بهمن دهستانی
کارشناس مسائل منطقه ای
کنفرانس امنیتی مونیخ (Munich Security Conference) در حالی پنجاه و دومین دوره فعالیت خود را آغاز کرد که پرونده سوریه و پیوست های آن در صدر موضوعات آن و سخنرانی و پیشنهادات وزیر خارجه ایران در روز نخست این کنفرانس در صدر توجه تحلیلگران و رسانه های منطقه ای و بین المللی قرار گرفت.واژگان کلیدی: رهیافت، الگوهای جدید ایران برای بحران زدایی، خاورمیانه
دکتر محمدجواد ظریف با یادآوری فرایند دستیابی به توافق هسته ای و ضرورت تأمل در آن برای حل بحران های امروز خاورمیانه تلاش کرد تا با تشریح دقیق دشواری های رسیدن به توافق هسته ای بخوبی نشان دهد تلاش برای دستیابی به توافق بر سر بحران پیچیده و لاینحل مانده سوریه غیرممکن نیست و بلکه الگوهای جدیدی برای این مهم به دست آمده است که باید آنها را آزمود. وی می گوید: “ما پیش تر اهدافی متضاد داشتیم … ما دو هدف کاملا متفاوت داشتیم که آشتی پذیر نبودند و با توجه به اینکه این دو دیدگاه آشتی پذیر نبودند، برد ما باخت شما و برد شما باخت ما بود. یک رویکرد با برآیند صفر برای مسالهای پیچیده بود اما از دیدگاهی دیگر، حل آن بسیار ساده بود. ما … تصمیم گرفتیم به این مسئله از چشم اندازی متفاوت نگاه کنیم، … همان مشکل، همان موضوع با الگویی متفاوت. میتوانستید مشکل را به شکلی تعریف کنید که لاینحل باشد یا به شکلی تعریف کنید که همه طرف ها توان خود را برای حل آن به کار برند”.
این یادآوری وزیر خارجه ایران از آن رو پراهمیت تلقی می شود که تلاش های بین المللی برای توقف درگیری ها در سوریه و برقراری صلح و آرامش در این کشور در طول 4 سال گذشته غالبا شکست خورده اند و همانند پرونده هسته ای ایران که بیش از یک دهه معضلی لاینحل می نمود، افق روشنی پیش روی خود ندارند. از این رو درک گستره پیچیدگی های بحران، زمینه لازم برای طراحی الگوهایی جدید بحران زدایی از منطقه را در دسترس قرار می دهد.
جیمز کلابر رئیس سازمان اطلاعات ملی امریکا روز جمعه 12 فوریه در همین دوره از کنفرانس امنیتی مونیخ گفته است: “از سال 2012 یعنی سال آغاز درگیری های مسلحانه در سوریه دست کم 38200 تبعه خارجی مسلح از 120 کشور جهان برای جنگ به سوریه رفته اند که از این تعداد 6900 نفر از کشورهای غربی خود را برای پیکار به خاک سوریه رسانده اند”.
اغراق نیست اگر بگوییم جذب یا گسیل این حجم بزرگ نیرو از 120 کشور برای نبرد مسلحانه در محدوده خاک سوریه خود سبکی از جنگ جهانی است که طبعا بدون آگاهی دولت ها و سرویس های اطلاعاتی و امنیتی آنها میسر نبوده و سهم و اشتیاق بخش های متنوع بحران را در این پرونده نشان می دهد و این خود گوشه ای از پیچیدگی های ماجرا است. شاید از همین رو است که نماینده ایران در کنفرانس امنیتی مونیخ می پرسد: “آیا می توانیم همین الگو را برای منطقه خود(خاورمیانه) به کار بریم؟ آیا میتوانیم در منطقه خود به مشکلات با الگویی متفاوت نگاه کنیم؟ آیا نیاز داریم مشکلات را بر اساس دیدگاه برآیند صفر تعریف کنیم که در نهایت به باخت کامل همه ما میانجامد؟ تقریبا اطمینان وجود دارد که بازی برآیند صفر در نهایت نتایجی منفی به بار میآورد. ما امروز کاری جهانی داریم”.
بر این اساس به نظر می رسد “نگاه با الگویی متفاوت” باید به مثابه رهیافت جدید ایران برای حل مسائل منطقه ای به درستی درک و تبیین شده و توسعه یابد.
ایران در شرایطی چنین پیشنهادی را در برابر کشورهای منطقه می گذارد که نوعی درماندگی در طراحی و پیشبرد هرگونه راه حل جامعی غالب پایتخت های عربی را فراگرفته است که می توان از آن به نوعی فقر محتوا و تدبیر برای بحران زدایی از منطقه یاد کرد.
«جمال خاشقجی» از چهره های برجسته نزدیک به خاندان حاکم در سعودی و وزارت خارجه این کشور در یادداشتی که در شماره روز شنبه 13 فوریه در روزنامه الحیاة منتشر نمود مقصد نهایی اظهارات و طرح عادل الجبیردر مذاکرات صلح سوریه را این یک جمله دانست: “سوریه بدون ایران”.
این اشارات به خوبی نشان می دهد که سعودی ها به عنوان یکی از بازیگران مهم در منطقه که از نگاه ما سهم زیادی در برآمدن بحران ها در خاورمیانه دارند چه نگاه و رویکرد یکجانبه گرایانه و غیرواقعی را برای حل و زدودن بزرگترین بحران جاری خاورمیانه و شاید جهان دنبال می کنند و به این دلیل آقای دکتر ظریف در پاسخ به ترکی فیصل دیپلمات سعودی و رئیس سابق استخبارات این کشور در نشست مونیخ اظهار داشت “مشکل اینجا بود که عربستان رویکرد حذف ایران را در پیش گرفت و حتی تلاش کرد که تهران را از مذاکرات سوریه کنار بگذارد”.
اکنون ایران با یک بسته نسبتا کامل و یک الگوی جدید و متفاوت که کارآیی و روزآمدی آن به تازگی امتحان و اثبات شده است پا به عرصه بحران زدایی در خاورمیانه گذاشته است و اگر آنطور که بیان می شود “بحران سوریه راه حل نظامی ندارد”، راه حل غیرنظامی آن چیزی جزء تطبیق الگوی پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران – که متضمن حرکتی برد.برد و تأمین کننده منافع مشروع و رافع نگرانی های منطقی قدرت های منطقه است – نخواهد بود.
رهیافت و الگوی جدید ایران در بحران زدایی از منطقه اکنون از دو امتیاز بسیار مهم برخوردار است که باید به دقت آنها را دنبال نمود.
نخست برخورداری از امکان تطبیق به پشتوانه آزموده شدن در حل یکی از بزرگترین چالش های امنیتی بعد از جنگ سرد یعنی پرونده هسته ای که موجب اعتماد بالای جامعه جهانی به این مدل شده است آنچنانکه فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در روز نخست کنفرانس پنجاه و دوم مونیخ به صراحت و با تاکید بر ضرورت بکارگیری این الگو در پایان دادن به بحران سوریه پای فشرد.
و دوم ابتنا و ریشه داشتن این الگوی جدید بر اصل «گفتگو» که از نگاه ایرانی برآمده از یک سنت فرهنگی است و به نظر می رسد تازه گی آن نیز مرهون همین غنا یافتن در بستر نوعی نگاه دینی و تمدنی باشد.شاید بر این اساس بود که وزیر خارجه ایران در مونیخ با یادآوری وجود دین واحد و فرهنگ و باورهای اسلامی مشترک میان ایران و عربستان، آن را یک زمینه مهم برای همکاری در کنار سایر فرصت های سیاسی و اقتصادی موجود میان دو کشور دانست.
لذا توجه به پردازش و توسعه گفتگوهای نوین مذهبی و روابط اسلامی میان ایران و سعودی می تواند فصل مهمی از رهیافت و الگوی جدید ایران در بحران زدایی از منطقه باشد.
نباید فراموش کرد گفتگوهای اصیل و واقعی میان ایران و بسیاری از کشورهای عربی منطقه دست کم 5 سال است که متوقف شده، گرچه قبل از سال 2011 و آغاز بحران سوریه هم در تراز مطلوب خود نبود.
اما اکنون برپایه این دو امتیاز مذکور ضروری است رهیافت و الگو و نگاه متفاوت ایران در بحران زدایی از منطقه را تأسیس نمود و توسعه داد و چه بسا بتوان از رهگذر آن به طرح و تولید نظریات جدید برای تأمین امنیت و بحران زدایی از خاورمیانه و غرب آسیا دست یازید.