داود احمدزاده
کارشناس مسائل مصر
مرکز بین المللی مطالعات صلح -IPSC
مصر به لحاظ ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک موقعیتی ویژه دارد و همین موقعیت باعث شده تا در منطقۀ خاورمیانه نقش مهمی ایفا کند. مصر در تقاطع سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا قرار دارد. موقعیت منحصر به فرد مصر نه تنها ناشی از این حقیقت است که سه قاره در اطراف مرزهاي آن با هم تلاقی میکنند، بلکه سواحل طولانی این کشور با دو دریاي مدیترانه و سرخ نیز به آن اهمیت ویژه ای می بخشد. کشور مصر همچنین به عنوان پلی براي انتقال تمدنها و فرهنگها به نقاط دوردست عمل کرده است.
در این میان ،مسئلۀ فلسطین یکی از موضوعات چالش برانگیز در سیاست خارجی سرزمین فراعنه بوده واست که در تعیین آن مولفه داخلی و خارجی همواره اثر گذار ی خاص خود را داشته و به طور کلی، رفتار سیاست خارجی مصر در حوزة مسئلۀ فلسطین و اسرائیل، از یک سو ناشی از تحولات محیط خارجی به ویژه نقش آفرینی ایالات متحده و اسرائیل و از سویی دیگر تحت تأثیر عوامل داخلی از جمله نقش رهبران و نحوه تلقی آنها از نقش ملی خود وهای نقش آفرینی گروههاي داخلی از جمله اسلام گرایان بوده است.
مصر از زمان وقوع بحران در منطقه خاورمیانه بر سر موضوع فلسطین و تشکیل دولت یهود از طریق کشورهای غربی چون بریتانیا و فرانسه و تایید عضویت آن در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، البته به شرط تشکیل دو دولت( یهودی- فلسطینی) در سال 1948 رهبری دنیای عرب را برای آزادی سرزمین های اشغالی فلسطینی ونابودی اسرائیل برعهده گرفت .
مصر از زمان کودتای افسران آزاد، به دلیل ظرفیت های سیاسی و نظامی با تکیه بر دو عنصر اصلی ناصریسم ( سوسیالیسم- ناسیونالیسم عربی) به دنبال نقش آفرینی در مسئله فلسطین بوده است. تا قبل از صلح با رژیم صهیونیستی وطی جنگ های 1952 و 1967، مصر به دنبال آن بود که از طریق نظامی نسبت به باز پس گیری مناطق اشغالی فلسطین اقدام کند. اما بعد از ناکامی های جدی،مصر اولین کشور در دنیای عرب بود که در دوره انور سادات با عدول از آرمان ناصریسم در رهبری مبارزات علیه رژیم صهیونیستی گام هایی اساسی برای نزدیکی به این رژیم و آمریکا برداشت. زمانی که جمال عبدالناصر حاکم مصر بود، این کشور از قدرت های محوری در جهان عرب بود، بادر گذشت ناصر و افول ناسیونالیسم عربی و ظهور رقبای جدید، مصر از رهبری دنیای عرب فاصله گرفت.
از سال 1980 سیاست خارجی مصر بر اساس حفظ توازن منطقه ای و جلوگیری از فروپاشی رژیم های محافظه کار جهان عرب شکل گرفته بود. ضمن اینکه مصر در گذشته برای برقراری صلح میان اعراب و رژیم صهیونیستی نقش درخشانی ایفا کرده است. مصر از زمان توافق صلح که در سال ۱۹۷۹ با رژیم صهیونیستی امضا کرد، نشان داده که در هر شرایطی به دنبال حفظ و توسعه روابط با رژیم صهیونیستی است. از سوی دیگر قاهره به محور مذاکرات آشتی ملی میان دو گروه فلسطینی حماس و فتح تبدیل شد و از خواسته فلسطینیان مبنی بر تشکیل دولت مستقل فلسطینی در سرزمینهای 1967 حمایت می کرد، همه اینها نشانههایی از تغییر راهبرد خارجی مصر به شمار میرفت.
راهبردی که بیشتر بر روابط با جهان اسلام و منطقه تمرکز یافته بود. با افول قدرت اسلامگرایان در پی بازگشت مجدد نظامیان به قدرت به رهبری حاکم نظامی مصر ( ژانویه 2013) مصر مجدد تلاش کرده نقش اساسی در میانجیگری صلح میان اعراب و اسرائیل ونیز پایان بحران فلسطین از طریق بازگشت به میز مذاکره ایفا کند .
با این وجود اقتصاد رنجور مصر وابستگی نظامیان حاکم به رهبری السیسی به عربستان و امارات و ظهور رقبای پرتوانی چون قطر برای ایفای نقش میانجی در آتش بس اخیر میان حماس و اسرائیل از موانع جدی بازیافت قدرت منطقه ای مصر در شکل گیری نظم جدید در خاورمیانه محسوب می گردد.
نتانیاهو نخست وزیر راست گرایی افراطی اسرائیل دلخوشی از قطریها ندارد مرجعیت رسانه ای چون الجزیره در انعکاس واقعیت خونبار غزه و کمک های مالی قطر به حماس به دلیل اشتراکات دینی باعث شده اسرائیل مصریها را جایگزینی بهتر از قطر در امر میانجی گر با حماس تصور کنند . مصر قراردادهای امنیتی و همکاریهای اطلاعاتی گسترده با اسرائیل دارد و هنوز با وجود جنگ نوار غزه و بروز برخی اختلاف ها در چگونگی کنترل باریکه غزه و آینده سیاسی آن میتواند با مصری ها در این حوزه همکاری داشته باشد .
در مورد شخصیت ژنرال السیسی گفته می شود که وي از چهره هاي ملی گرایی است که
بیش از اندازه نسبت به آمریکایی ها براي حل مشکلات مصر خوشبین است. وي اگر چه داراي
گرایش های اسلامی است اما در بین نظامیان ارتش آمریکا از وجهۀ خوبی برخوردار است.
در حقیقت پرونده موضوع حماس و غزه از زمان ریاست جمهوری مبارک تحت اختیار دستگاه اطلاعاتی و امنیتی مصر بوده است که شناخت کامل بر محیط غزه داشت، بنابراین آتشبسها همواره یک فرصت همکاری امنیتی سهجانبه با حماس و همچنین با مقامات اسرائیلی بود که به خوبی تثبیت نموده بودند، اما با قدرتگیری السیسی و مشی مبارزه وی با اخوانالمسلمین، به دلیل اینکه حماس ریشه در این گروه دارد، این روند چندین سالی است که متوقف شده است و به سیاق گذشته ادامه ندارد. لذا با اینکه مصر همچنان به حمایت از فلسطین و حق تعیین سرنوشت برای مردم فلسطین ادامه میدهد، ولی به نظر میرسد میانجیگری، آتشبس و ایجاد صلح در این بحران به دلیل تعدد بازیگران دخیل و پیچیدگی مولفهها و متغیرهای سیاسی و امنیتی و حتی اقتصادی فراوان از عهده و توان مصر در شرایط فعلی خارج است
پذیرش آتش بس از سوی حماس و اسرائیل پس از 15 جنگ خونین فراگیر در منطقه همزمان با فروکش نمودن آتش در جنوب لبنان ونیز روی کار آمدن ترامپ و اولویت اساسی وی در سیاست خارجی خود در خاورمیانه است. این رویکرد مبتنی بر اتمام جنگ تبادل اسرا ونیز طرح جدید وی برای اداره نوار غزه مبتنی بر حاکمیت مستقیم آمریکا براین باریکه واخراج ساکنین آن به کشورهای اردن، مصر و نیز عربستان سعودی بر سردرگمی های مصر در مواجهه با چگونگی حل و فصل بحران ونیز حفظ منافع راهبردی خویش افزوده است .
طرح جنجالی ترامپ به عنوان شوک وحشتناک در جهان عرب واکنش های مصر و اردن نسبت به طرح خام وی برانگیخت بطوریکه هم مصر ونیز اردن مخالفت آشکار خود را با این طرح اعلام نمودنند.
مصر در اصول سیاست خارجی خود به همراه برخی از کشورهای از تشکیل دو دولت حمایت می کند. با توجه به رای جدید مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ایجاد بستر لازم برای عضویت کامل فلسطین در این نهاد بین المللی به تلاش های در این راستا ادامه خواهد داد . چگونگی حل و فصل موضوع غزه به عنوان عامل امنیتی برای مصر در نوع نگاه به آینده روابط با اسرائیل بسیار مهم و تعیین کننده است .مصر واقف است که سیاست های افراطی نخست وزیر اسرائیل که با حمایت علنی ترامپ مبتنی بر تداوم اشغالگری و آوارگی مردم نوار غزه می تواند بار دیگر اعراب و دیگر کشورهای اسلامی را برای اتخاذ سیاست قاطع در مخالفت با تجاوزگری ونیز بی اثر نمودن رویا پردازی شخص ترامپ در تخلیه نوار غزه مصمم تر سازد .
مصر به چند دلیل از ساکنان غزه میزبانی نمیکند:
- این کشور میداند که اسرائیل در پی ویرانی کامل غزه است تا آن را به منطقه غیرقابل سکونت تبدیل کند. گسترش جنگ از شمال به جنوب غزه این مدعا را تایید میکند. در این صورت در نظر قاهره تقلا برای ماندن در غزه شاید اسرائیل را از کشتار غیرنظامیان و نابودی کامل این منطقه دور نگه دارد.
- ۲- قاهره میداند که اگر ساکنان غزه با ویرانی این منطقه وارد شبهجزیره سینا شوند، امکان برگشتشان وجود ندارد؛ چون فلسطینیها وقتی به کشورهای اردن، لبنان و سوریه پناه بردند، برنگشتند. در این صورت، رسیدگی به چند میلیون پناهنده دشواریهای ویژه خود را دارد.
- ۳- مصر هراس از این دارد که مبادا جوانان آواره فلسطینی به نیروهای تندرو بپیوندند و امنیت این کشور را به خطر اندازند. این نگرانی را وضعیت آوارهگان فلسطینی در سایر کشورهای عرب تایید میکند. فلسطینیها به هر کشوری که پناه گرفتهاند، آرام ننشستهاند و به تحرکاتی دست زدهاند که کشور میزبان نمیخواسته است.
از دیگر سو به موازات مخالفت ها با طرح ترامپ در منطقه حتی متحد نزدیک عرب خود نظیر مصر و اردن حتی عربستان سعودی السیسی به دنبال جایگزینی برای طرح جنجالی ترامپ و بازگشت آرامش به غزه از طریق بازسازی آن برآمده است .
رایزنی های مقدماتی پس از مخالفت علنی با طرح ترامپ در دنیای طرح جایگزین واقعی و معقول شروع شده است. مصر همراه با عربستان با دعوت از کشورهای عربی برای اتخاذ سیاست واحد در قبال آینده نوار غزه در تلاش است بار دیگر به نقش تاریخی خویش مبتنی بر صلح سازی از طریق میانجی گری و گفتگو برگردد. لذا اگر مصر توان مالی و سرمایه خاصی برای احیا و بازسازی غزه ندارد ولی عربستان سعودی و امارات به همراه دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس این سرمایه هنگفت چند میلیارد دلاری را برای بازسازی دارند .قرار است مصر در نشست آتی اتحادیه عرب در قاهره از طرح پرده بردارد
از سوی دیگر مصر تهدیدات آشکار ترامپ مبنی قطع مساعدت سالانه بالغ بر سه میلیارد دلار بلاعوض جدی می گیرد و تلاش دارد روابط تاریخی و نزدیک مصر با اسرائیل بر سر موضوع فلسطین دچار چالش اساسی نگردد. حفظ صلح راهبردی با اسرائیل همچنان جزو اولویت هاست . در هر صورت رابطه مصر با اسرائیل نیز پیچیدهگی خود را دارد. دو کشور پیمان صلح امضا کردهاند و قاهره از هر اقدامی که به صلح میان کشورهای عربی و اسرائیل بینجامد، استقبال کرده است. حتا روزنامه نیویارکتایمز از قول کمیته روابط خارجی مجلس نمایندهگان آمریکا گزارش داد که مصر سه روز قبل از حمله ۷ اکتبر به اسرائیل هشدار داده بود، اما جدی گرفته نشد. این حکایت از همکاری امنیتی میان دو کشور دارد. در این صورت، قاهره ناگزیر به دخالت میانجیگرانه در بحران غزه است تا از یکسو متحد اطلاعاتیاش بیشتر آسیب نبیند و از سوی دیگر، فلسطینیها به حقوقشان دست یابند تا رضایت داخلی فراهم شود.