مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

آمریکا و دو راهی بزرگ آرایش نیروهای سیاسی مصر

اشتراک

آمریکا و دو راهی بزرگ

آرايش نيروهاي سياسي مصر

 

سید مهدی مدنی

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC
www.peace-ipsc.org


نظام سیاسی مصر را نمی توان از دیگر نظام های سیاسی منطقه خاورمیانه جدا دانست. اقتدارگرایی و پاتریمونیالیسم مولفه هایی هستند که در نظام سیاسی مصر مشاهده می شود. عدم انتقال قدرت طی 18 سال اخیر که با رضایت کشورهایی هم پیمان مصر چون ایالات متحده و نارضایتی گروه های داخلی همراه بوده نمایی است که می توان از اوضاع داخلي و اتحاد هاي خارجي مصر ترسیم کرد.  آنچه در این نوشتار مورد بررسی قرار می گیرد، سکوت مقامات آمریکایی در قبال تحولات اخیر مصر در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری است که به زعم نویسنده، سکوت معنا دار مقامات آمریکایی حکایت از یک سر در گمی در تصمیم گیری بر سر حمایت از شرایط جدید است و تدوام روند نظام شبه سلطنتی در مصر. برای تبیین بحث ابتدا به آرایش نیروهای سیاسی در مصر می پردازیم و سپس موضع گیری مبتنی بر سکوت آمریکا را مورد بررسی قرار می دهیم.

آرایش نیروهای سیاسی مصر در آستانه انتخابات

مهم ترين مسئله پيش روي مصردربعد داخلی، انتخابات ریاست جمهوری قرار است كه در سال 2011 برگزار می شود. حسنی مبارک اینک 18 سال است که قدرت را در دست گرفته و علی رغم بیماری حاضر نشده که از قدرت کناره گیری کند. البته در ماه های گذشته سخنانی مبنی بر احتمال جانشینی پسر وی یعنی جمال مبارک بر سر زبانها بود. جمال مبارک که در لندن در رشته بانکداری تحصیل کرده و به زبان انگلیسی مسلط است، طی دهه گذشته بر میزان نفود خود در حزب حاکم افزوده و به چهره ای قدرتمند و اثرگذار تبدیل شده است. او در حزب دموکراتیک ملی، ریاست کمیته تدوین سیاست ها را به عهده دارد. وي در صورتي كه بتواند خود را به پست رياست جمهوري برسند، اولين رئيس جمهوري مي باشد كه پس از ناصر در ارتش نبوده است. البته باید گفت پس از انکه حسنی مبارک در سخنرانی خود در کنگره ملی حزب حاکم از جانشین خود سخنی به میان نیاورد احتمال جانشینی مبارک کمرنگ شد ولی بسیاری از تحلیل گران وی را به عنوان یکی از اصلی ترین گزینه های ریاست جمهوری می دانند.

از دیگر افرادی که خود را برای انتخابات اتی ریاست جمهوری محمد البرادعی رئیس پیشین آژانس بین المللی اتمی می باشد. از زمان اعلام کاندیداتوری وی در انتخابات اتیٰ وی تحت فشارهای گوناگون قرار گرفته است. بازداشت طرفداران؛ ممنوعیت فعالیت انتخاباتی وی و اخراج طرفدران وی از کشور متحد حسنی مبارک مانند کویت و همچنین ممنوعیت ورود وی به مراکز آموزشی و دانشگاهی تنها بخشی از فشارهای آشکار بر البرادعی است. البرادعی در موقعیت های گوناگون نظام سیاسی مصر را به انتقاد گرفته و از وجود فساد نظام سازمان یافته و نیاز مبرم مصر به اصلاحات اساسی سخن گفته است. محمد البرادعی فقر، بی سوادی گسترده، تنش در روابط مسیحیان و مسلمانان مصر را از جمله مشکلات اصلی کشورش دانسته و معتقد است مردم مصر توسط سیستمی که آنها را از حقوق سیاسی خود محروم ساخته، مورد بی احترامی قرار می گیرند. همچنين وي در اخرين موضع گيري، خواهان تحريم اين انتخابات تا زمان اصلاح قانون و وجود شفافيت در برگزراي آن شده است. به گفته البرادعي شركت در اين انتخابات سبب مشروعيت بخشي به نظام غير دموكراتيك مصر مي شود. علاوه بر اين البرادعي در تلاش نموده تا حرکات خیابانی مانند برگزاري تظاهرات سكوت را نیز تجربه کرده است. این تصمیم محمد البرادعی با استقبال نیروهای سیاسی مخالف حسنی مبارک رئیس جمهور مصر روبه رو شد و تظاهرات سکوت نیز با موفقیت انجام شد. وي در این باره گفته بود كه مردم باید بدانند که آزادی خرید و فروش نمی شود بلکه باید آن را گرفت و به دست آورد. باید آزادی را از آنهایی گرفت که گل های سرسبد جوانان بسیاری از نسل ها را گرفتند و چیزی جز سرکوب و شکنجه برای عرضه ندارند.

به هر حال وی با توجه به میزان نفوذ در میان مصری ها و از طرفی به علت شناخته بودن در عرصه بین المللی و همچنین کسب جایزه نوبل به علت تلاش هایش در زمینه پرونده هسته ای ایران گزینه ای قابل توجه در رقابت های انتخاباتی می تواند باشد. رایزنی های وی با گروه های مختلف ادامه دارد و در تازه ترنی این رایزنی ها وی با مسئولان احزاب چپگراي حامي خود در زمينه آغاز طرح اصلاحات و مشارکت در فراخوان امضاي شهروندان براي بيانيه «باهم تغيير خواهيم داد» که دربرگيرنده مطالبات هفتگانه اوست، به توافق رسيده است. علاوه بر این البرادعی با «سعد الكتاتني»، رئيس فراكسيون پارلماني گروه اخوان المسلمين مصر ديداركرده و تصميم گرفته است با «انجمن ملی برای تغییر » در راستاي انجام تغييرات و تحقق اصلاحات گسترده و عدالت اجتماعي همكاري كند.

«ایمن النور» کاندیدای پیشین ریاست جمهوری در سال 2005 از دیگر افرادی است که در سال گذشته مبارزه انتخاباتی خود را با شکلی جدید اغاز کرده است. وی سال گذشته به اتهام جعل سند به زندان افتاد و براساس قوانین مصر به دلیل داشتن سابقه مجرمانه دیگر نمی تواند در هیچ انتخاباتی شرکت کند. اما وی با برگزاری یک کمپین سراسری با عنوان «چه کسی این حق را به تو داده»؛ ضمن اعتراض به احتمال موروثی شدن ریاست جمهوری در مصر و جایگزینی جمال مبارک به جای پدرش، بر سلطنتی نبودن نظام مصر تاکید کرده و هدف خود را مبارزه با این وضعیت غیر عاذی عنوان کرده است. هر چند وی نمی توند در انتخابات به طور مستقیم شرکت کند اما به طور قطع می تواند یکی از مراجع تاثیر گذار در فرایند انتخابات باشد.

از دیگر افرادی که احتمال ریاست جمهوری آنها می رود، می توان به ژنرال عمر سلیمان، رئیس سازمان اطلاعات مصر اشاره کرد. سلیمان که از افراد معتمد حسنی مبارک به شمار می رود از سال 1995 در حلقه بسیار نزدیک به رئیس جمهور مصر قرار دارد و در بسیاری از سیاست های دولت مصر نقش اساسی ایفا می کند. از جمله دلایل برجسته بودن کاندیداتوری وی، نقش وی در مذاکرات صلح میان فلسطینی ها و اسرائیل است و به همین دلیل وی به عنوان یک چهره بین المللی شناخته می شود.  برخی تحلیل گران ژنرال سلیمان را به علت نظامی بودن و وابستگی به ارتش چهره ای مطلوب تر برای دوره پس از مبارک تلقی می دانند. حدس و گمان ها در باره آینده سیاسی ژنرال عمر سلیمان در حالی مطرح می شود که او تمایلی برای به عهده گرفتن سمتی بالاتر نشان نداده است.

ایالات متحده و مصر

روابط ایالات متحده با مصر را می توان تا دوران عبدالناصر به عقب برگرداند. زمانی که آمریکا در دوران جنگ سرد کم کم توانست بر رقیب سر سخت خود یعنی اتحاد جماهیر شوروی پیروز شود و نهایتا در دوران انور سادات پیوندها میان دو کشور محکم تر شد و مصر به عنوان یکی از بازیگران بلوک غرب گردید. این روند تا جایی ادامه یافت که مقابله با اسرائیل کم کم تغییر یافت و صلح میان دو بازیگر برقرار گردید. اینک بیش از 6 دهه از آن زمان می گذرد و آمریکا علی رغم تمام شعار های دموکرات مابانه در خاورمیانه، حاضر نشده است که نظام سیاسی مصر را با رویه های دمکراتیک آشنا سازد. حمایت از نظام سیاسی شبه سلطنتی مصر در حالی صورت می گیرد که  این حکومت نه توانسته معیار های ابتدایی دموکراسی را رعایت کند و نه اینکه توانسته یک نظام سیاسی کارا توام با رضایت عمومی را به همگان عرضه بدارد. طرفه آنکه ایالات متحده بازیگران غیر همسو با خود را به نقض قوانین دموکراسی متهم می کند و کشورهایی چون مصر و عربستان و مصر از این انتقادات مصون هستند.

با آمدن باراک اوباما در کاخ سفید، این انتظار در اذهان عمومی خاورمیانه قوت گرفت که طرح های دموکراتیزاسیون در جهان عرب که سالها از ان سخن به میان می آمد، با جدیت بیشتری پیگیری شود. طرح هایی مانند خاورمیانه بزرگ (برگرفته از گزارشهاي 2002 و 2003  «توسعه انساني جهان عرب» سازمان ملل) که تلاش داشت با ریشه کن کردن فقر و افزایش سطح سواد در خاورمیانه مانع گسترش بنیاد گرایی شود.

اینک مصر عرصه مناسبی است برای آنکه ایالات متحده به رهبری اوباما و با شعار تغییر چقدر بر مبانی گفتاری خود ثابت قدم هستند. اما شواهد امر چیز دیگری را بیان می کند. سکوت معنا دار آمریکا در قبال تحولات سیاسی مصر مانند کشته شدن یک جوان بدست پلیس و یا اعمال ممنوعیت های سیاسی بر البرادعی و یا اخوان المسلمین نشا گر ان است که اوباما نیز مانند اسلاف خود تمایل چندانی به تغییرات بنیادین ندارد و ترجیح می دهد با حفط خاندان حسنی مبارک، منافع خود را تامین نماید.

در این میان واشنگتن پست صرفا به یک مقاله تحلیلی از اوضاع احوال دیکتاتور پیر مصر پرداخته است. واشنگتن پست می نویسد:«منابع آگاه آمریکایی و اتحادیه اروپا بر این باورند که حسنی مبارک 82 ساله به یک سرطان علاج ناپذیر مبتلاست و بیشتر از 12 الی 18 ماه آینده زنده نمی ماند و دولت باراک اوباما نگران اوضاع مصر پس از مرگ حسنی مبارک است. همچنین واشنگتن پست به نقل از یک منبع اظلاعاتی اتحادیه اروپا می نویسد که اعضای این اتحادیه بر این باورند که حسنی مبارک تا یک سال آینده پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سپتامبر سال 2011 می میرد. این گزارش می افزاید استیون کوک کارشناس مسائل مصر در شورای روابط خارجه آمریکا طی سفرش به قاهره طی دو ماه گذشته وضعیت جسمانی مبارک را مساعد توصیف نکرده بود.

اینک باید دید که آیا ایالات متحده همچنان تغییر در مناسبات بین المللی را در دستور کار خود دارد و یا اینکه حفظ ثبات را بر تغییر ترجیح می دهد. اگر قرار بر تغییر باشد البرادعی که جایزه صلح نوبل را گرفته است و از طرفی تلاش دارد تا ازادی های سیا سی مصر را تعمیم و فساد اقتصادی گسترده را تحدید نماید، کاندیدای مناسب آرمانهای امریکا باشد. خاصه آنکه وی نیز با شعار تغییر وارد میدان شده است. اما  به نظر می رسد که دولت اوباما رویه دوم یعنی همان حفظ ثبات را برگزیده باشد. انتقال حکومت ( بخوانید سلطنت) از خاندان حسنی مبارک امری است که تبعات آن نا مشخص است و نمی تواند مبانی مناسبی برای پیشبرد اهداف امریکا در خاورمیانه، مانند به سر انجام رساندن صلح خاورمیانه، باشد.

مطالب مرتبط