مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

آمریکا و تداوم نا آرامی های سیاسی درمصر

اشتراک



وحید نصیری

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC


بیان رخداد

 

اکثر رژیم های اقتدارگرای عرب منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا طی روزها و هفته های اخیر دستخوش نا آرامی های سیاسی گسترده­ای بوده است. جرقه این تحولات با خودسوزی جوان تحصیل کرده تونسی آغاز شد و تونس را دستخوش بی ثباتی های گسترده ای کرد و با ادامه یافتن اعتراضات منجر به سرنگونی حکومت زین العابدین بن علی دیکتاتور تونس گردید. پیروزی مردم تونس در سرنگونی دولت، منجر به رخنه کردن جو اعتراضات مردمی به سایر کشورهای اقتدارگرای عرب منطقه همچون مصر ،اردن ،یمن ، الجزایر شد که در این میان وضعیت مصر از همه بی ثبات تر است و دولت حسنی مبارک تا آستانه سقوط پیش رفته است . از آنجا که مصرازمتحدان کلیدی آمریکا درخاورمیانه محسوب می شود آینده سیاسی این کشور به شدت مورد توجه آمریکاست و آمریکاییان روند تحولات در این کشور را با دقت رصد می کنند. در این مقاله ما به بررسی ریشه های نارضایتی های عمومی در مصر، نگرش و همچنین ملاحظات آمریکا در واکنش به نا آرامی های سیاسی در مصر می پردازیم.

تحلیل رخداد

ریشه نارضایتی های عمومی در مصر

ریشه نارضایتی های عمومی در مصر را می توان در دو سطح داخلی و خارجی ارزیابی کرد.

سطح داخلی: سه دهه دیکتاتوری سیاسی حسنی مبارک همراه با حکومت پلیسی و سرکوب گسترده نیروهای سیاسی در مصر و همچنین ناتوانی دولت حسنی مبارک در سامان دادن به اوضاع اقتصادی مردم، زمینه نارضایتی های گسترده مردم را فراهم آورده است در این راستا مبارزه مردم مصر واکنشی است به اوضاع نابسامان اقتصادی،استبداد سیاسی ،فسادحکومتی و بی عدالتی هایی که در طول سه دهه اخیر از جانب حکومت حسنی مبارک بر مردم مصر تحمیل شده است

سطح خارجی:ریشه بخشی از نارضایتی مردم مصر به سیاست خارجی برمی گردد که در طول سه دهه گذشته توسط حسنی مبارک دنبال شده است. با امضای قراداد کمپ – دیوید بین مصر و اسرائیل به ابتکار آمریکا در زمان انورسادات،مصر از جرگه دشمنان اسرائیل خارج شد. امضای این قراداد در آن زمان با واکنش منفی افکار عمومی مصر مواجه شد. با روی کار آمدن حسنی مبارک و تلاش وی برای ایجاد روابط نزدیکتر با اسرائیل  و آمریکا و همچنین همراهی با آمریکا و اسرائیل در سرکوب مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و حزب الله لبنان، خشم مردم مصر را برافروخته است.بنابراین ریشه بخشی از نارضایتی های مردم مصر مربوط به نقشی است که مصر در همراهی با آمریکا و اسرائیل بازی می کند . مردم مصر خواهان پیگیری سیاست خارجی مستقلی هستند که در طول سه دهه اخیر فاقد آن بوده اند.

واکنش مقامات سیاسی آمریکا به تحولات مصر

مطالعه واکنش مقامات سیاسی آمریکا به سرعت تحولات به وقوع پیوسته در مصر نشان می دهد که آنها  دچار غافلگیری شده اند، هرچند که آنها نسبت به اوضاع سیاسی، اقتصادی نابسامان حاکم بر مصر آگاه بوده اند .     تحولات مصر به شدت مقامات سیاسی آمریکا را آشفته و نگران کرده، واکنش آنها نسبت به تحولات ریاکارانه و فریبنده بوده است و در هرمقطع واکنش متفاوتی نسبت به تحولات مصر نشان داده اند و سعی کرده اند که تحولات مصر را کنترل و مدیریت کنند. در همین راستا فرانک وایزنر را که طی سالهای 1986تا 1991 سفیر آمریکا در مصر بود را به عنوان فرستاده ویژه به مصر اعزام کردند. در ابتدای نا آرامی های سیاسی، مقامات آمریکا رژیم حسنی مبارک را با ثبات و شریک استراتژیک خواندند و از معترضان و دولت خواستند خویشتنداری کنند و ضمن پرهیز از خشونت ،مطالبات خود را از راههای مسالمت آمیز برآورده سازند که این اقدام به معنای دادن وزن یکسان به جنبش آزادیخواهانه مردم مصر و حکومت دیکتاتوری مصر است . در این مقطع می خواستند ضمن حفظ رژیم مبارک وی را برای دادن یک سری امتیازات سیاسی به معترضان تحت فشار قرار دهند.  حسنی مبارک در واکنش به ناآرامی ها کابینه را منحل و کابینه جدیدی تشکیل داد که نتوانست خشم معترضان را فروبنشاند. با گسترش دامنه اعتراضات، آمریکاییان به این نتیجه رسیدند که تلاش برای حفظ رژیم مبارک بی ثمر است بنابراین از مبارک خواستند که زمینه را برای یک انتقال قدرت آرام فراهم آورد. واکنش حسنی مبارک این بود که اعلام کند در انتخابات آینده ریاست جمهوری نه خود و نه پسرش کاندیدا نخواهند شد این اقدام تاثیری در ادامه تلاش مردم مصر برای برکناری وی نداشت. آنچه در واکنش امریکاییان نسبت به تحولات مصر شایان توجه است این است که مایل نیستند اوضاع از کنترل حکومت خارج شده و در دست معترضان بیفتد. بنابراین سعی می کنند تا آنجا که ممکن است ضمن حمایت کلامی از حقوق معترضان و تصاحب جنبش مردمی مصراز خارج کنترل شدن اوضاع جلوگیری کنند.

نگرانی آمریکا از به خطر افتادن منافع استراتژیک

طی سه دهه اخیر مصر نقش مهمی در حفظ امنیت منطقه ای مطلوب امریکا بازی کرده است و از متحدان کلیدی آمریکا در خاورمیانه و شمال آفریقا محسوب می شود . مصر نقش مهمی در حمایت از حضور و نفوذ گسترده سياسي‘ نظامي آمریکا در خاورمیانه ،حل و فصل مناقشه اعراب با اسرائیل ،تداوم انتقال جریان آزاد نفت،همکاری با آمریکا در مهار ایران ، مهار گروهای اسلامگرای همسو با ایران همچون حماس و حزب الله و همچنین همراهی با آمریکا در مبارزه با گروهای تروریستی همچون القاعده بازی کرده است و به همین دلیل آینده سیاسی آن به شدت مورد توجه آمریکاست . در طول سه دهه اخیرآمریکاییان با توجه به وقوع انقلاب اسلامی در ایران و آگاهی از تهدیداتی که  در بلند مدت ممکن است منافع آمریکا را به خطر بیاندازد سعی کردند حسنی مبارک را برای تن دادن به یک سری اصلاحات بنیادین تحت فشار قرار دهند اما حسنی مبارک حاضر به تقسیم قدرت با سایر نیروهای سیاسی در مصر نبود و همیشه به بهانه اینکه اصلاحات سیاسی در مصر منجر به قدرت گیری گروههای اسلامگرا همچون اخوان المسلمین می شود از پیگیری اصلاحات سیاسی در مصر خودداری می کرد. پیروزی اسلامگرایان الجزایر در دهه نود که توسط غرب سرکوب شد و همچنین پیروزی حماس در انتخابات دمکراتیک فلسطین و افزایش اقتدار حزب الله لبنان هم باعث شد که آمریکا چشمان خویش را بر اوضاع نابسامان مصر ببندد و حفظ منافع را بر گسترش دمکراسی در مصر اولویت دهد. از آنجا که اخوان المسلمین یکی از بزرگترین گروههای اسلامگرای مصر محسوب می شود و ازمحبوبیت بالایی در میان مصریان برخوردار است نگرانی آمریکا نسبت به قدرت گیری این حزب اسلامگرا که در طول دهه های اخیر توسط حسنی مبارک سرکوب شده بر انگیخته شده است . هر چند اخوان المسلمین‘ طبق اظهار نظر مقامات آن پایبندی خویش را به اصول دمکراتیک اعلام داشته اند، اما از آنجا که روابط نزدیکی با حماس در فلسطین و حزب الله لبنان دارد ،آمریکا به هیچ وجه مایل به قدرت یابی آنها نیستند، از نظر آمریکا قدرت یابی اخوان المسلمین در مصر منجر به تقویت محور مقاومت در خاورمیانه می شود و گفتگوهای صلح را به خطر خواهد انداخت و مصر را از جرگه متحدان آمریکا و اسرائیل خارج می کند . بنابراین تناقضی در حرف و عمل آمریکا در حمایت از دمکراسی در مصر بوجود آمده و آمریکاییان سعی دارند منافع خود را بر خواست مردم مصر تحمیل کنند.  دمکراسی مورد نظر آمریکا در مصر یک دمکراسی هدایت شده می باشد که گروههای اسلامگرا در آن نقشی نداشته باشند،به همین دلیل آمریکاییان با آگاهی از دارا بودن اخوان المسلمین از پایگاه مردمی ،حاضر نیستند تغییرات اساسی در مصر روی دهد و کنترل اوضاع از حکومت به دست معترضان که بخش مهمی از آنان گروههای اسلامگرا هستند بیفتد.آنها تنها به پیشنهاد اصلاح حکومت مصر بسنده کرده اند که اقدامی در راستای کاهش نارضایتی های عمومی مردم و تغییردر چهره رژیم است . طی سه دهه گذشته آمریکاییان همکاری با رژیم های اقتدار گرای عرب همچون حسنی مبارک را در جهت حفظ وضع  موجود، مطلوبتر از حمایت از جنبش های مردمی آزادیخواهانه یافته اند .

دورنمای رخداد

هنگامی که وضعیت مصر به سمت بحران پیش رفت گزینه های ایالات متحده محدود شد. دولت های قبلی آمریکا هر کدام  به نوبه خود سعی کردند دولت مصر را به سمت تقویت جامعه مدنی و احزاب سیاسی غیر اسلامی سوق بدهند اما حسنی مبارک به جای پرورش دادن آنها ،آنها را تحت فشار قرار داد . با این وجود آنچه که روشن است این است که آمریکاییان با توجه منافعی که در مصر دارند، در واکنش به تحولات مصر، بسان بازیگر منفعلی حاضر نخواهند شد و تمام توان خویش را بکار خواهند بست تا از روی کار آمدن جریانات اسلامگرا جلوگیری کنند .آنها سناریوهای مختلفی ازحمایت از روی کار آمدن فردی میانه رو تا گزینه دخالت ارتش در صحنه نا آرامی های مصر را تدارک دیده اند و در هر مرحله متناسب با شرایط تاکتیک های خود را تغییر می دهند . در حال حاضر آمریکاییان سعی می کنند از شکسته شدن ساختارهای سنتی قدرت در مصر جلو گیری کنند .به نظر مي رسد گزينه فعلي پيش روي آمريكاييان‘انجام مذاكراتي با حسني مبارك مبني بر استعفاي وي و تشكيل يك دولت انتقالي به رهبري عمر سليمان و تلاش براي مردمي كردن آن باشد .اينكه اين اقدام مي تواند خشم معترضان مصري را فرو بنشاند يا نه به سير حوادث آينده بستگي دارد .به هر حال آنچه واقعیت دارد این است که آینده سیاسی مصر به شدت تحت تاثیر آینده مبارزات سیاسی مردم قرار دارد و آمریکا تنها یکی از بازیگران موثر صحنه سیاسی مصر است ، بنابراین دورنمای سیاسی مصر و  نقش آینده منطقه ای این کشور متاثر از عوامل و متغييرهاي پيچيده و مبهمي است كه در مقالات بعدي به آن پرداخته مي شود.

مطالب مرتبط