وحید نصیری
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC
مسئله برقراری صلح بین اعراب و اسرائیل و به خصوص حل مسئله فلسطین همواره از اولویت های سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه در دورانهای مختلف بوده است و به تبع ان روسای جمهوری آمریکا، تلاشهای بسیاری در جهت سازش بین نیروهای فلسطینی و اسرائیلی داشته اند و کنفرانس های صلحی را برگزار کرده اند که از جمله مهمترین آنها می توان به کنفرانس های صلح مادرید1991،اسلو 1993،مریلند 1998،شرم الشیخ دوم 1999،کمپ دیوید دوم 2000، تهیه نقشه راه 2003،آناپولیس2007 اشاره داشت ولی با همه این تلاشها، پیشرفتی در فرایند صلح خاورمیانه حاصل نگشت. با انتخاب باراک اوباما ، بحث های فراوانی در مورد شعار تغییر وی و پیامدهای آن بر فرایند صلح خاورمیانه و نگرش ایالات متحده نسبت به طرفهای در گیر در منازعه مطرح شد. روی کار آمدن باراک اوباما مصادف با تشدید منازعات در عراق، افغانستان، پاکستان و غزه بود. در این راستا اوباما چندین فرستادهً ویژه را تعیین کرد که در این بین جرج میچل به عنوان فرستاده ویژه برای صلح خاورمیانه و ریچارد هالبروک به عنوان فرستاده ویژه برای افغانستان و پاکستان منصوب شدند. اوباما در سخنرانی خویش در قاهره تاکید کرد که تمام تلاش خویش را برای حل بحران خاورمیانه به کار می گیرد. اوباما و جرج میچل سعی کردند مذاکرات صلح خاورمیانه را احیا کنند و دو طرف منازعه را برای بازگشتن به میز مذاکرات تحت فشار قرار دهند. چندین دور مذاکره با مشارکت آمریکا بین محمود عباس و بنیامین نتانیاهو برگزار شد که آخرین دور مذاکرات در ماه سپتامبر سال جاری بود. با تمام این تلاش ها، مذاکرات هیچ نتیجه ای نداشت، طرف اسرائیلی به شهرک سازی در مناطق اشغالی ادامه داد و طرف فلسطینی اعلام کرد که در صورتی به میز مذاکرات برمی گردد که شهرک سازی متوقف شود، بنابراین بن بستی در مذاکرات صلح ایجاد شد. دولت باراک اوباما برای توقف شهرک سازی در کرانه باختری اعلام کرد، در صورتی که اسرائیل شهرک سازی را به مدت نود روز در کرانه باختری متوقف کند امتیازاتی به اسرائیل خواهد داد که از جمله این امتیازات تحویل بیست فروند هواپیمای جنگی رادار گریز اف_35 به اسرائیل وهمچنین تعهد آمریکا به اینکه، مانع هر گونه تلاش ضداسرائیلی در شورای امنیت از جمله محکومیت این کشور به اتهام ارتکاب جنایات جنگی در حمله دو سال قبل به نوار غزه، شود. پاسخ طرف اسرائیلی تصویب قانونی در پارلمان اسرائیل بود که به موجب آن هرگونه عقب نشینی از سرزمین های اشغالی سوریه و فلسطین تنها با همه پرسی میسر است. بنابراین باراک اوباما تاکنون در پیشبرد مذاکرات صلح با ناکامی مواجه شده است. آنچه ما در اینجا بدنبال بررسی آن هستیم این است که آمریکا چه اهدافی را از پیشبرد مذاکرات صلح خاورمیانه دنبال میکند ؟
در پاسخ باید گفت اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراژیک خاور میانه در سیاست خارجی آمریکا بر هیچ کس پوشیده نیست. کنترل منابع عظیم انرژی در خاورمیانه و همچنین امنیت صدور انرژی برای آمریکاییان همواره از اولویت های سیاست خارجی بوده است. آنها به این حقیقت واقفند که کنترل منابع انرژی در خاورمیانه ابزار مهم حفظ برتری و رهبری آمریکا در جهان است. بنابراین همواره سعی داشته اند حضور و نفوذ خویش را در منطقه افزایش دهند و با تهدیداتی که منافع آمریکا را به خطر می اندازد مقابله کنند. از نظر آمریکایها منازعه بین نیروهای فلسطینی و اسرائیلی و گسترش دامنه درگیری ها می تواند منافع آمریکا را در خاورمیانه با چالش مواجه کند بنابراین آمریکایی ها در راستای حفظ و بسط حضور و نفوذ خود در خاورمیانه و رفع تهدیدات امنیتی علیه منافع خود اهداف چندگانه ای را در قبال پیشبرد مذاکرات صلح دنبال می کنند که می توان به موارد زیر اشاره کرد.
1-بهبود روابط با جهان اسلام: سياست هاي ستيزه جويانه جورج بوش عليه مسلمانان و کشورهاي اسلامي در طي هشت سال رياست جمهوريش، نفرت عميق جهانيان به خصوص مسلمانان را از آمریکا برانگيخت و حمایت های گسترده آمریکا از اسرائیل در طول شصت سال گذشته این دید را در بین افکار عمومی خاورمیانه و نخبگان آنها تقویت کرده که آمریکا و اسرائیل در یک جبهه علیه اسلام و مسلمانان می جنگند. ترس از گسترش احساسات ضد آمریکایی در جهان اسلام و به خطر افتادن منافع آمریکا موجب شد که باراک اوباما اقداماتی را در راستای بهبود روابط با جهان اسلام انجام بدهد . وی در سخنرانی خویش در 4 ژوئن در دانشگاه قاهره مصر، جهان غرب و اسلام را به درک متقابل بهتر یکدیگر فراخواند و خواستار مقابله هر دو طرف با افراط گرایی شد. در پارلمان ترکیه نیز سخنانی در جهت ترمیم روابط جهان غرب و اسلام ایراد کرد و بر این نکته تاکید کرد که آمریکا دشمن جهان اسلام نیست و دو طرف می توانند همکاری های موثری با یکدیگر داشته باشند. همچنین آمریکاییها به این مسئله واقفند که شکل گیری جو ضد آمریکایی در منطقه خاورمیانه تا حد زیادی ناشی از روابط نزدیک آمریکا و اسرائیل و مسئله فلسطین است. بنابراین سعی دارند با اقداماتی که در راستای صلح خاورمیانه انجام می دهند در میان مسلمانان کسب وجهه کنند و از تقویت یافتن جو ضد آمریکایی که می تواند موجب تقویت و شکل گیری جنبش های جدید بر علیه آمریکا در جهان اسلام باشد جلوگیری کنند.
2 – تضعیف جریان مقاومت و کشورهای حامی مقاومت در منطقه: آمریکاییان همواره شکل گیری جریانهای مقاومت در خاورمیانه متاثر از انقلاب اسلامی ایران را برای منافع خود خطرناک دانسته اند و ازهیچ تلاشی برای تضعیف جریان مقاومت فرو گذار نکرده اند. از نگاه آمریکاییان ،تداوم بحران خاورمیانه موجب تقویت جریان مقاومت خواهد شد واگر تلاشی در راستای صلح صورت نگیرد کشورهای حامی مقاومت همچون ایران نفوذ خود را در صحنه خاورمیانه گسترش می دهند و به تقویت حرکت های ضد آمریکایی ادامه می دهند. بنابراین، آمریکاییان در صدد آنند با پیشبرد مذاکرات صلح جریان های مقاوت همچون حماس، جهاد وحزب الله را که به عنوان بازوی اجرایی ایران عمل می کنند را در حاشیه قرار دهند و از گسترش نفوذ و تاثیرگذاری ایران بر روند تحولات منطقه ای بکاهند.
3- کاهش حرکت های تروریستی و افول ایدئولوژی های سلفی – جهادی در خاورمیانه: برای بسیاری از مقامات آمریکا محرز است که مناقشه ها ،کشمکش ها و مسائل خاورمیانه به هم پیوسته و غیر قابل تفکیک هستند ومسئله صلح و ایجاد دولت مستقل فلسطینی شاه کلید حل و فصل بسیاری دیگر از مسائل خاورمیانه بوده که موجب کاهش و حتی افول ایدئولوژی های سلفی – جهادی از نوع القاعده و… خواهد شد. از دید بسیاری از این صاحب نظران هر چند هدف اصلی القاعده محو و نابودی اسرائیل نبوده و نیست اما ادامه یافتن کشمکش ها و منازعات شصت ساله ،سوخت ایدئولوژیک لازم را برای عضوگیری و پیشبرد اهداف آن در مبارزه با غرب و به خصوص ایالات متحده تامین کرده است .
4- دور نگه داشتن سایر قدرت ها از صحنه مناسبات خاورمیانه : آنچه محرز است این است که آمریکا به گسترش حضور و نفوذ سایر قدرت ها همچون روسیه، چین و حتی متحدین اروپایی اش به صحنه مناسبات خاورمیانه بیش از حد حساسند و تمام تلاش خود را به کار می گیرند تا قدرتهای دیگر هژمونی آمریکا در خاورمیانه را به چالش نکشند بنابراین سعی می کنند ابتکار مذاکرات صلح را نزد خود نگه دارند و از گسترش نفوذ سایر قدرتها جلوگیری کنند.
نتیجه اینکه ، پیگیری و تلاش برای پیشبرد مذاکرات صلح در خاورمیانه از جانب اوباما نه یک سیاست اخلاقی بلکه تلاشی برای رفع تهدیدیات امنیتی است که منافع آمریکا را در در حال حاضر و در بلند مدت تهدید می کند. اما اوباما نیز همانند اسلاف خویش تا کنون موفقیتی به دست نیاورده است. و علت آن هم تا حد زیادی ناشی از بی میلی طرف اسرائیلی به مذاکرات صلح و ناتوانی آمریکا در اعمال فشار بر طرف اسرائیلی بوده است. هرچند دولت اوباما تلاش گسترده ای برای به ثمر رساندن مذاکرات صلح انجام داده و در آینده نیز اقداماتی انجام خواهد داد ولی تا زمانی که آمریکا سیاستی قاطع در برخورد با طرف اسرائیلی اتخاذ نکند ،طرف اسرائیلی حاضر به امتیاز دهی به نیروهای فلسطینی نخواهد بود و امکان اتخاذ چنین سیاستی از سوی آمریکا ضعیف است. بنابراین بایست در آینده هم شاهد تداوم منازعه و در گیریها در خاورمیانه بود .