مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ازبکستان و قزاقستان، خط لاتین یا الفبای پان ترکیسم و غربگرایی

اشتراک

دکتر محمدحسن صنعتی

کارشناس ارشد مسائل آسياي مركزي
مرکز بین المللی مطالعات صلح –  IPSC

اخیرا خبر از عدول مسئولان کشور ازبکستان از خط کریلیک و گرایش یافتن آنان به خط لاتین داده شده است.آنان تصمیم گرفته اند از ابتدای سال 2023 م. از خط لاتین در مکاتبات و منشورات خود استفاده کنند و این تصمیم به تایید وزارت عدلیه آنان رسیده است.در این جهت گذار قزاقستان به لاتین تا سال 2025 م. کامل می شود.البته این سیاست در یکی دو دهه گذشته از وجوه اهتمام این دو کشور بوده و اکنون با عزمی که در حاکمیتهای قزاقستان و ازبکستان قوت یافته مورد تاکید بیشتری است ، به گونه ای که برای پایان پروسه ، زمان تعیین شده است.سالهاست که قزاقستان و ازبکستان در مسیر مدرنیزاسیون به این نتیجه رسیده اند که با ادامه قرار بر خط کریلیک یا روسی حتی در استفاده از ابزارهای نوین که عمدتا با خط لاتین طراحی شده و مورد استفاده اند مشکل خواهند داشت.

   قزاق ها می خواهند با از سر راه برداشتن مشکلات ریز و درشت ، برای تحقق هدف گذاری خود مبنی بر رسیدن به 50 کشور اول جهان یعنی قرار گرفتن در ربع توسعه یافته ، به تکنولوژی و دیگر لوازم مدرنیسم دست پیدا کنند.آنان بیش از یک دهه است که به دنبال غربی سازی نظام آموزشی و فرهنگی خود به راه افتاده اند . ازبکها نیز همانند آنان چنین می پندارند که برای پیشرفت در تحقیقات استراتژیک و اقتصادی و بهره برداری کارآمد از مطالعات و منابع غرب توسعه یافته به خط لاتین نیاز مبرم دارند.در این بین به نظر می رسد برای ایجاد مشارکت فراگیر با این رویکرد در بین همه اقشار تلاش می کنند تا روی گرداندن از خط کریل و اقبال به خط لاتین را سمبل هویت گرایی و استقلال طلبی از روسیه ای قلمداد کنند که به مثابه برادر خوانده ای میراث دار پدرخوانده ای زورگو و تحمیل کننده خطی که در اصل بازنماینده زبان تنها یک قوم از دهها قوم تحت قیمومیت اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی بوده ، می خواهد که آنان بر سنت سیئه گذشته باقی بمانند. 

   در نسبت با روسیه ، عملا این رویکرد یعنی انتخاب خط لاتین از سوی این دو کشور و چند کشور دیگر در آسیای مرکزی، نوعی فاصله گرفتن آنان از روسیه به شمار می رود و این مستقیما بر اعمال سیاستهای منطقه ای و حتی مع الواسطه جایگاه این کشور در سطح بین الملل اثر منفی می گذارد.با همین تحلیل هم بعید به نظر می رسد تا روسیه با این مسئله منفعلانه برخورد نماید.دست کم این کشور احتمالا برای جبران استراتژی قدیمی و نافرجام خود مبنی بر ترکی سازی کشورهای آسیای مرکزی برای درهم شکستن مقاومت های قومی و هویتی آنان در پذیرفتن یکپارچگی تحت قیمومیت شوروی ابتکار عمل به خرج خواهد داد و همین سیاست روسیه ، به صورت های مختلف ممکن است در پیشرفت برنامه عمل قزاقستان و ازبکستان ایجاد مشکل کند ، هر چند دیگر اهرم قدرتمندی به نام صدر هیئت رئیسه در بین نیست تا مانع از ابراز نظر – چه رسد به اقدام عملی – کشورها شود. 

   آتشی که روزی از ناحیه روسهای حاکم بر کرملین شوروی در اجرای طرح هویت زدایی و ترکی سازی برافروخته شد ، امروز تبدیل به برگ برنده ای در دستان ترکیه نسبتا مدرن و غرب گرای بعد از خلافت عثمانی و البته در دستان کشورهای گراینده به مدرنیسم غرب در آسیای مرکزی گردیده است.از سال 1990ازبکستان با دلالت ترکیه گرایش به خط لاتین یافت و امروز، ترکیه که ابتدا دور کردن این قبیل کشورها از روسیه و نزدیک ساختن و همراه کردن آنان با خود را از اشتراکات قومی و زبانی و فرهنگی آغاز کرده بود ، با تحلیلی که از شرایط اقتصادی و اجتماعی این کشورها دارد ، طرح خود را با پیشنهادهایی در حوزه نرم افزار ، تکنولوژی و صنعت جذاب تر خواهد کرد.در همین چارچوب ، در حالی که هر از چندگاه به بهانه هایی – یک روز موزه مشترک با قزاقستان در ترکیه و مصادره فارابی دانشمند ایرانی به عنوان ترک زبان، روزی با سخن از آرزوی یکپارچگی دو سوی ارس و روزی رونمایی تلویحی از نقشه احیای خلافت و نوعثمانی گری – برداشتهای دوگانه از نظر ترکیه دور نمی ماند، ترکیه به جایگاه قزاقستان و ازبکستان به عنوان دو کشور مهم و بزرگ در مسیر ترکی سازی که می توانند به اتفاق آذربایجان و ترکمنستان به عنوان قمرهای ترکیه در تکمیل حلقه ایفای نقش کنند اعتنا دارد و از هر نوع کمکی به نتیجه دادن متارکه قزاقها و ازبکها با خط روسی و پیوندشان با خط لاتین یعنی خط رایج در ترکیه ، همراه با پیش بینی مشوق هایی حمایت خواهد کرد . 

   در مسیر پیش رو یک بار دیگر ترکیه و غرب و خاصه آمریکایی ها به نقطه اشتراک منافع می رسند.تغییر خط کریلیک در قزاقستان و ازبکستان به لاتین ولو با میدان داری منطقه ای ترکیه پیش رفته ، با باد موافق و تطمیع گری های نهادهای غربی با هدف مشترک منزوی ساختن و به حاشیه راندن روسیه می تواند با جدیت بیشتری در مظان توجه عملی کشورها قرار گیرد.آنچه به این تلقی قوت می دهد کنار رفتن چهره غیر قابل پیش بینی ای چون ترامپ از راس هرم قدرت در امریکاست ، چهره ای که آمده بود تا با رفتارهای ناهمخوان با عرف و سنتهای دیپلماتیک ، حتی روابط امریکا با  نزدیکترین هم پیمانان این کشور را دچار تزلزل کند . ترکیه نیز در طول چند ساله گذشته از این تردید ، تزلزل و تشنج امریکایی بی نصیب نمانده بود. 

   با این همه ، دو کشور قزاقستان و ازبکستان در رویکرد اتخاذ شده با مشکلاتی مواجه اند.غلظت روسی مآبی در قزاقستان تقریبا از همه کشورهای مرتبط با طرح تغییر خط بیشتر است و این واقعیت ، همچون سدی مانع نتیجه بخشی این اقدام یا دست کم سرعت نتیجه بخشی خواهد شد.حاکمیت دیرینه زبان و ادب و فکر و فرهنگ و روابط اقتصادی و علمی و اجتماعی  روسی محور ، مانعی جدی در مسیر عمل است.حدود یک سوم جمعیت این کشور روس تبار و روس زبان اند و آنان نمی توانند به راحتی با این تغییر اساسی که بر همه وجوه زندگی و حیات فرهنگی شان اثر می گذارد کنار بیایند . زبان روسی یکی از دو زبان رسمی جمهوری قزاقستان است . روس تبارهای این کشور که روسی زبان مادری آنان است و هیچ تحمیلی در گویشوری به زبان روسی متوجه آنان نبوده است ، خط کریل را وسیله ای برای آموزش زبان قزاقی نیز شناخته و از آن بهره می برده اند و در صورت کنار رفتن این خط ، حداقل های ارتباط با قزاق ها و همزیستی با آنان را از دست می دهند. بعلاوه ، زبان روسی زبان اصلی بسیاری از قزاق ها ، اوکراینی ها ، آلمانی ها و کره ای های ساکن قزاقستان هم هست.آنان نیز نمی توانند با چنین طرحی همراهی و همدلی نشان دهند . 

   در بین قزاق ها نیز ، این واقعیت جلب نظر می کند که 70 درصد مسلمان اند ، چنانکه ازبکها 80 درصد مسلمان اند و در گذشته نه چندان دور خود ، دوره هایی را به خاطر می آورند که زبان و الفبای عربی و فارسی بخشی از هویت ملی و دینی آنان را شکل می داده است و می پندارند اگر قرار است با تاکید بر مولفه های هویتی ، خط روسی جای خود را به خط لاتین دهد چرا این جانشین الفبای فارسی یا عربی نباشد؟ می توان گفت به علت رواج زبان و خط روسی در طول چند دهه گذشته ،  نسل قدیم حتی اگر در پی احیای خط فارسی و عربی نباشد ، از تغییر خط فعلی به الفبای غربگرایانه لاتین دست کم به حکم سختی هایی که برای آنان پیش خواهد آورد استقبال نخواهند کرد. بدیهی است مبدعان و مجریان این تغییر ، اکثر هم خود را مصروف به میدان آوردن نسل جدید و مشخصا جوانهای مشغول به تحصیل در سطوح مختلف برای توسعه مشارکت به نفع  خط لاتین و رواج آن خواهند کرد.جوانها البته که تضمین امروز و آینده روشن خود را تحت تاثیر تبلیغات حاکم احتمالا در پیوند با مدرنیسم می پندارند ممکن است با پیشرفت طرح همراهی نمایند، مگر آنکه بخشی از ظرفیتهای نخبگانی و روشنفکری با طرح سوالاتی در این رویکرد جوانها تردید ایجاد کنند ، سوالهایی از این دست که اگر روسی گرایی با مولفه های هویتی و ملی مغایرت داشته ، غربگرایی هم با مولفه های هویتی و فرهنگی و فکری ملتهای قزاقستان و ازبکستان مغایرت دارد. 

   بخشی از مشکلات دو کشور مزبور به مسائل اقتصادی باز می گردد.با توجه به مشکلات اقتصادی در این دو کشور که عمدتا دامن مردم در صنوف و اقشار و طبقات مختلف را می گیرد ،  از سویی هزینه های هنگفتی که اجرای طرح تغییر خط ملی به جامعه و مشخصا مردم تحمیل می کند احتمال بروز مخالفتها ولو به صورتهای غیر خیابانی و در قالب عدم همراهی و همکاری وجود دارد . از این نظر ازبکستان که با درآمد سرانه ای کمتر از یک سوم قزاقستان مواجه است و به تبع مردم آن بیشتر تحت فشار مشکلات اقتصادی اند ،  مشکلات اجرایی بیشتری خواهد داشت. در مقابل ، هیچ تنازلی از ابعاد واقعی این تغییر به نظر نمی رسد. روشن است که تغییر خط کار صعب و گسترده ای است  که تمام بخشهای این دو کشور را درگیر خواهد کرد ، چون به پارامترهایی چون زبان، اقتصاد، روان شناسی، مناسبات اجتماعی، فرهنگ ، سیاست و حتی امنیت ارتباط پیدا می کند.و در این بین همراهی یا عدم همراهی نهادها و ظرفیت های هر کدام از این زمینه ها تعیین کننده است. تنها در یک قلم از مدخل های مرتبط با فرهنگ یعنی عرصه علم و آموزش ، لازم است هر منبع علمی ، فرهنگی و آموزشی نیز هر نوع مدرک و مستند یا منبع و ماخذ موجود در بانکهای اطلاعاتی یا دانشگاهی ازبکستان و قزاقستان – که حتی برآورد روشنی از حجم و کم و کیف آنها قابل تصور نیست – باید از خط کریلیک به خط لاتین برگردان شود و این یعنی برگردان یک تاریخ طولانی مکتوبات و منشورات در زمانی فشرده به خط لاتین که اگر غیر ممکن نباشد ، دشوار و زمان بر است. 

   نکته در خور تامل در این بین این است که مواریث فرهنگی و از جمله میراث خطی دو کشور خصوصا در ازبکستان که زبان و الفبای نیاکان آن تا دوره های متاخر هم فارسی و عربی بوده ، یک بار در هنگام سلطه شوروی و حاکمیت دادن خط کریلیک به حاشیه فراموشی رانده شده و اکنون یک بار دیگر با رو آوردن به خط لاتین ، خطی که سالها انس با آن زمان خواهد برد این مواریث از چرخه پیوند و تعلقات فرهنگی دو ملت خارج خواهد شد. به بیان دیگر، با رانده شدن مواریث فرهنگی و مولفه های اصالت یک ملت به حاشیه ، این ملت صاحب اصالت است که به حاشیه رانده می شود.ارزش این قبیل مواریث آن است که در زبان اصلی خوانده شوند.اما وقتی یک ملت موظف می شود تا با خط و سپس با زبان دیگری انس پیدا کند باید خود را آماده کند تا در ادامه با اصالت خود و سپس با خود فاصله بگیرد. 

   البته مسئولان ازبکستان و قزاقستان به منظور فائق آمدن بر چالشهای پیشاروی و اجرای این طرح ، چند سال دیگر ( یعنی تا سالهای 2023و حداکثر 2025 م.) فرصت در نظر گرفته اند بلکه از خسارتهای چنین اقدامی بکاهند. اما باید منتظر ماند تا معلوم شود که تدابیر آنان تا چه پایه مطابق پیش بینی هایشان تحقق خواهد یافت .    

   

واژگان كليدي: ازبکستان , قزاقستان,خط لاتین , الفبا ,پان ترکیسم , غربگرایی,سريليك ,دکتر محمدحسن صنعتی

مطالب مرتبط