طهمورث غلامی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
کشور عراق بعد از سال 2003 همواره دچار برخی بحران های عمیق سیاسی و امنیتی شده است که این بحران ها متاثر از مولفه های مهمی در سطح داخلی و منطقه ای عراق بوده است. می توان گفت که منشاء اصلی بحران های امنیتی در این کشور نیز ناشی از بحران های سیاسی است. زیرا شکاف و اختلاف میان جریان ها و نخبگان سیاسی عراق سبب ضعیف شدن دولت مرکزی عراق می شود و این امر به نوبه خود زمینه را برای ناامنی های امنیتی فراهم می سازد. بدین ترتیب می توان پس از وقوع هر بحران سیاسی در عراق، انتظار وقوع حوادث و وقایعی را داشت که امنیت داخلی این کشور را در ابعاد مختلف در معرض خطر و تهدید قرار می دهد. در شرایط فعلی، بار دیگر دولت عراق دچار یک بحران سیاسی شده است که در صورت مدیریت نشدن قادر است تمام امور این کشور را تحت تاثیر خود قرار دهد. سه عامل اساسی سبب شکل گیری بحران سیاسی فعلی در عراق شده است که عبارتند از: عامل اول ناشی از اختلاف میان اقلیم کردستان با محوریت بارزانی و دولت مرکزی عراق به رهبری نوری المالکی بر سر مسائلی نظیر کرکوک می باشد. عامل دوم ناشی ازاختلاف های جریان سیاسی العراقیه به رهبری ایاد علاوی با ائتلاف قانون به رهبری نوری المالکی است که هر چند آغاز شکل گیری اختلاف این دو جریان سیاسی به قبل و به ویژه بعد از انتخابات پارلمانی 2010 عراق بر می گردد ولی می توان مدعی شد که امروزه این اختلافات به اوج خود رسیده است. عامل سوم مسئله طارق الهاشمی معاون رئیس جمهور عراق است که به دلیل اتهام دست داشتن در اقدامات تروریستی توسط دولت عراق تحت تعقیب است.
واژگان کلیدی: عراق، جریان های ساسی، رقابت، دولت مرکزی
از آنچه که آمد به خوبی روشن می گردد که در وضعیت سیاسی شکل گرفته در عراق، سه جریان سیاسی کردی، به رهبری مسعود بارزانی، جریان سیاسی حاکم به رهبری نوری المالکی و جریان سیاسی مخالف دولت به رهبری ایاد علاوی و طارق الهاشمی تأثیرگذارند. فارغ از این که کدام یک از این جریانات سیاسی در شکل گیری وضعیت سیاسی موجود در عراق بیشتر از سایرین تأثیرگذارند، باید بپذیریم که بحران سیاسی موجود در عراق، محصول اختلافات این سه جریان سیاسی عمده بر سر چگونگی اداره و توزیع قدرت در عراق می باشد. سوالی که این نوشتار قصد برسی آن را دارد این است که در شرایط بحران سیاسی در عراق، عموما رفتار جریان های سیاسی این کشور چگونه است و آیا می توان گفت که رفتار جریان های سیاسی عراق در جهت مدیریت و کنترل بحران بوده است. پاسخ به این سوال منفی است. بدین معنی که رفتار نیروهای سیاسی عراق، تاکید بر منافع حزبی و گروهی بوده است و اینکه هر کدام از نیروهای سیاسی در مواجهه با رقیب خودتلاش کرده اند با دو نگاه سلبی و ایجابی، وزن سیاسی خود را بالا ببرند.
تحلیل رخداد
قاعده این است که به هنگام وقوع بحران های سیاسی و امنیتی در هر کشور ی، نیروها و نخبگان سیاسی آن جامعه تلاش کنند که از طریق گفتگو و رسیدن به اجماع نسبی مسئله را حل کنند و هم چنین تلاش کنند که بحران آن اندازه تداوم پیدا نکند که توان کشور را ضعیف کند و تمامی مسائل کشور را تحت تاثیر خود قرار دهد. علاوه بر این، تلاش می شود که تا حد امکان مسائل رسانه ای نشود و از دخالت دولت های ثالث جلوگیری شود. بر این مبنا باید گفت آنچه که امروزه در عراق مشاهده می شود خلاف این گزاره های منطقی است. در عراق نیروهای سیاسی نه تنها خود بحران سازی می کنند، بلکه به هنگام بحران به جای تلاش برای مدیریت بحران، هر نیرو و جریان سیاسی با دو نگاه سلبی و ایجابی به دنبال حذف رقیب و از میدان بدر کردن آن است و نه اینکه به دنبال رقابت با همدیگر با اتکا بر اصل به رسمیت شناختن متقابل باشند. نگاه ایجابی بدین معنی است که هر کدام از جریانات سیاسی عراق تلاش می کند با جریان سیاسی دیگر علیه یک جریان سیاسی متحد شود و تا حد امکان آن جریان سیاسی را حذف کنند و یا آن را به حاشیه برانند. نگاه سلبی بدین معنی است که هر کدام از جریانات سیاسی عراق تلاش می کند که در جریان سیاسی رقیب خود، اختلاف ایجاد کند. در نگاه ایجابی هدف قوی کردن خود از طریق اتحاد با گروه های دیگر است در حالیکه در نگاه سلبی هدف ضعیف کردن طرف مقابل از طریق ایجاد اختلاف در آن است. این نوع از رقابت های خطرناک در عراق باعث گسترش شدید بی اعتمادی میان نیروهای سیاسی عراق نسبت به همدیگر شده است. آنچه که در بحران سیاسی فعلی در عراق مشهود است برجسته شدن نگاه ایجابی در میان نیروهای سیاسی عراق است و این نگاه تا جایی گسترش پیدا کرده است که پای دولت های خارجی را نیز به مسائل عراق باز کرده است.
لازم به ذکر است که اتحاد گروه های سیاسی عراقی علیه یکدیگر نه به خاطر مبانی و باورهای مشترک بلکه به خاطر صرف منافع مشترک در کوتاه مدت است. برای مثال جریان سیاسی کردی که دولت مرکزی عراق به رهبری مالکی را مانع اصلی تحقق خواست خود در مورد کرکوک می داند با جریان ملی گرای سکولار به رهبری علاوی وارد اتحاد شده است که در گذشته جریان ملی گرایی در عراق شدیدترین ضربات را به جریان کردی وارد کرده است. از طرفی طیف ایاد علاوی به دلیل این که با دولت مالکی مخالف است با جریان کردی به رهبری بارزانی وارد اتحاد شده است که اعلام مواضع صریح بارزانی در مورد کردستان عراق و حتی در موارد زیادی تهدید به استقلال کردستان عراق بیش از هر چیز با مبانی ناسیونالیستی طیف ایاد علاوی ناسازگار است. جریان علاوی از خواسته های بارزانی در مورد کرکوک حمایت می کند و در مقابل بارزانی نیز از طارق الهاشمی در مقابل دولت مرکزی عراق حمایت می کند. دولت اقلیم کردستان که بر سر مسئله ی کرکوک با دولت مرکزی عراق، دچار اختلاف اساسی می باشد، راه حل رسیدن به هدف خود را در آن می داند که با جریان سیاسی مانند جریان ایاد علاوی، متحد شود تا از این طریق، موفق به تغییر دادن دولت نوری المالکی شود. به عبارت دیگر، چون دولت اقلیم می پندارد که مانع اساسی برای رسیدن به خواسته های خود در مورد کرکوک، دولت نوری المالکی است، لذا برداشتن این مانع را در تغییر حکومت مرکزی عراق به ریاست نوری المالکی می داند. در راستای رسیدن به این هدف، دولت اقلیم کردستان تلاش کرده است که با برخی از جریانات سیاسی عراق متحد شود و از قبل این اتحاد، حمایت آنها را برای مسئله ی کرکوک به دست آورد. بارزانی در این راستا تاکنون با ایاد علاوی رئیس العراقیه، عادل عبدالمهدی از رهبران مجلس اعلای اسلامی و معاون سابق جلال طالبانی و نیز “جلال طالبانی” رئیس جمهور عراق دیدارهایی انجام داده است. در مقابل جریان ایاد علاوی نیز با اعلام حمایت از خواسته های اقلیم کردستان عراق به دنبال آن است که حمایت اقلیم کردستان را علیه دولت مالکی بدست آورد. پس تنها نفع مشترک این دو جریان سیاسی این است که مالکی نباشد و اگر دولت مالکی کنار برود آن نفع مشترک از بین می رود و لذا دلیلی برای تداوم اتحاد وجود ندارد.
در جوامع دموکراتیک اتحاد و ائتلاف گروه های سیاسی با هم و تشکیل دولت های ائتلافی با همدیگر پدیده ای رایج است. اما در عراق اتحاد بارزانی و علاوی علیه دولت مرکزی از این سنخ و نوع نیست. چون این دو طیف سیاسی به لحاظ مبانی فکری کاملاً در مقابل یکدیگر هستند. تنها نفع مشترک این دو طیف سیاسی، حذف جریان سیاسی مالکی و به حاشیه راندن آن است.
اتحاد علاوی و بارزانی و مخالفت علنی آنها با مالکی صرفاً محدود به داخل عراق نشده است، بدین معنی که این دو طیف سیاسی با نگاه ایجابی و به منظور قوی تر کردن خود در مقابل رقیب، وارد اتحادها و ائتلاف های با دولت های منطقه ای شده اند. بارزانی در راستای اقدام علیه دولت مرکزی عراق با ترکیه وارد تعامل و اتحاد شده است که تا قبل از بحران سیاسی فعلی عراق، بارازانی شدیدترین انتقادات را نسبت به دولت ترکیه به خاطر عملکرد این دولت در ارتباط با کردهای ترکیه و بمباران شمال عراق داشت. دوستی بارزانی با ترکیه و سفر وی به این کشور در حالی است که دولت مرکزی عراق، ترکیه را دشمن ملت عراق دانسته است و به مداخلات این کشور در امور عراق اعتراض کرده است. ضدیت جریان بارزانی با دولت مالکی تا حدی است که این جریان حاضر شده است با ترکیه که نوع نگاهش نسبت به کردها با باورها و عقاید بارزانی در تضاد است، وارد مسیر اتحاد گردد.
طیف ایاد علاوی در کنار اتحاد با بارزانی در داخل عراق، در سطح منطقه نیز با دولت هایی وارد تعامل شده است که پرونده ی مثبتی در رابطه با عراق ندارند. امروزه ایاد علاوی و الهاشمی نه تنها به کشورهایی مانند ترکیه، عربستان، قطر و امارات متحده عربی به منظور جلب حمایت آنها سفر می کنند، بلکه دولت های یاد شده نیز به صراحت حمایت خود را از طیف علاوی و الهاشمی اعلام می کنند. این در حالی است که طیف المالکی و حتی منابع نظامی و سیاسی آمریکا بارها عنوان کرده اند که دولت های یاد شده تقویت کننده منابع نا امنی در عراق هستند.
دورنمای رخداد
در اثر ورود متغیر خارجی در بحران سیاسی عراق، وضعیت سیاسی این کشور در شرایط پیچیده تری قرار گرفته است. نیروهای سیاسی عراق، نه تنها آغاز کننده بحران سیاسی در کشور خود هستند، بلکه با کشاندن پای دولت های ثالث به مسائل سیاسی عراق، به تداوم آن وضعیت نیز کمک می کنند. نوع اتحادی که جریان های سیاسی عراق با همدیگر و با دولت های منطقه ای دارند، طبق هیچ منطقی قابل توجیه نیست. این امر به خاطر توجه خاص جریان بارزانی و علاوی به منافع سیاسی و حزبی خود و فراموش کردن مصالح و منافع ملی عراق است. واقعیت آن است تا زمانی که نیروهای سیاسی عراق به این باور نرسند که باید در کنار یکدیگر همزیستی متقابل داشته باشند و با رعایت این اصل به رقابت های سیاسی مثبت بپردازند، عراق همواره آبستن بحران های سیاسی است. از طرفی تا زمانی که نگاه نیروهای سیاسی عراق این باشد که برای قوی کردن وزن سیاسی خود باید به دولت های خارجی تکیه کرد، مداخله دولت های خارجی در عراق نیز اجتناب ناپذیر است.