دکتر مریم وریج کاظمی
پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک
مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC
بی تردید بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای با تقویت گروههای شبه نظامی و ایجاد تنش میان طوایف گوناگون در خاورمیانه بزرگ سعی در حفظ و تحکیم علت وجودی حاکمیت شان دارند. در این بین سوریه به دلیل جبر جغرافیایی همواره یک محیط عملیاتی منحصر به فرد برای این بازیگران به شمار می آید تا اهداف خود را پیگیری نمایند. از این رو ظهور بهار عربی در سوریه بحران عمیقی را پدید آورد که از میان آن صدها گروه جهادی و شبه نظامیان نیابتی سر برآوردند(1).
از ژوئن 2021، بسیاری از ناظران سیاسی اعلام کردند که هیئت تحریر الشام نه تنها قدرتمندترین گروه جهادی در استان ادلب سوریه است، بلکه احتمالاً قدرتمندترین گروه مخالف غیردولتی در سوریه نیز به شمار می آید. پس از توافق ضمنی آتش بس، محمد الجولانی-رهبر تحریر الشام- با استفاده از تبلیغات گسترده رسانه ای، چشم انداز رشد اقتصادی را در قالب پروژه های عمرانی و زیرساختی به خصوص در تامین منابع آب و تولیدات کشاورزی در قلمرو تحت کنترل خود ترسیم کرد. بدین ترتیب جولانی به خوبی از این استراتژی برای ایجاد تنش در سیاست های همسو با رقبایش که صرفا اهداف ایدئولوژیک را دنبال می کنند و باعث نارضایتی و اعتراضات عمومی نیز شدند، استفاده کرد و توانسته طیف های مختلفی از احزاب سیاسی-مذهبی و مهاجرین جنگی را با خود همراه سازد. جولانی همواره تاکید دارد نبرد آنها نه یک مبارزه سیاسی برای به دست آوردن مناصب و قدرت و نه یک جنگ داخلی بلکه جنگ بین حق و باطل است. آنها خود را برای روزهای سخت آینده آماده کرده اند و از همه می خواهند تا در مواجهه با همه چالش ها تا زمانی که رژیم بشار اسد سرنگون شود به او بپیوندند (2).
فاصله گرفتن الجولانی از جهاد فراملی و تمرکز بر مسائل داخلی سوریه، موجب ایستای تحرکات جنگی غربی ها بر علیه او شد و تا حد زیادی توانست علاوه بر تثبیت موقعیت رهبری در میان ناراضیان از حکومت مرکزی دمشق، نظر منفی ایالات متحده امریکا را نسبت به استراتژی تحریر الشام تعدیل نماید(3).
شکی نیست رقابت ژئوپلیتیکی غرب و متحدانش در منطقه بر سر کسب منافع حداکثری از وضعیت بحرانی سوریه است و در اینجا محمد الجولانی با ترک سوگند وفاداری به آرمان های پدران معنوی سلفی خود و روی برگرداندن از مواضع پیشین اش در خصوص جهاد فراملی و مبارزه با هژمون غرب، زمینه را برای ظهور بازیگران جدید تمامیت خواه مساعد می کند که هر یک با ابزار تبلیغاتی مشخص درصدد اجرای دستورالعمل های دیکته شده از سوی کمپانی های چندملیتی در بخش های تجارت و اقتصاد هستند. به هر حال سوریه از نظر ژئوپلیتیکی-ژئواکونومی برای همسایگانش یک دارایی استراتژیک به شمار می آید(4).
از این رو هر یک از بازیگران اصلی صحنه عملیاتی سوریه سیاست و اهداف خاص خود را دنبال می کنند از جمله اسرائیل از تمام توانش برای هم مسیر کردن تحریر الشام با سیاست های ضد ایرانی استفاده می کند تا علاوه بر اینکه ایران را از بلندی های اشغال شده جولان دور نگه دارند، متحدان ایران در لبنان را به انزوا بکشاند.از سوی دیگر نقش ترکیه در ایجاد یک ائتلاف بزرگتر در جهت تامین منافع منطقه ای می تواند ساختار تشکیلاتی تحریر الشام را ترمیم کرده و حتی تمرکز عملیاتی این گروه را بیش از پیش منسجم نماید. چراکه ترکیه به دلیل پیوستگی سرزمینی با استان ادلب از بازوی توانمندی برای اجرای بازی های سیاسی-امنیتی برخوردار است. ترکیه به خوبی آگاه است که آوارگان جنگی مستقر در ادلب همانند انبار مهمات، تهدید طولانی مدت را برای دمشق به وجود خواهند آورد، از این رو ابزار فشار مناسب برای همگام کردن حکومت فعلی سوریه نسبت به انگیزه های جاه طلبانه ترکیه در بسط هژمون ژئوپلیتیکی در ابعاد منطقه ای خواهد بود. این در حالیست که ترکیه در طی سالهای اخیر تلاش مضاعفی را برای نفوذ در فضای پیرامونی اش برای توسعه جنبش نوعثمانیسم پیگیری می نماید(5).
در این بین روسیه کماکان حضور خود در سواحل مدیترانه ای سوریه را حفظ خواهد کرد، اگرچه ناچار باشد امتیازاتی را به گروهها و احزاب مستقر در سوریه بدهد تا یک محیط امن را برای پیگیری اهداف استراتژیک در جنوب اروپا و شمال آفریقا فراهم نماید. به هر حال سوریه یک مزیت ژئواستراتژیک برای روسیه به شمار می آید و حضور در آنجا به او اجازه داده است تا کنترل مناطقی را که به آن علاقه دارد را حفظ نماید.
از آن سو ایران نیز بارها تاکید داشته که حق دفاع از خود را در برابر تهدیدات خارجی محفوظ می دارد و از آنجایی که بزرگترین دشمن خارجی خود را اسرائیل و متحدانش در منطقه می داند استفاده از ابزارهای قدرت نرم و سخت در سوریه را برای پیشبرد اهداف استراتژیک حفظ خواهد کرد و به تقویت موقعیت خود در عرصه منطقه ای ادامه خواهد داد.
لازم به ذکر است با توجه به رویدادهای چند ماه اخیر بین ایران و اسرائیل به نظر می رسد ایران قادر به حفظ سطح خاصی از کنترل در برخی از مناطق نباشد، اما تمرکز بر نقاط هم مرز با عراق و لبنان و اسرائیل در سوریه اولویت اساسی برای ایران دارد و از توانایی شیعیان منطقه(که همواره از آنان به عنوان نمادگرایی قدرتمند ایران یاد می شود) به عنوان اهرم بالقوه استفاده خواهد کرد. البته از آنجایی که اسرائیل همواره در سایه ها کمین می کند از این رو قدرت مانور دارد و می تواند ایران را با چالش های در سوریه مواجه سازد.
در مجموع تلاش ها برای تسویه حساب در سوریه، حضور بازیگران دولتی و غیر دولتی را مشروعیت می بخشد و یک موضع سیاسی را شکل می دهد که بازگشت به تسلط کامل بشار اسد بر سوریه را بر نمی تابد. این شرایط نشان دهنده آن است که مناطق مختلف سوریه به پناهگاه شبه نظامیان وابسته به هر یک از بازیگران حاضر در سوریه تبدیل می شود و قدرت چانه زنی آینده نگر تحت تاثیر جناح های مسلح تضعیف خواهد شد. در این بین نقش گروههای جهادی نظیر تحریر الشام در تحولات داخلی حائز اهمیت است چرا که از جهت اجرای عملیات و تاکتیک ها علیه اسد و متحدانش برتری زیادی نسبت به دیگر جناح ها داشته است.
با توجه به اینکه سوریه بسیاری از هزینه های رفتار مضر بازیگران را متحمل شده است و از سوی دیگر هیچ یک از طرفین درگیر در این کشور چند قومیتی و کثرت گرا تمایلی به عقب نشینی از مواضع خود و حتی میانجیگری هم ندارند و در سیاست های خود سوریه را به عنوان یک معضل استراتژیک در نظر گرفته اند، از این رو در سال های پیش رو شاهد سهم خواهی بازیگران به اشکال مختلف خواهیم بود و در نهایت سوریه در مسیر رقابت های ژئوپلیتیکی باقی خواهد ماند.
کلید واژگان: تحریر الشام، محمد الجولانی، سوریه، ترکیه، ایران، اسرائیل، روسیه، مریم وریج کاظمی
منابع
1- مریم وریج کاظمی(1398) استراتژی القاعده در ظهور بازیگرانی همچون ابو محمد الجولانی؛ مرکز بین المللی مطالعات صلح.
2-مریم وریج کاظمی(1399) استراتژی ابو محمد الجولانی در شمال غرب سوریه؛ مرکز بین المللی مطالعات صلح.
3-مریم وریج کاظمی(1400) تغییر الگوی رفتاری ابومحمد الجولانی: مبنای ایدئولوژیک یا ژئوپلیتیک؛ مرکز بین المللی مطالعات صلح.
4- مریم وریج کاظمی(1401) ابو محمد الجولانی و بحران پس از زمین لرزه 2023 ؛ مرکز بین المللی مطالعات صلح.
5-مریم وریج کاظمی(1401) فعالیت های ابو محمد الجولانی و تغییر در اولویتهای ایدئولوژیک؛ مرکز بین المللی مطالعات صلح.