امیر امیرگان
پژوهشگر مسائل اسلامی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
راهبرد سنتی تقریب و وحدت جهان اسلام
تقریب مذاهب اسلامی، به خصوص تاکید بر اشتراکات و همکاری برای تقویت یکدیگر ،تنها یک امر تاکتیکی برای ما نمی باشد. با نگاهی بر آیات و روایات*1 این مسئله مهم را می توانیم از اصول اساسی دین مبین اسلام دریابیم. انقلاب اسلامی ایران با رهبری فقیه زمان شناس، امام راحل عظیم الشان از ابتدا ،پیش قراول و سرآمد برافراشتن پرچم لا اله الا الله در سراسر جهان و ارائه الگوی عملی از حکومت دینی در میان تمام مستضعفان عالم بود و تاکید بر وحدت اسلامی به عنوان یک وظیفه ذاتی بر تمامی مسلمین جهت نیل به اهداف والای انقلاب اسلامی در اعتلای کلمه لا اله الا الله و رفع مظلومیت از مسلمانان و مستضعفان جهانی از ابتدای انقلاب تاکنون مورد تاکید و سرلوحه کارهای نظام مقدس اسلامی بوده است.2*
با بررسی اندیشه های امام راحل عظیم الشان و مقام معظم رهبری *3و مراجع بزرگ تشیع همچون حضرت آیت الله سیستانی*4 اهمیت بحث تقریب و وحدت اسلامی بسیار واضح و روشن است؛ لذا به نظر می رسد که بعد از واقعه مهم بیداری اسلامی لزوم تفکر و تامل در راهبردهای عملی رسیدن به تقریب و وحدت اسلامی امری لازم می باشد و باید در مورد تغییر راهبرد و تاکتیک ها و به روز شدن آن، بررسی دوباره ای شود.
لزوم بازنگری در راهبرد سنتی تقریب و وحدت جهان اسلام و تغییر راهبرد
در واقع تاکنون راهبرد ما در مسئله تقریب، راهبردی کلاسیک و سنتی بوده است و می توان گفت همان استراتژی که از دوره مرحوم شیخ شلتوت مفتی وقت الازهر مصر و با نظر مبارک حضرت آیت الله بروجردی (رحمت الله علیه) مرجع بزرگ تشیع در آن زمان، آغاز شد را راهمچنان ادامه دادیم. اما به نظر می رسد که راهبرد جدید ما باید از ارتباط با جریان های فقه مدار در جهان اهل سنت تغییر پیدا کرده و ارتباط با جنبش های وطنی و آزادی خواه و نظیر این ها را سرلوحه کار خود قرار دهد.
در این میان راهبرد سنتی ما ارتباط با جریان هایی همچون جنبش حماس در فلسطین، اخوان المسلمین در کشورهایی مانند مصر و تونس و کشورهای شمال آفریقا بوده که به نظر می رسد با تجربه بیداری اسلامی و رشد تکفیری ها در منطقه و وقایع اتفاق افتاده در سوریه و عراق، راهبرد ما باید از ارتباط با این جریان ها تغییر پیدا کند و مسئله تقریب را در ارتباط با جریان های سکولار و وطنی در میان اهل سنت و جریان های صوفی ، جنبش های مارکسیستی و انقلابی (که دارای علاقه و آمادگی بیشتری به تقریب و وحدت اسلامی و ارتباط با ما و مقابله با دشمنان اساسی دین و اسلام ناب هستند( را تقویت کنیم. در این راستا جریان هایی مانند جبهه آزادی خلق فلسطین، گروه های صوفی شمال آفریقا، احزاب و نخبگان و بزرگان سیاسی و اجتماعی اهل سنت، همچون متفکر بزرگ مرحوم حسنین هیکل، افراد و گروه ها و جریان های مورد نظر برای تغییر راهبرد ما در تقریب و وحدت اسلامی هستند.
در این میان با تغییر راهبرد و ارتباط با جریان هایی در نیل به اهداف و آرمان های جهان اسلام و رسیدن به آرمان امت واحده موفقیت بیشتری داشته باشیم. لازم است که عرض کنم در حوزه تقریب مذاهب و وحدت اسلامی، ما تقریب و وحدت با حکومت ها و تقریب و وحدت مردمی را مدنظر قرار داده ایم. در واقع مسئله ارتباط با حکومت ها تابع شرایط و مسائل خاص خود است و پیچیدگی های خاص خود را دارد، اما مسئله تقریب امت اسلامی و وحدت مردم (که جریان ها، نخبگان و خواص امت اسلامی را مدنظر قرار می دهد) مورد بحث ماست.
بنابراین ما باید با تغییر راهبرد و تاکتیک، همچنان که تقریب و وحدت اسلامی را هدف اساسی کارهای خود قرار می دهیم، اما طرف اصلی ارتباط در مسئله تقریب را جریان های فوق الذکر قرار دهیم و مراقب باشیم بار دیگر برخی جریانات فقه مدار و متعصب اهل سنت با رسیدن به موفقیت های ابتدایی، کوبیدن بر طبل اختلافات فقهی و تاریخی سرلوحه کار جریان هایی (که سابقا در حوزه تقریب و وحدت اسلامی مدنظر قرار دادیم) سرلوحه کارشان نباشد.
در این بین جریان های سابق به جای این که دشمن بزرگ جهان اسلام و استکبار جهانی را مد نظر قرار دهند، دشمنی را درون امت اسلامی قرار دادند. تجربه بیداری اسلامی و حرکت اخوان المسلمین در مصر و مسائل اجتماعی در جامعه مصر و شمال آفریقا تاییدی بر این صحبت هاست. همان گونه که شاهد بودیم در مسئله مصر، سال های سال عموم نخبگان و خواص، ارتباطات و همکاری های گسترده ای در حوزه فکر و اندیشه داشتند؛
در گذشته مذاهب مختلف مصر، صوفی هاو شیعیان اندک ساکن در آن جا، اهل سنت، با زندگی مسالمت آمیز در کنار هم مسئله اصلی خود را دشمنی با اسرائیل و استکبار جهانی و نیل به آرمان فلسطین قرار می دادند، اما بعد از بیداری اسلامی، جریانی که عهده دار حکومت شد و اخوان المسلمینی (که دولت تشکیل داد) متاسفانه با بی تجربگی به محض موفقیت های ابتدایی کوبیدن بر طبل اختلافات را سرلوحه کار قرار داد.همچنین می توان گفت که در کشورهای شمال آفریقا مانند الجزایر، تا وقتی دولتی سکولار و غیر متعصب مذهبی در سر کار است، ارتباطات ما حالت بهتری دارد تا این که یک جریان مثلااخوانی و فقه مدار اهل سنت بخواهد عهده دار مسئله حکومت باشد.
ما می توانیم این طور پیشنهاد کنیم که هر اندازه تعصب مذهبی در اهل سنت مقابل و در جریان هایی مقابل ما بیشتر باشد؛ بستر همکاری با آن ها تنگ تر می شود و هرچقدر اهداف آنها محبت اهل بیت علیهم السلام (نظیر گروههای صوفیه و شافعی ها)و مقابله با استکبار جهانی، مسائل وطنی و ناسیونالیستی باشد، بستر بهتری برای همکاری خواهیم داشت.
همچنین رویکرد ما باید با نگاه عملی به بحث تقریب باشد و این مبحث دارای خروجی کار برای جهان اسلام باشد. به نظر می رسد که موضوعات عملیاتی همچون اقتصاد اسلامی و مقاومتی در کشورهای اسلامی و جبهه مقاومت، معماری و شهرسازی اسلامی، مسائل فرهنگی و اجتماعی نظیر سینما، ورزش، سرگرمی، بسترهای مناسبی برای تقریب و وحدت جهان اسلام و امت اسلام هستند.
این موضوع، بحث مفصلی است و به نظر می رسد که بعد از بیداری اسلامی لزوم تامل در راهبردهای گذشته و رسیدن به راهبردهای جدید در بین اندیشمندان حوزه تقریب و دانشمندان مسائل سیاسی- اجتماعی جهان اسلام امر لازم و مهمی است و نظر مطروحه در این مرقومه ی موجز،به معنای قطع همکاری با جریانات فقه مدار نیست. در این میان هرچقدر اندیشمندان راهکارهای عملیاتی تر و جدیدتر را در مسئله تقریب و وحدت اسلامی مورد تفکر و تامل قرار دهند، امتیازات آن شامل حال انقلاب اسلامی و امت اسلامی خواهد بود و هر چه بیشتر بر وحدت اسلامی تاکید شود و به تقریب و وحدت عملیاتی برسیم، قطعا در مقابل خواسته دشمن که تفرقه و دگرگونی اتحاد اسلامی است، خواهد بود.
*2امام خميني(ره) شرط قدرت يافتن مسلمانان را روي آوردن به توحيد اعلام نمود: «اگر همه ملت هاي اسلامي اغراض شخصي را کنار بگذارند و همه با هم به اسلام رو بياورند و تحت لواي «لاإله إلا الله» باشند، قدرت اول را در دنيا احراز مي کنند؛ براي اينکه معنويت اسلام کمک آنهاست و خداي تبارک و تعالي پشتيبان»(خميني، 1378، ج 7، ص124)؛
*1وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً)آل عمران 103
قال علی ( علیه السلام) :
إن هؤلاء قد تمالؤوا علی سخطة إمارتی و سأصبر ما لم أخف علی جماعتکم فإنهم إن تمموا علی فیالة هذا الرأی إنقطع نظام المسلمین.
امام علی ( علیه السلام) فرمود:
سینه اینان (خوارج) از دشمنی با حکومت من انباشته است و تا آن هنگام که بیم از هم پاشیدن جماعت (امت) نباشد، صبر می کنم، براستی اگر اینان بر این اندیشه سست ادامه دهند، نظام مسلمانان از هم خواهد گسست.
نهج البلاغه، خطبه .169
*3هدف از این کار آن است که با شعار وحدت مسلمین، که شعار درست و ضرورییی هم است و من از قدیم این اعتقاد و تفکر را داشتم و دارم و آن را یک مسألهی استراتژیک میدانم – یک مسألهی تاکتیکی و مصلحتی هم نیست که حالا بگوییم مصلحت ما ایجاب میکند که با مسلمین غیر شیعه ارتباطات داشته باشیم – مسلمانان، بتدریج این اختلافات مذهبی و طایفهیی را کم کنند و از بین ببرند؛ چون در خدمت دشمنان است. ما با این انگیزهی صحیح، مسألهی وحدت مسلمین را در جمهوری اسلامی، یک مسألهی اساسی قرار دادهایم. امام بارها فرمودند، ارگانهای مختلف جمهوری اسلامی نیز بر این اساس برنامهریزی و طراحی و تلاش کردند و ماها هم سخنرانی کردیم.(کنفرانس مجمع جهانی انقلاب.29/6/69
*4خبرگزاری رسا ـ حضرت آیتالله سیستانی در پیامی که در سالهای اوج تنش و نزاع مذهبی در عراق به همایش علمای شیعه و سنی ارسال کرد با اشاره به اینکه هیچ اختلاف واقعی میان سنی و شیعه وجود ندارد، اهل تسنن را نفس و جان خود خواند.
واژگان کلیدی: بازنگری، راهبرد سنتی،سکولار ، وحدت جهان اسلام ، تغییر راهبرد،