مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

امریکا و احتمال تغییر در حمایت سنتی از اسرائیل- گفت و گو با دکتر محمد حسن صنعتی

اشتراک

امریکا و احتمال تغییر در حمایت های سنتی از اسرائیل- گفت و گو با دکتر محمد حسن صنعتی

کارشناس روابط بین الملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

 

خاورمیانه و مشخصا منطقه غزه این روزها و در اصل از چندماه قبل با وقوع طوفان الاقصی ، نقطه ای از جغرافیا شده که همه توجهات را به خود جلب نموده است . مناسب دانستیم برای بررسی اجمالی تحولات این منطقه گفت و گویی با دکتر محمد حسن صنعتی کارشناس روابط بین الملل داشته باشیم.

واژگان کلیدی : امریکا, اسرائیل , غزه ,تحرکات سیاسی, جبهه مقاومت

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح : اگر موافق هستید از وضعیت منطقه غزه بعد از طوفان اقصی شروع کنیم. 

موافقم . بیش از هشت ماه از این قیام و طوفان می گذرد . فلسطینی ها و مشخصا ساکنان منطقه غزه چاره ای نداشتند ، وقتی در منطقه ای متراکم از جمعیت زندگی می کردند که از طرفی دسترسی به حداقلی ترین امکانات زنده ماندن از قبیل آب برای خوردن یا شست و شو از آنها مضایقه می شد و از طرفی هر روز و هر لحظه شهادت نوجوان یا جوانی را می دیدند که از سر اعتراض سنگی به طرف نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی پرتاب کرده. می گویند مجرمی را گردن می زدند و او  حاکم جائر را لعن و نفرین می گفت. گفتند : گردنت را می زنیم اگر ساکت نشوی. گفت : الآن هم دارید همین کار را می کنید. چیزی که در میانه گرد و خاک های رسانه ای نباید از دیده ها پنهان بماند این است که روزی توان ارتش اسرائیل در حدی بود که کشورهای عربی به میدان می آمدند و نمی توانستند پیروزی تمام کننده ای به خانه ببرند. و الآن تمام آن ارتش در مقابل موشک های مردمی ساز مستاصل مانده است . پس موازنه در درگیری یا انتقاضه سنگ در برابر ارتش بزرگ صهیونیستی که سالها با کمک های بلاعوض امریکا پروار شده ، به نفع مقاومت مردمی غزه تغییر کرده. درست است که در این منطقه در ظرف مدتی کوتاه و چندماهه 37 هزار نفر شهید شده اند. این خسارت بسیار بزرگی است . اما در عوض اتفاقی افتاده که در تاریخ منازعات با اسرائیل سابقه نداشته. شاید اگر آمار گرفته شود 37 میلیون نفر از اقشار نخبه و فعالان اجتماعی و دانشجویان در کشورهای مختلف از امریکا گرفته تا کشورهای دیگر بارها به میدان آمده اند و خواهان توقف نسل کشی و مجازات جنایتکاران شده اند. 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح : آیا تغییری هم در جبهه وسیع تر درگیری رخ داده است ؟ 

یقینا. حتی یک نگاه سطحی به روند تحولات نشان می دهد که هیمنه اسرائیل سال به سال و بیش از پیش در این منطقه شکسته. زمانی هر چند سال جنگی به طور رسمی به حمایت از فلسطین به راه می افتاد و معمولا با یک پیشروی یا پسروی زمینی و یکی دو حمله هوایی ظرف چند روز تمام می شد. حاصل ، جنگ های 1948 ، 1956، 1967 و 1973 بود. از سال 2006 با ورود حزب الله لبنان به جبهه درگیری اولین نشانه های مردمی شدن و تداوم مقاومت به نحوی نفس گیر برای صهیونیستها پدیدار شد. اضمحلال ماشین جنگی رژیم صهیونیستی در جنگ های 33 روزه و 22 روزه و 11 روزه لو رفت. 

به موازات گسترش این جبهه های مردمی به آب های بین المللی اطراف و ورود مقاومت های مردمی از سوریه و یمن و عراق ، و به موازات اعتراضات گسترده دانشجویان غربی ، دادگاه بین المللی لاهه ورودی بی سابقه به موضوع داشته. هر آن ممکن است با حکم چنین دادگاه هایی نتانیاهو و جنایتکارهای صهیونیست دستگیر شوند. دبیر کل سازمان ملل خبر از قرار گرفتن نام اسرائیل در فهرست کشورهای کودک کش که سران شان مرتکب جنایت های جنگی شده اند می دهد. 

 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح : آیا کشورهای حامی اسرائیل به ضرورت آتش بس پی برده اند ؟

درست است . آنها آتش بس می خواهند اما در اصل می خواهند این تابلوی دست و پا زدن خفت بار اسرائیلی ها را که تا حد بمباران چادرهای آوارگان سقوط کرده اند و شکست خورده اند ، از پیش چشم مردم دنیا بردارند. به زعم طرفداران غربی ، اسرائیلی ها نباید بیش از این در باتلاق غزه و رفح به چشم بیایند. از طرفی فشارهای داخلی مسئولان رژیم اسرائیل را مجبور کرده تا برای حل چالشی که حیثیت آنها را در مخاطره قرار داده یعنی اسرای اسرائیلی فکری بکنند. گام نخست این اقدام رسیدن به آتش بس است. البته اسرائیل حالا دیگر برای امریکا که خود نیز با مشکلات اقتصادی مواجه است پر هزینه شده. تامین بمب های گران قیمت و ویرانگر که نتیجه ای هم جز تخریب بیش از پیش چهره حامیان اسرائیل  در نظر افکار عمومی جهان ندارد ، توجیه خودش را از دست داده . 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح : یعنی فکر می کنید ممکن است تغییری در رفتار امریکا نسبت به اسرائیل حاصل شود؟ 

من فکر می کنم این خیلی تغییر بزرگی است که امروز امریکایی ها در سطح وزیر امور خارجه این کشور از مردم جهان می خواهند که به مردم غزه کمک کنند. امریکایی ها دست کم در حال حاضر فکر می کنند تا حالا داشته اند طفلی را که حاصل پیوند انگلیسی ها و سرمایه سالاری یهودی است  بزرگ می کرده اند . حالا هم دارند این مولود  هفتاد ساله را با حمایت های گاه و بیگاه بزک می کنند تا در مقابل حامیان رژیم صهیونیستی در نهادهای مهم کشور خودشان یا در نهادهای بین المللی پاسخی داشته باشند. به سفرها و خنده های دیپلماتیک هم تا حدودی باید توجه کرد و نه بیشتر . این خنده ها پوششی است بر استیصال شان. بسیاری از حرف ها صفحه  خبرگزاری ها را پر می کند تا جای خالی حرف های اصلی به چشم نیاید. امریکا خود تا چند صباح قبل یکی از فرمانداری های گوش به فرمان انگلیس محسوب می شده. اما این خاصیت هر معادله سیاسی است که به مرور ایام موضوعیت خود را از دست می دهد. امریکا وقتی به بدهکارترین کشور تبدیل می شود که بر ستون های سیاست و دیپلماسی خود را ایستاده نگه می دارد و حتی گاه مجبور می شود در سطح دولت اعلام ورشکستگی کند چرا باید بیش از این به حمایت های سنتی خود ادامه بدهد؟ تا کنون سرمایه سالاری یهود که همه مراکز قدرت و خصوصا امپراتوری های رسانه ای را در قبضه قدرت داشته اند اراده امریکایی ها را شکل داده اند . اما آنها ظاهرا نتوانسته اند برای پیشگیری از فهم تازه افکار عمومی امریکا از مناسبات و معادلات جهان کار موثری کنند . اگر هم تدبیری داشته اند بی اثر مانده . به هر روی این دیگر راهی نیست که بشود ادامه داد. 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح : آیا دولت اسرائیل و مشخصا نتانیاهو با آتش بس همراهی نشان نمی دهند؟

خیلی نمی شود از دولت اسرائیل صحبت کرد. از زنجیره استعفاها در دولت اسرائیل که باخبر هستید. شاید به زودی لازم باشد کارشناس ها از دوران پسااسرائیل صحبت کنند. نتانیاهو مایل است شرایط  جنگی و امنیتی بماند . در واقع او از تداوم ناامنی در منطقه برای خود امنیت می خرد. و گرنه ، ممکن است او لازم باشد برای پرونده های گوناگونی که در دادگاه های اسرائیل برایش شکل گرفته حاضر و محاکمه و محکوم شود. البته فکر می کنم این ایده که او مایل باشد جنگ را به جهان گسترش بدهد دیگر کارآیی خود را از دست داده ، چون این اتفاق نمی توانست مشکلات او را حل کند خصوصا که بعید است بتواند همراهان موثری را وارد میدان کند. به عبارتی باید گفت سرمایه گذاران زرادخانه های جهان از جنگ ها و منازعات منطقه ای سود بیشتری روانه حساب هایشان می کنند تا زمانی که نائره جنگ سوم جهان را فرابگیرد و همه چیز غیر قابل کنترل شود. دقیق تر این است که همه کشورهای مرتبط با منازعات جهانی ، تسویه حساب در میدان های منطقه ای را بر بین المللی شدن درگیری ها ترجیح می دهند. 

مسئله نتانیاهو این است که اگر کشورش در چارچوب قراردادی دو یا چند جانبه بر سر منطقه غزه به آرامش موقت برسد ، مشکلات اقتصادی اسرائیل و اعتراضات داخلی است که گریبان او را خواهد گرفت. بنا بر این بهترین وضعیت در حال حاضر وضعیت نه جنگ نه صلح است به شرطی که پای امریکایی ها در میان باشد و آنها به جای او هزینه کنند . چیزی که نتانیاهو  را امیدوار  نگه می دارد این است که امریکا هم موافقتی با گسترش بحران ندارد . در این بین در بررسی متغیرها باید به این نکته هم توجه کرد که همه امور چنان که دولتهای ذی مدخل می خواهند تمشیت پیدا نمی کند. این چیز کمی نیست که جبهه مقاومت چند جبهه ای و حتی چند جناحی شده و شکل مشارکت ملتهای منطقه را به خود گرفته . و این در حالی است که به نظر می رسد این جبهه عملکرد پیچیده ای هم پیدا کرده. به عبارتی معلوم نیست تصمیمات اقتصادی و سیاسی و نظامی لزوما و هماهنگ در یک جغرافیا و در یک سازمان اتخاذ شود. 

مرکز بین المللی مطالعات صلح : اگر چنین است بالاخره تکلیف مشخصی برای منازعات منطقه خصوصا برای دولتی که در وسط ماجرا آتش بیار معرکه است یعنی برای اسرائیل معین می شود؟ 

مسئله جدی به زعم بنده این است که اسرائیل از ابتدا عضوی پیوندی بود که بنا به قرار سردمداران سلطه آمده بود تا هم مشکل آوارگی یهودی ها در جهان حل شود و خاطر غرب از بابت آنها و آسیب های ناشی از حضور تنش زای آنها در کشورهای مختلف آسوده شود و هم به مثابه پایگاهی در حکم ژنرال منطقه برای حفاظت از منافع غرب احداث شود، آنها خواستند این عضو را به منطقه پیوند بزنند. اما پیکره خاورمیانه نه تنها این عضو را نپذیرفت که تداوم حضور آن در قالب یک دولت ،  غده ای سرطانی به وجود آورد.

نگرانی جدی این است که برداشته شدن این غده یا فساد و گسترش آن به جهانی شدن تشکیلاتیِ صهیونیسم منجر شود. نمی خواهم بگویم اسرائیل باید ادامه حیات بدهد. دغدغه های احتمالی را می گویم . در هفت – هشت دهه گذشته ، اسرائیل بیش از آنکه یک کشور در تراز همه کشورهای دارای ملت معین و دولت معین باشد ، دولتی بوده است با مردمی که بخش زیادی از آنها شهرک نشین و شبه نظامی اند و ممکن است اگر در آغاز شکل گیری فلسطین اشغالی چهار تا گروه تروریستی از قبیل اشترن و ایرگون توانستند ملت فلسطین را به فروش زمین هایشان مجبور کنند ، با اضمحلال ناگهان دولت و نیروهای صهیونیست ، چهار هزار گروه تروریستی جهان را به ناامنی لجام گسیخته بکشانند. 

از این منظر که به بحران می نگریم فکر می کنم دوران دولت اسرائیل به هر صورت به سر آمده. و شاید چنان که گفتم دیگر باید از دوران پسااسرائیل سخن گفت . اگر قرار است چنان که شواهد بسیار نشان می دهد جنایتکارها محاکمه شوند ، لازم است در پرتو تحرکات دیپلماتیک و تداوم مطالبات خیابانی سازمان ها و احزاب مردمی این هدف جامه تحقق بپوشد. و در عین حال ، زمینه برای انتخابات آزاد تحت نظارت دقیق و مبرا از اعمال نفوذ این یا آن قدرت جهانی در فلسطین فراهم بشود . اگر از قِبَل چنین انتخاباتی یک دولت دموکراتیک و قبل از آن یک نظام حکومتی مبتنی بر همزیستی مسالمت آمیز بین مسلمانها و یهودیها و مسیحیان و احیانا ادیان و اقوام دیگر روی کار بیاید این امیدواری هم هست که ریشه تعصب ورزی ها میان گروه های مختلف دینی یا قومی در این کشور تازه خشکانده شود . در همین فرآیند است که احتمالا می توان امیدوار بود که این منطقه با خواست مردم هر نامی داشته باشد جز  “اسرائیل” . 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح : از اینکه در این گفت و گو شرکت کردید سپاسگزاریم. 

 

مسئولیت محتوای همه گفتگوها و مصاحبه های سایت مرکز برعهده پژوهشگران و کارشناسان است و لزوما بیانگر دیدگاه‌های مرکز بین‌المللی مطالعات صلح نیست.

 

 

 

مطالب مرتبط