مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC
نواز شریف بعد از نخستوزیر شدن در ژوئن سال 2013 میلادی است چندین سفر غیررسمی و رسمي به عربستان داشته است. اخيرا اولین سفر رسمی نواز شریف به عربستان فرصت مناسبی برای تفاهم بین دو کشور برای به توافق رسیدن درباره مسائل منطقهای و بینالمللی بود و نقش مهمی در عمیقتر شدن روابط اسلامآباد-ریاض داشت. گفتگوي زير با ماشائ اله شاكري سفير پيشين ايران در پاكستان به چالش ها و آینده روابط دو کشور روابط نظامي و امنيتي عربستان و پاکستان توجه كرده است.
واژگان كليدي: عربستان پاکستان، روابط عربستان و پاکستان، روابط امنيتي عربستان و پاکستان، چالش ها روابط عربستان و پاکستان، آينده روابط عربستان و پاکستان
مركز بين المللي مطالعات صلح:گذشته روابط عربستان و پاكستان چگونه است؟
روابط عربستان و پاکستان همیشه خوب بوده است. یعنی از زمان شکل گیری پاکستان که عربستان هم یکی از نخستین کشورهایی بود که پاکستان را به عنوان دولت جدید اسلامی در منطقه به رسمیت شناخت و در طول سال های بعد هم حمایت خود را از پاکستانی ها ادامه داد . حتی در جنگ 1971 که بین پاکستان شرقی و غربی در گرفت و حمایت دولت هند هم از پاکستان شرقی (که بعدا بنگلادش نایده شد) بود، عربستان از ایجاد بنگلادش خرسند نبود . این رخدادها به عنوان مقاطع حساس تاریخ روابط دو کشور قابل ذکر است. در سال های اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی یکی از کشورهایی که هم به طور جدی به مجاهدین کمک می کرد ، هم به صورت تأمین مالی و حمایت های سیاسی ، عربستان بود . حتی در دوره های بعدی که ارتش سرخ بیرون رفت و طالبان در افغانستان به قدرت رسیدند، یکی از کشورهایی که هم سو با سیاست های پاکستان از افغانستان حمایت می کرد، عربستان بود.
در سال 1998 که پاکستان انفجارهای اتمی معروف خودش را انجام داد، کشور عربستان ظاهرا از قبل در جریان موضوع قرار گرفته بود و بعد از آن که پاکستانی ها با تحریم مواجه شدند و عربستان تا حدودی توانست مشکلات نفت و انرژی پاکستانی ها را حل کند. این مسائل نشان می دهد که عربستان همیشه در پاکستان عامل حمایتی بوده است، به هر حال روابط با دولت پاکستان به صورت عمومی خوب بوده اما در عرصه مردمی و اجتماعی و فرهنگی حضور عربستان در پاکستان از نظر تحلیلگران پاکستانی به شدت مخرب ارزیابی می شود.
مركز بين المللي مطالعات صلح:نفوذ کنونی عربستان در شرایط کنونی به چه صورتی است؟
نفوذ عربستان که قطعا وجود دارد. جدیدا که آقای سلمان بن عبداعزیز در عربستان به قدرت رسیده است و نوع وام داری نواز شریف به ان ها ، موجب شده تلاش کنند از ظرفیت های گذشته خود استفاده کنند گرچه به صورت سنتی هم نفوذ داشته اند. یعنی همیشه تأمین کننده مقادیر زیادی کمک های مالی به پاکستان بوده اند. همین اكنون دو میلیون پاکستانی در عربستان شاغل هستند که سالی حدود 5 میلیارد دلار ارز به عربستان می فرستند. علاوه بر این عربستان در شورای همکاری خلیج فارس (که در بقیه کشورهای همکاری خلیج فارس هم پاکستانی ها ، نظیر امارات و قطر و بحرین، حضور دارند ) یک قدرت فائق است و با اشاره عربستان است روابط آن ها هم با پاکستان شکل می گیرد. باید توجه داشت که پاکستان حدود 11 میلیارد دلار مناسبات تجاری با این کشورها دارد. اگر عربستان نخواسته باشد که چنین مناسباتی شکل بگیرد، می تواند. بنابراین نیاز پاکستان به عربستان یک نیاز جدی است و مناسبات اقتصادی آن ها هم چه با خود عربستان و چه با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس مناسباتی بسیار گسترده است.
مركز بين المللي مطالعات صلح:در سایر حوزه های اقتصادی عربستان با پاکستان دارای چه روابطی است؟
من فقط به یک نمونه اشاره می کنم. در سفری قبلي سلمان بن عبدالعزیز (که در آن زمان ولیعهد بود) به پاکستان ، حدود یک و نیم میلیارد دلار کمك مالی به پاکستان داد و اصلا شرایط ارائه این کمک اقتصادی هنوز هم مشخص نشده است، اما این مسئله توانست اقتصاد پاکستان را نجات دهد. خیلی ها معتقدند که این صفحه پیدای سناریو است و این سناریو می تواند صفحات ناپیدایی هم داشته باشد و ممکن است حجم کمک نقدی بیشتر از این ها باشد. در مورد سایر مسائل اقتصادی هم پاکستانی ها عمده نفت خود را از عربستان می خرند . جدیدا در سفری که نواز شریف به عربستان داشت و در آن جا در فرودگاه ملک خالد ریاض توسط شخص ملک سلمان در تاریخ سیزدهم اسفند ماه مورد استقبال قرار گرفت. افراد دیگری هم مانند شاهزاده بن عبدالعزیز، ولیعهد دوم محمد بن نایف و حاکم ریاض از آقای نواز شریف و همراها نش استقبال کردند. این موضوع نشان می دهد که سعودیها در فصل جدید مناسبات به دنبال پیدا کردن نقطه ضعف پاکستانی ها هستند و ظاهر مسئله را هم به خوبی رعایت می کنند. تشریفات را در حد اعلای خودش رعایت کردند . پاکستانی ها کشور نیازمندی از نظر اقتصادی هستند و نیاز به سرمایه و نفت و انرژی دارند. این ها مسائلی است که حضور عربستان را در پاکستان هم جدی می کند و هم ابعاد دیگری به آن می دهد.
مركز بين المللي مطالعات صلح:در شرایط کنونی نفوذ و حضور عربستان بر کدام حزب های پاکستانی بیشتر است؟
مشخص است. مسلما بر حزب مسلم لیگ نواز بسيار است. حزب مسلم لیگ نواز در انتخاباتی که در سال 2013 انجام شد یعنی تقریبا دو سال پیش و تقریبا در همین ایام اولا از مساعدت های مالی عربستان برخوردار بود کند و بعد هم عوامل وحشت آفرین و تروریستی که در پاکستان وجود داشتند برای پایگاههای تبلیغاتی نامزدهای حزی مسلم لیگ نواز مشکلی ایجاد نکردند.حال آنکه سایر رقبای سیاسی از احزاب دیگر از چنین مصونیتی برخوردارنبودند. لذا امروز خیلی از تحلیلگران می گویند که عربستان تأمین کننده مالی “طالبان پاکستان” و تأمین کننده مالی گروه “اهل سنت و جماعت” است . این گروه اهل سنت و جماعت همان سپاه صحابه ای است که تغییر نام داده است و امروز به عنوان اهل سنت و جماعت نامیئه می شود. چند روز پیش در اسلام آباد تظاهراتی داشته اند و دولت ار آن ها حمایت کرد و به آن ها نوعی مصونیت داد. در دوره انتخابات دو سال پیش پاکستان تحریک طالبان پاکستان به عمده دفاتر احزاب سیاسی ، به جز مسلم لیگ-ن، حمله می کرد، مسلم لیگ در سایه این مصونیت توانست به پیروزی برسد. بنابراین هم تحریک طالبان پاکستان و هم دیگران در به قدرت رسیدن آقای نواز شریف نقش داشته اند.
مركز بين المللي مطالعات صلح:با توجه به وضعیت کنونی چه چالش های مهمی بر سر روابط دو کشور است؟
حمایت هاي عربستان عوارضی را در پاکستان به وجود آورده که امروز مورد اذعان بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل داخلی پاکستان است. یکی از مشکلاتی که به وجود آمده است و کماکان پاکستان هزینه آن را می پردازد تشکیل گروه های تندرو و افراطی در پاکستان است که با کمک آشکار اقتصادی عربستان به مدارس مذهبی این گروه ها شکل گرفته اند . امروز که این گروه ها عرصه را در پاکستان بر حکومت تنگ می کنند، بسیاری از انتقادها به سوی دولت مردان عربستان است که بدون کنترل و گاهی خارج از نگاه نظارتی پاکستان این مدارس مذهبی را تأمین مالی کرده اند. این حمایت پرورش دهنده باورهای تند و رادیکال مذهبی است و عمدتا هم اعتقادات سلفی گری را ترویج می کنند . امروزه این مسئله باعث خارج شدن غول از این چراغ جادو شده است و در داخل پاکستان مشکلات عدیده ای را ایجاد كرده است .لذا خیلی ها دست های پیدا و ناپیدای عربستان را در ایجاد این مسائل می بینند.
چالش ها یکی این است که جامعه مدنی پاکستان و فرهیختگان پاکستان، حضور عربستان را حضور خیلی مبارکی د رداخل پاکستان نمی دانند. جدیدا هم بسیاری از روزنامه ها و رسانه های پاکستان و کانال های تلویزیونی تحلیل مي کنند که چگونه شاهزادگان عربستانی در سرزمین ما اردو و کمپ مي زنند، به شکار می پردازند، به محیط زیست ما صدمه ميزنند، با پول هایشان امنیت اجتماعی ما را به هم ميزند ؟ این یکی از مهم ترین مسائلی است که در جامعه فرهیخته پاکستان وجود دارد، لذا حضور عربستان را یک حضور مؤثر و مفیدی نمی دانند . همچنين نگاه عربستان به پاکستانی ها مقداری تحقیرآمیز و آمرانه تلقی می شود. مسئله دوم احزاب مخالف هستند که آن ها از همین رهگذر به این دلیل که منافعی را از دست داده اند، قطعا نسبت به حضور بی در و پیکر عربستان بر آن جا اعتراض خواهند کرد. مسئله سوم این است که کشورهای دیگر ممکن است که اگر این همه مناسبات به ضررشان باشد، خیلی خرسند از آن نباشند و تعبیر خوبی نداشته باشند و اگر این مناسبات بخواهد توسعه پیدا کند و به تخریب روابط پاکستان با بعضی کشورها ترجمه شود، حتما چالشی برای پاکستانی ها خواهد بود. اما من می توانم این را بگویم که پاکستانی ها سیاستمداران بسیار زیرکی هم هستند. ممکن است وعده وعید هایی هم به عربستان بدهند اما به آن عمل نکنند.
مركز بين المللي مطالعات صلح: آینده روابط دو کشور در شرایط کنونی به چه سمت و سویی سوق پیدا خواهد کرد؟
این تاریخ شصت و چند ساله پاکستان نشان داده است که هیچ وقت روابطش با عربستان به سمت صفر نرفته است و همیشه روابط خوبی داشته است. اما شدت و ضعف داشته است. من فکر می کنم در دوره ای که ملک سلمان و نواز شریف روی کار باشند و ارتشبد راحیل شریف هم در راس ارتش پاکستان در قدرت حضور داشته باشد، اراده ها برای تحکیم مناسبات خواهد بود. اما پاکستان عزم جدی برای سرکوب افراط گرایی در کشور خودش دارد. آیا عربستان این سرکوب را تحمل خواهد کرد و یا عواملی بر اسلام آباد فشار خواهند آورد؟ این ها مطالبی خواهند بود که ما باید صبر کنیم ببینیم که سیاست عربستان در مقابل مسائل جاری که پاکستان دارد، چیست؟