محمد صادق جوکار مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC چکیده: هدف این مقاله بررسی چگونگی تداوم/عدمتداوم اقدامات دهشت افکنی(تروریستی) پس از کشتن بن لادن به عنوان رهبر القاعده است. ادعای این مقاله این است که به رغم اهمیت رهبر در اینگونه سازمانها، رابطه رهبر-سازمان-جامعه یک ارتباط تعاملی است که نویسنده آنرا «دوگانگی تعاملی مفهومی-عملیاتی» نام می نهد؛ که از یکسو رهبر نیت ها، اراده ها و خواسته های بخشی از مردم جامعه را در قالب یک سازمان سازماندهی می کند و از سوی دیگر زمینه های اجتماعی- سیاسی، رهبر را می سازد. بنابراین تا زمانی که زمینه های اجتماعی-سیاسی زمینه ساز رادیکالیسم از بین نرود، حذف فیزیکی رهبر این سازمانها اثری کوتاه مدت در کندی رفتاری آنها خواهد داشت و مجدداً وارد فرایند «رهبر سازی» می شوند. از نظر نویسنده، مهمترین زمینه های اجتماعی – سیاسی گسترش رادیکالیسم؛ مسئله فلسطین و لشگرکشی غرب به خاورمیانه و کشورهای