مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

سطح انتظارات از دستگاه ديپلماسي بايد با واقعيت تطبيق كند مصاحبه با رامين مهمانپرست

اشتراک


مريم سالاري

مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC

روند انقلابات و تحولات منطقه خاورمیانه طي ماههاي گذشته  تا حدودی تغییراتی را در برخی بازیگران منطقه‌  و از جمله نقش ايران در اين حوزه مهم استراتژيك پدیدار ساخته است تا جا به جايي در اولویتهاي سیاست خارجی كشورمان را الزامي سازد. نگرش کلی دستگاه دیپلماسی جمهوري اسلامي ايران به مسائل پیرامون خود و چگونگی تعامل با بازیگران بین‌المللی و یا نحوه ایفای نقشی که در جريان اين تحولات برای خود در عرصه منطقه اي و بین‌المللی تعریف کرده است موضوع بحثي بود كه با رامين مهمانپرست،‌ سخنگوي دستگاه ديپلماسي كشورمان مطرح كرديم. وي در اين گفت و گو به انتقادات مطرح شده درباره نحوه موضع گيري دستگاه سياست خارجي درباره وقايع منطقه و از جمله ادعاهاي امارات بر جزاير سه گانه  پاسخ داد. مهمانپرست ضمن ارائه توضيحاتي، در پايان،‌ ظرفيت هاي ديپلماسي رسمي را در برخورد با تحولات و رخدادهاي منطقه از جمله مساله جزاير، محدود دانست و گفت كه همه دستگاهها و افكار عمومي بايد دراين باره بسيج شوند.  مشروح اين گفت و گو در ادامه مي آيد:  

کلید واژگان: ايران- انقلابات منطقه- جزاير سه گانه – ديپلماسي عمومي

از برنامه ها و دستوركار دستگاه ديپلماسي كشور در سال  91 شروع مي كنم با توجه به تحولات رخ داده در كشورهاي منطقه در  سال گذشته و موضوع جزاير سه گانه كه اخيرا بخش زيادي از فضاي رسانه اي را به خود مشغول كرده  و موضع گيري وزارت امور خارجه در قبال اين وقايع،‌ چه اولويت هايي در دستور كار دستگاه سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران قرار گرفته است؟

طبيعي است كه وظيفه  اصلي دستگاه سياست خارجي توسعه روابط همه جانبه با كشورهاي مختلف براي تامين منافع ملي كشور است. در بحث رابطه با ساير كشورها تنها استثنا براي عدم پيگيري تعامل،‌ روابط با ايالات متحده آمريكاست كه هيچ تصميمي فعلا براي اينكه روابط با اين كشور به طور رسمي دنبال شود، گرفته نشده است. البته با بعضي كشورهاي ديگر ممكن است روابط دچار يك محدوديت جدي شده باشد مثل بحث انگلستان،‌ كه در حال حاضر ما برنامه اي براي پيگيري مشخص روابط با اين كشور نداريم چون مجلس شوراي اسلامي سطح رابطه را به كاهش كاردار تقليل داد. بعد از آن حوادثي اتفاق افتاد و در حركت اعتراضي تعدادي از دانشجويان كشورمان مسائلي اتفاق افتاد كه منجر به خروج ديپلماتهاي انگليس از كشورمان شد كه با خروج ديپلماتهاي كشورمان از انگليس، ‌به نقطه اي رسيديم كه بايد صبر كنيم ببينيم در آينده چه اتفاقي مي افتد. ولي خب من قبلا هم اعلام كردم انگليس با نوع رفتاري كه طي تاريخ در ايران به جا گذاشته مردم ما خيلي هم از اين قطع رابطه احساس ناراحتي نمي كنند و انگليس را هميشه به خاطر رفتارهاي نسجيده اي كه عليه مردم داشته مقصر مي دانند. حادثه آخري هم كه اتفاق افتاد و مردم ما را عصباني كرد، پيشگامي انگليس در بحث تحريم بانك مركزي كه نتيجه آن هم اتفاقاتي بود كه افتاد. با ساير كشورهاي اروپايي علي رغم بحث تحريم ها يا بهانه هايي كه در رابطه با فعاليت هاي صلح اميز هسته اي كشورمان صورت مي گيرد زمينه براي روابط همچنان فراهم است. بالاخره شركتهاي اروپايي از كار با ايران مي توانند از منافع زيادي بهره ببرند. شايد نقطه نظرات كشورهاي اروپايي درباره رفتار با نوع تنظيم رابطه با ايران يكسان نباشد ولي بر اساس مصوبه هاي اتحاديه اروپا گاهي مجبور مي شوند كه رفتاري در جهت تقابل با ايران داشته باشند. با ساير كشورهايي كه در منطقه آسيا هستند ما سياست جدي رابطه با كشورهاي اسيايي و نگاه به شرق در برنامه مان قرار دارد. آينده اقتصادي جهان در موضوع اقتصادي بيشتر متوجه شرق خواهد بود و قدرتهاي نوظهور اكثرا از كشورهاي آسيايي در صحنه هاي بين المللي مطرح شده اند. ما برنامه جامعي را براي توسعه روابط با آنها در نظر گرفتيم.

معمولا شما در نشست هاي هفتگي و يا در مواقعي كه بحث رابطه با انگليس مورد پرسش قرار ميگيرد سعي كرديد با ادبيات نرم پاسخ دهيد كه ضمن اينكه نارضايتي جامعه ايراني را مي رساند در عين حال از بر هم خوردن همين ارتباطاتي هم كه وجود دارد جلوگيري مي كند آيا اين مساله به اين خاطر نيست كه تلاشهايي از جانب دو طرف و يا انگليس براي ترميم روابط آسيب ديده صورت مي گيرد؟ آيا ادبيات شما به اين دليل است كه اين تلاشها مخدوش نشود؟

من وقتي در اين رابطه صبحت مي كنم نظرات شخصي ام را اعلام نمي كنم بلكه به عنوان سخنگوي وزات امور خارجه، نظرات دستگاه سياست خارجه را مطرح مي كنم. ما مجري سياست خارجي كشورمان هستيم. سياست هاي كلان در دستگاههاي ديگري پرداخته و تصويب مي شود. شوراي عالي امنيت ملي مهم ترين مرجع تكليف سياست هاي كلان است و نقطه نظرات و مصوبات آنها بعد از تاييد مقام معظم رهبري در دستور كار دستگاه ديپلماسي قرار مي گيرد. به صورت اوليه و ذاتي كار وزارت امور خارجه توسعه روابط با ساير كشورهاست و ما مي بايست تمام حداكثر تلاشمان را براي بهره برداري منافع ملي خود از روابط با ساير كشورها انجام دهيم. اگر يك حادثه اي اتفاق بيافتد كه مسائل جديدي را در دستور كار بگذارد ما آنها را دنبال خواهيم كرد.

يعني الان زمينه اي براي رابطه عادلانه و مناسب با انگليس فراهم شده است؟

آنچه در ايران تصميم گرفته و قانوني شد بحث كاهش روابط بود. مجلس به دنبال رفتار انگليس تصميم گرفت سطح رابطه را كاهش دهد موضع كشور ما در مراجع قانوني و تصميم گير خود كاهش رابطه در سطح كاردار بود. گزينه ديگر مي توانست قطع رابطه باشد ولي آنچه كه تصويب شد كاهش رابطه بود. گاهي ممكن است برخي از دوستان به دليل احساسي كه از نوع رفتارهاي خصمانه انگليس دارند دوست داشته باشند كه فراتر از تصميمات قانوني نظرات خودشان را بگويند كه اين اشكالي ندارد. ولي تا موقعي كه سياست رسمي كشور چيز ديگري جداي از احساسات برخي از مردم ما باشد من به عنوان سخنگوي وزارت امور خارجه مكلفم كه مواضع رسمي كشور را اعلام بكنم. حالا ممكن است بگويند كه شما در اين اعلام مواضع منفعلانه برخورد مي كنيد يا محكم حرف نمي زنيد كه اين تحكم هم تعريف خاص خود را دارد. ولي در نهايت آنچه كه ما اعلام مي كنيم تصميم نظام است.

اجازه بدهيد اين گونه بپرسم كه آيا در جريان كاهش روابط در اين مدت، هيچ اتفاق تازه اي افتاده است؟ بالاخره تلاشهايي از سوي دو طرف صورت گرفته است. آيا اين تلاشها به نتيجه اي هم رسيده است و مي شود آن را تحول ناميد؟

ما براي تعيين كشوري به عنوان حافظ منافع بحثي داشتيم. در مذاكراتي كه بعد از خروج ديپلماتهاي دو طرف صورت گرفت، مشكلات ايرانيان مقيم اين كشور  پس از كاهش سطح روابط مطرح شد تا براي انجام امور كنسولي آنها راهكارهايي انديشيده شود. حدود 400 هزار ايراني در انگليس به شكلهاي مختلف زندگي مي كنند كه ممكن است به خاطر قطع روابط لطمه ببينند. اين بحث ها هنوز به نتيجه اي نرسيده است. تصميم گرفتيم ستادي را به سرپرستي مسئول كنسولي كشورمان در انگليس تشكيل دهيم تا به مشكلات اتباع ايراني مقيم اين كشور رسيدگي شود.

در واقع اين تمهيدات به اين دليل است كه آن تلاشها به نتيجه نرسيده است؟

بله چون ما هنوز هيچ توافقي را با دولت انگليس براي تسهيلات كنسولي در دو سفارتخانه نداشتيم تصميم گرفتيم اقداماتي را انجام دهيم تا مشكلات اتباع خودمان را به حداقل برسانيم.

اين مساله به خاطر عدم حسن نيت طرف انگليسي بود؟

بالاخره آنها خيلي به صورت كارشناسي وارد بحث نشدند. اين تصميمي بود كه وزير خارجه انگليس گرفت بنابراين الان ديگر خيلي جايي براي مانور و بررسي هاي كارشناسي وجود ندارد. كه ما هم از طرق ديگر به حل مشكلات اتباعمان پرداختيم. شايد يكي از دلايلي كه دولت انگليس تلاش مي كرد به توافقي براي همكاري هاي كنسولي دسترسي پيدا نكنيم اين بود كه تصور مي كرد فشارهايي كه به ايرانيان وارد مي شود شايد به دولت منتقل شود و يك نوع نارضايتي در داخل ايجاد كند و از آن طريق بخواهد روابطي را دنبال كند كه ما از طريق اقداماتي كه انجام داديم اين اجازه را به آنها نداديم.

انگليس در چه صورت مي تواند روابط خود را با ايران احيا كند؟ آيا هيچ دستور كار خاصي دراين رابطه وجود دارد؟

مقامات انگليسي در خروج ديپلماتهايشان و همچنين ديپلماتهاي ما رفتار نسنجيده و اشتباهي داشتند كه در روابط تاثير منفي مي گذارد . به هر حال آنها اگر متوجه اشتباهشان شده باشند و عذرخواهي بكنند آن وقت درباره سطح رابطه بررسي هاي لازم را انجام خواهيم داد. با توجه به اينكه آنها اين تصميم را خودشان گرفتند هيچ ميلي از طرف ما وجود ندارد. ما از موضع پايين با هيچ كشوري رابطه نخواهيم داشت.

در رابطه با برنامه هاي سال 91 به موضوعات ديگر هم اشاره اي مي كنيد؟

يكي از مهم ترين اولويت هاي سال سياست خارجي كار با همسايگان و كشورهاي منطقه با توجه به تحولات بيداري اسلامي است. ما همه تحولات منطقه را بسيار جدي دنبال مي كنيم و فكر مي كنيم اين تحولات تاثير گذاري جدي در تحولات خاورميانه خواهد داشت. از حركت مردم در منطقه حمايت مي كنيم. فكر ميكنيم استقلال اين كشورها در منطقه مي تواند نقش مهمي در عرصه منطقه و بين الملل داشته باشد. همه نوع آمادگي براي در اختيار گذاشتن تجربيات خود به اين كشورها را اعلام كرديم. به محض اينكه نهادهاي مردمي دراين كشورها شكل بگيرد ما تلاشمان را براي برقراري ارتباط با اين كشورها از سر مي گيريم.

با توجه به تحولات منطقه كه خود شما هم به آنها اشاره كرديد به نظر مي رسد كه موضع گيري دستگاه ديپلماسي كشورمان در عرصه رسانه اي محدود باقي مانده است. در مقايسه با برخي ديگر از كشورها كه به صورت فعال، خط مشي منطقه اي خود را دنبال مي كنند اما دستگاه سياست خارجي ما صرفا در واكنش به رويدادها با رويكردي سلبي به واكنش مي پردازد. مثلا درمورد جزاير سه گانه ما هيچ تمهيداتي براي جلوگيري از تكرار ادعاهاي امارات صورت نداديم در حاليكه از مذاكره با اين كشور صحبت شد. با توجه به اين مسائل چه راهكارهاي عملياتي براي جهت گيري در قبال كشورهاي منطقه انديشيده شده است؟

اجازه بديد به مساله جزاير اشاره كنم ماهيچ وقت نگفتيم مي خواهيم با امارات درباره جزاير مذاكره كنيم. جزاير متعلق به ايران است. ادعاي امارات هيچ اساسي ندارد. نه تنها هيچ مذاكره اي صورت نخواهد گرفت و اگر بحث مذاكرات بوده مربوط به رفع سوتفاهمات ميان دو كشور در روابط في مابين آنها بوده است و نه موضوع جزاير. درباره تحولات منطقه بايد ديد كشورهايي كه در منطقه به ظاهر بسيار فعال هستند چه نتيجه عملي به دست آورده اند. صرف اينكه برخي كشورها در منطقه يكسري اظهارنظرهاي تندي در منطقه داشته باشند،  ملاك موفقيت سياست خارجي نيست. در ارزيابي هايمان بايد ببينيم چه كشوري الان بيشترين تاثيرگذاري را در منطقه دارد. حتي مي توان به تغييراتي كه برخي از كشورها در شعارهاي سياست خارجي خود صورت دادند اشاره كرد كه دچار تغييراتي زيادي شده است كه به دليل عدم تطبيق اظهاراتشان با واقعيت بوده است كه اين خود نشان دهنده بي اقتداري اين كشورهاست. بحثهاي مربوط به سياست خارجي كشورها بايد كمي علمي تر و محتوايي تر شود. نكته اي كه بايد در تحركات كشورهاي به ظاهر متحرك بگويم اين است كه اين كشورها با مقامات دولتي كشورهاي منطقه ارتباط برقرار مي كنند در صورتيكه خيلي از مقامات دولتي آن كشورها مورد حمايت مردم خودشان نيستند و مخاطب اصلي ما، مردم منطقه هستند. در حاليكه مقامات رسمي كشورها ممكن است در صف اصلي تغيير و تحولات قرار داشته باشند و اصلا نماينده واقعي مردم ان كشورها نباشند.  برخي از اين اجلاسها كه برگزار شد كدام يك مورد حمايت مردم اين كشورها بود. مثلا درمورد كشوري مثل سوريه آقاي كوفي عنان به عنوان نماينده سازمان ملل براي پيگيري يك طرح شش ماده اي وارد سوريه شد ،‌ طرحي كه  مي توانست به شكل مناسب تري دنبال شود. اين در حالي است كه كشورهاي ديگر بدون آنكه فرصت اجراي اين طرح را بدهند بلافاصله سلاح براي مخالفين دولت سوريه مي فرستند

تحليل شما كاملا درست اما پاسخ به سوال ما نيست. پرسش ما اين است كه به دليل اين تحولاتي كه وجود دارد آيا سكوت دستگاه ديپلماسي و تحركات زير پوستي يا پشت پرده اش با اهداف مشخصي صورت گرفته يا ما نتوانستيم واكنش نشان دهيم؟ كشورهايي هستند كه ديپلماسي شان در رابطه با سوريه دچار تناقض و يا شكست شده اما به هر حال همه تلاششان را كردند مثلا آيا ما نمي توانستيم امروز ادعا كنيم اگر ديپلماسي ما فعال تر بود الان فشارها روي محور مقاومت در منطقه كمتر از الان بود؟ آيا نمي توانستيم در مقابل نشست دوستان سوريه نشستي متشكل از كشورهايي كه هنوز در قبال وقايع سوريه موضع گيري نكردند و دچار ابهام هستند برگزار كنيم ؟ ضمن اينكه حالا ممكن است آنها درباره سوريه به جمع بندي نرسيده باشند اما درباره نام خليج فارس چطور؟ حتي ما شاهديم كه گوگل هم تحت اين ادعاها نام خليج فارس را تغيير داده است خب ما در قبال اين كارها چه مي كنيم ؟ اگر رويه هاي حقوقي موثر نبود نمي توانيم به روش خودمان درياي عمان را درياي ايران بناميم؟

سياست خارجي فقط با تحرك، مشخص نمي شود سياست خارجي مجموعه اي از اقدامات است. در ارزيابي سياست خارجي نزديك شدن يا نشدن به نقطه هدف مهم است  كه بايد ديد اين اتفاق افتاده است يا خير. قدرت كشور در مجموع بيشتر شده يا كمتر شده است. بايد براي اين ارزيابي ملاك داشته باشيم. اينكه شما مي گوييد برخي از كشورها اجلاس گذاشتند من مي گويم ممكن است برخي از اين اجلاسها يك تحركي را نشان دهد ولي تا موقعي كه نتواند تاثير مهمي در منطقه بگذارد اهميتي ندارد. اينكه اجلاس بگذاريم و مقام رسمي كشورها را دعوت كنيم اولا مقام رسمي كدام كشور را دعوت كنيم مقام رسمي چه كشورهايي را مثلا؟

مثل هند،‌چين مالزي روسيه و كشورهايي كه مي توانيم با آنها توازن قوا برقرار كنيم كه به هر حال يك نوع حمايت معنوي را از تحولات كشورهاي مورد نظرمان به عمل بياوريم

اين مي تواند يكي از راهها باشد كه مشكلات خود را دارد. مقامات رسمي اين كشورها در قبال تحولات ساير كشورها خيلي محتاطانه برخورد مي كنند و مثل جمهوري اسلامي، دفاع لازم از حق مردم را به عمل     نمي آوردند. آنها ملاحظات خودشان را دارند و حاضر هم نيستند در برنامه هاي اين چنيني شركت كنند. ولي عدم برگزاري اين نشستها به اين معني نيست كه حرفمان را نزنيم. در تماسهايي كه با انها داشتيم  تحولات و رخدادهاي منطقه را بررسي مي كنيم حتي با خود كشورهاي درگير تحولات هم ارتباط برقرار كرديم و به آنها هشدار داديم. اما اين اقدامات تاثيرات خاص خود را داشته است. مثلا درباره تحولات بحرين اوايل هيچ كشوري اطلاعي از اوضاع اين كشور نداشت. الان به دليل فشار به اتحاديه اروپا،‌اعتراض به سياست هاي آمريكا در سازمان ملل، نامه هاي رسمي كه به سران كشورهاي مختلف و مسئولين سازمانهاي مختلف ازجمله به سازمان كشورهاي اسلامي داده شد و در گفت و گو با سران كشورهاي مختلف درباره وقايع بحرين و يمن حرف زديم  اينها باعث شده كه ادبيات راجع به اين كشورها تغيير كند. الان حتي دولت آمريكايي مقامات بحرين را سرزنش مي كند كه چرا اين گونه برخورد مي كنند. توانايي كشورها براي انتقال مواضعشان بستگي به امكانات و توانايي هايشان دارد. خواست اصلي نظام ما تغيير يك نظام ناعادلانه جهاني است. سطح انتظارات شما بايد با واقعيت تطبيق كند. در بحرين مردم سركوب مي شوند. در اينجا نفوذ در ميان نمايندگان مردم است نه نمايندگان دولتها. كشورهاي قدرتمند با استفاده از نفوذشان در ائتلاف هاي منطقه اي و بين المللي ابزارهاي بيشتري دارند.

نه ببينيد بحثي كه الان  وجود دارد اين است كه كشورهايي در منطقه هستند كه داراي منافعند. مي خواهيم ببينيم آيا در منطقه تحركي وجود دارد كه اين منافع برجسته تر شود و بتواند يك جبهه ديگري حالا نه به قدرت جبهه هاي غربي و عربي ولي به شكلي كه نقش بازدارندگي داشته باشد، شكل دهد؟

من مي گويم كاري كه مي خواهيم در برابر رفتارهاي ظالمانه انجام شود فقط شكل ظاهري اش اين نيست كه با محوريت آن كشور اجلاسي گذاشته شود. شايد اصلا كشورهاي ديگر شما را براي اين مساله قبول نكنند. اما ما  تحركات خودمان را انجام مي دهيم. اگر تحركاتي از سوي كشورما رخ نمي داد سوريه يك سال پيش سقوط كرده بود و يا اگر موضع گيري هاي ما نبود حركت مردم خيلي وقت پيش در نطفه خفه شده بود. تنها جايي كه مي توانند از طريق آن صدايشان را به گوش بقيه برسانند جمهوري اسلامي ايران است.

يك زمزمه اي در افكار عمومي شكل گرفته است كه ايران در قبال تحولات و  اقدامات كشورهاي عربي مي تواند مقابله به مثل انجام دهد ولي اين كار را انجام نمي دهد

اين حرف خوبي نيست مثلا اگر كشوري مي ايد يك جعل تاريخي انجام مي دهد ما در اين باره با آنها بحثي نداريم. واقعيت، ‌واقعيت است و حرفي درباره آن نبايد صورت بگيرد ما مي گوييم به همان نسبت كه كسي حق ندارد نام درياي خليج فارس را تغيير دهد ما هم نبايد دنبال اين باشيم كه نام منطقه اي را تغيير دهيم ما بايد وجدان عمومي را در روشن بكنيم. در جنگ نابرابري كه كشورهاي قوي تر با استفاده از قدرت رسانه اي مي خواهند تحريف صورت بگيرد بايد با استفاده از ديپلماسي عمومي، افكار را روشن كرد چرا كه ظرفيت هاي ديپلماسي رسمي محدود است.

آقاي دكتر اين جنگ به لحاظ ديپلماتيك،‌اقتصادي و سياسي نابرابر است و هزينه هاي زيادي براي آن داده مي شود ولي اين پيشنهادي كه مورد رضايت شما نيست  توسط كشورهاي ديگر اتفاق مي افتد. وقتي انگليس اقدام به اخراج ديپلماتهاي ايراني مي كند، ايران هم مقابله به مثل مي كند و به رويه حقوقي آن نگاه نمي كند اما در سوي ديگر وقتي در مدارس عمان و عربي صحبت از خليج عرب مي شود يعني ظرفيتي وجود ندارد كه شما اقدام متقابل انجام دهيد؟

اين مساله نقطه اختلاف ما با رسانه هايمان است اگر طرف مقابل ما در حال استفاده از ابزاري است كه تخريب مي كند،‌ جعل مي كند و تهمت مي زند ما اعتقاد داريم جمهوري اسلامي هستيم كه مي خواهيم يك نوع عدالت را در دنيا برقرار كنيم و ارزش ها برقرار شود. اگر آنها بي اخلاقي و تحريف و جعل كنند جوابشان همان كارها نيست. رسانه ها اين را بايد بفهمند. ما سياستي را قبول داريم كه بر مبناي اخلاق باشد اگر ادعاهاي آنها را تكرار كنيم بايد اسلامي بودن را كنار بگذاريم. وقتي يك بي اخلاقي صورت گرفته شما به عنوان رسانه اشكالي ندارد مقابله كنيد. مردم فكر مي كنند كه كار زشتي صورت گرفته و دوست دارند كه جواب آنها را بي ادبانه بدهند ولي انتظار نداشته باشيد كه دستگاه ديپلماسي در موضع رسمي خود كار غلط انها را با يك كار غلط جواب دهد و ما نمي توانيم بياييم درياي عمان را درياي ايران بناميم. ما معتقديم كه عصبانيت ناشي از رفتار هتاكانه طرف مقابل نبايد ما را از اصول خارج كند. در غير اين صورت فرقي با كشورهاي زورگويي كه مورد قبول ما نيستند نداريم. ما در قالب رسمي، به تحريف نام يادداشت هاي اعتراض مي فرستيم  و به طور مكرر به مراجع حقوقي بين المللي و سازمان ملل را شكايت مي كنيم كه بر همين اساس سازمان ملل هفت بخشنامه صادر كرده و به كشورها اعلام كرده كه از نام خليج فارس بايد استفاده شود. در اين رابطه همه دستگاهها و افكار عمومي بسيج شوند و فقط اين موضوع را به گردن دستگاه ديپلماسي نياندازند.

 

 

 

 

 

مطالب مرتبط