مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اصلاحات در عربستان سعودی؛ زمینه‌ها، حوزه‌ها، روندها و آثار (بخش دوم)

اشتراک

داریوش درویشی

پژوهشگر مطالعات غرب آسیا

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

عربستان و  اصلاحات سیاسی

چشم‌انداز 2030 عربستان و سخنان رهبران این کشور تماماً معطوف به اصلاحات اقتصادی و اجتماعی است و همان ابتدا که زمزمه‌هایی مبنی بر امکان تغییرات سیاسی شنیده می‌شد، شاهزاده ترکی الفیصل در یادداشتی صراحتاً این امر را رد کرد و گفت خبری از اصلاحات سیاسی نخواهد بود. این روند اصلاحات ناقص اگر به درستی مدیریت نشود ممکن است با توقعات فزاینده روبرو شود و مردمی که محقق شدن برخی خواسته‌هایشان را دیده‌اند برای رسیدن به سایر خواسته‌ها از جمله مشارکت فعال سیاسی، حق تعیین سرنوشت، پایان پادشاهی و رهبری موروثی فعال شوند. خصوصا با سرعت کنونی که روند اصلاحات اجتماعی در حال پیگیری است به سختی می‌توان تصور کرد امکان مدیریت و کنترل مطالبات جامعه وجود داشته باشد. فعالیت‌های مدنی، انتقادات و اعتراضات شهروندان سعودی در حال حاضر صرفا در شبکه‌های اجتماعی صورت می‌گیرد اما همین سطح از اعتراضات نیز بارها توانسته است حکومت سعودی را مجبور به پاسخگویی کند. ضمن اینکه فعالیت‌های معارضان به‌تدریج در حال تشویق و ترغیب جامعه به تحرکات در فضای واقعی است که این موضوع قطعاً برای آل سعود خوشایند نخواهد بود.

روند کج‌دار و مریز اصلاحات و سلطه رسانه‌ای بن سلمان

مهم‌ترین نکته در مورد روند اصلاحات در عربستان سعودی شاید آماده نبودن جامعه برای پذیرش این حجم از تغییرات با سرعت کنونی آن باشد. اصلاحاتی که غالباً خواسته کشورهای غربی است تا برگرفته از رشد تدریجی جامعه، به راحتی مورد استقبال قرار نخواهد گرفت. بر همین اساس نگاهی به موارد اصلاحی در همین چند ماه اخیر نشان می‌دهد حکومت سعودی ابتدا سعی می‌کند با آزمون و خطا، طرح مسائل و بازخوردگیری از جامعه و غالباً تکذیب آن، شرایط افکار عمومی را برای پذیرش تغییرات مدنظر آماده کند. از طرفی حتی پیش از اعلام رسمی هر تغییر اجتماعی موج گسترده‌ای از دستگیری مخالفان به راه می‌اندازد، تهدیدهای صریح از سوی مسئولین رسمی در مورد تمامی مخالفان حتی در فضای مجازی مطرح می‌شود و سیاست سرکوب هرنوع اعتراض حتی در حد یک توئیت اجرا می‌شود. این اتفاقات به روشنی نشان می‌دهد که حکومت برای اجرای اصلاحات نگران آثار اجتماعی آن است. از آنجایی که اعتراضات و مخالفت‌ها در سال‌های اخیر (ولو صرفاً در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی) و خصوصاً جنبش‌های چندگانه 21 آوریل، 7 رمضان و 15 سپتامبر بسیار گسترده شده است و حکومت را درگیر کرده است، حاکمان سعودی بسیار دست به عصا و گاها عجولانه و بی‌تدبیر در این زمینه حرکت می‌کنند. محمد بن سلمان چند ماه پیش از دستور پادشاه برای آزادشدن رانندگی زنان اعلام کرده بود که هنوز جامعه سعودی آمادگی چنین تحولی را ندارد اما تنها با گذشت چند ماه اصلاحات در این زمینه اعلام شد؛ بدون آنکه تصور شود تغییری در آمادگی جامعه برای پذیرش آن ایجاد شده است!

برای جبران ضعف در این زمینه، محمد بن سلمان در قالب وزارت دفاع چند نهاد بسیار قوی و هماهنگ راه انداخته است تا با رصد کامل فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اعتراضات در این عرصه را مدیریت کنند. تیم‌سازی و برنامه‌ریزی برای مدیریت ادراک در شبکه‌های اجتماعی به حدی بالا گرفته است که بسیاری از نخبگان سعودی اعلام می‌کنند دیگر شبکه‌های اجتماعی نشان‌دهنده واقعیت‌های جامعه نیست بلکه تیم‌های رسانه‌ای حکومت‌اند که به‌صورت سازمان‌دهی شده محتوای این فضا را تأمین می‌کنند. از طرفی همین تیم رسانه‌ای صراحتاً از توانایی‌اش برای شناسایی افرادی که علیه سیاست‌های حکومتی فعالیت می‌کنند خبر می‌دهد و همگان را تهدید می‌کند که مورد تعقیب قرار خواهند گرفت. بن سلمان همچنین برای پشتیبانی بیشتر از اصلاحات اجتماعی‌اش از برخی علمای درباری که مطیع مطلق سخنان آل سعود هستند نیز کمک می‌گیرد و در عین حال علمای معترض را نیز بدون هیچ محدودیتی دستگیر می‌کند.

نکته دیگری که در مورد اصلاحات در عربستان سعودی وجود دارد و می‌تواند پاشنه آشیل آن باشد، ناقص بودن این روند است. اگرچه در اصل صحبت از اصلاحات اقتصادی است، تحرک و اقدامات حکومت بیشتر در جهت اصلاحات اجتماعی پیش رفته است و این در شرایطی است که هرروزه وضع معیشتی جامعه بدتر می‌شود؛ آمار بیکاری، حذف یارانه‌ها و سامان نیافتن وضع نیروهای کار خارجی آینده روشنی در عرصه اقتصادی برای شهروندان به تصویر نمی‌کشد. بر همین اساس می‌توان گفت این اصلاحات اجتماعی بیش از آنکه واقعی و مبتنی بر خواست جامعه باشند، سرپوشی بر عقب‌ماندگی اقتصادی و حتی سیاسی است تا بتواند رضایت نسبی در جامعه ایجاد کند و از سطح تنش‌ها بکاهد. لذا می‌توان پیش‌بینی کرد که در ماه‌های پیش‌رو اصلاحات خیلی بیشتری را شاهد خواهیم بود اما در مسیری که به حال مردم این کشور فرقی نخواهد کرد. حتی به اعتراف مسئولین سعودی راه‌اندازی سینما، شهربازی، سالن اوپرا و غیره نیز همگی با هدف کسب درآمد بیشتر دولت اجرا می‌شود تا شهروندان به‌جای هزینه‌کرد در دیگر کشورها،‌ در خود عربستان برای تفریحات‌شان هزینه کنند. اختلاف بر سر اجرای این اصلاحات در میان خاندان حاکم نیز دیده می‌شود و برخی شاهزاده‌هایی که تعلق بیشتری به مبانی وهابیت دارند به این روند اعتراض می‌کنند.

جمع‌بندی و ارزیابی

به عنوان خلاصه‌ای از مطالب مطرح شده در مورد اصلاحات در عربستان سعودی می‌توان چند مسئله را مطرح کرد:

  • اولا این اصلاحات برگرفته از خواست و نیاز جامعه سعودی نیست و این امر به راحتی از بازخوردهای جامعه، روند سرکوب شدید و گسترده و حرکت کج‌دار و مریز حکومت قابل استنباط است. همچنین سرعت بالای روند اصلاحات غیرقابل توجیه است؛ به نحوی که هر ماه شاهد مجموعه تحولات گسترده‌ای در این کشور هستیم به‌گونه‌ای که بیشتر به یک انقلاب شبیه است تا اصلاحات! این سرعت بالا امکان کنترل و مدیریت مطالبات فزاینده جامعه را کاهش می‌دهد.
  • ثانیا اصلاحات مدنظر حکومت هم ناقص است و حوزه سیاسی را دربرنمی‌گیرد و هم سوء مدیریت باعث شده است تحقق حوزه اقتصادی آن نیز بسیار دور از ذهن باشد. لذا تحقق صرف اصلاحات اجتماعی می‌تواند منجر به بی‌ثباتی جامعه سعودی در آینده‌ای نزدیک شود.
  • ثالثا درگیری همزمان در چندین جبهه و در عین حال جبهه‌گشایی‌های جدید حکومت سعودی را در همه زمینه‌ها دچار ضعف کرده است و با کسری بودجه قابل توجهی مواجه شده است. در حال حاضر این کشور هم در میان خاندان حاکم درگیر حل و فصل موضوع جانشینی است، هم در عرصه داخلی با اعتراضات مدنی علیه وضعیت اقتصادی و اجتماعی مواجه است و هم در خارج از کشور در حال جنگ و هزینه‌کرد بالا است. حتی برخی معارضین سعودی حملات گسترده اخیر انصارالله به شهرهای جنوبی عربستان را متأثر از درک آن‌ها از وضعیت آشفته داخلی عربستان می‌دانند.

بنابراین به نظر می‌رسد اصلاحات در عربستان روندی فرمایشی را طی می‌کند و بیش از آنکه نیازهای جامعه را برطرف کند بر آن‌ها خواهد افزود و احتمالا در آینده‌ای نه چندان دور باید منتظر تحولات و اصلاحات سیاسی نیز در این کشور باشیم.

واژگان کلیدی: اصلاحات، عربستان سعودی؛ زمینه‌ها، حوزه‌ها، روندها ، تغییر در عربستان

مطالب مرتبط