پیر محمد ملازهی
کارشناس پاکستان
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
اهدافی نخست وزیر پاکستان از سفر به چین
اخیرا سفرهای متعددی از کشورهای مختلف به چین صورت گرفته است. از جمله احمد زی رئیس جمهور جدید افغانستان به چین رفت و در آنجا موضوعی را مطرح کرده و خواستار این شد که چین در مناسبات پاکستان و افغانستان میانجی گری کند. این مسئله تا حدودی توضیح می دهد که چرا آقای نواز شریف به چین می رود.اما جدا از این مسئله، به نظر می رسد هم چین هم پاکستان اهداف راهبردی در ارتباط با توسعه مناسب هستند. اگر به تاریخ مناسبات چین و پاکستان نگاه کنید می بینید که عمدتا این مناسبات تحت تاثیر مسائل اقتصادی ، توسعه همکاری های تجاری_ اقتصادی بین چین و پاکستان ، تحت تاثیر منطقه ای، مناسبات هندوستان با افغانستان ، دیدگاه هایی چین در ارتباط با هند و پاکستان در روابط منطقه ای و در ارتباط با مسائل بین المللی (به خصوص مناسبات پاکستانی با امریکایی که در سال های اخیر با یک نوع بی اعتمادی و تنش هم همراه بوده است) داشته قرار داشته است. چنانچه به نظر می رسد آقای نواز شریف، به دنبال آن است که؛ حال که امریکایی ها در مناسبات منطقه هند را بر پاکستان ترجیح می دهند و تصور می کنند که هند جایگاه مهم تری از پاکستان دارد؛ پاکستانی ها هم در پاسخ به این مسئله و برای اینکه کمبود نگاه امریکا به پاکستان را جبران کنند متوجه چین شده و با چین مناسبات را توسعه می دهند.
در کنار این، سرمایه گذاری مشترک دو کشور در بخش نظامی وجود دارد . چینی ها با پاکستان در بخش هواپیماسازی و تانک سازی مربوط به ارتش همکاری های گسترده ای دارند. همچنین گفته می شود که تکنولوژی هسته ای پاکستان تا حد زیادی با کمک های چین توسعه پیدا کرده است و به سلاح هسته ای دست پیدا کرده است.
دو کشور در سرمایه گذاری مشترک در بندر گوادر است (که در حقیقت چینی ها در نظر دارند بزرگترین بندر تجاری آسیا را در بندر گوادر ایجاد کنند و هم نیروی دریای آنها در آنجا حضور یابد و هم شرکت های سرمایه گذارشان) اتفاق نظر دارند. جدا از این دو طرح وجود دارد. یک مسئله ی بزرگراه مکران (که از کراچی به بندر گوادر کشیده می شود و حدود هشتصد کیلومتر فاصله دارد) و دیگری هم آزاده راهی به نام قره قروم است که قرار است که کاشغر را در ایالت سین کیانگ به اسلام اباد و کراچی وصل کند. در این صورت با اجرایی شدن این طرح ها، به نظر می رسد که چین می تواند جایگاه خیلی مهمی را در سیاست پاکستان ایفا کند. البته پاکستانی ها هم دیدگاه های خاص خودشان را دارند. این کشور با مشکلات اقتصادی روبه رو است و بدنبال این است که از امکانات چین برای توسعه ای استفاده کند. چینی ها هم همین اکنون در دو بخش سدسازی در پاکستان که مهار آب رودخانه برای مصارف کشاورزی و خانگی و هم در زمینه ی معادن و ذخایر به خصوص در ایالت بلوچستان فعال هستند. آنها در بعضی مناطق به نتایج خوبی رسیده اند. لذا از دید پاکستانی ها هم فعالیت های اقتصادی و تجاری بین چین و پاکستان و هم سرمایه گذاری چینی ها در پاکستان مهم است و هم به لحاظ سیاسی و نظامی نگاه پاکستان به چین نگاه مثبتی است.
تحولات منطقه ی سین کیانگ و نگاه پاکستان و چین
چین نوعی نگرانی از قومیت مسلمان اویغور در ایالت سین کیانگ (که مدعی استقلال سین کیانگ تحت عنوان تاسیس کشور ترکستان شرقی است) می باشد. یک گروه از این قومیت با القاعده با نام جبهه ازادی بخش یا نهضت اسلامی شرقی در منطقه ی وزیرستان شمالی پیوند خورده است . چینی ها همواره نگرانند که گروه های رادیکال اسلامی که به شکل زیرمجموعه سازمان القاعده در آسیای مرکزی و در ایالت سین کیانگ؛ هستند از پاکستان ریشه گیرند و حمایت شوند. البته بین گروه هایی که با سازمان القاعده و یا گروهایی که به نوعی با پاکستان کار می کنند تفاوت وجود دارد.
حقیقت آن است که پاکستان در بعضی مناطق به خصوص در مناطق قبایلی که سازمان القاعده و گروه های رادیکال اسلامی در آنجا حضور دارند حاکمیت کامل ندارد و نهضت ترکستان شرقی که دنبال استقلال سین کیانگ است و با سازمان القاعده پیوند نزدیکی دارد در این منطقه فعال است. به نظر می آید چینی ها پاکستان را تشویق می کنند که بر وزیرستان شمالی مسلط و این گروه ها را از آنجا اخراج کند.
بحث دوم اینکه چینی ها نگرانند که گروه های رادیکال اسلامی در نهایت مورد حمایت غرب قرار گیرند و علیه چین از آنها استفاده ابزاری شود. اکنون چینی ها با توجه به طرح های بزرگ در رابطه با ایالت سین کیانگ می خواهند پیوند ایالت سین کیانگ از طریق جاده قره قروم تا بنادر گوادر و بندر کراچی ار در نظر گیرند . لذا به نظر می رسد که تاثیر گذاری این گروه ها در بلند مدت نمی تواند برای چینی ها خیلی نگران آفرین باشد. چین توسعه ایالت سین کیانگ را به شکل جدی پیگری می کند و ترکیب جمعیتی آن و منطقه را از لحاظ جغرافیای از طریق جاده ی قره قروم خارج می کند و به دنیای بیرون وصل می کند از طریق پاکستان و افغانستان به طرف آسیای مرکزی و روسیه و اروپا مطرح است.
آینده ی روابط چین و پاکستان
دو نکته در این حوزه مطرح است. نخست مناسبات منطقه ای، رقابت های منطقه ای پاکستان با هند می تواند در آینده ی مناسبات تاثیر گذارد. به خصوص که اکنون زمینه ورود پاکستان و هند به تشکیلات شانگهای مساعد است. لذا چینی ها خیلی تلاش می کنند که هند و پاکستان را وارد این تشکیلات کنند. آنها معتقدند اگر هند در این مجموعه قرار گیرد؛ شانس تاثیرگذاری امریکا بر هند به عنوان یک کشوری همسایه ی چین (با حدود نودهزار کیلومتر مربع هم اختلاف مرزی در چند ایالات هم مرز یعنی تبت و سین کیانگ و ..) کم میشود. چینی ها در نگاه به پاکستان با توجه به رقابت و اختلاف نظری که با هند داشته اند بیشتر تعدیل سیاست های هند بوده است. ولی اکنون به نظر می آید که بعد از پایان جنگ سرد مقدار در دیدگاه های چین تحول ایجاد شده و به دنبال آن هستند که از نفوذ بیشتر امریکا در هند جلوگیری کنند. از این زاویه هم هند و هم پاکستان برای چینی ها مهم هست. گذشته از این یک دور رقابت بین هندوستان و چین در افغانستان وجود دارد و این رقابت بیشتر اقتصادی است. یعنی هم چینی ها به دنبال بستن قرادادها برای استخراج نفت و گاز از منطقه شمال و مس منطقه ی عینک هستند که قراردادهایش را امضاء کرده اند. هم هندوستان به دنبال یک سری امتیاز و سرمایه گذاری در افغانستان است برای اینکه در معادن و ذخایره که حدود سه تریلیون(سه تریلیارد) دلار این ذخایر ارزش دارند. هم چینی ها و هم هندی ها خیلی تلاش می کنند که روی این مسئله سرمایه گذاری کنند و یک نوع رقابت پشت پرده ای در این مسئله دارند. هندوستان نگرانی از رشد اسلام گرایی و رادیکال اسلامی اهل سنت دارد و هم چین در ارتباط با سین کیانگ نگرانی دارد. هندوستان در ارتباط با کشمیر و مسلمانان خودش دارد. این نگرانی مشترک؛ با توجه به اینکه افغانستان قبلا در دوره ی طالبان تقریبا به شکل مرکز تقویت و اموزش نیروهای رادیکال اسلامی علیه چین و هند هم عمل می کرده، الان این دو کشور در این زمینه وحدت نظر دارند و منافع مشترک دارند که افغانستان به صلح و ثبات برسد و گروه های رادیکال اسلامی نتوانند آنجا مجددا مسلح شوند. در این زمینه پاکستان میتواند به چین کمک کند.
واژگان کلیدی: همکاری های چین با پاکستان، همکاری ، چین، پاکستان