دکترحسین دهشیار
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
اتحادیه عرب
ازتلاش غرب و متحدین منطقه ای برای سرنگونی حکومت معمرقذافی گرفته تاسیاستهای تهاجمی اتحادیه عرب و کشورهای غیرعرب خاورمیانه، دررابطه باسوریه شاهد حیات یافتن یک تصویر کاملا”مشخص و محرزمی باشیم. حساسیت های کمتری نسبت به عملکردآمریکا و متحدین اروپایی او در منطقه به چشم می آید. خیابانهای عرب که از1952و بدنبال به قدرت رسیدن افسرات آزاد غالبا”صحنه نمایش احساسات ضد استعماری وآمریکاستیز بود، امروزه به گونه فزاینده ای تجلی گرارزیابی منفی و یاس برانگیزتوده ها از دست آوردهای ساختاری مستقر قدرت در کشورهای منطقه می باشد. فضای روانی حاکم برمنطقه به گونه ای فزاینده برجسته گراین واقعیت است که ماحصل دهه ها تلاش برای دست یابی به احساس شان و جلال برای مردم منطقه دررابطه با قدرتهای استعماری گذشته وآمریکا به عنوان رهبر جهان غرب پی آمدهای کاملا”غیرقابل انتظاری را به صحنه آورده است.اتحادیه عرب که سمبل و نماد به هم پیوستگی وهمسویی منافع وهویت محسوب می شده است درچارچوب یک اجماع نظر قاطع به صدو رقطعنامه برعلیه اعضای عرب خود در جهت تغییررژیم دست زده است.
اتحایه ها شکل می گیرند تا منافع اعضا حفظ شود و از سویی دیگر جایگاه آنان به واسطه به هم پیوستگی تقویت شود واستحکام یابد.استحکام جایگاه منجربه این می شود که فشاردشمنان وسیاست های تخریبی آنان مدیریت شود.حضورترکیه درناتو نه تنها جایگاه این کشوررا در منطقه بواسطه همکاری نظامی با قدرتهای عضوافزایش داد بلکه سبب شد که رهبران ترکیه به جهت اینکه اطمینان خاطربه جهت عضویت درناتو در قبال نظام کمونیستی شوروی همسایه خود داشتند درقلمرو داخلی با فراغ بال فزونتر به تصمیم گیری بپردازند و جامعه را در سوی توسعه وترقی پیش ببرند. پس این انتظاری است که بانیان اتحادیه عرب درنظرداشتند زمانیکه پیش قدم شدند تا این چارچوب شکل بگیرد.
تغییردیدگاه دراتحادیه عرب
پیشگامان حرکت به سوی همکاری ومعاضدت کشورهای اسلامی در بطن این واقعیت شکل گرفت که بازیگران استعماری انگلستان وفرانسه و مطرح ترین بازیگرجهانی یعنی ایالات متحده آمریکا ورهبرنظام کمونیستی یعنی شوروی درصورتیکه ازفرصت برخوردارشوند هدفشان تحقق منافع است جدا ازاینکه چه تاثیرات منفی برحیات مردم مسلمان داشته باشد. اتحادیه شکل گرفت تا اهرمی باشد در جهت اینکه کشورهای قهقرا گرا درجهان عرب که اکثرا”در راستای منافع غرب حرکت می کردند از قدرت مانور برخوردار نباشند.با توجه به این نگاهها بود که متوجه می شویم چرا اتحادیه عرب به شدت به گرایش های پان عرب وابسته بود وآن را باتمام امکانات حمایت می کرد. به عبارت صحیح تراین اتحادیه به اهرم فشاررهبران پان عرب تبدیل شده بود و اینان وزن و اعتبار وسیع تری در شکل دادن به رفتارهای اتحادیه داشتند.درسالهای اخیر که اززمان سقوط کمونیسم درشوروی حیات اولیه آن آغازشد شاهد این هستیم که این اتحادیه د وویژگی کاملا “متمایز و تقریبا” بدعت گذارانه را به صحنه آورده است.ارزشهای پان عرب دراتحادیه به حاشیه رانده شده است. این به آن معناست که وزن واعتبار رهبرانی که به دیدگاههای پان عرب شیفتگی نشان دهند ازکمترین تاثیری درشکل دادن به جهت گیریهای اتحادیه برخوردار باشند. دیگرویژگی همانا همسویی این اتحادیه باتعلقات ،نیازها وارزیابی های غرب دررابطه با موضوعات خاورمیانه می – باشد.
همسویی غرب واتحادیه عرب
اتحادیه عرب درچارچوب دیدگاهها، استنباطات و ارزیابیهای عربستان، قطر و امارات قطعنامه-ای را تصویب کرد که خواهان دخالت سازمان ملل درجنگ داخلی لیبی شد. این قطعنامه در بطن فشار برسازمان ملل در جهت دخالت درلیبی عملا “خواهان تغییر رژیم بود.اتحادیه عرب ازطریق تصویب قطعنامه چراغ سبز کشورهای استعمارگرسابق و رهبرجهان غرب نشان داد تابه یک کشور عضوحمله کنند ورهبرآن رابکشند. اتحادیه عرب قطعنامه صادرکرده است وخواهان دخالت سازمان ملل دراوضاع سوریه است. این قطعنامه مجوزلازم رادراختیار غرب قرار می دهد که درصورت رفع مخالفت روسیه وچین همان سرنوشتی را برای رهبر سوریه رقم بزند که معمرقذافی به آن گرفتارشد. امروزه اتحادیه عرب درمسیری کاملا”در تعارض با دیدگاههای بانیان اولیه آن حرکت می کند وبه ابزاری برای تسویه حساب رژیم- های قهقرایی عرب با رهبران پان عرب و ازسویی دیگر به نهادی برای تسهیل حضور موثرتر آمریکا درشکل دادن به معادلات خاورمیانه تبدیل شده است.