مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

رويكرد منطقه اي حماس و عمق استراتژيك نوين – گفتگو با محمد علي سبحاني سفير پيشين ايران و كارشناس مسائل خاورميانه

اشتراک

مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC

جنبش حماس در سالهاي گذشته همواره توجه ويژه و همكاريهاي گوناگوني با دولت سوريه داشته و همچنين مقر اصلي آن در دمشق بوده و دولت سوريه در واقع يكي از پشتيبانان اصلي حماس به شمار ميرفت. اما با بروز دگرگونيهاي دو سال گذشته در سوريه رويكرد اين جنبش در قبال سوريه نيز اندك اندك در حال دگرگوني بوده و در ماه هاي اخير نيز ما شاهد رويكردها و اظهارات نوين حماس در مورد منطقه بوده ايم. در اين راستا با توجه به سفر امیر قطر به غزه و كمك نیم میلیارد دلاري به دولت حماس، سخنان مشعل در  مورد رهبري اردوغان در جهان اسلام و نوع نگاه حماس به ايران و مصر براي بررسي بيشتر اين موضوع و متغيرهاي دخيل در آن به گفتگويي با محمد علي سبحاني كارشناس مسائل خاورميانه پرداخته ايم:

كليد واژگان: ايران، مصر، حماس ، سوريه، رويكرد منطقه اي، عمق استراتژيك


مركز بين المللي مطالعات صلح: واگرايي  بين حماس و سوريه در چه عللي نفهته است؟

بايد توجه داشت كه چه رخدادهايي در  سطح منطقه رخ داده كه حماس اينگونه موضع گيري كرده است. در واقع شرايط گذشته در منطقه عربي به گونه اي بود كه مساله اصلي استعمار، اشغال و موضوع اسرائيل اولويت اصلي بود و به خاطر همين نيز بسياري  همه حقوق داخلي خود را در اولويت قرار نمي دادند و فقط مطالبات مردمي بر محور هايي همچون رفع اشغال بود و يا مردم همه مشكلات خود را از ناحيه استعمار مي دانستند. اما رخدادهاي امروزه باعث شده است كه نگاه مردم دنياي عرب به دولت هايي كه از مردم فلسطين در مقابل اشغال و استعمار حمايت حمايت كرده متفاوت شده است. يعني درست است كه مردم در مساله فلسطين و رفع اشغال گري خود جدي هستند، اما فعلا اولويت آنها آن است كه دولت هاي مستبد را كنار زده و خود تصميم گيرنده باشند. يعني جنبش هايي كه مانند حماس تمام هدفشان ضد استعمارگري و اعاده حقوق مردم فلسطين است به اين نتيجه رسيدند كه روابط خود با سوريه را تغيير دهند. گذشته از اين نيز  با اتفاقات در  مصر، يمن ، تونس و  سوريه در دولت هاي نوين بوجود آمده در اين كشور ها گرايش هاي فكري كه بخش زيادي از آرا مردم را به دست آورده اند كساني هستند كه همفكران، هم كيشان و حتي هم حزب هاي حماس هستند.  چنانچه رئيس جمهور مصر اخواني است و در ليبي هم اخواني ها در قدرت حضور دارند. در اين راستا بايد گفت اخوان المسلمين كه تنها حزبي كه مشتكل و سازمان يافته بوده و ده ها سال در كشورهاي عربي كار اسلامي كرده است امروزه در قدرت كشورهاي منطقه حضور يافته است . در اين حال سوال اين است كه حماسي (حماس همان اخوان المسلمين فلسطين است) كه دوستانش در كشورهاي بهار عربي موقعيت بالاتري يافته اند آيا منطقي نيست كه عمق استراتژيك خود را به دولت هايي كه مبتني بر راي مردم هستند تغيير دهد؟ در اين حال من معتقد هستم انتخابات فلسطين در سال 2006 شايد مقدمه بهار عربي است و نخستين انتخابات آزاد در جهان عرب بود . لذا به نظر من اتفاقي غير طبيعي رخ نداده است و به همين دليل است كه حماس زاويه ديدي با سوريه كه ويژگي مردم سالاري در آن كمتر است دارد.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به سخنان و رويكردهاي رهبران جنبش حماس در چند ماه گذشته آيا مي توان بين رويكردهاي رهبران حماس (همچون مشعل، هنيه ، ابومرزوق و محمود الزهار)  در قبال رويكرد هاي منطقه اي و روابط با ايران شكافي را ملاحظه كرد؟

       هر چند اطلاعات دقيقي در اين مورد ندارم، ولي طبيعتا رهبران حماس مانند همه كشورهاي ديگر داراي گرايش هاي تند، ميانه رو و يا گرايش هاي نظامي و سياسي هستند. در اين حال به نظر من حماس حزب سامان داري است و به نظر نمي رسد رهبران آن اختلاف جدي اي در رويكرد با ايران داشته باشند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: اكنون برخی معتقدند که حماس در حال خروج از محور همگرايي و مقاومت است. نگاه شما به این امر چیست؟

بايد موضوع مقاومت را دوباره بازخواني كرد. مقاومت هميشه به اين معنا نيست كه هر روز چند تير شليك گردد. مقاومت فرهنگ  و هدف است و همچنين وسيله مناسبي براي رسيدن به هدف است. لذا من فكر نميكنم حماس از چارچوب مقاومت بيرون آمده باشد. در اين راستا با توجه به شرايطي كه در منطقه مسلط است ممكن است حماسي ها تاكتيك هاي خود را تغيير داده باشند، لذا من  تصور نميكنم چنين امري رخ داده باشند. بلكه در عين حفظ مقاومت با واقعيت هاي جديد زمانه هم خود را تطبيق مي دهند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: آيا توافق هاي جنبش فلسطيني فتح و حماس اثري در رويكرد منطقه اي نوين جنبش حماس داشته است؟

به نظر من تاثيري نداشته است. چرا كه شرايطي كه در منطقه رخ داده است به شكل ذاتي در چارچوب منافع حماس بوده است و  دوستان ايدئولوژيك حماس و رفقاي تشكيلاتي آنها امروزه بخشي از قدرت كشورها در منطقه را تشكيل مي دهند. در واقع به نوعي ميتوان گفت آنها با افزايش قدرت سياسي و منطقه اي خود از فرصت بهره برده و قاعدتا هم تشكيلات خود گردان در رام اله نبايد از اين مساله خوشحال باشند. گذشته از اين توافق هاي جنبش فلسطيني فتح و حماس در منطقه نتيجه تحولات در منطقه است يعني بهار عربي كه به نوعي بهار فلسطيني نيز ميتواند باشد و در فلسطين هم اثر گذاشته است و توافق نتيجه اين تحولات است.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به تلاش هاي حماس در انتقال دفتر خود به دوحه، سفر امیر قطر به غزه و كمك نیم میلیارد دلاري به دولت حماس و  سخنان مشعل رييس دفتر سياسي جنبش حماس در  مورد رهبري اردوغان در جهان اسلام روابط امروزين حماس با قطر ، تركيه و مصر چگونه مورد تحليل است ؟

امير قطر در سفري كه به فلسطين  اشغالي داشت به رام اله نرفت و به غزه رفت. در اين حال اين رويكرد هم پيامدهايي خود را دارد. چرا كه سياست محل بده بستان است. يعني همين كه امير قطر به اين منطقه مي رود بيانگر آن است كه حماس در واقع نرمش ها و ملايمت هايي را نسبت به نيروهاي غير مقاومتي منطقه نشان داده است، اما اين امر هم دليلي بر اين امر  نيست كه حماس مقاومت را كنار گذاشته و يا توافقاتي بين حماس و فتح در اين حوزه صورت گرفته است.

من معتقدم كه حماس عمق استرا تژيك جديد خود را در كشورهاي متحول شده بهار عرب قرارداده است. يعني طبيعي است كه در چنين شرايطي آنها براي استفاده از موقعيت هايي كه در منطقه به وجود آمده است از عمق استرا تژيك نوين خود بهره گيرند. در اين حال اگر قبلا عمق استراتژيك حماس به گونه اي مشخص سوريه بود، حالا از نگاه حماس، سوريه عملا از دست رفته است. چرا كه در مقابل مخالفان اخواني قرار گرفته است. بنابراين به هيچ وجه امكان همراهي با دولت سوريه را (حتي اگر اعقتاد به چنين چيزي داشته باشد كه به نظر من چنين اعتقادي را هم ندارد) امكان ندارد. البته حماسي ها از گذشته نه چندان دور هم گرايشي به سمت اينكه تعادلي در ارتباطات خود با كشورهاي منطقه داشته باشند نشان مي دادند. چنانچه با اردن، مصر و قطر در ارتباط بودند و دستاوردهايي هم داشتند. اما اكنون عمق استرا تژيك جديد حماس به كشورهاي بهار عرب منتقل شده است. در اين حال اگر با توجه به شرايط نوين در واقع اين جنبش روابط خود را با تركيه، قطر و مصر عميق تري خواهد كرد و اين اتفاق هم تا حدي رخ داده است. يعني حماس فضاي نوين منطقه اي را مورد توجه قرارداده و بر اساس آن براي حفظ موقعيت خود و حتي حفظ موجوديت خود تغييراتي در  سياستهاي منطقه اي خود داده است.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: برخي معتقدند كه حماس از فاز نظامي امنيتي خارج شده و وارد فاز سياسي شده و همچنين دست به مذاكرات با تل آيو و  واشنگتن خواهد زد. نظر شما در اين مورد چيست؟

حماس دست به چنين كاري نخواهد زد. چراكه امكاناتي كه حماس دارد مبتي بر قدرت آنان است. حتي من معتقدم كه فتح  هم تا زماني كه آقاي عرفات زنده بود دست به چنين كاري نزد و امكانات نظامي و امنيتي خود را از دست نداد. چراكه اين امكانات نظامي و امنيتي است كه مي تواند توانايي يك مجموعه را حتي براي مذاكرات افزايش دهد. در هر حال نظريه خروج از فاز نظامي قابل قبول نيست و در شرايط كنوني هم نشانه هايي وجود ندارد كه حماس بخواهد صرفا وارد فاز سياسي شود.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: روابط حماس با بازيگران عمده منطقه از جمله ايران مصر و  تركيه و كشورهايي مانند  قطر و  عربستان را در ميان مدت چگونه مي توان ميتواند بررسي قراردارد؟

من فكر ميكنم كه ارتباط  حماس با همه بازيگران ياد شده حفظ خواهد شد، اما طبيعتا با توجه به شرايطي كه در مصر وجود دارد ارتباطات خود را نسبت به گذشته افزايش خواهند داد. البته روابط با ساير بازيگران به اين معنا نيست كه حماس روابط با ايران را به طور كلي از دست دهند. در اين حال شايد تعاريف و توقعاتي كه برخي از جناح هاي داخلي در ايران از حماس داشته اند از اول غلط بوده است. يعني اگر كسي  تصوركرده است انسجام حماس با ايران ميتواند همانند انسجام حزب الله با ايران باشد برداشت غلطي داشته است.  اكنون نيز بايد گفت حماس با توجه به  تحولات جديد ارتباطات خود با ايران را  تعديل كرده ولي به نظر من قطع روابط با ايران در ذهن رهبران و در بين خواسته هاي حماس نيست و آنان زيربناهاي روابط دو جانبه را حفظ خواهند كرد و نگه خواهند داشت.

*******

گفت و گو از: فرزاد رمضاني بونش

 

 

مطالب مرتبط