مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

احساس خطر ترکیه  و امکان‌پذیری اسرائیل بزرگ یا دولت جهان صهیون

اشتراک

 

اسلام ذوالقدرپور

پژوهشگر مسائل بین الملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

 

امکان‌پذیری یک سیاست که خود برگرفته از یک نیت یا انگاره است، مؤلفه اصلی سیاستگذاری عمومی مطلوب و موفق است. اصل امکان‌پذیری، سیاستگذار و حکمران را در سیاستگذاری هدایت نموده، انگاره‌ها و نیت‌های بلندپرواز یا دست نیافتنی را تراز یا حذف می‌نماید. در واقع اصل امکان پذیری یکی از ابزارهای کاهش یا حذف ریسک از سیاستگذاری عمومی است.

امکان پذیری به‌ویژه در سیاستگذاری خارجی دارای اهمیت است که نیات و انگاره‌های بلند پروازانه و هژمونیک بر آن سایه افکنده است. سیاستگذاری خارجی و روابط بین‌الملل کارزار تقابل سیاست‌ها و تاکتیک‌هایی است که گاهی امکان‌ناپذیری آنها بر همگان روشن است اما همچنان مورد توجه و عمل قرار می‌گیرند! در چند هفته اخیر انگاره دولت جهانی صهیون یا ” اسرائیل بزرگ از بحر تا نهر ” بار دیگر بر افکار عمومی جهان به‌ویژه آسیای جنوب غربی چیره شده و تمام دولت‌های منطقه به‌خصوص ترکیه و اسرائیل به شدت در تقابل امکان‌پذیری این انگاره آرمانی صهیونیسم، به تبلیغات و ستیز رسانه‌ای مشغول هستند.

با توجه به افزایش انتشار انگاره و سیاست صهیونیسم جهانی با عنوان دولت اسرائیل بزرگ یا دولت جهانی صهیون، محورهای امکان‌پذیری آن در قالب دو پرسش زیر مورد بررسی قرار می‌گیرد:

1 – آیا شکل گیری دولت جهانی صهیون یا اسرائیل بزرگ امکان‌پذیر است؟

2 – دولت کوچک و کم جمعیت اسرائیل چگونه می‌تواند انگاره اسرائیل بزرگ را برآورده سازد؟

 

یکم – انگلستان و امپراتوری جهانی: کشور انگلستان که روزگاری با عنوان بریتانیای کبیر شناخته شده و متشکل از سرزمینی کوچک در اروپا (انگلستان، ولز، ایرلند و اسکاتلند) بود، بر نیمی از جهان سلطه داشت به گونه‌ای که معروف شده بود ” خورشید هیچگاه در امپراتوری بریتانیا غروب نمی‌کند”. بریتانیا در سال 1901 حدود 41 میلیون نفر جمعیت داشت در حالی که این امپراتوری در 1922 بر یک چهارم خشکی‌های زمین حدود 33 میلیون مترمربع و یک چهارم جمعیت زمین حدود 450 میلیون نفر، حکومت داشته است. دولت بریتانیای کبیر در روزگار اوج حکمرانی جهانی، بر حدود 10 برابر جمعیت و حدود 134 برابر مساحت خود سلطه و حکمفرمایی داشته است. این دولت اگر چه کوچک بوده اما دارای انگاره و آرمان گسترش‌گرایی بود که با ابزارها و تاکتیک‌های مطلوب که با هنر و دانش سیاستگذاری راهبردی حمایت می‌شدند، توانسته بود خود را حاکم بدون رقیب جهان معرفی نماید.

   

دوم – آلمان کوچک و سلطه جهانی: در حالی که امپراتوری بریتانیا در دهه 1930 در اوج بود از دل خاکسترهای صلح ورسای و بازی قدرت پس از جنگ جهانی اول، دولت رایش سوم ظهور نموده و جهان را در شوک بزرگ ژئوپلیتیک قرار داد. کشور آلمان به رهبری آدولف هیتلر در اوج جهانگشایی خود دارای حدود 65میلیون نفر جمعیت بود اما در قالب امپراتوری رایش سوم بر حدود 15 کشور و بیش از 240میلیون نفر جمعیت سلطه یافت. آلمان نازی به عنوان یک دولت توانست بر بیش از چهار برابر جمعیت خود در اروپای توسعه یافته، حاکم شده و از مرزهای دو قدرت استعماری بزرگ یعنی اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان نیز عبور نموده و در حاشیه مسکوی بزرگ متوقف شود.

 

سوم – نفوذ و چرخه تهاجمی: اگر دو دولت انگلیس و آلمان توانستند با توجه به شرایط مکانی و زمانی عصر خود، بر نظام جهانی سلطه یابند و ده‌ها برابر مساحت و جمعیت خود را اشغال و به اسارت بگیرند، اسرائیل کنونی نیز توانایی چنین روندی از کشورگشایی را برای خود پنداشته است.

انگاره اسرائیل بزرگ و دولت جهانی صهیون در قالب نفوذ اقتصادی، سیاسی و … که با چرخه‌ای از تهاجم به سایر بازیگران ( دولت‌ها، گروه‌ها و سازمان‌های منطقه‌ای و جهانی) همراه شده است، امکان‌پذیری آرمان دیرینه یهودیان تندرو را ثابت نموده است.

توان سیاسی و نظامی اسرائیل در تهاجم همزمان به چندین کشور منطقه، ستیز با سازمان‌های بین‌المللی مهم مانند سازمان ملل متحد، آنروا و … نشان می‌دهد بستر پیشروی انگاره تشکیل دولت اسرائیل بزرگ فراهم شده است. همان‌گونه که بتسلئیل اسموتریچ وزیر دارایی اسرائیل در سخنانش به اشغال لبنان، اردن، سوریه، عربستان، مصر، عراق و بلکه ترکیه و تشکیل اسرائیل بزرگ از بحر تا نهر اصرار داشته1 و این انگاره گسترش‌گرایی همراه با پاکسازی قومی و نژادی را بدون هیچ ترسی در افکار عمومی منطقه و جهان، بیان می‌کند!

چرخه تهاجم اسرائیل به بازیگران منطقه‌ای و جهانی که سازمان ملل متحد را نیز شامل می‌شود، نشان می‌دهد آینده منطقه با سیاست پیدایش اسرائیل بزرگ یا دولت جهانی صهیون روبرو خواهد بود.     

 

*

با توجه به نمونه‌هایی از دولت‌های ستیزه‌جو و گسترش‌گرای جهانی که دارای جمعیت و مساحت کم بوده اما در نظام جهانی کنش تهاجمی فراگیر داشته‌اند، می‌توان ادعا نمود که شکل گیری دولت جهانی صهیون در شرایط کنونی برای اسرائیل نیز امکان‌پذیر است. ادعای روزافزون سیاستمداران اسرائیلی برای نابودی تفکر مقاومت، عدم توجه به درخواست افکار عمومی جهانی برای توقف جنگ در غزه و لبنان، اصرار بر تحقق انگاره دولت جهانی صهیون، بی‌توجهی و بلکه تهاجم به سازمان‌های بین المللی مانند سازمان ملل متحد که با سکوت و همراهی قدرت‌های بزرگ جهان و دولت‌های عربی همراه شده است، نشان می‌دهد که اسرائیل در چرخه تهاجم برای برسازی انگاره دولت جهانی خود از بحر تا نهر (از دریای مدیترانه تا رود فرات) قرار دارد.

این بستر مناسب و چرخه تهاجم به سایر بازیگران و اعلام رسمی سران تندروی اسرائیل برای اشغال سایر کشورهای عربی و بلکه تصرف ترکیه و تبدیل استانبول به مرکز یهودیت که اعراب و ترکیه نیز هیچ واکنش سختی به آن نداشته‌اند، نشان می‌دهد که شکل‌گیری اسرائیل بزرگ امکان‌پذیر بوده و دولت‌های شکننده منطقه نیز در این فرآیند به اسرائیل یاری می‌رسانند. اصرار برخی رهبران دولت‌های عربی و اسلامی پیرامون امکان‌ناپذیری تشکیل اسرائیل بزرگ که البته از سوی برخی کارشناسان نیز حمایت می‌شود از واقعیت کنونی منطقه بسیار دور بوده و نشان می‌دهد این رهبران و کارشناسات توان فهم معمای قدرت و بازی ژئوپلیتیک قدرت‌های بزرگ جهانی را ندارند.

واقعیت منطقه نشان می‌دهد که چرخه تهاجم اسرائیل به دولت‌های منطقه به ترکیه و سایر کشورهای عربی نیز خواهد رسید و احساس خطر کنونی دولت ترکیه تنها به مسایل داخلی حکمرانی اردوغان محدود نمی‌شود، بلکه امکان‌پذیری شکلگیری دولت جهانی صهیون برای سران ترکیه نمایان شده است.

 

منابع

  1. https://www.middleeastmonitor.com/20241013-smotrich-israels-future-is-to-expand-to-damascus/

مطالب مرتبط