آغاز سیاستهای آب با حاصل جمع صفر در جنوب آسیا
دکتر قدرت الله بهبودی نژاد
متخصص روابط بین الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح -IPSC
موضوع یارلونگ زانگبو: آغاز سیاستهای آب با حاصل جمع صفر در جنوب آسیا به طور خلاصه به این مسئله اشاره دارد که پروژههای آبی چین روی رودخانه یارلونگ زانگبو (که در هند به نام براهماپوترا شناخته میشود)، میتواند منجر به رقابت و تنش بر سر منابع آبی بین کشورهای بالادست (چین) و پاییندست (هند و بنگلادش) شود. این دیدگاه “حاصل جمع صفر” یعنی هر منفعتی که یک کشور از آب ببرد، به قیمت ضرر کشور دیگر تمام میشود.
پروژه سد یارلونگ زانگبو، نقطه عطفی در ظهور چین به عنوان یک قدرت برتر آبی است که قادر به تغییر مسیرجریانهای آب در مرزهای بینالمللی متعدد برای منافع استراتژیک خود است. در حالی که پکن این ابتکار را به عنوان بخشی از طرح انتقال انرژی تجدیدپذیر و توسعه استان تبت خود مطرح میکند، مکان، مقیاس و زمانبندی این پروژه، انگیزههای ژئوپلیتیکی نگرانکننده و محاسبهشدهای را آشکار میکند که فراتر از ملاحظات امنیت انرژی صرف است.
افتتاح رسمی طرح برق آبی یارلونگ زانگبو توسط نخستوزیر لی کیانگ، یک مانور ژئوپلیتیکی هماهنگ است که آب را به یک سلاح استراتژیک در سراسر جنوب آسیا تبدیل میکند. این پروژه تقریباً 70 گیگاوات برق تولید میکند، و نشان دهنده جسورانهترین تلاش پکن برای تحکیم کنترل بر جوامع ساکن فلات تبت و همچنین منابع آبی وسیع منطقه است.
گستره وسیع این پروژه، تمایل چین را برای انجام مداخلات گسترده زمینشناسی برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود نشان میدهد. مهندسان پیشنهاد میکنند که چندین گذرگاه ۲۰ کیلومتری در زیر توده کوه نامچا باروا حفر شود تا جریان رودخانه از طریق مجموعهای از تأسیسات تولید برق پنج پلهای هدایت شود. این کار که به نام «مستقیمسازی»،یا عملیات اصلاح مسیر نام دارد . ان طور که خبرگزاری شینهوای چین آن را توصیف میکند، یکی از جاهطلبانهترین پروژههای مهندسی کوهستان در تاریخ بشر است. پیچیدگی فنی و هزینه تخمینی ۱.۲ تریلیون یوان (۱۶۷ میلیارد دلار) نشاندهنده تعهد پکن به این پروژه با وجود چالشهای عظیم لجستیکی در حمل و نقل موادلازم برای احداث سد و کارگران به چنین مکان دورافتادهای است.
انگیزههای اصلی چین برای پروژه یارلونگ زانگبو، ابعاد استراتژیک متعددی را در بر میگیرد. یکی از اصلی ترین محرکها، ناشی از سیاست ژیدیاندوگ سونگ ( xidiandongsong) به معنای ( سیاست ملی چین برای انتقال انرژی از غرب به شرق) توسط رئیس جمهور شی جین پینگ ارایه شده است میباشد . این استراتژی به دنبال مهار پتانسیل برق آبی درههای شیبدار و رودخانههای پرقدرت تبت برای تأمین برق کلانشهرهای شرقی شلوغ چین است. منطقه تبت تقریباً یک سوم از کل ظرفیت برق آبی چین را تشکیل میدهد و آن را به یک جزء ضروری از گسترش انرژی تجدیدپذیر پکن تبدیل میکند. انتظار میرود این پروژه سالانه انرژی پاک کافی معادل کل مصرف بریتانیا تولید کند و آن را به عنوان سنگ بنای گذار سبز چین قرار دهد.
واکنش مثبت بازارهای مالی به اعلام ساخت سد، که شاهد دستاوردهای قابل توجهی در ساخت و تولید برق میباشد، نشان دهنده شناخت سرمایهگذاران از اهمیت اقتصادی این پروژه است. شرکتهایی مانند دانگ فنگ الکتریک ، سیوان الکتریک ، پینگایوگروپ و ایکس ج الکتریک از قراردادها سود قابل توجهی خواهند برد. وزارت ساخت و ساز چین ، تقاضای زیادی برای بتن، مواد منفجره صنعتی و لوازم ساختمانی برای این ابر پروژه پیشبینی میکند. پیشبینیهای اقتصادی نشان میدهد که این طرح میتواند رشد تولید ناخالص داخلی چین را در طول فاز ساختوساز افتتاحیه این پروژه ، را در حدود 1 درصد افزایش دهد.
با این حال، در پس این منطق اقتصادی، محاسبات استراتژیک عمیقتری نیز نهفته است. تشکیل گروه یاجیانگ چین به عنوان یک شرکت دولتی ً برای مدیریت انحصاری این طرح، نشان دهنده شناخت حزب کمونیست چین از پیامدهای امنیت ملی سد است. تأکید معاون نخست وزیر ژانگ گوئوکینگ مبنی بر اینکه ایجاد این شرکت نشان دهنده “یک رویکرد جامع به امنیت ملی و انرژی تحت استراتژی جدید” است، درک پکن از سد را به عنوان یک عملکرد چندگانه فراتر از صرفاً تولید برق نشان میدهد. این پروژه موجی خارقالعاده از توسعه صنعتی و زیرساختی در تبت را تقویت میکند و کنترل حزب کمونیست چین را بر این منطقه حساس سیاسی و ژیوپلتیکی تعمیق میبخشد، در حالی که همزمان وضعیتی را در محل ایجاد میکند که اختلافات ارضی با هند را پیچیده میکند.
کارزار ساخت و ساز چین در تبت با رویکردی روشمند برای بهرهبرداری از منابع و تثبیت استراتژیک ارضی مشخص میشود که پروژه یارلونگ زانگبو آخرین نمونه آن است. از سال ۲۰۰۰ به بعد، پکن حداقل ۱۹۳ تأسیسات برق آبی در تبت ساخته که تقریباً ۸۰ درصد آنها به عنوان پروژههای بزرگ یا در مقیاس عظیم طبقهبندی شدهاند. گرچه بیش از ۶۰ درصد از این طرح های توسعه ای در مراحل برنامهریزی یا مقدماتی باقی ماندهاند، اما اگر محقق شوند، بیش از ۱.۲ میلیون نفر از ساکنان را آواره کرده و مکانهای مقدس بیشماری را از بین میبرند. این توجهات برقآسا به زیرساختها همزمان با عملیات گستردهی معدنکاری است که ذخایر فراوان لیتیوم، مس، طلا و مواد معدنی کمیاب تبت را هدف قرار میدهد و در نتیجه چارچوبی جامع برای استخراج منابع ایجاد میکند که در خدمت منافع اقتصادی و استراتژیک گستردهتر چین است.
هزینهی انسانی این استراتژی توسعه برای جوامع تبتی سنگین بوده است. هزاران نفر به اجبار اسکان داده شدهاند تا راه برای توسعهی زیرساختها و شرکتهای معدنی باز شود، در حالی که زمینهای دامداری سنتی به زیر آب رفته یا به خطر افتادهاند که منجر به تخریب گستردهی معیشت مردم محلی شده است. مکانهای مقدس تبتی ها غیرقابل دسترس شدهاند و تخریب مداوم هویت فرهنگی تبتی را که از ویژگیهای بارز استعمار زیرساختی منطقه توسط چین است، تشدید میکنند. سرکوب معترضان مخالف پروژهی سد کامتوک توسط دولت چین در سال ۲۰۲۴ که منجر به دستگیری صدها نفرشد، نمونهی بارزی است که عزم پکن را برای سرکوب مخالفتهای محلی برای این قبیل طرح ها روشن میکند. در مورد چنین پروژههای زیرساختی عظیمی، حزب کمونیست چین محو میراث تبتی را صرفاً یک عارضه جانبی نمیبیند، بلکه آن را در وهله اول هدف اصلیِ ومحرکه چنین تلاشهایی میداند.
اثرات این طرح بر کشورهای پاییندست رودخانه که با کمبود آب و خطرات زیستمحیطی مواجه هستند
زمان اعلام ساخت این سد که تنها چند ماه پس از تعلیق معاهده آب سند هند با پاکستان، توسط هند که پس از حمله تروریستی در جامو و کشمیر توسط گروه شبهنظامی پاکستانی موسوم به جبهه مقاومت (TRF) صورت گرفت – پیامدهای منطقهای عمدهای دارد. تصمیم چین برای ادامه ساخت و ساز، نشان دهنده درک عمیق از پویایی در حال تحول دیپلماسی آب در جنوب آسیا است، جایی که سیستمهای رودخانهای فرامرزی به طور فزایندهای به ابزارهای تسلیحاتی دولت تبدیل شدهاند. حزب کمونیست چین اذعان دارد که در دوران تغییرات اقلیمی و کمبود فزاینده آب، کنترل بر منابع بالادست، اهرم منحصر به فردی بر کشورهای پاییندست، به ویژه زمانی که آنها رقبای ژئوپلیتیکی هستند، فراهم میکند.
موقعیت سد، اهمیت ژئواستراتژیک آن را آشکار میکند. این تأسیسات که تنها 30 کیلومتر از مرز مورد مناقشه چین با هند در عمیقترین و گستردهترین سیستم درهای جهان فاصله دارد، در محل تلاقی چندین گسل ژئوپلیتیکی قرار دارد. یارلونگ زانگبو در اطراف کوه نامچا باروا خم میشود و در آنجا به طور قابل توجهی در ارتفاع 50 کیلومتری پایین میرود. این پدیده طبیعی شرایط بهینهای را برای تولید برق آبی ایجاد میکند، اما همچنین برای چین یک کنترل بیسابقه بر جریان آب به کشورهای پاییندست فراهم میکند.
پیامدهای سدسازی چین در چندین کشورهای پایین دست ، زندگی صدها میلیون نفر را در هند و بنگلادش تحت تأثیر قرار میدهد. یارلونگ زانگبو با ورود به هند به رودخانه برهماپوترا تبدیل میشود، جایی که تقریباً آب ۱۳۰ میلیون نفر جمعیت و شش میلیون هکتار زمین کشاورزی را در سراسر ایلات های آسام، آروناچال پرادش و استانهای شمال شرقی دیگر هند تأمین میکند. در بنگلادش، این آبراه ۵۵ درصد از نیازهای آبیاری را تأمین میکند و در عین حال ازصید شیلات را که توسط دو میلیون ماهیگیر انجام میشود ، به این آب وابسته است.
مطالعات دانشگاهی خطرات زیستمحیطی ایجاد شده توسط پروژههای سدسازی در مقیاس بزرگ در مناطق لرزهخیز ناپایدار مانند هیمالیا را برجسته میکند. تحقیقات از سال ۲۰۲۳ نشان داد که سدهای بزرگ الگوهای حرکت رسوبات را مختل میکنند و باعث تخریب بستر رودخانه و کاهش جمعیت ماهیها میشوند. حساسیت حوضه یارلونگ زانگبو به اختلالات زیستمحیطی، همراه با سابقه فعالیتهای لرزهای منطقه – از جمله رویداد لرزهای ۸.۶ ریشتری آسام–تبت در سال ۱۹۵۰ که تنها در ۳۰۰ مایلی محل پیشنهادی سد رخ داد – سوالات جدی در مورد ایمنی بلندمدت و پایداری زیستمحیطی این پروژه ایجاد میکند.
نوع جدیدی از سیاستهای آب منطقهای
تصمیم چین برای پیشبرد سد یارلونگ زانگبو علیرغم این نگرانیها، نشاندهنده تغییر گستردهتری در دیپلماسی آب جنوب آسیا است که در آن استراتژیهای خصمانه فزایندهای به کار گرفته میشوند. زمانبندی شروع این پروژه آبی – آنهم پس از تعلیق معاهده آب سند با پاکستان توسط هند – نشاندهنده آگاهی پکن از این است که منابع آب در حال تبدیل شدن به ابزارهای کلیدی اهرم ژئوپلیتیکی هستند. به نظر میرسد چین به جای واکنش صرف، به طور فعال کنترل جریانهای فرامرزی را اعمال میکند. با توجه به اینکه پروژه سد برای تکمیل در دهه 2030 برنامهریزی شده است، پکن میتواند جدول زمانی طولانی ساخت و ساز را کوتاه کند تا موقعیت خود را قبل از ظهور محدودیتهای دیپلماتیک جدید تثبیت کند.
پاسخ هند از طریق پروژه چند منظوره برنامهریزی شده سیانگ آپِر نشان میدهد که دهلی نو به این موضوع پی برده است که اقدامات دفاعی ضروری انجام دهد ، اما چنین استراتژیهای واکنشی با محدودیتهای قابل توجهی روبرو هستند. به عنوان مثال، پروژه خود هند با مخالفتهای زیستمحیطی و مقاومت محلی روبرو است که محدودیتهای دموکراتیک را که در کشورهای استبدادی مانند چین کمتر برجسته هستند، برجسته میکند. علاوه بر این، سد ۱۱۰۰۰ مگاواتی برنامهریزیشده برای آروناچال پرادش، اگرچه قابل توجه است، اما نمیتواند بهطور کامل مزایای بالادستی چین را خنثی کند. عدم تقارن اساسی بین موقعیت چین بهعنوان یک هژمون بالادستی و وضعیت دفاعی هند نشان میدهد که پکن، صرفنظر از هرگونه اقدام متقابل هند، مزایای استراتژیک خود را حفظ خواهد کرد.
پیمدهایی که توسط پروژه یارلونگ زانگبو ایجاد میشود ، فراتر از آسیای جنوبی و به سایر عرصههایی که چین منابع آب بالادستی را کنترل میکند، نیز گسترش مییابد. پویاییهای مشابهی میتواند در مناطقی مانند آسیای جنوب شرقی، جایی که مدیریت رودخانه مکونگ همچنان مورد مناقشه است، پدیدار شود. در واقع، سابقه چین در اینجا بهعنوان هشداری نگرانکننده برای اثرات بالقوه پروژه یارلونگ زانگبو بر کشورهای پاییندستی عمل میکند. تحقیقات نشان داده است که ۱۱ سد عظیم چین در مکونگ بالایی، فراوانی و شدت خشکسالی را در پاییندست در دو دهه گذشته تشدید کرده و دسترسی به آب را برای کشورهایی مانند تایلند، ویتنام و کامبوج را محدود کرده و در عین حال به اکوسیستمها آسیب رسانده و باعث فرسایش کناره رودخانه شده است. الگوی چین در بهرهبرداری از سدها برای تأمین نیازهای برق خود، در حالی که الگوهای جریان طبیعی را نادیده میگیرد، نشان میدهد که چالشهای مشابهی است که میتواند در انتظار بنگلادش و هند باشد. بنابراین، موفقیت چین در اعمال کنترل از طریق توسعه زیرساختها، طرحی برای تبدیل آب به سلاح ارائه میدهد که میتواند در چندین عرصه تکرار شود.
سد یارلونگ زانگبو در نهایت چیزی بیش از یک پروژه زیرساختی یا حتی نقطهای از تنش دوجانبه بین چین و هند است؛ این سد، چالشی اساسی برای نظم بینالمللی حاکم بر منابع طبیعی مشترک را نشان میدهد. تمایل پکن برای ادامه کار علیرغم مخالفتها، نشاندهنده رد گستردهتر محدودیتهای چندجانبه است. با تشدید کمبود آب در سطح جهانی، به نظر میرسد مدل هیدروهژمونیک چین، پایه و اساس درگیریهای آینده بر سر اساسیترین منبع بشریت را بنا مینهد.