مازيار آقازاده
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بيان رخداد
از زمان آغاز مداخله ناتو در ليبي براي پايان دادن به آْنچه كه كشتار مردم بي دفاع اين كشور به دست نيروهاي معمر قذافي ديكتاتور حاكم بر اين كشورخوانده مي شود ، يك ماه مي گذرد و در اين يك ماه نيروهاي ناتو نتوانسته اند آن گونه كه بايد و شايد گره بحران ليبي را باز كنند و سهل است كه از نظر عده اي از ناظران مداخله ناتو در ليبي اوضاع اين كشور غرق در ناآرامي و آشوب را بدتر كرده است . اينكه دليل اين امر چيست شايد بتوان آن را در عوامل متعددي جستجو كرد اما دليل اين امر هر چه كه باشد نتيجه مداخله نظامي ناتو در ليبي خبر خوبي براي انقلاب هاي در حال شكل گيري در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا و جنين نو پاي موج جديد دموكراتيزاسيون در منطقه نيست چه آنكه كشاكش يك ماهه ناتو با نيروهاي وفادار به قذافي و احياي نيروهاي قذافي در بخش هايي از ليبي و پيشروي آنها به داخل مناطق قبلا آزاد شده ترديد هايي جدي در زمينه ثمر بخشي عمليات ناتو براي بحران ليبي و ديگر بحران هاي مشابه بين المللي پديد آورده است.
تحليل رخداد
مي توان اين ادعا را به ميان انداخت كه دخالت نظامي ناتو در ليبي نه تنها بر اين كشور بلكه بر شرايط در حال شكل گيري و يا حتي روندهاي در حال رخ دادن در بسياري ديگر از كشورها نيز تاثير گذاشته و اين مداخله به عنوان يك عامل خارجي و مزاحم تصوير مي شود كه مي تواند سير طبيعي وقايع را تحت تاثير قرار داده و شرايط را براي سرسختي و پافشاري ديكتاتورهاي منطقه بر روي مواضع شان مهيا تر سازد.
تا پيش از مداخله ناتو در ليبي قذافي رهبري تصوير مي شد كه با ددمنشي تمام شهروندان خود را مي كشد و در برابر خواست اصلاح طلبانه مردم خود مي ايستد ، اما پس از حمله ناتو به ليبي قذافي در حكم رهبر كشوري است كه در برابر يك تهاجم خارجي سازمان يافته عليه حكومتش مقاومت مي كند .
هر چند كه درافكار عمومي جهاني عده اي بسيار اندك از قذافي و قذافي ها حمايت مي كنند و حتي حمله ناتو به ليبي نمي تواند دست هاي آلوده به خون اين قبيل رهبران غير منتخب و غير پاسخگو را بشويد ، اما نا گفته پيداست كه پس از امتزاج تهاجم نظامي يك يا چند كشورخارجي با خواست هاي اصلاحي و يا حتي انقلابي مردم و فعالان سياسي داخلي ، چهره ديكتاتورها مي تواند لااقل براي آن دسته از هواداران خود كه در مرز ترديد هستند ، احيا شده وحاكمان در مرز سقوط هواداران اندك و مردد خود را براي مقابله با عامل خارجي به همراه ” دنبالچه هاي داخلي” آنها بسيج كنند.
حال اگر شرايط دخالت نظامي ناتو به گونه اي بود كه با قاطعيت هر چه تمام تر كار ديكتاتور در مرز سقوط را يكسره مي كرد، مي شد با اغماض از كنار آن گذشت و به نوعي براي اين دخالت خارجي عناويني چون ” مداخله بشر دوستانه ” يا امثالهم جعل كرد ، اما دخالت نيمه جان و بي ضرب و شور ناتو در ليبي نه تنها ضربه اي جدي به قدرت قذافي وارد نساخت بلكه در مقابل با زير سوال بردن مشروعيت شورش انقلابيون ليبي عليه ديكتاتورشان اقدامات آنها را زير علامت سوال بزرگي برد !
دورنماي رخداد
بنابراين درس هايي كه ناتو مي تواند از مداخله خود در بحران ليبي گرفته باشد را مي توان در چند محور خلاصه كرد:
1- نخستين درس براي ناتو از بحران ليبي اين است كه اين سازمان هنوز آمادگي كافي براي اعمال زور در بحران هاي بين المللي به ويژه در مناطق خارج از حوزه سنتي خود ( قاره اروپا) را ندارد . ناتو پس از گذشت بيش از يك ماه از آغاز شورش هاي انقلابي در ليبي وارد عمل شد ، در برخي عمليات هاي انجام شده اشتباهات فاحشي داشت به گونه اي كه به جاي حمله به نيروهاي قذافي اشتباها نيروهاي عادي و يا حتي انقلابيون ليبي را هدف قرار داد و در نهايت اينكه اختلافات اعضاي اين سازمان بر سر نحوه مداخله نظامي ، ماموريت هاي محوله و مسايلي از اين دست عمليات نظامي اين پيمان امنيتي – نظامي در ليبي را تحت تاثير قرار داد. اين نشانه ها همگي حاكي از عدم آمادگي ناتو براي ورود به حل بحران هاي بين المللي در خارج از قاره اروپا است .
2- بحران ليبي نشان داد كه هنوز هاضمه نظام بين المللي براي هضم لقمه اي بزرگ به نام ” مداخله نظامي بشر دوستانه ” آمادگي ندارد. به نظر مي رسد غالب جو بين المللي با حمله نظامي ناتو با عنوان مداخلات بشر دوستانه به ديگر كشورها مساعد نيست و ظاهرا هنوز اصول حقوق بين الملل سنتي مبني بر محترم بودن حاكميت كشورها و اصل عدم مداخله در امور داخلي ديگر كشورها با وجود انتقادات جدي كه بر آن وارد است ، به عنوان اصول خلل ناپذير در روابط بين المللي مطرح است .
با توجه به اينكه كنشگران اصلي در روابط بين المللي دولت ها هستند و نه ملت ها ، از اين رو دولت ها در تصميم گيري هاي بين المللي ملاحظات كلان خود را در نظر مي گيرند و به طور سنتي مصون ماندن از تعرض ديگر دولت ها يكي از دغدغه هاي اصلي واحدهاي ملي در نظام بين المللي است و از اين رو دولت ها به ويژه دولت هايي كه قدرت هاي متوسط به پايين هستند ، در زمينه شايع شدن اصل مداخله نظامي با عنوان ” مداخله بشر دوستانه ” نگراني ها و دغدغه هاي جدي دارند و شايع شدن و مشروعيت يافتن اقدامات نظامي ناتو در اقصي نقاط جهان به عنوان مداخله بشر دوستانه را تهديدي براي منافع و امنيت راهبردي خود مي دانند ، چه آنكه مداخله بشر دوستانه مي تواند تفسيرهاي موسع يافته و در آينده به عنوان مفهومي عام بر مصاديق متنوع و مختلفي انطباق داده شود كه در اين صورت دولت هايي با قدرت متوسط و كوچك از تير رس عمليات و تهاجم مشروع عوامل خارجي از جمله ناتو در امان نخواهند بود.
3- دخالت خارجي اشكال گوناگوني دارد و حالت نظامي يكي از اشكال دخالت خارجي است . اعضاي ناتو شايد پس از تجربه ليبي اين درس را گرفته باشند كه بهتر بود و بهتر است از راه هاي ديگري حل بحران ليبي را بيازمايند . اعمال تحريم هاي ” هدفمند وكشنده ” يكي از اين راه ها است و محاصره همه جانبه دريايي يكي ديگر از اين راه هاست كه الزاما با مداخله نظامي مرز بندي دارد ، بنابراين با به بن بست كشيده شدن عمليات نظامي عليه قذافي آزمودن راه حل هاي سياسي براي بحران ليبي محتمل ترين گزينه ممكن به نظر مي رسد .
به طور كلي و در جمع بندي موضوع بايد به اين نكته اشاره كرد كه تصميم گيرندگان اصلي ناتو پس از مداخله نظامي در ليبي بايد متوجه باشند كه اقدام آنها ضمن اينكه ضعف هاي بنيادين اين پيمان را به معرض نمايش جهاني گذاشت ، بيش از آنكه دستاوردي ملموس داشته باشد ( لا اقل تا كنون ) تاثيراتي مخرب در زمينه حل بحران ليبي داشته است و در واقع كلاف بحران ليبي را به هم پيچيده تر و گره آن را ناگشودني تر كرده است و حالا و با مداخله نظامي ناتو تنها راه خروج آبرومندانه اين سازمان از بحران ليبي ، خلع معمر قذافي از قدرت است و خلع قذافي از قدرت تنها نتيجه اي است كه مي تواند اعتبار ناتو را حفظ كند و در غير اين صورت و در صورت مورد توجه قرار دادن راه حل هاي سياسي كه متضمن بقاي قذافي در قدرت باشد ، بايد اذعان كرد كه ناتو در يكي ديگر از ماموريت هاي مديريت بحران بين المللي شكست خورده است و دكترين تبديل ناتو به ” پليس جهاني ” هنوز تا زمان تحقق خود فاصله زيادي دارد.