سمیه پسندیده
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
در حالیکه تنها چند روز تا انتخابات ریاست جمهوری روسیه که در تاریخ 4 مارس برگزار میشود باقی مانده است، ولادیمیر پوتین نخست وزیر و نامزد انتخابات ریاست جمهوری روسیه اولويتهاي سياست خارجي روسيه را عنوان ميكند. نوشتار پیشرو، مقاله ولادیمیر پوتین است که از سایت رسمی نخست وزیر گرفته شده، و با توجه به اهمیت مطالب آن در بخش تحولات خاورمیانه و همچنین مطالب مربوط به مسایل بینالمللی ایران این دو مبحث ترجمه میگردد و در اختیار خواندگان مرکز بینالمللی مطالعات صلح قرار میگیرد…
مقدمه
من در مقاله قبلی خود به چالشهای کلیدی خارجی موجود در محیط بینالملل که اکنون روسیه ان را به صورت جدی لمس مینماید اشاره نمودم. با این حال این موضوع مستلزم گفتگوی مفصلتر و عمیقتر است، و نهتنها به خاطر اینکه سیاست خارجی بخش جدایی ناپذیر منافع استراتژیک ملی ما به شمار میآید، بلکه بدین سبب که چالشهای خارجی جهان اطراف، سیاستگذاری در زمینه اقتصاد، بودجه، فرهنگ و تصمیمات در مورد سرمایهگذاری را متاثر از خود میگرداند.
روسیه همیشه در طول تاریخ از نقطه نظر اقتصاد، اشاعه اطلاعات و در زمینه فرهنگ بخش بزرگی از جهان به شمار آمده است، بنابراین ما نمیتوانیم و نمیخواهیم که یک کشور منزوی باشیم. به همین دلیل انتظار داریم که این نوع سیاست ما برای شهروندان رشد ثروت، فرهنگ و تقویت اعتماد به نفس، که اکنون به طور کلی به صورت فزاینده رو به کاهش است، به همراه داشته باشد. ما همواره اهداف و منافع خود را پیگیری مینماییم و هیچ کسی هم آنرا به ما دیکته نمیکند، و همواره با احترام به دیگران و در نظر گرفتن منافع ملی استوار و قوی بر پای خود ایستادهایم. روسیه تقریبا همیشه به دنبال اتخاذ سیاست خارجی مستقل است و همین گونه نیز ادامه خواهد داد. علاوه بر آن من معتقدم که برقراری امنیت در جهان تنها با همدستی و همکاری روسیه حاصل میشود، و هیچگاه نباید در صدد اعمال فشار بر آن، تضعیف موقعیت ژئوپلتیک این کشور و صدمه وارد کردن بر آن باشند. اهداف استراتژیک سیاست خارجی ما منعکس کننده موقعیت منحصر به فرد روسیه بر روی نقشه سیاسی جهان و نقش آن در تاریخ توسعه تمدن بشری بوده است.
مطمئنا سیاست ما یک سیاست فعال و سازنده در راستای تقویت امنیت جهانی، پاسخ موثر به چالشهایی مانند گسترش سلاحهای هستهای، بحران و درگیریهای منطقهای، تروریسم و قاچاق مواد مخدر است. روسیه هر آنچه که برای بدست آوردن آخرین دستاوردهای علمی و پیشرفت تکنولوژیک و کسب مکانی شایسته در بازار جهانی لازم باشد را انجام خواهد داد.
ما برای شکلگیری نظم نوین جهانی بر اساس واقعیتهای ژئوپلتیک معاصر بدون وقفه در تلاش خواهیم بود.
– چه کسی باعث تخریب و تضعیف اعتماد میگردد؟
همانند قبل ما معتقدیم از جمله مهمترین فرضیات غیر قابل تفکیک برای امنیت کشورها، پایبندی به عدم استفاده از تسلیحات شیمیایی و احترام و تعهد بی قید و شرط بر اصول قوانین سیاسی جهانی است، که نادیده گرفتن این موارد منجر به بی ثباتی در روابط بینالملل میشود.
ما از طریق این منشور پیمیبریم که برخی از جنبههای رفتاری ناتو و آمریکا متناسب با منطق توسعه مدرن نیست. هرکسی میداند که من به چه موضوعاتی اشاره میکنم، گسترش ناتو، شامل استقرار زیرساختهای نظامی جدید و همچنین برنامهای برای اتحادیه( با سناریونویسی آمریکا) به منظور ایجاد یک سیستم دفاع موشکی در اروپا است. اگر این بازیها بهطور مستقیم در اطراف مرزهای روسیه انجام نشود و همچنین امنیت ما را خدشه دار نکند و بر علیه ثبات و نظم جهانی نباشد، تمایل ندارم که دخالتی داشته باشم. استدلال ما به روشنی نشان میدهد که متاسفانه غربیها برای ما شرکای خوب و مطمئنی نیستند.
نگرانی در این است که، اگر چه خط اصلی جدید همکاری دوجانبه ما با ناتو هنوز به طور کامل کشیده نشده است، اما این اتحادیه «حقایقی در دنیا» ایجاد نموده است که کمکی به ایجاد اعتماد نمیکند. به نوبه خود، انجام چنین اعمال ضربهای است بر مشکلات جهانی موجود و در تحکیم دستور کار مثبت روابط بینالملل تداخل جدی ایجاد مینماید و مانع روند تعدیل ساختاری آن میگردد.
مجموعهای از درگیریهای مسلحانه که با اهداف انسانی توجیه میشوند، اصل حاکمیت دولت را تضعیف مینماید، که این امر در روابط بینالملل یک خلاء اخلاقی و قانونی به شمار میآید. اغلب گفته میشود حقوق بشر اولیه بر اساس حاکمیت دولت است، بدون شک جنایت بر علیه بشریت باید توسط یک دادگاه بینالمللی مجازات گردد. اما زمانی که با استفاده از این موقعیت به آسانی حاکمیت دولت را مختل میکنند، و زمانی که حقوق بشر از خارج و به صورت انتخابی حمایت میشود و در روند این «حفاظت» حقوق توده عظیمی از مردم که از جمله اساسیترین آن حق زندگی است را پایمال میکنند، دیگر صحبت از یک عمل ناشایست نیست، بلکه صحبت از عمل وقیحانه عوامفریبی است.
مهم در این است که سازمان ملل و شورای امنیت بتوانند در برابر دستوراتی که از طرف تعدادی از کشورهای مستبد دیکته میشود با قدرت تمام ایستادگی نماید و صحنه بینالمللی را خود اداره نماید. هیچ کسی این حق را ندارد که قدرت و حق ویژه سازمان ملل را منحصر به خود نماید، بویژه در ارتباط با مسئله دخالت در امور کشورهای مستقل. و اما درباره ناتو، که پیش از هر چیزی تلاش میکند تا یکسری وظایف و نقشهای غیر مشخص و معمول را برای « اتحادیه دفاعی» در اختیار بگیرد، که این مسئله بیش از هر چیز دیگری حائز اهمیت است. ما به یاد داریم کشورهایی را که چگونه قربانی اقدامات به ظاهر «بشر دوستانه» شدند، و با صادرات «بمب و موشکهای دموکراسی» خواستار احترام به استاندارهای قانونی و شئونات انسانی بودند. آنها نمیشنوند و نمیخواهند که بشنوند.
به نظر میرسد که نیروهای ناتو و عمدتا نیروهای ایالات متحده، یک درک متفاوتی از امنیت دارند که اساسا با تعریف ما از امنیت تفاوت دارد. آمریکاییها در این ایده آرمانی که هم در مسائل تکنولوژیک و هم در حوزه ژئوپلتیک بیرقیب و شکست ناپذیر مطلق هستند غرق شدهاند. با این تعریف، آسیب ناپذیری مطلق برای یک کشور که در تئوری نیاز به آسیبپذیری دیگر کشورها دارد، مسئلهای است که به هیچ وجه قابل قبول نیست.
مسئله دیگر اینکه بسیار از کشورها بنا به دلایل کاملا مشخص ترجیح میدهند که پیرامون آن به صورت مستقیم صحبت نکنند، ولی روسیه همیشه کاملا واضح و شفاف عقاید خود را بیان نموده است. میخواهم بار دیگر و در پایان برای آن دسته از دولتهایی که بنا به دلایل گوناگون موجب نقض این قوانین هستند، خاطر نشان کنم که نقص اصل وحدت و امنیت مشترک با وجود اظهارات مکرر تعهد به آن هنوز تهدیدی جدی به شمار میآید.
– بهار عربی؛ درسها و نتایج
تقریبا یک سال پیش جهان با پدیده جدیدی مواجه شد و آن تظاهرات همزمان در تعدادی از کشورهای عرب در برابر رژیم اقتدارگرا بود. «بهار عربی» در آغاز با امید تغییرات مثبت به وقوع پیوست و در آن زمان حس همدردی و فهم روسیه با کسانی که به دنبال اصلاحات دموکراتیک بودند، همراه بود. اما به زودی معلوم شد که در بسیاری از این کشورها وقایع بر اساس سناریوهای متمدن بشری به وقوع نمیپیوندد، و به جای تصویب دموکراسی و به جای حمایت از حقوق اقلیتها، مخالفین بیرون رانده شدند، و کودتاهایی به وقوع پیوست که تنها منجر به آن شد تا نیروی اقتدارگرای کنونی جای خود را با نیروی تهاجمیتر دیگری عوض نماید. رنگ منفی این تحولات باعث توسعه مداخله نیروهای خارجی در حمایت از یک طرف مناقشه داخلی گردید، و اتفاقا این مداخلهگران خارجی قدرت یافتند، تا حدی که تعدادی از این کشورها تحت پوشش شعارهای بشر دوستانه باعث پایان رژیم کشور لیبی شدند.
ما به هیچ وجه اجازه نمیدهیم سناریویی که در لیبی به وقوع پیوست در سوریه نیز عملی گردد، جامعه بینالملل در درجه نخست باید تلاش نماید تا میان مردم کشور سوریه آشتی برقرار نماید. مهم این است تا هرچه سریعتر از طریق گفتمان ملی و بدون پیش شرط دخالت نیروهای خارجی و با احترام به حاکمیت کشور به خشونتهای موجود در روسیه پایان داده شود. اجرای این مسئله مستلزم آن است تا پیش شرط دموکراتیزه کردن سوریه از سوی رهبر این کشور پذیرفته شود، این موضوع اصلیترین شرط برای جلوگیری از وقوع یک جنگ داخلی تمام عیار است.
ما در برابر تصویب قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد تجربه تلخی بدست آوردیم، چرا که این اقدام به عنوان سیگنال مداخله نظامی در امور داخلی این کشور به حساب آمد. در حالیکه این رویکرد اساسی توسط روسیه و چین اجرا شد، و تنها این قطعنامه را مبهم دانستند و عملا تحت هیچ شرایطی احزاب را به جنگ داخلی تشویق نکردند. در این زمینه با توجه به واکنش بسیار منفی و تقریبا هیستریک غربیها نسبت به حق وتوی روسیه و چین، می خواهم به همکاران غربی هشدار بدهم که ما در مقابل این تاکتیکهای قدیمی و پیش پا افتاده کاملا بیتفاوت هستیم، و اگر یک ائتلاف از کشورهای مربوطه توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد تکیل گردید که بسیار خوب، و اگر نه ما خود ائتلافی از کشورهای ذینفع برای این مشکل ایجاد خواهیم کرد.
منطق یک چنین رفتارهای بسیار خطرناک است، و به حل و فصل اوضاع داخلی کشوری که در حال تجربه یک درگیری داخلی است کمک نمیکند. اما آنچه که حتی از این هم بدتر است، عدم تکامل سیستم امنیت بینالمللی است که قدرت و نقش محوری سازمان ملل متحد را تضعیف میکند. اجازه دهید تا به شما یادآوری کنم که حق وتو هوی و هوس نیست، بلکه بخش جدایی ناپذیر نظم جهانی است که در منشور سازمان ملل نیز به ثبت رسیده است.
من امیدوارم که ایالات متحده و دیگر کشورها با در نظر گرفتن این تجربه تلخ بدون تصویب و هماهنگی شورای امنیت سازمان ملل هیچ اقدامی را بر علیه سوریه انجام ندهند. در کل من اصلا نمیتوانم علت این ستیزهجویی نظامی را درک نمایم. به چه دلیل نمیتواند به منظور اتخاذ و توسعه یک رویکرد متعادل به ویژه در مورد سوریه صبر و تحمل داشته باشد. کافی است که تنها از نیروهای مسلح مخالف و همچنین از نیروهای دولتی بخواهد تا از شهرها خارج شوند، که اگر این اقدام را انجام ندهد وضعیت بدبینانهای را ایجاد مینماید. اگر ما میخواهیم که از افراد غیر نظامی حفاظت نماییم و این برای ما در اولویت اول اهدافمان قرار دارد، لازم است تا با تمام افرادی که میخواهند اقدامات نظامی انجام دهند مقابله نماییم.
جنبه دیگری هم وجود دارد. به نظر میرسد در کشورهایی که بهطور مستقیم درگیر «بهار عربی» بودند، همانطور که قبلا هم در عراق کمپانیهای روسی که بعد از چندین دهه فعالیت موقعیت خود را در بازارهای محلی از دست دادند، اکنون در این کشورها نیز قراردادهای نسبتا بزرگ خود را از دست دادند.
ممکن است تصور شود که در این حوادث بسیار غمانگیز تا حدی به جای اهمیت به مسئله حقوق بشر به فکر منافع اقتصادی و تقسیم مجدد بازار هستند. هرچه که بود، به هر حال ما نمیتوانیم با آرامش که گویی بازیهای المپیک را تماشا میکنیم بنشینیم و تماشا کنیم، ما قطعا در تلاش هستیم تا به صورت کاملا فعال با مقامات جدید کشورهای عربی همکاری خود را آغاز کنیم و موقعیت اقتصادی خود را به سرعت بازگردانیم.
بهطور آنچه در جهان عرب در حال رخ دادن است بسیار آموزنده است. رویدادها نشان دادند که میل به تحمیل دموکراسی از طریق روشهای اجباری و قهری میتواند معکوس عمل کرده و منجر به یک نتیجه کاملا مخالف گردد. رشد نیروها از پایین به بالا منجر به شکل گرفتن گروهایی مثل اسلامگرایان افراطی که ماهیت سکولار آنها تلاش مینمایند تا جهت توسعه دولت را تغییر دهند.
ما همیشه در روسیه تعاملات قابل قبولی با نمایندگان اسلام میانهرو که از نظر ایدئولوژی به آداب و روسوم مسلمانان روسیه نزدیک هستند، داریم و مایل به توسعه این تعاملات در محیط فعلی نیز هستیم. و علاقمند به بهبود روابط سیاسی، اقتصادی و تجاری با همه کشورهای عربی میباشیم و منجمله، تکرار میکنم، رهبران جدید که بعد از آشوبهای داخلی بر راس قدرت قرار گرفتند. علاوه بر این، روسیه حتی در شرایط فعلی به طور کامل موقعیت برجسته خود را در عرصه خاورمیانه که همیشه دوستان زیادی نیز در آنجا داریم، حفظ نموده است.
«بهار عربی» به وضوح نشان داد که در حال حاضر افکار عمومی جهان با استفاده از تکنولوژیها و فناوریهای اطلاعات پیشرفته شکل میگیرد. و در کل میتوان گفت که اینترنت، شبکههای اجتماعی، تلفن همراه و دیگر تکنولوژیهای مشابه تبدیل به ابزاری موثر هم در سیاست خارجی و هم در سیاست داخلی شده است. البته این فاکتور جدید نیاز به درک صحیح دارد، بهویژه برای اطمینان از ترویج و آزادی بیشتر در اینترنت، ولی در کنار آن باید به کاهش خطر استفاده تروریستها و جنایتکاران از اینترنت نیز توجه کرد.
در این دوره مفهوم «قدرت نرم» به عنوان مجموعهای از ابزارها و روشها برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی بدون استفاده از سلاح از طریق اهرم نفوذ اطلاعات شناخته شده است، و متاسفانه این روش اغلب در ترویج و تحریک افراط گرایی، جدایی طلبی، ناسیونالیسم، تحریک افکار عمومی و مداخله مستقیم در سیاستهای داخلی کشورهای مستقل به کار برده میشود. باید به وضوح مرز بین آزادی بیان و فعالیتهای نرمال سیاسی وجایی که از آن به عنوان ابزار غیر قانونی «قدرت نرم» استفاده میشود، تعیین گردد. منظور من در این است که زمانی که فعالیتهای سازمانهای غیر دولتی از طریق منافع و منابع هیچ یک از گروههای اجتماعی محلی و داخلی رشد نمیکند، نیروهای خارجی وارد صحنه شده و این شبکهها و سازمانها را مورد حمایت مالی و هدایت فکری قرار میدهند.
در جهان امروز بسیاری از دولتها، شرکتها و واحدها «عوامل نفوذی» زیادی در سراسر جهان دارند. وقتی که آنها به روشنی صحبت میکنند بدین معناست که صرفا یک لابی و عملکرد متمدنانه انجام میپذیرد، در روسیه نیز چنین موسساتی و عوامل نفوذی وجود دارد که دانشگهاههای معتبر ما را تقویت میکنند و همچنین دانشجویان با استعداد و توانمند خارجی را شناسایی میکند. اما روسیه از سازمانهای غیر دولتی سیاسی در دیگر کشورها در راستای اهداف و منافع ملی خود استفاده نمیکند، و هیچگونه تقویت و حمایت مالی نیز نمیکند، یعنی این قبیل اقدامات نه در هیچ گوشهای از دنیا از طریق روسیه انجام نمیگیرد. ما بر این باوریم که تاثیر بر سیاستهای داخلی، افکار و احساسات عمومی در داخل یک کشور باید در فضایی کاملا باز و شفاف باشد، ضمنا نقش آفرینان در این وضعیت باید درجه مسئولیت پذیری خود را افزایش دهند و در قبال تحرکات احتمالی مسئول باشند.
– چالشها و خطرهای جدید
در حال حاضر ایران در مرکز توجه افکار عمومی در سطح بینالمللی قرار دارد. شکی نیست که خطر حمله نظامی به این کشور باعث نگرانی روسیه میشود، چراکه در صورت وقوع چنین چیزی، پیآمدهای آن واقعا فاجعه آمیز و تصور ابعاد واقعی این پی آمد ها غیر ممکن خواهد بود.
مطمئن هستم که این مسائل مطرح شده را میتوان فقط از راه صلح آمیز حل کرد. ما پیشنهاد میکنیم که حق تهران برای پیشبرد برنامه هستهای صلح آمیز مورد قبول شود، اما این اقدام در عوض قرار گرفتن تمام فعالیتهای هستهای ایران تحت کنترل مطمئن و همه جانبه آژانس بین المللی انرژی اتمی انجام شود. اگر در این کار توفیق حاصل شود، باید تمام تحریمهای موجود علیه ایران از جمله تحریمهای یکجانبه لغو شود. غرب بیش از حد بفکر “مجازات” برخی از کشورها است و با کمترین بهانه به اعمال تحریم و گاهی حتی به “چماق نظامی” رو می آورد. یادآور میشوم که ما در قرن 19 و حتی قرن 20 قرار نداریم.
در اطراف برنامه هستهای کره شمالی نیز وضعیتی تا این اندازه جدی در حال شکل گرفتن است. پیونگ یانگ با نقض رژیم منع گسترش هستهای بطور آشکار درباره ادعاهای خود برای بدست آوردن “اتم نظامی” سخن گفته و تا به حال دوبار کلاهکهای هستهای خود را آزمایش کرده است. مقام هستهای کره شمالی برای ما قابل پذیرش نیست. ما همواره خواستار غیر هستهای کردن شبه جزیره کره منحصرا با استفاده از وسایل سیاسی ـ دیپلماتیک بوده و کره را به از سرگیری هرچه زودتر مذاکرات شش جانبه فرا میخوانیم. با این حال بنا به شواهد موجود همه شرکای ما، کره با چنین راهکاری موافق نیستند. یقین دارم که اکنون باید دقت و ظرافت خاصی نشان داده شود. یادآور میشوم که کره شمالی و روسیه دارای مرز مشترک هستند و بقول معروف «تو خود نمی توانی همسایگانت را انتخاب کنی». ما به گفتگوی جدی با مقامات کره شمالی و پیشبرد روابط توام با حسن همجواری با این کشور ادامه داده و بطور همزمان پیونگ را بسوی حل مساله هستهای سوق خواهیم داد. با این حال اگر محیط اعتماد متقابل در شبه جزیره کره حکمفرما و گفتگو میان دوکره از سرگرفته شود، انجام این کار آسانتر خواهد بود.
چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، دخالت خارجی در موارد فوق رخ خواهد داد و این یک واقعیت است. به این دلیل کشورهای باصطلاح “واقع در آستانه” یعنی کشورهای واقع در فاصله نزدیک به فناوریهای “اتم نظامی” نه فقط کمتر بلکه بیشتر هم میشود. در این شرایط اهمیت نواحی فارغ از سلاح کشتار جمعی در نواحی گوناگون جهان افزایش مییابد و طبق ابتکار روسیه بحث در مورد مشخصات چنین ناحیهای در خاورنزدیک آغاز شده است. اگر در نهایت در ریشهکن سازی انگیزههای کشورها برای به دست آوردن سلاح هستهای توفیق حاصل شود، میتوان بر اساس قراردادهای موجود، رژیم بینالمللی منع گسترش را واقعا همگانی و پایدار کرد. چنین رژیمی به کشورهای ذینفع امکان خواهد داد از مواهب “اتم صلح آمیز” تحت کنترل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بطور کامل استفاده کنند. این امر برای روسیه فوقالعاده مفید خواهد بود چون ما بطور فعال در بازارهای بین المللی کار میکنیم، بنابراین میتوانیم نیروگاههای جدیدی را بر اساس فناوریهای امروزی و بیخطر بسازیم و در کار ایجاد مرکز چند جانبه برای غنیسازی اورانیوم و بانک های سوخت هستهای شرکت داشته باشیم.
به عنوان سخن آخر باید بگویم که، روسیه در نظر دارد تا برای اطمینان از امنیت و منافع ملی به مشارکت فعال و سازنده در مسائل سیاست جهانی و منطقهای حضور داشته باشد و از روند امنیتی و حصول قعطی آن یقین حاصل نماید. ما آماده گفتگو و همکاری متقابل و شفاف سازی برای شرکای خارجی خود هستیم، و تلاش میکنیم تا منافع ملی آنها را نیز در نظر گرفته و به آنها احترام بگذاریم.
منبع
1- سایت رسمی ولادیمیر پوتین نخست وزیر روسیه، http://premier.gov.ru/events/news/18252
[1] -Московские новости