دکتر حسن کریمی
دکتری جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
پاکستان، ایران و عربستان سه کشور بزرگ اسلامی هستند که در دو منطقه ژئوپلیتیکی یکی غیرفعال به نام جنوب آسیا و دیگری فعال به نام جنوب غرب آسیا واقع شدهاند. این سه قدر ت بزرگ که در حوزه ژئواستراتژی بحری هستند، در کل دارای دو شاخص عمده و تاثیرگذار در مقیاس جهانی و منطقهای (کلاهک هستهای و انرژی) هستند. هرگونه تعامل و چالش میان آنها نه تنها در جهان اسلام تاثیرگذار است، بلکه مورد توجه قدرتهای منطقهای و جهانی همچون آمریکا، چین ، هند و…. خواهد بود. در این زمینه به بررسی عوامل تاثیرگذار بر، احتمالات، تعامل و چالش میان سه کشور بزرگ اسلامی میپردازیم.
-
مساله هستهای
پاکستان دارای بالغ بر 120 کلاهک هستهای است. این مساله نه تنها به پاکستان در مقیاس منطقهای و جهانی جایگاه ویژهای بخشیده است، بلکه به اعتبار آن نیز در جهان اسلام افزوده است. پس از جنگ تحمیلی و تلاش ایران برای دستیابی به انرژی هستهای، پاکستان و دانشمند هستهای آن یعنی عبدالقدیرخان به ایران کمک زیادی کردند. این کمکها امروزه و پس از جنگ 12 روزه نیز میتواند تداوم یابد. چرا که تاسیسات هسته ای ایران پس از جنگ آسیب دید و پاکستان نیز این اقدام علیه ایران را محکوم کرد. دلیل این اقدام نیز روابط نزدیک میان دهلی نو و اسرائیل و خریدهای عمده تسلیحاتی هند از اسرائیل (45%) از یک سو و عدم محکوم کردن کشتار مردم غزه توسط اسرائیل از سوی دهلی نو بود. از همه مهمتر با توجه به رابطه نزدیک میان پاکستان و عربستان در صورتی که عربستان بتواند چراغ سبز آمریکا را برای هستهای شدن بدست بیاورد، میتواند روی کمک پاکستان حساب ویژهای باز کند.
-
بنیادگرائی اسلامی
پاکستان کانون بنیادگرائی اسلامی در جنوب آسیا است. اعضای بسیاری از گروههای تندرو اسلامی در افغانستان، آسیای مرکزی و قفقاز، سینکیانگ و نوار مرزی ایران با پاکستان مکاتبات و ارتباطاتی داشته و دارند. پاکستان کشور فقیری است و وجود گروههای تندرویی چون سپاه صحابه، لشکر طیبه، طالبان افغانستان و امثال آن دارای هزینههای زیاد مادی و معنوی است. قطعا کمکهای مادی از سوی کشورهای ثروتمند عربی حوزه خلیج فارس راهی این کشور میشود. گروههایی همچون جیشالعدل و امثال آن که در سالیان اخیر و بعضا در شرایط فعلی باعث ایجاد ناامنی و کشتار در جنوب شرق ایران شدند ارتباطاتی با آن سوی مرز داشتهاند. قطعا نزدیکی ایران با پاکستان و بهبود مناسبات با عربستان نیز میتواند از میزان این تنشها بکاهد. البته این بستگی به امیتازاتی دارد که تهران باید به عربستان در یمن، لبنان، عراق و سوریه بدهد. اگر ایران نتواند عربستان را راضی کند و میان دو طرف چالش باشد، در چالش میان ایران و عربستان، پاکستان نیز جانب عربستان را میگیرد و این کاملا به ضرر تهران و منافع مرزی و منطقهای آن است.
-
مساله انرژی
ایران و سعودی از بنیانگذاران اوپک و از قطبهای بزرگ انرژی در جهان هستند. عربستان در نفت و ایران در گاز و نفت دارای ذخایر عظیم هستند. تحریم نفتی ایران، این فرصت را برای کشورهای عربی از جمله عربستان به وجود آورده است تا در بازار انرژی یکهتازی کنند. کشورهای عربی به استثنا عمان از مخالفان اصلی برجام و برنامه هستهای ایران بودند و از تحریم ایران حمایت کردند. اما اکنون برجام نیمهجان و برنامه هستهای ایران نیز معلق مانده است. بنابراین نگرانی عربها کم شده است. ایران مشمول مکانیسم ماشه شده است و تحریمهای سازمان ملل برگشته است. ایران به هر طریق ممکن به دنبال دور زدن تحریمها است. پاکستان میتواند به تهران برای فروش نفت خود کمک کند، چرا که با چین رابطه بسیار نزدیکی دارد. ایران میتواند با کمک پاکستان نفت خود را با میزان زیاد به بازارهای جهانی از جمله شرق دور (چین) صادر کند. در ازای آن پاکستان میتواند انرژی مجانی از ایران دریافت کند. همانند انرژی مجانی (بالغ بر 50 هزار بشکه نفت) که از عربستان دریافت میکند. عربستان نیز در صورتی که بتواند در مسائل منطقهای (از ایران امتیاز بگیرد) با ایران هماهنگ شود، میتواند در فروش نفت به ایران کمک کند. امری که بعید به نظر میرسد، اما در دنیای سیاست هیچ چیز قابل پیشبینی نیست.
-
مسائل دفاعی و نظامی
از دیگر زمینههای همکاری میان سه کشور، حوزه دفاعی و نظامی است. ایران و پاکستان دو کشور همجوار هستند که به منظور مقابله با تهدیدات مرزی باید همکاری لازم را داشته باشند. این همکاری گذشته از مرزهای خشکی، در سواحل دو کشور نیز به منظور امنیت دریایی میتواند حکمفرما باشد. همکاری نظامی دو کشور در جریان سفر اخیر رئیس جمهور پزشکیان به پاکستان نیز مورد تاکید وزرای دفاع دو کشور قرار گرفت. اما نگرانی کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله عربستان، از تضمینهای امنیتی آمریکا باعث شده است تا عربستان با پاکستان وارد همکاری نظامی شود و فراتر از آن توافقنامه همکاری امضا کند. آنچه که عربستان را به همکاری نظامی با پاکستان کشاند، حمایت بیش از حد آمریکا از اسرائیل و از همه مهمتر حمله اسرائیل به قطر دیگر همپیمان آمریکا در منطقه است. ناگفته نماند سعودیها در امضای هرگونه توافق با پاکستان همانند توافق ایران با پاکستان محتاطانه عمل خواهند کرد، چرا که نمیخواهند رابطه با پاکستان باعث به هم خوردن رابطه با هند شود. عربستان و پاکستان تاکنون چندین مرحله با هم مانور نظامی به منظور ثبات در منطقه برگزار کردند. قطعا در شرایط فعلی با روی کار آمدن دولت میانهرو پزشکیان در ایران، نگرانی عربها از جمله عربستان از تضمین امنیتی آمریکا و نزدیکی اسلامآباد به ریاض جهت تامین امنیت منطقه، میتوان به همکاری نظامی میان سه طرف خوشبین بود.
– نتیجهگیری
با وجود اینکه سه کشور از کشورهای بزرگ و صاحب ایدئولوژی در منطقه خود (جنوب آسیا و جنوب غرب آسیا) هستند، نزدیکی آنها در موارد چهارگانه فوق میتواند کمک بزرگی به امنیت، روند رو به رشد و تاثیرگذاری آنها در جهان اسلام و بعضا حوزه بینالمللی بکند. اما آنچه که میتواند همکاری آنها را به چالش بکند یکی سرکاربودن حکمرانان تندرو در سه کشور و دیگری منافع قدرتهای بزرگ منطقهای و جهانی (چین،آمریکا، اروپا، هندوستان و….) است که هرکدام کشورهای بزرگ اسلامی را از دیگری ترسانده و آنها را در راستای منافع خود تحت تائثر قرار میدهد. نزدیکی ایران و پاکستان به چین و نارضایتی آمریکا و غرب از این نزدیکی، ضدیت اروپا و آمریکا با جمهوری اسلامی و تلاش برای ایجاد گسل میان کشورهای عربی اسلامی از جمله کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با ایران، تقابل اسرائیل و ایران نظایر آن، نمونههایی از تلاش قدرتهای خارجی برای جلوگیری از رسیدن سه کشور به هم است. اما در کل میتوان به همکاری میان آنها امیدوار بود.