دکتر حسین معین آبادی
استاد دانشگاه
مرکز بین المللی مطلعات صلح – IPSC
از نظر نظامی و انتظامی اتفاق دیگری در این کشورها در حال وقوع است. من معتقدم همچون قرن هفدهم و هجدهم که ارتش های مزدوری فعال بودند، در حوزه خلیج فارس شاهد شکل گیری ارتش های مزدوری هستیم که موفق ترین آن ها امارات متحده عربی است، همان طور که وزیر دفاع آمریکا هم ذکر می کند یکی از موفق ترین ارتش های عربی است که عموما از پاکستانی ها ايجاد شده است. همسويي مذهبي هم به آن ها کمک کرده فراواني كرده است. آن ها توانسته اند یک ارتش مزدوری قابل دفاع را به وجود بیاورند.
در حوزه انتظامی و امنيتي هم از اين افراد استفاده می کنند. علت عمده میل به سمت ارتش های مزدوری عدم وجود جمعيت فراوان، گسترش رفاه و بي ميلي به خدمت نظامي و آسيب چذيري ارتش 12 هزار نفری کویت در مقابل صدام در بوده است. اتفاقی كه باعث فروپاشی کویت پس از چند ساعت بعد از يورش صذام اتفاق افتاد و مقاومت قابل توجهي هم شكل نگرفت و تنها یکي از شاهزادگان به عنوان فرمانده ارتش کشته شد. بر همين اساس آن ها ضعف جمعیتی در ارتباط با ارتش را با استفاده از خارجی ها جبران می کنند و وجود فقر و وضعیت اقتصادی نامناسب پاکستان باعث جذابیت عضویت در ارتش، عضویت در پلیس و كسب درآمدهای مکفی براي آنها مي شود. پيش بيني من اين است كه ساير کشورهای خلیج فارس نیز به این سمت کشیده خواهند شد. یعنی در آینده علاوه بر حضور قدرت های بزرگ در منطقه خلیج فارس، شاهد ارتش های مزدوری بيشتري خواهيم بود. این موضوع در عربستان سعودی کمتر اتفاق می افتد (البته با توجه به تحولات منطقه احتمال استخدام داوطلبان براي جنگ هاي موردي را شاهد خواهيم بود مانند عضوگیری در افغانستان برای جنگ عليه دولت بشار اسد درسوریه) ولی در کشورهای دیگر از جمله قطر که (با توجه به این که حتی در حوزه هاي ورزشی افراد را می خرند) در آینده ارتش مزدوری قابل توجهی را در این منطقه به وجود مي آورند. چنانچه بحرین که آسیب پذیری آن در ارتباط با حرکت های شیعیان مشهود بود به ارتش سپر جزیره با رهبری عربستان متوسل شد. لذا این وضعیت در آینده باعث ايجاد یک حوزه جذاب براي جذب سرباز در این کشورها مي شود. طبیعتا وجود ارتش خارجي مشگلاتي را به همراه دارد و آنها باید مدیریت کنند که به مواردی مانند کودتا و دخالت نظاميان در سياست منجر نشود. زیرا بحث های نظامی گری می تواند پاشنه آشیل باشد، یعنی شمشیر دو سری است که می تواند برای خود آن کشور هم خطرناک باشد.
در بعد دیگر ارتباطات آن ها با جامعه جهانی بسیار زیاد است و هم طبیعتا آسیب پذیری آن ها هم در ارتباط با این وابستگی شغلی بسیار زیاد است. فرض کنید اگر وضعیت ایران را در ارتباط با تحریم و در ارتباط با مسائلی که برای ما اتفاق افتاده داشته باشند، فروپاشی اقتصادی آن ها خیلی سریع تر اتفاق افتاد. یعنی وابستگی به خارجی ها برای کشورهای منطقه هم طبیعتا مشکلاتی را ایجاد می کند. از نظر اقتصادی هم اگر اتفاقی نسبت به جامعه جهانی بیفتد، اگر مانند ایران تحریم شوند، ایران بسیار آسیب پذیر است به این دلیل که اگر از هر ده شغل، نه شغل متعلق به خارجی ها باشد، خروج آن ها می تواند ضربات جدی را به این کشورها وارد کند، از این جهت به نظر من تاثیر دارد.
در ارتباط با اسكان خارجي ها در کشور عربستان سعی میشود در شهرهایی که حرمین شریفین واقع شده، قطعاً از مسلمانان استفاده شود و از ورود غیر مسلمانان جلوگیری میشود و تا حد زیادی سعی در حفظ بافت مذهبی کشور دارند. حداقل در مورد عربستان سعودی با توجه به تأثیر بالای وهابیت در دولت، این وضعیت وجود دارد. اما در مورد برخی از کشورها، به خصوص برخی از امارتهای امارات متحدهی عربی، مهاجرین بافت بومی و فرهنگی جامعه را بسیار تحت تأثیر قرار داده و نوعی تساهل فرهنگی و تساهل اجتماعی را موجب گردیده اند. شاید برخی حتی این مسأله را عامل موفقیت امارت دبی در مقایسه با امارتهای شش گانه دیگر امارات متحدهی عربی بدانند و معتقدند ساير امارتهای راسالخیمه، فجیره، ابوظبی، عجمان، فجيره و … پیشرفت دبی را نداشتهاند. در واقع جذب خارجیها در این امارت به نسبت پنج کشور دیگر شورای همکاری خلیج فارس نوعی تساهل را موجب گردیده است. اما در مورد کشورهای دیگری چون بحرین و قطر جمعیت مهاجر نتوانسته مانند امارات تأثیرگذار باشد. زيرا بر خلاف امارات، در سایر کشورها مهاجران عموماً کارگر و خارجیهایی هستند که نیازمند شغل میباشند. لذا طبیعتاً تأثیر قابل توجهی در بافت جمعیتی و فرهنگ بومی جامعه میزبان ندارند. معمولا بصورت کلنی یا تجمعی و با یکدیگر زندگی میکنند و عموما نیز از وضعیت اقتصادی قابل توجهی برخوردار نیستند. چرا که ملزم به ارسال درآمدهای خود به شهرهای زادگاهشان هستند. اما آینده بدین صورت نخواهد بود، به عبارتی در مورد کارگران سازمانهای بینالمللی کار تأثیراتی جدی بر روی کشورهای حوزهی خلیج فارس داشته و استانداردهایی را تعریف و فشارهایی را در زمینه کار زیاد، عدم رعایت بهداشت بر این کشورها اعمال کردهاند. یعنی این مهاجرین نهایتاً در کشورهای میزبان تحولات جدیدی را ایجاد خواهند نمود. بافت جمعیتی این کشورها را تغییر خواهند داد و از نظر نژادی تغییراتی را به وجود خواهند آورد .
تأثیر درآمدهای نفتی بر این منطقه نیز مسألهایست که در آینده میتواند بحران ساز باشد. این مهاجرین در آینده در کشورهای میزبان برای خود امکانات و فرصتهایی را ایجاد خواهند کرد. همینطور بحث ترکیب جمعیتی و ازدواج آنها با بومیان نیز مطرح میباشد. مهاجرتها از وضعیت کنونی که کارگران یدی هستند به مراحل بالاتر نیز خواهد رسید. بعبارتی با توسعه بیشتر، این مناطق برای خارجیهای از طبقهی متوسط و بالاتر جذابیت خواهد داشت. به عنوان مثال سکونت ایرانیان در این کشورها یک میلیارد دلار انتقال ثروت را در سال 2012 به ايران در پی داشته است. چرا که ایرانیان در این کشورها به مشاغل پایین نمیپردازند. اين درآمد جدای از درآمد شرکتهاي ايراني است كه با ايران مبادلات اقتصادي دارند.
در ارتباط با تعامل فرهنگي بین جامعهی مادر از جمله هند، پاکستان، خاورمیانه شامل کشورهای شاخ آفریقا مثل لیبی و مصر، و کشورهای عرب قابل توجه است، و کشورهای غیر عرب تأثیرات متفاوتي را بر اين شكورها خواهد داشت. از جمله پاکستانیها و هندیها که از نظر فرهنگی چندان هم به کشورهای حوزهی خلیج فارس نزدیک نیستند.
تأثیرات نوع روابط مهاجران کشورهای مادر با کشورهای میزبان
به اعتقاد نگارنده حضور مهاجرین در کشورهای میزبان، روابط کشورهای مبدأ و مقصد مهاجرین، یعنی روابط با هند، پاکستان و … با کشورهای میزبان را بهبود خواهد بخشید. به عبارتی شأن و حیثیت کشور میزبان در جامعهی جهانی به واسطهی حمایت کشورهای زادگاه مهاجرین ارتقاء خواهد یافت. حداقل نمونه این قضیه در ارتباط با خصمانه شدن روابط عربستان با ایران قابل مشاهده است. قطع روابط سیاسی چندين كشور با ایران نشانه نفوذ سياسي عربستان بر اين كشورها است. این کشورها یا مورد حمایت مالی عربستان قرار دارند و یا به نحوی از خدمات عربستان سعودی بهره میبرند. ادامه این وضعیت در آینده برای عربستان سعودی و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس فرصتهایی را ایجاد خواهد کرد. فرصتهایی که بر اساس آن کشور میزبان قدرت ایجاد یک تیم جهانی و پیگری مطالبات خود را خواهد داشت. به همین ترتیب فرصتهای اقتصادی و فرصتهای اجتماعی نیز در پی خواهد داشت. در این بین از منظر دیپلماسی و جهانی، کشورهای میزبان میتوانند از این فرصت در جهت پیشبرد اهداف و منافع خود استفاده کنند. صرفنظر از اینکه ممکن است این کشورها از نظر فرهنگی تحت تأثیر قرار گرفته و نوعی تعارض و تنش در جامعه شان اتفاق بیفتد. اما از منظر جهانی حمایتهایی را کسب خواهند کرد. چنانچه در گذشته عربستان سعودی در ارتباط با بحران یمن از پاکستان و مصر و به ویژه از پاکستان درخواست اعزام نیروی نظامی زمینی داشت. پاکستان جزء معدود ملیتهایی است که در کنار کعبه اجازهی وعظ مذهبی دارد. یعنی واعظ پاکستانی بر منبر میرود و بعید است كه بتوان ملیت دیگری یافت که چنین جایگاهی در عربستان سعودی داشته باشد.
آیندهی نقش مهاجران و کارگران مهاجر در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس
چنانچه تغییر تمدنی از نفت به تکنولوژی و صنعت اتفاق بیفتد کارگران حوزه ی نفتی ملزم به بازگشت خواهند بود مگر اینکه برای آنها فرصتهای اقتصادی جدیدی ایجاد گردد. کارگران شاغل در حوزهی خدمات و توریست به همان قوت قبلی فرصت کار خواهند داشت. حوزهی خلیج فارس همچنان برای کارگران حوزهی خدمات جذاب میباشد چرا که حرکت به سمت گردش مالی ناشی از توریست ادامه خواهد داشت. در زمینه مهاجرت و جذب مهاجرین کارگر در حوزهی خلیج فارس وضعیتی منفی پیش بینی نمیشود. چرا که این کشورها به سمت تغییر تمدنی حرکت کردهاند. عربستان مدعی است که تا سال 2030 از نفت مستقل خواهد شد، همین اتفاق در امارات متحدهی عربی در حال افتادن است. قطعاً کشورهایی چون قطر که کلاً به سمت گاز حرکت کرده و در حوزهی نفتی سرمایهگذاری نداشته و به عبارتی به سمت گاز و سوختهای پاکتر متمایل گردیده است، همچنان جذابیت خود را حفظ خواهد کرد. بعلاوه ایجاد فرصت در حوزههای جدیدی چون ورزش، اقتصاد، صنعت، گردشگری موفقیت این کشورها را در پی خواهد داشت.
واژگان کلیدی: مهاجران در خلیج فارس، مهاجران خارجی ، کاگران در خلیج فارس، مهاجران خارجی در خلیج فارس، کارگران هندی، کارگران پاکستانی، خارجیان در خلیج فارس، مهاجران در امارات