دکتر سعید خالوزاده[1]
بیان رخداد
نقش اسرائیل و صهیونیسم جهانی در سیاست امریکا در قبال ایران یکی از موضوعات مهم در سیاست های امریکا در ارتباط با ایران است. لابی اسرائیل همواره سعی کرده ایران را بعنوان خطرناکترین خصم خود مدنظر قرار داد و از آن طریق غرب و بخصوص امریکا را وادار کند تا سیاست خصمانه ای را علیه ایران اعمال کند. این گروههای فشار حتی بارها امریکا را وادار کرده تا به ایران حمله کند و یا در فرصت هایی که زمینه برای یک تنش زدایی فراهم شده بود، مداخله نموده و آنرا با شکست مواجه سازد است[2]. این رویکرد را ما می توانیم در روند گفتگوهای موسوم به 1-5 در قضیه فعالیت های هسته ای ایران نیز ببینیم.
واژگان کلیدی : ایران، گروه 1+5، اسرائیل، صهیونیسم جهانی، امریکا
بدنبال برگزاری گفتگوهای دو روزه جمهوری اسلامی ایران و گروه 1+5 در آلماتی، فضای مثبتی از این گفتگوها در محافل سیاسی و رسانه ای ایجاد شد و این امیدواری بدست آمد که طرفین با پیشرفت در مذاکرات به بستری جدید جهت توافقات تدریجی و حل قضیه هسته ای ایران دست یافته اند. این فضا چند روزی بیشتر بطول نیانجامید و کم کم زمزمه های منفی حاکی از عدم توافق جدی یا آماده نبودن هر یک از طرفین برای متحقق ساختن توافقات آلماتی مطرح شد. در این میان بنظر می رسد لابی اسرائیل کارشکنی در روند مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و کشورهای بزرگ از جمله با کشورهای غربی را در دستور کار دارد و تلاش می کند از هرگونه تفاهم و نتیجه ی عملی از مذاکرات طرفین جلوگیری کند. این لابی بخصوص در کشورهای اروپایی و همچنین امریکا بسیار قدرتمند است و در بخشهای مختلف سیاسی، پارلمانی و رسانه ای این کشورها نفوذ دارد.
تحلیل رخداد
در بین سیاستمداران، محافل قدرت، نمایندگان کنگره، موسسات اقتصادی و تجاری، بانکداران و رسانه های گروهی امریکا طیف های قدرت مندی در مخالفت با جمهوری اسلامی ایران و تحکیم روابط فیمابین وجود دارد. این گروهها با توجه به نفوذ گسترده ای که دارند، همیشه نقش مغرضانه خود را بازی کرده و در طی سه دهه گذشته باشکال مختلف در جهت مخالفت با بهبود مناسبات با ایران عمل کرده اند. در بین این محافل، گروه های مختلف صهیونیستی نقش بسیار منفی و تاثیرگذاری دارند. این گروهها شدیدا مراقب هستند که رابطه امریکا و شرکای اروپایی آن با ایران بهبود نیابد. البته این موضوع هزینه های سنگینی برای دولت امریکا داشته است و وجهه آنرا در سطح جهانی مخدوش کرده است. علیرغم تلاش های لابی، بخش مهمی از مردم امریکا (نزدیک به 40 درصد) اعتراف می کنند که حمایت از اسرائیل یکی از علل عمده امریکا ستیزی در جهان است. در میان نخبگان، این رقم بطور قابل توجهی افزایش می یابد. از سوی دیگر، درصد شگفت آوری از امریکایی ها به این مسئله آگاه هستند که لابی یهود نفوذ قابل توجه و نه همواره مثبتی را روی سیاست خارجی امریکا اعمال می کند. همچنان که ذکر شد این لابی صهیونیسم و نزدیک به اسرائیل در روند روابط کشورهای مختلف و بخصوص کشورهای غربی با جمهوری اسلامی ایران به نقش تخریبی خود ادامه می دهد.
ارزیابی برخی اظهار نظرات مقامات و برخی تحلیل های منتشره از سوی کشورهای غربی نشان می دهد که گویا محافل و طیف هایی در کشورهای غربی بویژه امریکا موافق با به نتیجه رسیدن مذاکرات گروه 1+5 نیستند و علائم مخالفی صادر می کنند. یکی از بزرگترین آنها لابی صهیونیسم در کشورهای غربی و بخصوص در امریکاست. این لابی (آیپک) [3] یهودیان امریکایی در فردای نسست آلماتی فعالتر از همیشه شده و بنظر می رسد هدف اصلی اش برهم زدن هرگونه توافقات صورت گرفته و کارشکنی در مسیر حل پرونده هسته ای ایران و است. این گروه ترس آن دارد که در آینده رابطه ایران با کشورهای غربی عادی شود لذا از هم اکنون با تمام قوا برای برهم زدن آن فعال شده است. در این رابطه چند اتفاق مشابه و همجهت طی روزهای اخیر را می توان دید:
* باراک اوباما رئیسجمهوری آمریکا در دیدار و گفتگو هفته پیش با رهبران یهودی آمریکا در کاخ سفید تأکید کرد که هنوز فضا برای رسیدن به یک راهحل دیپلماتیک برای برنامه هستهای ایران وجود دارد. وی در آستانه سفر به سرزمین های اشغالی به رهبران یهودی آمریکایی اعلام کرد که مصمم است تا از هستهای شدن ایران جلوگیری کند اما اعتقادی به ایجاد سر و صدای زیادی ندارد و متقاعد شده است که هنوز فضا برای راهحل دیپلماتیک در قبال ایران وجود دارد. یکی از رهبران حاضر در نشست کاخ سفید با اوباما به روزنامه هاآرتص اعلام کرد اوباما اعلام کرده که معتقد است هنوز فضا برای راهحل دیپلماتیک برنامه هستهای ایران وجود دارد و همچنین تأکید کرده که تحریمها علیه تهران کارساز است اما همچنان معتقد است که تمامی گزینهها برای ایران روی میز قرار دارد. وی ادامه داد که رئیسجمهوری آمریکا تأکید کرده است که سیاست آمریکا در قبال برنامه هستهای ایران پیشگیری از هستهای شدن و نه مهار است.
** چند روز گذشته، نمایندگان کنگره (با تلاش و لابی ایپک) دو لایحه جدید را به کنگره بردند که می تواند به روند مذاکرات لطمه بزند. یکی از آن ها قطعنامه ای است که «رابرت منندز» رئیس دموکرات کمیته روابط خارجی سنا و «لیندزی گراهام» سناتور جمهوری خواه آن را معرفی کرده اند. در این لایحه که در تاریخ 7 مارس 2013 در کنگره آمریکا علنی شد آمده است که اگر اسرائیل «مجبور شود در دفاع از خود دست به اقدام نظامی بزند، آمریکا باید از لحاظ سیاسی، نظامی و اقتصادی اسرائیل را مورد حمایت قرار دهد تا اسرائیل بتواند از خاک، اتباع و موجودیتش دفاع کند». این قطعنامه غیرالزام آور «جهت گیری کنگره» نام دارد را کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل (آیپک) که یک گروه لابی برای اسرائیل است به کنگره آورده است. اگرچه این قطعنامه هیچ اقدام مشخصی را الزام آور نمی کند، اما عملا در صورتی که اسرائیل تصمیم به حمله نظامی بگیرد، فشار ها بر اوباما را از سوی کنگره برای حمایت از اسرائیل در این اقدام نظامی، افزایش می دهد.
اگر سنای آمریکا این طرح را تصویب کند، این پیام را به ایران خواهد فرستاد که آنچه در مذاکرات آلماتی گذشت اهمیتی ندارد، آمریکا قصد توافق را نداشته و درباره حل صلح آمیزمسئله هسته ای ایران جدی نیست. هیتر هرلبرت، مدیر شبکه امنیت ملی و از دیپلماتهای سابق آمریکا درباره این طرح گفت: «این طرح بر حمایت قوی از اسرائیل تاکیدی دوباره کرده و از تحقیقات هسته ای ایران ابراز نگرانی می کند- دو مسئله ای که هیچ کس بحثی درباره آن ندارد.
نیویورک تایمز در سرمقاله 8 مارس خود تصمیمات اخیر کنگره را مانعی بر سر راه پیشرفت مذاکرات با ایران دانسته و نوشته است که «باراک اوباما» رئیس جمهور باید بتواند کنگره را در مسیر مذاکرات با خود همراه کند. در این یادداشت آمده است: اگر قرار است امیدی برای یافتن راهکاری مسالمت آمیز برای مناقشه هسته ای ایران به دست آید، «باراک اوباما» باید حمایت کنگره از مذاکرات را به دست آورد. اما در آمریکا مذاکره و امتیاز دهی از سوی بسیاری از نمایندگان کنگره که تأکید دارند که هرگونه توافقی با ایران غیرقابل قبول است، رد شده و همین امر است که احتمال حمله نظامی اسرائیل و آمریکا را افزایش می دهد.
*** لایحه دوم هم که از سوی هر دو حزب اصلی ارائه شده، خواستار افزایش تحریم های بیشتر ایران است. این لایحه (در صورت تصویب) تجارت با ایران را دشوارتر می کند، نام نفرات و شرکت های ایرانی بیشتری را وارد لیست سیاه می کند، و احتمالا دسترسی ایران به دارایی هایش را که در قالب یورو در حساب هایی در بانک های خارجی است، مسدود می کند.
**** بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل این هفته خطاب به نشست سالانه «آیپک» گفت که باید «تهدید نظامی معتبری» علیه ایران وجود داشته باشد. «جوزف بایدن» معاون رئیس جمهور هم به حاضران در این نشست اطمینان داد که آقای اوباما در صورت نیاز از گزینه نظامی هم استفاده می کند. اما بهترین راه برای جلوگیری از آغاز یک درگیری نظامی مذاکره برای رسیدن به توافقی معتبر و قابل اعتنا است. این هدف بسیار بلندمدتی است. اما کنگره باید به مذاکرات وقت بدهد، نه اینکه با اقدامات خود تلاش های دیپلماتیک را دشوارتر از قبل کند.
اساسا لابی صهیونیسم در بین نمایندگان مجالس نمایندگان و سنا امریکا حضور جدی دارد و سعی می کند با جوسازی و ارائه اطلاعات مخدوش و یا ارائه پیش نویس قطعنامه و لایحه از طریق نمایندگان نزدیک بخود مصوباتی را از کنگره امریکا بگذراند و با ایجاد فضای منفی نسبت به وقایع و رویدادهای ایران ذهنیتی منفی ایجاد کند. هدف این گروه فشار جلوگیری از ارتقاء سطح روابط و همکاری های کشورهای دیگر با ایران است. این گروه همچنین در بین احزاب و جناح های سیاسی، دولت، سازمان ها و کلا طیف های قدرت در آمریکا و کشورهای اروپایی حضور و نفوذ دارد و در جهت تخریب روابط فعالیت می کند. از طرفی با توجه به سهم و نقشی که گروه های وابسته به صهیونیست جهانی در رسانه های گروهی و مطبوعات دارند، این گروه ها سعی دارند با فضاسازی منفی و ارائه تصویری منفی و مخدوش از جمهوری اسلامی ایران، افکار عمومی جهانی را نسبت به مسائل و تحولات ایران منفی نموده و بر روند روابط تاثیر بگذارند.
پیامد رخداد
لابی اسرائیل مجموعه ای از افراد و گروه هایی است که بطور فعالی برای جهت دادن به سیاست خارجی امریکا بنفع اسرائیل کار می کنند. این لابی شامل یک گروه منافع قوی می گردد که هم از یهودیان و هم از غیریهودیان تشکیل گردیده که هدف اعلام شده آنها دفاع از آرمان اسرائیل در امریکا و تاثیر گذاشتن روی سیاست خارجی امریکا بنفع حکومت عبری می باشد. لابی طرفدار اسرائیل در امریکا یک گروه منافع است که روش های بسیار قدیمی سیاسی را جهت اهداف خود بکار می برد.
موضعگیری های متناقضی که بعد از مذاکرات آلماتی از سوی کشورهای غربی و بخصوص امریکا دیده می شود بیانگر موضع مبهم آنها نسبت به قضیه هسته ای ای ایران است. بنظر می رسد این کشورها و جبهه غربی آن اگرچه در مورد اعمال فشار و برقرار ی تحریم های سخت موضع مشترکی دارند لکن در خصوص نیل به نتیجه و چگونگی حل و فصل این موضوع سیاست یکسان و منسجمی ندارند.
دولت باراک اوباما در داخل امریکا با مخالفت های زیادی از سوی کنگره و گروه های فشار و لابی صهیونیست مواجه است و دچار سردرگمی شده است. حتی اگر فرض کنیم دولت ایشان مایل است در چارچوب گفتگوها و توافقات اجلاس آلماتی به نتیجه ای در قضیه هسته ای ایران نائل شود، لکن بسیاری از نمایندگان کنگره با این رویکرد موافق نیستند و راهبرد دیگری را مد نظر دارند و این امر هرگونه توافق و انعطاف از سوی دولت اوباما را مشکل می سازد. لابی صهیونیسم جهانی نیز به هیچوجه مایل نیست نتیجه ای از روند مذاکرات ج.ا.ایران با گروه 1+5 حاصل شود و لذا در این روند اقدام به سنگ اندازی می کند. دولت اوباما برای جلب نظر کنگره و خنثی کردن گروههای مخالف فشار و لابی فوق نیازمند کسب امتیاز بسیار بزرگی از این مذاکرات است که پذیرش آن برای ایران خیلی دشوار است.
1/2/1392
[1] استاد دانشگاه، پژوهشگر ارشد مطالعات امریکا
[2] Steven Spigel, 2008, (118), The Other Arab-Israeli Conflict : Making America’s Middle ast Policy from Truman to Reagan.
[3] خاطرنشان می شود لابی طرفدار اسرائیلی مترادف با جامعه یهودی امریکا نیست. از کلیه سازمان های یهودی که سیاست خارجی خود را در مرکز دلمشغولی هایشان قرار میدهند، AIPAC بسیار مهمتر و شناخته شده تر می باشد. این گروه یکی از گروه های بسیار مهم طرفدار اسرائیل در امریکاست.