دکتر سیده مطهره حسینی
کارشناس اوراسیا
درباره چیستی داعش (به انگلیسی یا ISIL یا ISIS یا Levant) حرف و حدیثهای زیادی در رسانهها و منابع خبری و تحلیلی دنیا طرح شده که متاسفانه بسیاری از آنها غیرواقعی بوده و جنبه صرفا تبلیغاتی و خبرسازی دارد. دانستن آنچه داعش در واقع هست، کمک میکند تا نوع ارتباطاتش با کشورهای دیگر قابل درک باشد و بتوان به این کنشگر جدید در عرصه بینالملل واکنش مناسب داشت. پیش از هر چیز باید دقت کنیم که آنچه با عنوان داعش خوانده میشود، ساختار یکپارچه و یکسانی ندارد و ترکیبی از انواع تفاوتها، مجموعه فکری و عملیاتی داعش را شکل داده است. در درجه اول، داعش دارای ایدئولوژی یکپارچه و همهگیری نیست و تنها برخی از کلیات جهانبینی داعشی در میان بیشتر اعضای این گروه پذیرفته شده است؛ چراکه افراد تشکیل دهندهاش طیف وسیعی از افراد با انواع گرایشها و اهداف را تشکیل میدهند که در بطن گروهها و دستههای عراقی مخالف دولت مالکی قرار گرفتهاند.
برخی ملیتها مانند چچنها و داغستانیها (از دو جمهوری در قفقاز روسیه) که در دولت اسلامی عراق و شام حضور دارند، بیشتر خارجیان مبارز را تشکیل میدهند به طوری که بنا بر گزارشهای خبرنگاران، در برخی مناطق عراق و سوریه، خارجیها را با عنوان کلی «الشیشانی» (چچنی) میشناسند. تعداد این افراد چند هزار نفر برآورد شده است. اینان به خاطر فضای سخت زندگی و امنیت پلیسی خشنی روسیه در چند دهه اخیر از وطن رانده شده و به جنگجویان بینالمللی تبدیل شدهاند.
از جمله رهبران برجسته چچنی، عمر الشیشانی، فرمانده عالی رتبه داعش، است که در منابع اینترنتی اخباری از او درج میشود. دو فرمانده دیگر: ابوولید الشیشانی و مسلم الشیشانی نیز معروفند. منابع روسی از 2000 روس (داغستانی و چچن) در منطقه یاد کردهاند.
خارجیهایی که اصالتا از غرب آمدهاند، دسته دیگر جنگجویان هستند که از آمریکا، اروپا و استرالیا به عراق و سوریه آمدهاند. سیدنی جونز، کارشناس معروف تندروی در آسیای غربی و مدیر یک موسسه پژوهشی در جاکارتا، شمار اروپاییها و استرالیاییهای منطقه را 11000 تا 12000 نفر میداند که بیشتر آنها عربی میدانند زیرا در خانوادههای با اصالت خاورمیانهای به دنیا آمدهاند. آمارهایی که او درباره خارجیهای منطقه میدهد، چند برابر سایر منابع است.
در منابع دیگر غربی، شمار کل غربیهای منطقه 2000-5000 نفر است که باز استنادات همین تعداد نیز چندان مشخص نیست. برای نمونه نماینده سوریه در سازمان ملل از کشته شدن 15 خارجی در ماه ژوئن گزارش میکند و به استناد همین چند ده نفر، رسانهها از حضور صدها و هزاران خارجی در منطقه یاد میکنند. مایکل نونان، روزنامه نگاری که در منطقه بوده، شمار کل خارجیها را 15000 نفر از 80 کشور ذکر میکند. در حالی که منابع دیگر 50 کشور و کمتر را ذکر کردهاند. منابع غربی، شمار افرادی که از ایالات متحده آمدهاند را 100-300 نفر ذکر میکند.
سومین دسته از ملیتهایی که در داعش میجنگند، ملیتهای آسیای غربی هستند که بیشتر آنها از آسیای مرکزی و تعداد کمی نیز از آسیای جنوب غربی میباشند.
از آسیای مرکزی، ازبکها و تاجیکها بیشترین زمینه را برای جذب نیروی رزمجو در داعش داشتهاند. علت اصلی، جنگ داخلی تاجیکستان و سابقه سرکوب جنبشهای اسلامی در دو کشور است که زمینه زیرزمینی شدن آنها را فراهم کرد. در حالی که دولتهای سکولار، جنبشهای پایهدارِ حواشی دره فرغانه ازبکستان و بدخشان تاجیکستان را نادیده گرفتند، اینها در جستجوی هویت و در پیوند با طالبان افغانستان، وارد جنبش افراطی بینالمللی شدهاند که به طور کلی از سوی غربیها با نام «القاعده» خوانده میشود.
شمار تاجیکها و ازبکهای داعش بین 100 تا 300 نفر ذکر شده است. منابع روسی از حضور 250 قزاقستانی، 100 قرقیز، 190 تاجیک، 500 ازبک و حدود 360 ترکمن در جبهه داعش خبر دادهاند. منابع محلی تاجیکستان شمار تاجیکهایی که در سوریه و عراق میجنگند را 200 نفر گفتهاند. این در حالی است که دولت با وجود سختگیریها پارسال تنها 12 نفر را به جرم فعالیتهای تندروانه دستگیر کرد و امسال (2014) 30 نفر که عضو جماعت انصارالله (12 تن)، طالبان و النصره بودند دستگیر شدهاند. مقامات قرقیز نیز، شمار اهالی این کشور در شامات را 150 نفر برآورد کردهاند.
از جمله گروههای آسیای مرکزی و قفقاز که اخیرا معروف شدهاند، جماعت صابری شامل ازبکها، تاجیکها و روسها (داغستانی و چچن) به رهبری خالد الداغستانی است که در اینترنت اعلام موجودیت خود را اعلام کرده و 70 جنگجو در تصویر منتشر شده آنان مشخص است. رهبر پیشین آنان، عبدالله تاشکندی بود که امسال در درگیریهای منطقهای کشته شد. همچنین اطلاعاتی از یک ازبک به نام ابوحسین وجود دارد که فرمانده جماعت ازبکی سیف الدین در جبهه النصره است.
از میان کشورهای آسیای جنوب شرقیها، به 100-150 اندونزیایی که دولت نام تنها 56 نفر از آنان را دارد و از شاگردان برخی علمای رادیکال مانند ابوبکر بشیر، امام جمعه اندونزیایی، که اکنون در زندان است، باید اشاره کرد.
در حالی که سیدنی جونز شمار مالزیاییهای منطقه را 30-50 نفر میداند، روزنامه استریت تایمز سنگاپور تعداد آنان را 100 نفر عنوان میکند. از آن جمله میتوان از احمد ترمیمی مالکی، کارگر سابق 26 ساله مالزیایی، نام برد که با کامیون به داخل یک پاسگاه دولتی عراق حمله کرد و 25 نفر کشته شدند.
چنانچه میبینیم بر اساس آمارهای مختلف، شمار افرادی که از کل کشورهای غربی (اروپا، آمریکا و استرالیا) در سوریه و شام میجنگند، چند هزار تا چند ده هزار نفر (تفاوت 10 برابری در شمار نفرات!) ذکر شده است. از هریک از کشورهای آسیای غربی، آسیای مرکزی و خاورمیانه که دارای اقلیت مسلمان تندرو هستند (به طور مشخص اندونزی، مالزی، ازبکستان، تاجیکستان، مصر، الجزایر) احتمال میرود حدود چند صد نفر در منطقه باشند و از برخی دیگر از کشورها مانند بوسنی، فیلیپین، قرقیزستان و … چند ده نفر به منطقه رفتهاند. این آمار احتمالا حداکثرها را در نظر گرفته و شمار جنگجویان خارجی کمتر از این تعداد است.
نگاهی به این آمار خود گویای متن تفاوتهای موجود در آنچه داعش در واقع است و آنچه رسانهها و تبلیغات میگویند، میباشد. چنین ترکیب چندقومی و چند ملیتی چگونه میتواند دارای خط مشی و ایدئولوژی تماما یکسان و مشترکی باشد. شماری از خارجیهایی که در منطقه میجنگند مانند اندونزیاییها، مالزیاییها، فیلیپینیها و برخی انگلیسی زبانان به زبان عربی آشنا نیستند و حتی زبان مردم منطقه را نیز نمی دانند.
از سوی دیگر، درباره شمار و عملکرد خارجیهای منطقه غلو شده است و نباید واقعیتِ جنگهای قومی- قبیلهای را با ایدئولوژی آمیخت. آنچه در سوریه روی داد در آغاز شورش های ضدولتی بود و آنچه در عراق روی میدهد، بیش از هرچیز، درگیریها و تصویهحسابهای قومی- قبیلهای و مذهبی میباشد. در این فضا که از ناکارکردیهای دولتهای منطقه پدید آمده دو عامل بنیادگرایی داخلی و خارجی و بازیگران برجسته بینالمللی سوء استفاده کردند و جنگ موجود روی داد.
واژگان کلیدی: اتباع اوراسیایی داعش، اوراسیا، داعش، اتباع داعش