دکتر محمد مهدی مظاهری استاد دانشگاه مرکز بین المللی مطالعات صلح– IPSC بعد از جنگ جهانى دوم، ایالات متحده سیاست انزواطلبی (دکترین مونروئه) را کنار گذاشت و رویکرد مـداخـله جـویـی فعال در امور بین الملل را در پیش گرفت. مبناى چنین سیاستى در منطقه غرب آسیا از همان ابتدا بر دو پایه حفظ امنیت صـدور انـرژى بـه غـرب و تـأمـیـن امـنـیـت اسـرائیـل اسـتـوار بود. ایـن اسـتـراتـژى در طی دهه های اخیر مـبـانـى رفـتـارى ایـالات مـتـحـده در قـبـال این منطقه را شـکـل داده اسـت. وقوع انقلاب در ایران، یکی از مهمترین رویدادهایی بود که منافع آمریکا را تهدید و هـژمـونى این کشور را با چالش اساسی روبه رو کرد. از این رو ایالات متحده از نخستین سالهای پیروزی انقلاب، تاکتیکهایى همچون ایجاد پایگاه نظامی و حضور مستقیم و امضاى قراردادها و موافقت نامههاى امنیتى با متحدان و دوستان خود در منطقه را در پیش گرفت و سپس با حمله نظامی مستقیم