شاید  در تحلیل لایه به لایه این موضوع، بیشترین ضربه بارزانی برای استقلال طلبی را هم  از عقب نشینی پیشمرگهای کرد ها در برابر نیروهای عراقی متحمل شد.

بارزانی در محاسبات خود مرگ  طالبانی را پیش بینی  و در این راستا به هویت سیاسی  دو گانه بین اربیل و سلیمانیه نیز فکر نکرده بود و همین عدم درک از وضعیت ، شکاف؛ بین دو حزب بزرگ داخلی را بوجود آورد و با مخالفت دو حزب با هم  این اسقتلال طلبی از داخل ترک برد اشت .

در پایه و شاخص دوم باید بارزانی برای رسیدن به موضوع استقلال باید رضایت  دولت مرکزی را بدست می آورد و حتی به جرات می توان گفت  راه عاقلانه ابن بود که بدون تایید دولت مرکزی اصلا همه پرسی را منحل می کرد. چون استقلال خواهی یا به زبان دیگر تعیین حق سرنوشت از نظر حقوق بین الملل  نیاز به تایید و اجازه دولت مرکزی دارد.مشابه این موضوع را ما در اسکاتلند انگلستان را داشتیم که خیلی آرام بر گزار شد هرچند رای استقلال را کسب نکرد ولی به خشونت نیز تبدیل نشد

برعکس در کاتالانیا اسپانیا  چون موضوع حقوقی را رعایت نکرده بودند به خشونت تبدیل شد که از نظر اجرای هنجارهای اتحادیه اروپا ، این کشور را در وضعیت بغرنجی قرار داد.

در پایه سوم که همانا ایجاد شرایط مساعد در منطقه و بین الملل است این شاخص نیز  در شرایط پسا داعش در عراق  مساعد  نبود .

مخالفت های دو کشور ترکیه و ایران که دارای بیشترین جمعیت اکراد هستند ،نیز نشانگر عدم تایید همسایگان اقلیم از موضوع استقلال طلبی اقلیم  کردستان بود.

ترکیه به عنوان کشوری که در دوران داعش از نظر اقتصادی دوست  اقلیم کردستان بود.به علت ترس از قدرت گیری پ ک ک جزو اولین مخالفان همه پرسی استقلال بود و بعد از روشن شدن موضوع نیز  سعی داشت ایران را هم در موضع گیری نظامی و مانورهای متعاعب آن با خود هماهنگ سازد .

بهرحال ۱۸ میلیون کرد ساکن ترکیه که  سهم بسزایی در پیروزی حزب وعدالت و توسعه داشتند و بعد از در  کودتای نافرجام ترکیه  بشدت توسط دولت ترکیه سرکوب شدند نیز  این موضوع نقش داشت.

سیاست ترکیه با توجه به استراتژی که در پیش گرفته، چون بازیگر فرصت طلب در منطقه می باشد، شاید دوام بیشتری نداشته باشد و باز در آینده نزدیک، مناسبات خود را با اقلیم برقرار نماید و برای ضربه زدن و کم کردن پرستیژ و اعتبار بین الملی متحدین  تا حد محاسبه سود و زیان با هر کشوری پیش خواهد رفت

در مورد ایران  نیز ، درگیر قدرتهای بزرگ در موضوع برجام است و مشخصا در هرمورد با احتیاط قدم برمی داد .هرچند در باز پس گیری  کرکوک  ،حشدالشبعی بیشترین سهم را در کنار نیرهای عراقی  در عقب راندن پیشمرگ های کرد در منطقه کرکوک بودند.

ایران در موضوع اسقلا ل طلبی اقلیم  استراتژی هوشمندانه ای بکار برد و نشان داد که شرایط حساس خود را درک می کند و سعی در مدیریت آن در  خارج نزدیک خود دارد.

 در بعد قدرتهای بزرگ از آمریکا گرفته تا کشورهای اتحادیه اروپا، این قدرتها مواضع  خود را کاملا روشن بیان کرده‌اند .هرجند با دخالت غیر محسوس خود این سیگنال را به  مردم اقلیم رساندند که با حمایت از دولت مرکزی  مخالف تجزیه طلبی هستند .و اصولا این تجزیه طلبی، مورد وثوق “دولتها” نیست و از این رو مایل نیستند این خواستهای تجزیه طلبی را باب نکنند چرا که همه کشورها مشکلات از این جنس را در بسیاری از دولتهای با  هویتهای متنوع دارند که امکان دارد در آینده  برای خودشان نیز مسائلی از این جنس مطرح شوند.

مسعود بارزانی در  یک اشتباه محاسباتی دیگر،  حمایت اسرائیل از استقلال  را جدی گرفته بود که این موضوع را به چراغ سبز آمریکا از طریق اسرائیل تعبیر کرد، امری که کاملا اشتباه بود . آمریکا با اینکه علنا مخالفت خود را به اسقتلال اقلیم اعلام کرده بود ولی درک مسعود بارزانی از رفتار آمریکا این بود که سیاست اعلامی اش مخالفت و سیاست اعمالی اش موافقت با ابزار اسرائیل است  .

این موضوع نیز توانست به باخت اقلیم کمک کند. یکپارچگی ملی مفهوم  دیگری مقابل با استقلال است که باز دولتها از آن حمایت می کنند و در روابط بین دولتها نیز یکی از موضوعات کلیدی احترام به یکپارچگی و حاکمیت ملی است  و در مواقع خطر با  یاد آوری این موضوع سعی می کنند حمایت همتایان  دولتی خود را در مواقع خطر استقلال در قسمتی از حیطه حاکمیتی جلب کنند .

البته احترام به یکپارچگی و حاکمیت ملی  جزو اصول سازمان ملل است و بیشتر احترام از کشوری به کشوری دیگر است .که در به موضوعات داخلی و جلوگیری از تجزیه طلبی تسری داده می شود.

نتیجه گیری :

مسعود بارزانی با درک ناصحیح از وضعیت عراق که وارد  دوران پسا داعش می شد نباید بهر دلیلی موضوع استقلال را مطرح می کرد

۱- کشور تازه از پدیده  داعش  نجات پیدا کرده بود و وضعیت به حالت عادی برنگشته بود و اگر دولت مرکزی با کم لطفهای اقتصادی و هم چنین در تخصیص بودجه کوتاهی کرده بود باید آن را به حساب دوران بحرانی عراق می گذاشتند .

۲-اقلیم کردستان در دوران جنگ با داعش نیز با در دست گرفتن نواحی نفت خیز روزی دو میلیون بشکه به ترکیه صادر می کند و سفارت کشورهای و پرچم خاص کردستان و کلا تمام مشخصات یک کشور اسقتلال یافته را داشت. حکومت اقلیم با شجاعت پیشمرگ ها  در  جنگ با داعش احترام خاصی هم در نزد دولت مرکزی داشت و مهمتر از اینها حمایت آمریکا از عملکرد پیشمرگها را بدنبال خود داشت .

۳-حمایت و تعامل کشورهای دارای اکراد مثل ایران و ترکیه داشت که با ارتباط مسالمت آمیز  با ابن کشورها توانسته بود اعتماد آنها در امنیت برای سرمایه گذاری  و تعامل اقتصادی جلب کند

۴-یکپارچکی سه حزب مهم اقلیم یعنی حزب دمکرات و حزب مهینی و حتی گوران در مسائل کلیدی  مشهود بود و بارزانی با پا فشاری در استقلال طلیی باعث ایجار شکاف بین احزاب شد که به مرور زمان به ضرر اقلیم خواهد شد .

آینده پژوهی :

در آینده پژوهی سه سناریو ممکن و محتمل و مطلوب را می  توان متصور شد :

سناریو ممکن : اقلیم کردستان در انتخابات ریاستی یکی از اعضای حزب میهنی را به ریاست انتخاب خواهند کرد عراق تنبیه های خاص خودرا به مرور زمان به اقلیم کردستان تحمیل خواهد کرد مگر اینکه رئیس بعدی  اقلیم بتواند استراتژی هوشمندی بکار برد تا سهم قابل قبولی در حکومت عراق و در  پارلمان عراق داشته باشد.

سناریو احتمالی .احتمال به ریاست رسیدن مسعود بارزانی وجود ندارد مگر اینکه به تمام خواسته های دولت عراق عمل کند که با توجه به شخصیت بارزانی بعید بنظر می رسد که وی به این موضوع سر بنهد .

سناریو مطلوب برای اقلیم داشتن  انتخاب رهبری هوشمند و انجام اصلاحات کلیدی با دولت مرکزی و هم چنین تغییر  مواضع استراتژی دولت مرکزی و چشم پوشی از استقلال خواهی کردستان و تعامل برای بازسازی کشور در پسا جنگ و حفظ یکپارچگی ملی و احترام به هویت های متنوع و زندگی مسالمت آمیز در کنار همدیگر می باشد که به ثبات در عراق و کاهش تنش در منطقه می انجامد.

واژگان کلیدی: واکاوی، استقلال طلبی، اقلیم کردستان عراق، تحلیل لایه به لایه  

مطالب مرتبط