نقد و ارزیابی کتاب:
The Future of Kurdistan in Iraq
by
John McGarr, Brendan O’leory Khaled Salih,
آینده کردستان در عراق
محمد صادق جوکار
مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC
چکیده
این کتاب با نام The Future of Kurdistan in Iraq توسط John McGarr, Brendan O’leory و Khaled Salih در 12 فصل توسط دانشگاه پنسیلوانیا در سال 2005 منتشر شده است. این کتاب مجموعه مفیدی از اطلاعات برای کسانی است که علاقه جدی به تحولات عراق پس از حمله آمریکا به این کشور دارند. نویسندگان سعی کردهاند که در مورد مهمترین موضوعات عراق درخصوص قومیت، نفت، فدرالیسم، مذهب، ساختار سیاسی جدید، تروریسم، قدرتهای منطقهای، روند بازسازی و… را هر کدام در قالب یک فصل بیان نمایند که در خلال مباحث در مورد تاریخ تحولات منطقه در 30 ساله اخیر و جنبههای مختلف استراتژیهای حکمرانی تجربه شده از سوی آمریکا اطلاعات مفیدی را ارائه مینماید.
آنچه این کتاب در خصوص تحولات کردستان عراق بیان میکند نوعی بدبینی درخصوص آینده قومی این کشور بوده و نوعی گسترش روند قومگرایی تعارض با تأثیرات امنیتی منطقهای تصور میکنند. (ص 38) پیشبینی بالکانیزه شدن عراق از سوی نویسندگان با توجه به تحولات کنونی با تردیدهای زیادی روبرو شده است.
نکته دوم ارزیابی این کتاب استفاده غیرواقعبینانه بر دعاوی تاریخی سرزمینی برای بیان قلمرو تاریخی کُردهاست زیرا همین مناطق اکنون به طور موازی هم مورد ادعای میراث خود عثمان (ترکیه) است و هم در طرح ارمنستان بزرگ ارائه شده در 1919 جزئی از ارمنستان محسوب میشده است. بهرغم اهمیت اطلاعات تاریخ نمیتوان از اشتباهات فاحش تاریخی آن نیز صرفنظر کرد.
نکته سوم: چارچوب کتاب براساس نگرش ارنست گلنر درباره ملتهای منطقه و مدرن بودن آن نوشته شده است درحالیکه هر چند تعاملات ملتسازی جدید عراق را میتوان امری مدرن جدید به حساب آورد ولی نگرش ریشه قومی ملتها آنتونی اسمیت در تبیین تکاپوهای سیاسی کُردها بهتر میتواند تبیین کننده باشد. زیرا کُردها با تأکید بر مؤلفههای هویتبخش تاریخی قومی خود چون زبان، سرزمین، اسطورهها و آداب و رسوم مشترک خود قصد هویتیابی سیاسی دارند و امری مدرن و منقطع از گذشته نیست.
نکته چهارم: کتاب دارای رویکردی «کردمحور Kurdo Centeric» میباشد تا بدانجا که بر آن است که ترکیه به خاطر موضوع نقض حقوق کُردها هم ممکن است از اتحادیه اروپا جا بماند و هم به دلیل اتحادیه کُرد آمریکا از ائتلاف با آمریکا عقب بماند. (ص 200) که این امر نوعی پیشبینی خودشبینانه در مورد تحولات خاورمیانه است که تحلیلهای کتاب را فاقد ملاکهای تحلیل علمی میکند.
نکته پنجم: کتاب دارای برخی قیاسهای غیرمرتبط است. مثلاً مکگری در بخش «آموزههای کانادایی برای عراق» کردستان عراق را با کبک کانادا مقایسه میکند که نهایتاً راهکار مدیریت تنوع عراق را همانند کانادا میداند. هر چند رسمیت یافتن زبان کُردی در کنار زبان عربی، خودمختاری محلی و… شکل مدیریت تنوع عراق را همانند کانادا میسازد ولی ساکنین کبک، مهاجرانی هستند که دارای حزبی سیاست سرمایهدارانه و لیبرالی هستند ولی کُردها ساکنین اصلی عراق هستند. راهکار مدیریت کانادا نیز امری درونزا بوده است و نه با حمله خارجی.
نکته ششم: اینکه یک دولت فدرال نیازمند مردمانی است که بخواهند به صورت فدرالی زندگی نمایند مانند اتحاد آلمان در 1970 و یا ایالات متحده آمریکا. این رضایت درونی باعث تداوم تصمیم سیاسی و تثبیت روند ملتسازی خواهد شد ولی تحولات عراق نشان میدهد که تقریباً شیعیان و کُردها از تقسیم فدرالی جنوب و شمال رضایت داشته و اهل تسنن مرکزی به دلیل فقدان منابع نفتی و تمرکز این منابع در شمال و جنوب (مراکز کُردی و شیعی) از تقسیم فدرالی حکومت ناراضی هستد. مخالفت اهل تسنن تداوم این سیستم سیاسی را با شکل روبرو میسازد.
در مجموع این کتاب دارای نکات آموزنده در مورد گروهبندیهای درونی احزاب کُردی و اطلاعات جزئی مفیدی است که مطالعة آن را منطقی جلوه میدهد.