مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

رویکرد امارات متحده عربی به بحرانهای منطقه ای

اشتراک

 جعفر قنادباشی

کارشناس منطقه

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

امارات متحده عربی در شرایطی یکی از جذاب‌ترین مقاصد برای توریست‌ها و همچنین سرمایه‌گذاران جهان به‌شمار می‌رود که تا همین ۳ دهه پیش، فروغ چندانی نداشت و کشوری کاملا معمولی و حاشیه‌نشین به‌شمار می‌رفت. گفتار زیر به بررسی وضعیت کنونی رویکرد امارات متحده عربی به بحرانهای منطقه ای توجه کرده است.

واژگان کلیدی: چشم انداز اقتصاد امارات، اقتصاد امارات ، روند اقتصادی امارات ، امارات ، رشد اقتصادی امارات

 

اولویتها و اهداف امارات متحده عربی در چند سال اخیر منطقه

آنچه که از امارت می دانیم آن است که نمی توان از وجود یک نیروی سیاسی مبتنی بر ملیت یعنی حضور حکومتی که از منافع ملی حمایت کند سخن بگوییم. لذا دو مسئله مهم در این حوزه وجود دارد، نخست آنکه امارات از 7 امیر نشین تشکیل شده و در قالب شرکتهای سیاسی با یکدیگر در ارتباطند و هیچ گاه یک کشور یا ملت به معنی واقعی در امارات ایجاد نشده است. در واقع آنها قبایلی در چارچوب شرکتهایی سیاسی (که با یکدیگر در مقاطعی در عرصه اقتصادی همکاری هایی را به وجود می آوردند) هستند. لذا آنچه که به عنوان حاکمیت و ملت و منافع ملی در دیگر کشورها سراغ داریم در پشت پرده و در ورای سیاست امارات متحده وجود ندارد. دوم اینکه آنچه رویکرد امارات به سه مسئله کلی باز می گردد، نخست منافع امارات است که به همه ی قضایای سیاسی منطقه ای جهان اسلام به دید اقتصادی نگاه می کند تا موفقیت تجاری در این زمینه ها داشته باشد. دومین مسئله آن است که اماراتی ها عضوی از شورای همکاری خلیج فارس هستند و ملاحظات مربوط به همکاری را تا آنجا پیش می برند که به منافعشان ضرر نرسند و همسو با شورای همکاری خلیج فارس خود را نشان می دهند. سومین مسئله خط مشی هایی است که سفارت های غربی در امارات در اختیار آنها قرار می دهند. اکثر موضع گیری های امارات در قبال همسایگان و جهان و اسلام و غرب، سفارشات غربی است. حتی بسیاری از این حرکات برخلاف منافعشان است، چنانچه امارات در قضایای جزایر ایرانی دست به اینگونه رفتار میکند. یعنی امارات در بسیاری از موارد سفارشاتی را از لندن و واشنگتن می گیرد و برحسب آن عمل می کنند. جدا از این در مواردی هم برای همسویی با برادر بزرگتر عربستان وارد عرصه می شوند.

 

نگاه امارات به بحرانهای عراق، سوریه، مصر، لیبی و یمن

امارات در قضایای بیداری اسلامی همسو با کویت و عربستان ائتلافی را تشکیل داده بود که به شدت در تلاش بودند تا اوضاع را به قبل برگردانند. این سه کشور با کودتا در مصر و کمک به نظامیان موافق بودند و سعی داشتند تا از روی کار آمدن اسلام گراها جلوگیری کنند و جریانهای لائیک و سکولار را حمایت کنند. تلاش این سه کشور در ریشه کن کردن دامنه نفوذ اخوان المسلمین بود. چنانچه این سه کشور چندان با شاخه اخوانی ترکیه یعنی حزب عدالت و توسعه همکاری نمی کردند. به علاوه در سودان توانستند این کشور را از جبهه اخوانی به سمت خود کشند. به علاوه امارات در دو ائتلاف ضد داعش گفته می شود پولهای خود در اختیار جبهه ضد داعش قرار گرفته اما در جبهه عملیاتی نقشی را ایفا نکرده است و همچنین ائتلاف ضد یمن حضور داشته است، در ابتدا اماراتی ها 30 هواپیما را در اختیار عربستان قرار دادند اما به تدریج این کشور حساب خود را از ائتلاف جدا کرد و شاخه جداگانه ای را در عملیات عدن تشکیل داد که برخلاف منافع عربستان بود. در بعد دیگری در سه سال گذشته تضعیف عربستان رخ داده است . عربستان به این دلیل که خود را درگیر منازعات سوریه و عراق کرده است تضعیف شده است، همچنین نوعی دگردیسی حکومتی صورت گرفته و خاندان ملک عبدالله کنار رفته و خاندان سلمان وارد میدان شده است. این امر باعث شده است که اختلافاتی را بوجود بیاید و ضعف عربستان را موجب گردد. در این شرایط ضعف عربستان سبب شده است که امارات در بسیاری از موارد برخلاف عربستان رفتار کند و از همان نوع قدرت طلبی هایی (که پیش از این قطر از جمله قدرت طلبی و حضور آنها در منازعات لیبی و شمال آفریقا انجام می داد) انجام دهد. در واقع در سه سال گذشته امارات از اهرم نظامی خود بیشتر استفاده کرده است و حتی سیاست جداگانه ای را از عربستان در عدن پیش گرفته، که گفته شده است که باعث ایجاد درگیری هایی با نیروی عربستان نیز شده اند.

مهمترین اولویتهایی امارات در بحرانهای منطقه ای

امارات هیچگونه منافع ملی یا حزبی ندارد و حتی خاندان سلطنتی نیز یک نظام اولیگارشی نیست که تعیین کننده سیاست های امارات در منطقه باشد. چون امارات از 7 خاندان امیر نشین تشکیل شده است و هیچگونه منافع مشترکی ندارند و لذا سیاست خارجی امارات سیاستی است که به نفع اقتصاد آنها باشد. لذا طبیعی است که اگر غربی ها در قضیه سوریه به این نتیجه برسند که باید قضیه سوریه به اتمام برسد آنها نیز به این نتیجه خواهند رسید. اگر انگلیس به این نتیجه برسد که جنگ یمن باید اتمام پیدا کند، آنها نیز آن را می پذیرند. در حال حاضر به این دلیل که غربی ها از سرکوب یمن استقبال می کنند امارات نیز آنرا پذیرفته است. به علاوه در قبال رقبا و قدرتهایی مانند ایران نیز سعی می کنند بر طبق نظر آنها رفتار کند. گذشته از این عربستان با آبستن سلسله تحولاتی شده است. چنانچه عربستان درگیر تحولات شود به تناسب آن امارات نیز دچار طوفانها و تحولات خواهد شد، اگر وضع موجود حفظ شود و از آنجا که آمریکایی هایی هم از از عدم حفظ وضع وجود نگرانند (که انقلاب های پی در پی در منطقه رخ دهد) لذا امارات سعی می کند که در این شرایط وضع اقتصادی خود را حفظ کند . آنها نگران بازارها و سرمایه های خود در نقاط مختلف جهان هستند. در این بین با ورود امارات به عرصه نظامی گیری آنها می توانند یکی از شاخه های جانشین حضور آمریکایی ها در منطقه باشد.در این حال آمریکایی ها می خواهند از منطقه بیرون روند و کشورهای ذره بینی منطقه از منافع آنان حمایت کنند و هیچ کدام هم با هم به وحدت نرسند تا قدرت بزرگی را به وجود آورند.

 

مطالب مرتبط