مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC
نواز شریف بعد از نخستوزیر شدن در ژوئن سال 2013 میلادی است چندین سفر غیررسمی و رسمي به عربستان داشته است. اخيرا اولین سفر رسمی نواز شریف به عربستان فرصت مناسبی برای تفاهم بین دو کشور برای به توافق رسیدن درباره مسائل منطقهای و بینالمللی بود و نقش مهمی در عمیقتر شدن روابط اسلامآباد-ریاض داشت. گفتگوي زير با ماشائ اله شاكري سفير پيشين ايران در پاكستان به روابط نظامي و امنيتي عربستان و پاکستان توجه كرده است.
واژگان كليدي: روابط نظامي عربستان و پاکستان، روابط عربستان و پاکستان، روابط امنيتي عربستان و پاکستان، عربستان و پاکستان
مركز بين المللي مطالعات صلح:در دوره نخست وزیری آقای نواز دامنه روابط دفاعي عربستان با پاکستان از چه نظر مورد توجه قرار می گیرد؟
نواز اكنون برای سومین بار است که به قدرت رسیده است و به صورت اصولی حزب مسلم لیگ نواز دارای گرایش هایی به صورت سنتی ، و بر عکس سایر احزاب پاکستان ،به عربستان گرایش داشته است. ولی به هر حال در پاکستان هیئت حاکمه سیاسی تنها تعیین کننده مناسبات نیست، بلکه ارتش هم به نحو بارزی روابط خارجی را حداقل با بسیاری از کشورها در منطقه تنظیم می کند. به هر حال دولت نواز شریف در این موضوع نقش اساسی دارد. در حال حاضر به نظر می آید که هم دولت نواز نشریف و هم ارتش پاکستان هم سو و هم جهت برای تحکیم مناسبات خود با عربستان یک صدا هستند. در دوره های گذشته در انفجارات اتمی سال 1998 پاکستان یکی از کشورهایی که به جد از این موضوع حمایت کرد، عربستان بود. البته عربستان برای سلسله از اهدافی که خودش داشت عمدتا می خواست که یک کشور اسلامی هم دارای تسلیحات هسته ای باشد. اما به نظر می آید که ارتش پاکستان در تأمین مقداری از تسلیحات به عربستانی ها نقش جدی داشته است، از جمله تأمین موشک های دور برد آن ها ( که جدیدا در عربستان در یک مانور به نمایش گذاشته شد) .زمانی که عربستان در یک رژه نظامی به نمایش موشک های بالستیک CSS دست زد مهمان ویژه این مراسم آقای ارتشبد راحیل شریف فرمانده ارتش پاکستان بود که در جایگاه در کنار سایر مقامات نظامی و سیاسی عربستان دیده می شد.. این موضوع معنادار است که چگونه آقای راحیل شریف در یک برنامه عربستان حضور دارد که در آن برنامه تسلیحاتی بسیار مهم و راهبردی به نمایش گذاشته می شود . از نگاه عده ای اين تسليحات یا مستقیما توسط پاکستانی ها تأمین شده است یا این که با مساعدت و کمک پاکستانی ها توسط چینی ها به عربستان فروخته شده است. گفته می شود که این موشک ها دور برد بوده و قابلیت حمل کلاهک هسته ای را دارند و جزء سلاح های استراتژیک هم حساب می شود. لذا هم حضور نواز شریف و هم گرایشی که امروز در بحث ساختار ارتش پاکستان به سمت عربستان است، این مطلب را تأیید می کند که پیوندهای این دو کشور در حال مستحکم تر شدن است.
مركز بين المللي مطالعات صلح: سایر جنبه های دفاعی رابطه عربستان و پاکستان چیست؟
دانشجوهای نظامی زیادی از عربستان هر ساله در پاکستان دوره می بینند و کماکان هم حضور دارند، یعنی بخش دفاعی سفارت عربستان در پاکستان یک بخش بسیار مهم و گسترده و فعال است و هر ساله تعداد قابل توجهی از دانشجویان نظامی عربستان در آکادمی های نظامی پاکستان آموزش می بینند. بخشی از نظامیان پاکستان در گذشته در عربستان وجود داشتند. من خبری دیدم که در یک دوره حدود 15 هزار نظامی پاکستانی در عربستان برای تامین امنیت حضور داشته اند . لذا به نظر می آید که عربستان روی تأمین امنیت و ظرفیت های نظامی پاکستان حساب ویژه ای باز کرده است و در زمان های مورد نیاز از این موضوع استفاده می کند. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، این است که در حال حاضر تعداد قابل توجهی از بازنشستگان نظامی پاکستان در بحرین حضور دارند و تعدادی هم از پاکستانی ها در بحرین، ملیت بحرینی گرفته اند كه حدود 100 هزار نفر تخمین زده می شود. اگر بحرین و شاکله سیاسی بحرین را از نظر مشی و مرام جدا از عربستان ندانیم، نشان می دهد که بخش قابل توجهی از ظرفیت نظامی پاکستان در منطقه و با صلاح دید و با اشاره و برنامه ریزی عربستان به کار گرفته شده است.
مركز بين المللي مطالعات صلح:در شرایط کنونی و در یک سال گذشته دامنه روابط هسته ای عربستان با پاکستان چگونه بوده است؟
عربستان بارها و بارها اعلام کرده است که چنان چه جمهوری اسلامی ایران به تسلیحات هسته ای دست پیدا کند، ما نیز در تامین آن تردید پیدا نخواهیم کرد. اما این جمله یک جمله مشروط است، زیرا به هر حال در دکترین نظامی کشور ما دستیابی به تسلیحات هسته ای وجود ندارد و کشور ما بارها اعلام کرده است که برنامه هسته ای ما صلح آمیز است. مقام معظم رهبری هم این مسئله را مطرح کرده اند و این مسئله بارها و بارها در همایش های متعدد اعلام شده است. بنابراین، این موضوع هم کاملا برای آن ها مشخص است و آن ها هم ظرفیت و دینامیسم فتوا را در کشور ما می دانند و به معنی قطعی بودن آن است. به نظر می آید که عربستان از این که کشور ما درحال وارد شدن به فاز جدیدی است که مشروعیت استفاده از چرخه هسته ای را با ممارست و مداومتی که بر حق خود داشته تحصیل کرده است، لیکن عربستان نوعی عقب ماندگی را احساس می کند و حرف هایی می زند، كه متاسفانه خیلی با حرف هایی تل آویو هماهنگی و نزدیکی دارد. ولی آن ها می دانند که هم کشور ما به دنبال تسلیحات نیست و هم طرف های مذاکره کننده به این باور رسیده اند . در بين این گرفتن حق از سوی ایران با توجه به این که رياض نمی خواهد از قافله عقب بماند هیاهویی را ایجاد کرده است. لذا به نظر می رسد که بیشتر نوعی هیاهو است ولی این که به چیزهای هم برسند بعید است .
تکنولوژی هسته ای که در کشور ما توسعه پیدا کرد و به این نقطه رسید یک فناوری خانه زاد و درون زاد است. این که کشوری انتظار داشته باشد کشور دیگری همه ظرفیت ها را در اختیار او قرار دهد که آن را به سطح بالایی از فناوری و توانمندی برساند انتظاری کاملا ساده لوحانه است. لذا هر چقدر هم که پاکستانی ها توانمند باشند نمی توانند عربستان را به اندازه ای در منطقه قدرتمند کنند که به رؤیاهای آن ها پاسخ داده شود. مسئله دیگر این است که عربستان عضو nPT است و در مقابل تمام تعهدات در nPT باید پاسخگو باشد . سوم هم این که پاكستاني ها مگر دست بازی دارند که بتوانند به خواب و خیال ها و رؤیاهای عربستانی ها بدون نظارت ناظران بین المللی جواب دهند و مسابقه ای راه بیندازند؟! يعني گرچه علائمی و علایقی برای چنین همکاری هایی وجود دارد و ما هم کتمان نمی کنیم، اما رسیدن به این اهداف هم به این سادگی مقدور نیست.
مركز بين المللي مطالعات صلح:اگر بخواهیم دامنه کنونی روابط امنیتی عربستان و پاکستان را مورد بررسی قرار دهیم، در چه حوزه هایی این روابط امنیتی وجود دارد؟
در این عرصه قاعدتا پارادوکسی وجود دارد، اولا عربستان از نظر امنیتی خارج از مرزهای خود احساس یک نوع نا امنی می کند و به هر حال سایه سیاه افراط گری را که در منطقه احساس می کند ممکن است تا ریاض هم گسترش یابد. مثلا حرکت داعش که در منطقه عربستان را تهدید می کند. دوم این که عربستان در عرصه هایی احساس می کند که قافیه را باخته است و می خواهد هم از ظرفیت خودش و هم از ظرفیت سایر کشورها مانند مصر، ترکیه و دیگران استفاده کنند. چنانچه هم زمان با سفر آقای نواز شریف، آقای عبدالفتاح السیسی هم به عربستان مسافرت کرده و با یک روز قبل یا بعد تر آقای رجب طیب اردوغان از ترکیه سفرکرده بود. يعني به نوعی منافع مشترک این کشورهارا هم در این جا می توانیم ببینیم، یعنی برای آنکار و برای قاهره و ریاض مجموعه منافع مشترکی وجود دارد و سعی می کنند با همگرایی مشکلات و اختلافات گذشته خودشان را حل کنند و به منافع مشترک که مخرج مشترک سه یا چهار کشور است، رسند. در این جا پاکستان زیاد نقش ندارد.
اگر بحث امنیتی پاکستان مطرح باشد، این است که پاکستان امروزه از یک مسئله جدی در سراسر سرزمین و منطقه خودش رنج می برد . اخیرا بسیاری از مقامات پاکستان و روزنامه های پاکستان همه این ها را جزء گرفتاری هایی که ناشی از حضور پول های عربستان در کشورشان است دانسته اند. اخیرا یک وزیر فدرال اشاره کرد که پول هایی به صورت غیر مشروع وارد پاکستان می شود و به واسطه آن در این جا تروریسم در حال پرورش یافتن است . بعد سفارت عربستان مجبور شده است که در اسلام آباد بیانیه دهد و گفته است که ما هر کاری می کنیم با کمک دولت پاکستان انجام می دهیم، بلافاصله وزارت خارجه پاکستان بیانیه داد که آن چه دولت عربستان انجام می دهد ممکن است از کانال ما باشد، اما ممکن است پول های دیگری از منشأ غیر دولتی عربستان وارد پاکستان شود که ما از آن ها اطلاعی نداریم. بنابراین پارادوکسی وجود دارد، يعني عربستان می خواهد از ظرفیت نظامی و امنیتی پاکستان برای تأمین امنیت در کشور خودش استفاده کند، در حالی که گذشته غیر قابل دفاعی در پاکستان دارد. لذا گرچه ممکن است که دولت و ارتش پاکستان، نواز شریف و دیگران در این رابطه مسئله را به سکوت بگذرانند، اما تحلیلگران و ناظران پاکستانی ساکت نیستند و عربستان را مورد انتقاد قرار می دهند و ریشه ناامنی هایی در داخل پاکستان را از منشأ عربستان و سلفی گری و اندیشه های تند مي دانند. اگر ما خاستگاه سلفی گری را عربستان بدانیم مفتی های عربستان هستند که فتاوای ریختن خون مسلمان را می دهند، چگونه عربستان می خواهد دفاع کند؟ در این جا یک نوع پارادوکسی بین حاکمان و ملت وجود دارد. ملت پاکستان حضور غیر قابل دفاع عربستان را در پاکستان توجیه نمی کنند.