مریم خالقی نژاد و مهسا کارخانه
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
در دهه ی کنونی موجی ناشی از رسانه های مجازی با شکستن سرعت تبادل ارتباطات و اطلاعات باعث شد تا فرهنگهای ملی تحت تاثیر قرار گرفته و در برهه زمانی نه چندان طولانی ارزشهای فراملی اهمیت بیشتری داشته باشند. کاربران فضای مجازی با تاثیر گرفتن ازموج عظیم تبادل اطلاعات فرهنگی علاوه بر آنكه هویت خود را تحت تاثیر قرار دادند و ارزشهای فرهنگی خاص خود را کمرنگ جلوه دادند توانستند در موج بزرگ فرهنگ جهانی و هویت فرهنگی جهانی وارد شوند و تحت تاثیر قرار بگیرند. این موج عظیم در کشورهای منطقه خاورمیانه مانند ترکیه، عراق، سوریه و مصر … بسیار بیشتر بوده است به این دلیل که ماهیت و ویژگی ذاتی خاورمیانه وجود قومیت های فرهنگی و هویت های مختلف دینی و زبانی و قومیتی مختلف است که درست مورد هدف تاثیرات فضای مجازی می باشند.
هیچگاه نمی توان قضاوت نمود که ایا این جهانی شدن فرهنگی و هویتی امری مثبت است یا خیر. اما در هر حال به مانند دیگر ابعاد جهانی شدن این فرایند نیز امتیازات مثبت و منفی خاص خود را دارا می باشد.که گاه در یککشور نکات مثبت بیشتر و گاه در کشور دیگر حاصلی جز ایجاد چالش و اختلاف نداشته است.
از انجاییکه جهانی شدن تاثیرات خود را در تمامی ابعاد زندگی بشر از حوزه شخصی تا ملی، منطقه ای و جهانی گذاشته است بی تردید در عرصه فرهنگی و هویتی نیز چالش های زیادی ایجاد نموده است. اندیشمندان مختلف از فرهنگ جهانی، هویت جهانی، شهروند جهانی و … نام برده اند، ولی تحولات نشان داد که علی رغم اینکه در بسیاری از کشورها شهروندان به سمت فرهنگ جهانی گرویدند اما پس از گذشت سالیان طولانی اکنون شاهد یک تغییر و تحول و یا بازگشت از مسیر پیموده شده هستیم.
معهذا هیچ کشوری نتوانست موج گرایش به جهانی شدن فرهنگی هویتی در میان شهروندان خود را کمرنگ نماید و مانع از این تحول گردد اما گذر زمان و اشکار شدن برخی ویژگی ها و نقاط ضعف فرهنگ جهانی و هویت جهانی باعث گردید که شاهد کاهش گرایش به این موج عظیم باشیم و همچنین استفاده از مزایای جهانی شدن اگرچه در اوایل برای کمرنگ شدن فرهنگ خاص بود اما اکنون کاملا برعکس شده است و هر فرهنگی در پی جهانی کردن ارزش های مربوط به اداب و رسوم خود می باشد. اشکار است که تروریسم های فرهنگی از این ابزار برای کاستن از نقش ارزش های فرهنگی استفاده نموده و تمام تلاش و قدرت خود را صرف این امر کردند تا فرهنگ های خاص را به مرور زمان کمرنگ و محو نمایند و در مقابل فرهنگ مورد نظر خودرا و حتی در جهت سیاست های خاص خود را رواج دهند. این امر در ابتدا شاید به دلیل هیجانی بودن و هیجان زدگی کاربران فضای مجازی تا حدودی حاصل شد؛ اما با گذشت زمان و تامل و تفکر کاربران فضای مجازی روال مذکور معکوس شد و استفاده از فضای مجازی بیشتر برای ترویج خاص گرایی فرهنگی میسر گردید تا هدف شوم برخی تروریست های فرهنگی.
با گذر زمان برخی ویژگی های منفی مانند عدم مدیریت فرهنگ و هویت جهانی یکپارچه، عدم وجود یک ارگان و یا سازمان رسمی برای حمایت از این امر، تزلزل در نوع برخورد قدرتهای بزرگ جهانی در برخورد با آن، سیاست های متغیر جهانی کشورها و مواردی از این قبیل باعث عقب گرد و کمرنگ شدن فرایند جهانی گرایی فرهنگی و هویتی گردید.
نکته قابل اهمیت بازگشت به خاص گرایی فرهنگی و هویت های فرهنگی خاص خود است که علاوه بر اینکه در کشورهایی با حکومتهای تقریبا سنتی و قدیمی این خاص گرایی فرهنگی همچنان حفظ شد و اقتدارگرای و تسلط حکومت بر مردم منجر به عدم تغییر فرهنگ و هویت خاص شد. اما در سوی دیگر بازگشت به خاص گرایی فرهنگی که ناشی از گذر زمان و اشکار شدن برخی و یژگی ها و شاید کاستیی های این فرایند بود که افراد با کسب تجربه هرچه بیشتر از این فرهنگ جهانی فاصله گرفتند و به خاصگرایی فرهنگی برگشتند که این بازگشت نه تنها ناشی از برخی کاستی های فرایند مذکور بود بلکه باعث گردید تا فرهنگ های خاص و هویت های خاص بیش از گذشته پررنگ تر شوند و مانند یک خانواده در سر تا سر جهان هر فرهنگ در پی تقویت و محکمتر نمودن هویت فرهنگی وارزشهای فرهنگی خود باشند.
در جوامع مختلف به خصوص در کشورهایی مانند کشورهایی که بهار عربی را تجربه کردند به دلیل برخی نارضایتی های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در ابتدا خواهان پیوستن به یک هویت و فرهنک جهانی بودند اما اکنون شاهد بازگشت از این عرصه و خواهان تقویت هرچه بیشتر فرهنگ های خاص خود مانند کرد، لر، ترک، هویت دینی، زبانی و … می باشند. این افراد در ابتدا به دلیل نارضایتی های موجود یک گریز فرهنگی را شکل دادند و اما طولی نکشید که در میانه های راه به یک خلاء فرهنگی و هویتی رسیدند . اگر چه اکنون بسیاری باز هم به دلیل شرایط بد اقتصادی و اجتماعی و سیاسی تمایل زیادی به وارد شدن در این موج ناشی از جهانی شدن هستند و زرق و برق ناشی از این تحولات در جهان به صورت ظاهری چشم انها را خیره به خود نموده است اما در مقابل نیز طیف بزرگی شکل گرفته به مثابه یک نقطه مقابل و تضاد در برخی مولفه ها در مقابل جهانی شدن فرهنگ قرا رادارد.
این طیف متشکل از سه دسته هستند؛
یکی کشورهای سنتی و با حاکمیت اقتدارگرا که اجازه نفوذ هیچگونه اثاری از این موج عظیم را به درون جامعه خود نمی دهند.
دسته دوم آنهایی هستند که این راه را پیموده و به هدف مطلوب دست نیافتند و تجربه کردندکه با دور شدن از فرهنگ و هویت خاص خود شاید نتوانند از نظر برخی مولفه های فرهنگی در جوامع به رضایت کامل دست یابند و بهتر است به جای فراموشی هویتی و فرهنگی خود به تقویت فرامرزی هویت خاص و فرهنگ خاص خود بپردازند.
دسته سوم افرادی هستند که عاقل اندیشند و از ورود به این عرصه بر اساس استدلالات عقلی خود با چشم باز نگریسته و مانع از از دست دادن هویت و فرهنگ خود شدند.
لذااین سه طیف به مثابه یک گروه هرچند با اهداف و تجریه های ریزتر و متفاوت تر اما همه در راستای تقویت فرهنگ ملی و خاص خود به مثابه یک گروه قَدَر قد علم کرده و خواهان حفظ فرهنگ و هویت های خاص متعلق به خود هستند.
لازم به ذکر است که این موج فرهنگ جهانی و هویت جهانی نکات مثبت بسیار قویی را نیز دارا بوده است و هم اکنون نیز بنابر وجود برخی توجیهات و استدلالات منطقی طرفداران است که باز هم قدرت خود را چه بسا با نوسانات مختلف دارا است. اما اگرچه زمانی فرهنگ جهانی طلایه دار بود در عرصه جهانی اما اکنون یک گزینه را در مقابل خود می بینند و آن تقویت خاص گرایی فرهنگی است که درست در تضاد و گاه دشمن برخی مولفه ها و خواسته ها و اهداف فرهنگ جهانی است. نتیجه آنكه پروسه یا پروژه فرهنگ جهانی علی رغم دارا بودن نکات تاثیرات بسیار مثبت برای توسعه و رشد جوامعه اکنون دیگر در دوره یکه تازی و تخریب فرهنگ های خاص نیست، بلکه وارد دوره جدیدی شده که از هر روزنه ای فرهنگ های خاص خواهان حفظ اصول و ارمانهای خود هستند و اجازه حکمرانی جهانی را به فرهنگ جهانی مد نظر نخواهند داد که این امر بیش از آنكه ناشی از تصمیمات کلان باشد ناشی از آگاهی کاربران فضای مجازی و شهروندان ملی می باشد..
واژگان کلیدی: خاص گرایی، فرهنگی، تضاد، جهانی شدن، فرهنگ